مناظرات و محاورات ـ ۱۲ (مناظرات آسمانی)

مناظره و گفتگوی خدای سبحان با آدم- علیه السلام- و انسان ها و ملائکه و ابلیس

بخش پنجم

کلیات

  • هر دارائی و کمالی اگر در مسیر نادرست و ناشناخته ای به کار بسته شود امکان دارد منشأ خسارت ها و تباهی ها شود.

  •  در چه صورتی کمالات وجودی انسان و ارزش های روحی او ممکن است سبب خسران ها و تباهیها شود.

  •  سرعت سیر در بیراهه موجب دوری بیشتر از جاده اصلی و حقیقی و مقصد مطلوب می شود.

  •  کلامی از امام صادق ـ علیه السلام ـ درباره سرعت سیر در بیراهه.

  •  صِرف داشتن قوای وجودی ارزشمند و برتریهای عطا شده به انسان، عامل نجات او از خطرات و سبب آسایش و رفاه او نخواهد شد.

  •  حضرت آدم ـ علیه السلام ـ و همسرش با خوردن از شجره ممنوعه استعداد زندگی در آن بهشت را از دست دادند.

  •  اخراج آدم ـ علیه السلام ـ و همسرش از بهشت نتیجه طبیعی عمل آنها بود.

  •  لازم نیست تصور شود که دستور اخراج از بهشت از نوع دستورات تشریعی متعارف بود.

  •  تشریع احکام دینی بعد از اخراج آدم ـ علیه السلام ـ از بهشت شروع شد.

  •  آدم ـ علیه السلام ـ و همسرش با اندک غفلتی فریب شیطان را خوردند و در نتیجه دچار مشقت ها و محرومیت از زندگی در آن بهشت شدند.

  •  فواید شناسائی خواص موجودات، و خسارت ها  و آثار نامطلوب عدم این نوع علم.

  •  فواید ضروری وجود حیوانات وحشی خطرناک.

  •  حیوانات شکاری خطرناک مثل شیر و ببر و پلنگ و کوسه ماهی، عوامل پاکسازی محیط زندگی انسانها می باشند.

  •  حکمت خلقت بعضی از حیوانات وحشی بدون تفکر و تدبر آشکار نمی شود.

  •  خدای علیم حکیم هیچ موجودی را عبث و بدون حکمت نیافریده است.

  •  بدون وجود حیوانات وحشی شکاری زندگی انسان و سلامت او در روی زمین به راحتی امکان پذیر نبود.

  •  با وجود اینکه از زمان خلقت انسان و شروع زندگی او در روی زمین هزاران سال گذشته است اما انسانها در مجموع به آسایش و آرامش و امنیت مورد نیاز خود نرسیده اند.

  •  تحولات و پیشرفتهای انسانها در عالم علوم نتوانسته است زندگی مطلوبی برای آنها بوجود آورد.

در ادامه بحث توضیحات و تذکرات مربوط به مقالات ۸ تا ۱۱ مناظرات آسمانی ضرورت شناسائی کامل انسان و قوای وجودی او در بخش قبلی، بحث منتهی شد به موضوع ضرورت شناسائی انسان و خواصّ روحی که پروردگار عالمیان در او دمیده است و گفته شد که خدای سبحان انسان (بنی آدم) را تکریم فرموده و قوای ارزشمندی در وجود او قرار داده است. اما همچنانکه هر کمال و دارائی اگر در مسیر نادرست و ناشناخته ای به کار بسته شود، امکان دارد منشأ خسارت ها و تباهی ها شود، کمالات وجودی انسان و ارزش های روحی او هم در صورت عدم شناسائی کامل و از ناحیه جهل نسبت به آنها امکان دارد سبب و عامل خسران ها و تباهی ها شود.

یعنی همچنانکه قوه عقل و تیزهوشی و علم و استعدادهای هنری ارزشمند و مال و دارائی و شهرت اجتماعی و محبوبیّت بین مردم و سایر کمالات، امکان دارد در مسیر تکامل انسان و آسایش و رفاه او و دیگران مورد استفاده قرار بگیرد، در صورت آشنا نبودن انسان به راه های زندگی و عدم دریافت آموزش های لازم، امکان دارد همه استعدادها و قوای وجودی و امکانات زندگی او سبب سقوط او از کناره های جاده زندگی و رفتن در بیراهه ها شود و در آن صورت سرعت سیر و امکانات و دارائی ها، عامل گمراهی بیشتر و فاصله گرفتن بیشتر از جاده اصلی و مقصد مطلوب شود.

مثل اینکه: یک فرد پیاده و کسی که سوار بر دوچرخه ای یا اسبی شده و شخصی که اتومبیل مدرنی در اختیار دارد و هر سه نفر در بخشی از سفر خود در اثر فریب خوردن یا عدم توجه به تابلوهای راهنما و یا هر علت دیگری به مسیر اشتباهی بروند که به مقصد مورد نظر آنها منتهی نمی‌شود و بلکه به بیابان های ناامن و خطرناک و بدون امکانات زندگی می رسد، بطوریکه هر قدر جلوتر بروند به ناامنی و خطرات بیشتری گرفتار خواهند شد. مثلاً افراد تبهکار و راهزن با نصب تابلوهائی عامل فریب خوردن آنها شده اند. و هر سه فرد در زمان خاصّی مثل اول مغرب و تاریکی هوا متوجه بیراهه رفتن خود شوند، در آن صورت آن شخص پیاده فرضاً یک فرسخ از جاده اصلی فاصله گرفته و شخص دوچرخه سوار یا اسب سوار سه فرسخ و شخصی که سوار بر اتومبیلی بوده، بیست فرسخ. در آن صورت لازم است هر سه نفر مجدداً به طرف جاده اصلی و محل شروع بیراهه برگردند در حالیکه راهزن ها دوچرخه یا اسب یا اتومبیل آن دو نفر را هم بگیرند و لازم شود آن دو مسافر، پیاده و در تاریکی و ناامنی، مسیری را که پیموده بودند برگردند. در آن صورت صاحب آن اتومبیل گرفتار خطرات زیادی خواهد شد و در تاریکی شب و در فضای ناامن مجبور خواهد شد که آن بیست فرسخ بیراهه را پیاده طی کند و حتی احتمال دارد سلامت و جان خود را هم از دست بدهد.

 در این صورت آن دارائی ارزشمند و قیمتی یعنی یک اتومبیل مدرن نه تنها مشکلی را از او برطرف نمی‌کند، بلکه عامل گرفتاری حتی شاید عامل مرگ او هم بشود. چون او با استفاده از آن اتومبیل و با سرعت زیادی که داشته از جاده اصلی و محل امن فاصله زیادی گرفته است.

اصل این موضوع و این مثال از کلام شریف وجود مبارک امام صادق ـ علیه السلام ـ اخذ شده، آن حضرت فرمود:

« اَلْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ اَلطَّرِيقِ لاَ يَزِيدُهُ سُرْعَةُ اَلسَّيْرِ إِلاَّ بُعْداً » یعنی: کسی که بدون بصیرت عمل کند، مانند کسی است که در بیراهه سیر می کند که سرعت سیر جزسبب دوری بیشتر [از جاده اصلی و حقیقی و مقصد] نخواهد شد. (۱)

در جریان فریب خوردن آدم- علیه السلام- از شیطان، استعداد و قوای ارزشمند روحی او و تمایل او به کمالات بیشتر و حتی صداقت او دخالت داشت. یعنی آنچه عامل فریب خوردن او شد تمایل به تبدیل شدن به موجودی بنام مَلَک (فرشته) و همچنین تمایل به سکونت دائمی در بهشت بود.

پس بنابراین صِرف داشتن قوای روحی ارزشمند و تکریم پروردگار عالمیان درباره انسان و نعمت های فراوان عطا شده به او، به تنهائی عامل نجات از خطرات و سبب آسایش و رفاه انسان و رسیدن به مقصد حقیقی حیات نخواهد شد و بلکه انسان احتیاج به راهنمائی و هدایت مستمر پروردگار عالمیان دارد و لازم است راه‌های زندگی را با هدایت او طی ‌کند و از خطرات این سفر عظیم مصون بماند.

 یازدهم: خدای سبحان بعد از خوردن آدم- علیه السلام- و همسرش از «شجره ممنوعه» به آنها دستور خروج از بهشت را داد! و در حقیقت آنها با آن رفتار خود استعداد سکونت در بهشت را از دست دادند. یعنی لازم نیست که دستور خروج از بهشت را از نوع دستورات تشریعی خدای سبحان تصور کنیم! چون اوّلاً: بنا بود دستورات از نوع تشریعی بعد از آن مرحله و در زندگی زمینی برای آن ها و فرزندانشان یعنی «بنی آدم» صادر ‌شود، ثانیاً: خوردن از شجره ممنوعه آثار و نتایج تکوینی اجتناب ناپذیر و طبیعی در آنها ایجاد کرد، بطوریکه به محض خوردن از آن، لباس های بهشتی از بدن آنها فرو ریخت و آنها احتیاج به پوشش از نوع دنیوی پیدا کردند.

 پس لازم است انسان در عالم دنیا متوجه آثار و نتایج قطعی و اجتناب‌ناپذیر اشیاء و اعمال و خواص قوای روحی خود باشد. و لازم است خواص اشیاء و موجودات و مخلوقات بالخصوص قوای روحی و استعدادهای موجود برتر و متعالی یعنی «انسان» و شخص خود را شناسائی کند. و از آنها بصورت صحیح و عالمانه بهره‌برداری کند.

 دوازدهم: ذات قدوس الله- عزّوجلّ- بعد از اخراج آدم- علیه السلام- و همسرش از بهشت و همچنین اخراج ابلیس، به آنها فرمود که لازم است به زمین و زندگی دنیوی هبوط کنند و در عالم دنیا و در زمین استقرار یابند. و در کتاب آسمانی می فرماید:

«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يأْتِينَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَاي فَلَا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَلَا هُمْ يحْزَنُونَ– وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآياتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقرة/ ۳۸ – ۳۹) یعنی: گفتیم جملگی از آنجا فرود آئید، پس اگر از طرف من به شما هدایتی رسید، پس آنان که از هدایت من پیروی کنند، برای آنها خوفی نخواهد بود و آنها اندوهگین نخواهند شد- و کسانیکه کفر بورزند و آیات ما را تکذیب کنند، آنان اهل آتش خواهند بود و در آن ماندگار خواهند شد.

 آدم- علیه السلام- و همسرش و فرزندان آنها- که بنا بود متولد شوند- از آن زمان به بعد لازم بود زندگی دنیوی و زمینی را شروع کنند و منتظر دستورات و هدایت پروردگارشان باشند طبعاً برای زندگی در زمین احتیاج به راه و روش تعیین شده از طرف پروردگار عالمیان وجود داشت و لازم بود آنها مطابق هدایت او راه های زندگی را طی کنند و از اشیاء خلق شده در دنیا برای ادامه زندگی و آسایش و رفع نیازهای خود بهره‌برداری کنند.

مناظرات و محاورات – 5 (مناظرات آسمانی)
بخوانید

 قابل توجه است که آدم- علیه السلام- و همسرش حتی در آن فضای خاصّ زندگی که پروردگارشان برای آن دو ایجاد کرده بود، با اندک غفلتی دچار مشقّت ها شدند، با اینکه در «بهشتِ آدم» مشکلات زندگی دنیوی وجود نداشت و آنها از همه ثمرات بهره‌مند می‌شدند، حتی لباس های بهشتی برای آنها به وجود آمده بود، حال طبعاً در زندگی دنیوی احتیاج به راهنمائی و هدایت پروردگار عالمیان داشتند و لازم بود به قوانین هدایتی او ملتزم باشند.

 در عالم دنیا موجودات و مخلوقات بی‌شماری وجود دارند. بعنوان مثال پروردگار عالمیان هزاران نوع درخت و گیاه آفریده است و بعضی از آنها ثمرات و میوه‌هائی دارند که انسان می تواند برای رفع نیاز خود به غذا، از آنها استفاده کند و بعضی از آنها جنبه داروئی و یا هر دو جنبه خوراکی و داروئی دارند، که انسان احتیاج دارد هم بعنوان غذا و هم تقویت بیشتر اجزاء بدن و هم جلوگیری از ابتلاء به بیماری ها و یا معالجه آنها، از آنها بهره برداری کند.

 با استفاده از ثمرات بعضی از گیاهان و درختان انسان می تواند نیاز خود به لباس و پوشش را هم برطرف کند و به آسایش و خواسته‌های خود برسد. از بعضی اشیاء مثل سنگ و خاک و درختان می شود انسان برای خود مسکنی تهیه کند و در آن مسکن از گرما و سرما و خطرات زیادی مثل حمله حیوانات وحشی و یا انسان های تبهکار، خود و افراد خانواده خود را در مصونیّتی قرار دهد و در آرامش و آسایش زندگی کند.

 از بعضی اشیاء موجود در زمین مثل فلزات، انسان‌ها می‌توانند ابزارهائی برای زندگی بهتر و با رفاه بیشتر و یا ضروریات اصل زندگی بسازند مثلاً از آهن و مس و امثال آن ها در ساختن لوازم زندگی بهره برداری کنند.

 همچنین خدای سبحان انواعی از جانداران را آفریده که انسان ها می‌توانند از شیر و پشم و گوشت بعضی از آنها استفاده کنند و از بعضی دیگر نیاز انسان به پاکسازی محیط زیست برطرف می‌شود و از بعضی دیگر برای سوار شدن و حمل بار و انتقال مایحتاج زندگی به نقاط مورد نیاز بهره برداری می شود.

پس انسان لازم است خواصّ این موجودات را چه برای اصل استفاده از آن ها و چه استفاده بیشتر از آنها و چه مصونیت از خطراتی که احتمال دارد زندگی با آنها و در کنار آنها به وجود آورد، مورد شناسائی کامل و دقیق قرار دهد.

 سیزدهم: بعضی از اوصاف و خواص موجودات و مخلوقات خدای حکیم و حکمت آفرینش بعضی از آنها به راحتی قابل شناسائی و بهره‌برداری است مثل گاو و گوسفند و شتر و اسب و امثال آنها که انسان‌ها مستقیماً و بصورت فراوان از شیر و گوشت و پشم و پوست آنها بهره برداری می کنند! اما بعضی دیگر از موجودات و یا بعضی از خواص و صفات آن ها به راحتی و بدون تدبّر و تفکر آشکار نمی شود. به عنوان مثال خلقت موجوداتی مثل شیر و پلنگ و ببر و کوسه ماهی و نهنگ های غول پیکر در دریاها و امثال آنها! حتی بعضی از انسان ها یا اغلب آنها از وجود این نوع حیوانات یعنی حیوانات شکاری شدیداً نفرت پیدا می کنند، بالخصوص اگر مشاهده کنند که یک حیوان شکاری، حیوان بسیار زیبا و مفیدی مثل یک آهو را شکار کرد و با خشونت آن را کشت و بدن او را خورد. یعنی طبعاً دیدن صحنه شکار حیوانات و کشتن آنها بوسیله حیوانات وحشی شکاری و تماشا کردن آن صحنه ها در فیلم ها و عکس ها، ناراحت کننده و نفرت انگیز است و عواطف انسان را جریحه دار می کند.

 اما وقتی انسان در اصل خلقت این نوع موجودات و بعضی از خصوصیات و صفات آن ها و موضوع حکمت پروردگار عالمیان تفکری می کند و به این موضوع می اندیشد که خدای حکیم هیچ کاری برخلاف حکمت انجام نمی‌دهد، متوجه می‌شود که خلقت آن نوع حیوانات برای بقای زندگی انسان و آسایش و امنیت او بسیار ضروری و مطابق حکمت پروردگار می باشد.

بعنوان مثال: اگر حیوانات وحشی شکاری در منطقه از زمین وجود نداشته باشند و فقط حیوانات بظاهر مفید و مورد نیاز انسان ها در آن منطقه زندگی کنند، مثل آهو و بز کوهی و گاو و اسب وحشی. در آن صورت وقتی یکی از آن حیوانات مفید آشکار مرد و جسدش در بیابان و مزرعه و باغی روی زمین ماند، امکان آلوده شدن آن منطقه به عوامل بیماریزا وجود خواهد داشت و بعد سرایت آن بیماری ها به منطقه وسیعی از بیابان‌ها و مزارع و بعداً محیط زندگی انسان ها! یعنی جسد متعفّن یک حیوان امکان دارد عامل ابتلاء انسان های زیادی به انواعی از بیماری ها شود! و طبعاً برای پاکسازی محیط زیست حیوانات و انسان ها و همچنین جلوگیری از آلوده شدن نباتات و درختان و میوه ها، وجود حیوانات شکاری مثل شیر و ببر و پلنگ و امثال آنها ضروری است و سبب ادامه زندگی بهداشتی و توأم با آسایش و امنیت انسان ها! و حیوانات شکاری با خوردن جسد آن حیوان مرده یا شکار حیوانی که به نوعی بیماری مبتلا شده، کمک بزرگی به طور مستقیم یا غیرمستقیم به زندگی انسان ها می کنند و خلقت آنها و وضعیت بدنی و روحی آنها نعمتی است از طرف پروردگار عالمیان برای انسان ها.

پس لازم است انسانها این موجودات و خواص وجودی و خلقتی و رفتاری آنها را بشناسند چه برای استفاده از آنها و چه برای مصونیت از خطرات احتمالی از ناحیه آنها.

انسان شناسی و ضرورت آن

اما در بین موجودات و مخلوقات خدای سبحان، انسان بیشتر از همه آنها با موجودی به نام «انسان» سروکار دارد اعم از خودش و دیگران. لذا لازم است انسان، فرصت های عمر و استعداد و قوای روحی خود را در راه شناسائی این موجود با عظمت بکار ببندد و با ارزش های خلقتی و رفتاری این موجود آشنا شود. آسایش و رفاه و آرامش و امنیت و لذتهای حقیقی انسان از طریق شناسائی این موجود برتر و این مخلوق با فضیلت امکان پذیر است و همچنین عامل بدبختی ها و درد و رنج ها و مصیبت ها و گرفتاریها هم، باز از ناحیه همین موجود و عدم شناسائی و یا شناسائی ناقص او به وجود می آید.

چهاردهم: قابل توجه است که با وجود اینکه از زمان خلقت انسان و زندگی او بر روی زمین هزاران سال گذشته است، و تحولات زیادی در فضای زندگی او به وجود آمده و گروههای زیادی از انسانها علم و امکانات زیادی را جهت آسایش خود و برطرف کردن عوامل گرفتاریها و مشکلات زندگی خود و دیگران به کار بسته اند، اما آنها در زندگی خود با مشکلات فراوانی مواجه می شوند و آسایش و آرامش و امنیت خود را بدست نیاورده اند و اگر در اثر فعالیتهای عمومی خود و دانشمندان و پیشرفتهای علمی پرهزینه از جهتی به آرامش می رسند، از جهت دیگری گرفتار مشکلات و نابسامانیها و ناامنی های و محرومیت های دیگری می شوند. درحالیکه لازمه زندگی انسان تحمل این همه مشکلات و نابسامانیها و ناامنی ها و محرومیت ها و فقرها نیست و بلکه از بین بردن عوامل این مشکلات و محرومیت ها از لوازم آسایش و رفاه و امنیت، امکان پذیر است.

لازم است زندگی انسان از طرق دیگری و با روش ها و معیارهای علمی دیگری آسیب شناسی شود و در آیات مورد بحث در این مناظرات آن معیارها و روش های مطلوب مورد توجه قرار گرفته و قابل شناسائی است. برای رسیدن به این مطلوب حداقل شناسائی بعضی از موجودات و بعضی از قوانین حاکم بر فضای زندگی و مقصد آفرینش و تنظیم زندگی با آن نوع از علم و مقتضای آن قوانین، ضروری است و در رأس همه اولویت ها قرار دارد و این نوع رفتار یعنی شناسائی موجوداتی که زندگی انسان ارتباطهای ضروری با آنها دارد و قوانین اصلی حاکم بر نظام حیات انسانی، سبب حصول فواید عظیم و آسایش ها و رفاه و بهره مندی فراوانی خواهد شد و همچنین سبب دفع و رفع مشکلات و نابسامانیها و خشونت ها  و محرومیت ها از فضای زندگی انسان.

ما این موضوعات را در بخش بعدی از این سلسله مقالات مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد (ان شاء الله تعالی).

الیاس کلانتری

۱۳۹۸/۸/۱۳

پاورقی:

۱ ـ اصول کافی، کتاب فضل العلم «باب من عَمِل بغیر علم» حدیث ۱ (نسخه انتشارات علمیه اسلامیه ج ۱ ص۵۴)

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن