۱۱۰- چرا باید زن ها حجاب داشته باشند؟!

a115_16120000_1_Fixedسؤال: آیا بی حجابی گناه است؟!

پاسخ: در بخشی از سؤال قبلی یعنی سؤال ۱۰۹ آمده بود که: آیا اصلاً بی حجابی گناه است؟! این سؤال بخشی از سؤال مفصّل قبلی است. و ما آن را به طور مستقل جواب می دهیم. در پاسخ سؤال ۶۵ تحت عنوان: «آیا خداوند مهربان بنده های خود را مجازات می کند؟!» و در پاسخ سؤال ۶۶ تحت عنوان «حقیقت عذاب های خداوند یا عذاب های اخروی چیست؟!» بحثی در این زمینه مطرح شد و ما وعده دادیم که در زمینه موضوعات این سؤالات مطالبی خواهیم نوشت ! در پاسخ این سؤال می خواهیم طبق وعده های قبلی در زمینه موضوع گناه و مجازات های خداوند، بحثی را مطرح کنیم و آن این که: غالباً انسان ها نسبت به موضوع گناه و موضوع مجازات یک دیدگاه محدود و مبهمی دارند.

و به حقیقت موضوع و جهات مختلف علمی آن توجه نمی کنند و کمتر کسی به حکمت و آثار یک مجازات در عرف قوانین جامعه خود فکر می کند. به عنوان مثال: در جوامع مختلف در عرف قوانین راهنمائی و رانندگی برای بعضی از رفتارهای رانندگان مجازات هائی تعیین می شود. این مجازات ها عمدتاً مقداری جریمه مالی است و یا محرومیّت موقت از رانندگی و یا توقیف وسیله نقلیّه افراد متخلّف. طبعاً راننده ای که مقرّرات راهنمائی و رانندگی را زیر پا گذاشته و در نتیجه جریمه شده، از این مجازات ناراحت و نا خشنود است. و بهتر است گفته شود اغلب راننده های متخلّف از این مجازات ها ناراحت می شوند. و اگر از مجازات های تعیین شده معاف شدند و مورد بخشش قرار گرفتند، خوشحال می شوند و از کسی که آن ها را از جریمه و مجازات معاف کرده، تشکر می کنند و او را شخصی مهربان و بزرگوار تلقّی می کنند. اما در یک تحلیل و بررسی عالمانه روشن می شود که بعضی از این مقرّرات و قوانین و جریمه های تعیین شده برای این نوع تخلّفات در حقیقت برای ایجاد نظم در محیط زندگی و جلوگیری از خطرات و حوادث زیان بار و بعضاً مرگبار می باشد. یعنی قصد اصلی و اولیّه تعیین کنندگان قوانین و مجریان آن ها مجازات افراد نبوده، بلکه جهت ایجاد محیط امن در جامعه و جلوگیری از خطرات و آسیب های ناشی از تصادفات این قوانین تعیین شده و جدیّت مجریان آن ها باید مورد ستایش و تقدیر قرار بگیرد، و آن عدّه از مجریان قوانین، که در مجازات متخلّفین اهمال می کنند و آن ها را از مجازات معاف می کنند و یا با دریافت مقداری رشوه که کمتر از حدّ جریمه قانونی است از مجازات متخلّف صرف نظر می کنند، آن ها در حقیقت به افراد جامعه و خود شخص متخلّف خیانت می کنند! و اسم عمل او را نباید مهربانی، گذشت، بزرگواری و امثال آن ها گذاشت. بلکه باید آن نوع اعمال را خیانت و تبهکاری نامید، خیانت به تمام افراد جامعه. گاهی وقت ها بعضی از انسان ها از ازدیاد مقدار جریمه های رانندگی انتقاد می کنند، درست مثل این که از ازدیاد قیمت لوازم زندگی مثل غذا و لباس و دارو و امثال آن ها انتقاد می کنند! اما در نزد عقلاء این دیدگاه کودکانه و جاهلانه است.

جریمه تخلّف باید به صورتی باشد که مانع تخلّف شود، نه این که انسان تخلّف کند و بعد هم جریمه بپردازد! بالخصوص که بعضی جریمه ها نسبت به کسانی که پول های باد آورده ای در اختیار دارند، مشکلی ایجاد نمی کند و آن ها لذت احمقانه ناشی از رانندگی با سرعت غیر مجاز را به ناراحتی ناشی از جریمه مالی ترجیح می دهند و با نوع رانندگی خود جان عدّه ای انسان بی گناه و خودشان را به خطر می اندازند. به طوری که مشاهده می شود در جوامع مختلف عدّه ای جهت هوس های خود در این زمینه موجب مجروح شدن و یا کشته شدن انسان هائی می شوند.

مثال دیگر: در عرف نظام دانشگاه ها ضوابط و مقرّراتی برای تحصیل و قبولی و میزان درسی که دانشجویان می توانند دریافت کنند و زمان و مدت مجاز برای تحصیل، تعیین می شود. غالباً دریافت نمره بالاتر مطلوب دانشجویان می باشد.

البته اگر دانشجوئی به جهت پیشرفت در تحصیل یک درس، نمره بالا یا ممتازی دریافت کند، یعنی استحقاق دریافت نمره بالاتر را پیدا کند، رضایت و خوشحالی او طبیعی و معقول خواهد بود.

اما مشاهده می شود که در عرف دانشجویان، استادی که در امر نمره دادن به دانشجویان دقت و جدیّت به کار نمی برد و نمره غیر استحقاقی برای دروس آن ها منظور می کند، در نظر آن ها شخص بزرگوار و خوش اخلاق و محبوب تلقّی می شود. اما از یک استاد جدی و وظیفه شناس و درستکار، انتقاد می کنند. البته مراد ما آن عدّه از استادان سختگیر که نمره استحقاقی دانشجویان را در مورد بعضی از دروس منظور نمی کنند و نمره کمتری برای درسی منظور می کنند نیست.

حال اگر یک استاد در بعضی از رشته های علمی مثل پزشکی و روانشناسی و علوم تربیتی و بعضی رشته های فنی مثل سد سازی و خلبانی و مهندسی هوا فضا و عمران و امثال آن ها اهمال کند و به دانشجوئی که درسی را یاد نگرفته نمره قبولی بدهدا، نتیجه چه خواهد شد؟! گاهی بعضی از این اهمال ها به وقوع خطرات عظیمی حتی کشته شدن عدّه ای از انسان ها منتهی می شود.

اما به هر حال دانشجوی تحصیل کرده و روشن فکر و حتی گاهی استادان دانشمند بزرگوار، مجازات های تعیین شده برای بعضی رفتارهای دانشجویان را، عملی نا ممدوح و خشن تلقّی می کنند مثل مردود شدن در یک درس و اخراج دانشجو به جهت مشروط شدن در چند دوره تحصیلی و امثال آن ها.

نفوذ این روحیه در زوایای شخصیت انسان ها از نظر عقلی خیلی شگفت انگیز است، اما در عین حال همین روحیه در اکثر انسان ها وجود دارد و منشأ رفتارهای زیادی در آن ها می شود.

چه تعداد انسان پیدا می شوند که اگر تخلّفی انجام دادند، بروند سراغ پلیس راهنمائی و رانندگی و اظهار کنند که من فلان خلاف را در رانندگی مرتکب شدم و خواهش می کنم مرا جریمه کنید. یا چه تعداد دانشجو پیدا می شوند که به استاد خود بگویند: نمره من کمتر از این رقمی می شد که شما منظور کرده اید و خواهش می کنم نمره مرا کم کنید، تا ناچار شوم این درس را مجدداً انتخاب کنم.

حال این روحیه در انسان ها به صورت ملکه ای در آمده و دستورات پروردگارشان را هم با این نوع معیارها می سنجند! و این خیلی شگفت انگیز است. آیا عاقلانه است که یک مریض از توصیه ها و دستورات یک طبیب ماهر و دانشمند و خیرخواه، تخلّف کند؟! در صورتی که برطرف شدن مریضی او منحصراً از طریق عمل به دستورات طبیب و مصرف داروهای تجویز شده امکان پذیر باشد؟!

متأسفانه اغلب انسان ها در مورد دستورات خداوند هم همان روحیه را دارند که در مورد افراد متخلّف در امر رانندگی و یا دانشجویانی که در تحصیل علم اهمال می کنند، به آن اشاره شد.

پرسش و پاسخ ـ 8، مسأله خلافت بین شیعه و سنی
بخوانید

انسان ها باید روی این موضوع فکر کنند که حقیقت گناه چیست؟! به چه نوع عملی گناه اطلاق می شود؟! چرا بعضی از کارهادر عرف آموزش های دینی برای انسان ها ممنوع اعلام شده؟ چرا دستور داده شده انسان ها بعضی از کارها را باید انجام دهند؟!

انسان ها لازم است به این حقیقت به طور اساسی توجه کنند که جهل موجود در وجود آن ها در طول تاریخ چه فاجعه هایی ببار آورده است. چه تعداد انسان ها در تاریخ حوادث اجتماعی و سیاسی سلامت و یا جان خود را از دست داده اند و چه تعداد انسان ها بخشی از عمر خود یا تمام آن را با محرومیت ها و گرسنگی ها و اختناق ها و نا امنی ها سپری کرده اند؟!

حال اگر در یک نظام زندگی تعیین شده از طرف خداوند، دستوراتی به انسان ها داده شده و بعضی از کارها ممنوع اعلام شده و به انجام بعضی از کارها توصیه شده، عاقلانه است که نسبت به آن ها بی اعتنائی شود! آیا عاقلانه است که انسان ها در جاده ی پپیچ و خم و پر از پرتگاه ها خود و دیگران را از علم خداوند محروم کند؟! در این زمینه در پاسخ سؤال ۲ از این مجموعه مباحثی طرح شده، که جهت تکمیل این بحث توصیه می کنیم به پاسخ آن سؤال تحت عنوان: «اگر خداوند ما را دوست دارد و به ما اختیار داده است، این همه امر و نهی چرا؟!» توجه شود. حال اگر خداوند عالم به جنس زن دستوراتی داده است که اختصاص به آن ها دارد، لازم است این دستورات و علل و نتایج آن ها مورد بررسی عالمانه و عاقلانه و حکیمانه قرار بگیرد! طبعاً خداوند عالم، این جمال را به جنس زن عطا کرده است و همچنین تمایل قلبی جنس مرد به زن و جمال او را. حال اگر خداوند دستور داده است که زن در حضور مردان- غیر از محارم خودش- پوششی را به عنوان حجاب رعایت کند، باید حکمت این دستور مورد بررسی قرار بگیرد. چرا از ابعاد و جهات مختلف این دستور تکلیفی فقط و فقط یکی از آن ها مورد توجه قرار می گیرد؟!

آیا درست و عاقلانه است که یک راننده فقط وقت عبور از چراغ قرمز به موضوع جریمه و زیادی آن یا رفتار یک پلیس توجه کند، آیا او نباید فکر کند که احتمال دارد از طرف دیگر خیابان که چراغ سبز روشن است، اتومبیلی با سرعت زیاد بیاید و با او تصادف کند و حادثه منجر به مرگ یا جراحت او و دیگران شود؟!

چه تعداد بانوان عفیف و پاک و زحمتکش که به وظیفه خانه داری و تربیت فرزند مشغول هستند، از ناحیه رفتار زنان بی حجاب در خیابان ها مورد ظلم واقع می شوند. و مورد بی اعتنائی همسران خود قرار می گیرند، و محبت و توجه مورد نیاز خود را از آن ها دریافت نمی کنند.

عدّه زیادی از مردان هستند که با وجود داشتن همسری عفیف و زیبا و با شخصیّت اخلاقی، تمام توجّهشان به زنان بی حجاب در خیابان ها و پارک ها و محل کارشان دوخته می شود. بی حجابی و برخوردهای نامناسب مرد و زن نامحرم آتشی را در جامعه بر می افروزد که دود آن اول به چشم زنان عفیف و مادران فداکار و کودکان آن ها و بعد به چشم دختران آماده به ازدواج می رود.

خداوند در مقام ربوبیّت زندگی انسان ها دستور داده است که زن جمال و جاذبه های وجود خود را به صورت گوهری ارزشمند پوشیده بدارد. تا مردان جامعه وادار به ازدواج و تأسیس این بنای مقدس شوند. و محبت و توجه خود را به همسران خود معطوف کنند.

رعایت حجاب و پوشش شرعی برای زنان در تمام ادیان آسمانی مقرّر شده است. و پوشش و لباس راهبه های مسیحی یکی از دلائل این ادّعا است. اما از وقتی بی حجابی در عالم غرب شیوع پیدا کرد. جنس زن ارزش حقیقی خود را در جوامع انسانی و در نظر مردان از دست داد. جز در جوامعی که این جریان به آن ها منتقل شده است. اشاعه بی حجابی ظلم بزرگی بود که ابتداءً در مورد زنان و بعد مردان به عمل آمد. آن دیدگاهی که- به هر منظوری- بی حجابی را ترویج می کند، و مجازات بی حجاب را در تعارض با مهربانی خداوند تلقّی می کند، یک موضوع با ابعاد و زوایای گسترده را صرفاً در یک جهت محدود می کند و آن مجازات الهی برای بی حجابی است.این یک نوع سطحی نگری جاهلانه می باشد.

ما قبلاً در پاسخ سؤال ۶۶ تحت عنوان: «حقیقت عذاب های خداوند یا عذاب های اخروی چیست؟» توضیح دادیم که مجازات های اخروی از نوع قرار دادی نیست، بلکه نتایج طبیعی و حقیقی اعمال انسان ها است. –و توصیه می کنیم به پاسخ آن سؤال توجّهی بفرمائید.– حال از صاحبان این دیدگاه که رحمت و مهربانی خدا را مانع مجازات بنده ها معرفی می کنند، می پرسیم آیا خداوند در حال حاضر هم مهربان است یا نه، یعنی خداوند فقط در قیامت و آخرت نسبت به بندگان مهربان خواهد بود یا او دائماً و همیشه مهربان بوده و خواهد بود؟! جواب روشن است. و خداوند همیشه مهربان بوده و خواهد بود و او «ارحم الراحمین» است. اما اگر در زندگی فعلی، یک انسان مقداری غذای مسموم را بخورد، دانسته یا ندانسته، آیا آن سم عامل مرگ یا مریضی آن شخص نخواهد شد؟! از جهت این که خداوند مهربان است!! طبعاً آن سم در وجود انسان اثر خواهد گذاشت حتی انسان های بسیار بزرگوار و پاک و محبوب خداوند و حتی پیامبران و امامان معصوم (ع) خداوند اعمالی را به عنوان عمل حرام ممنوع کرده است که منشأ فسادها و درد و رنج ها و تباهی ها و مشکلات زیادی می شوند هم برای خود افرادی که برای خود افرادی که مرتکب آن ها می شوند و هم برای دیگران .عمل به این دستورات آثار مبارکی در دنیا برای خود افراد و دیگران به دنبال خواهد داشت. و در آخرت هم عامل ورود به بهشت و زندگی حقیقی اخروی خواهد شد.

لازم است به بُعد اجتماعی و اخلاقی بی حجابی توجه شود. امروزه در جامعه خودمان ازدواج هائی را شاهد هستیم که یک و دو و چند سال دوام می آورد. حتی گاهی یک ماه و دو ماه و بلکه کمتر ازآن! آمار طلاق در کشورهای غربی اخیراً به صورت وحشتناکی بالا رفته و در بعضی کشورها به بالاتر از ۷۰% ازدواج ها رسیده است. متأسفانه این فاضلاب متعفّن به جامعه ما هم در اثر تقلید از زندگی غربی ها و عوامل دیگر رسیده است. بررسی ها نشان می دهد یک عامل اصلی این وضع و از هم پاشیدن خانواده ها و آثار مصیبت بار آن، بی حجابی و نوع رفتار و برخورد مردان و زنان است. البته این فاجعه عوامل دیگری بالخصوص در کشور ما دارد و آن عامل اقتصادی است که باید مورد توجه همگان قرار بگیرد.

الیاس کلانتری

 94/5/24

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن