کلام ایام ـ ۳۰۵، بیست و هشتم صفر و رحلت کریمانه

7071672_915

بخش دوم

کلیات

*رحلت کریمانه و پایان درد و رنج های دنیا.

 *یادآوری کلام امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- درباره رحلت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)

* کلامی از حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا- سلام الله علیها- درباره رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و حادثه رحلت آن حضرت.

 *قرار گرفتن رسول الله- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در بین انبوهی از ملائکه ابرار.

* مقام و موقعیت بسیار رفیع اختصاصی رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در حادثه رحلت از دنیا.

* مرتبه ای از آسایش و نجات از حزن و اندوه ناشی از زندگی دنیوی برای اهل ایمان تحقّق می یابد.

* اصل انتقال از عالم دنیا و ورود به مقصد آفرینش حادثه ای طبیعی و معیّن شده از طرف خدای سبحان است!

* انتقال از دنیا به عالم آخرت حتی برای افرادی که آمادگی لازم برای زندگی اخروی را ندارند، زیان آور نیست.

* چه تضمینی وجود دارد که عمر طولانی یک انسان سبب اصلاح امر آخرت او شود؟!

* در حادثه رحلت یک انسان نزدیکان و بستگان و دوستان او به چه موضوعی باید فکر کنند؟!

* لازم است انسان ها بجای نگرانی و خوف زیاد از حادثه رحلت، خود را برای آن حادثه آماده کنند.

* حزن و اندوه و گریه برای فوت بستگان و نزدیکان امری طبیعی است، حتی گاهی ممدوح اما راه چاره مشکلات کدام است؟!

* * * * * * * * * *

در روزهای آخر ماه صفر مقاله ای تحت عنوان فوق و با شماره ـ ۳۰۳، در بخش کلام ایام منتشر شد، آن مقاله بخش اول یک سلسله مباحث بود که لازم بود در چند بخش ادامه یابد، اما در همان روزها که ماه «ربیع الاول» شروع شد در حالیکه بحث در موضوع حوادث روزهای آخر ماه صفر و حادثه رحلت وجود مبارک رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و حادثه تبدیل حکومت حقیقی دینی به حکومت بشری ناتمام مانده بود مقاله دیگری بمناسبت شروع ماه ربیع الاول و حوادث پربرکت آن نوشته شد و تصمیم گرفتیم که بحث درباره حوادث مربوط به روزهای آخر ماه صفر با اندک فاصله ای بعداً ادامه یابد. البته اصل این وقفه و عقب ماندن از زمان حوادث هم از بی نظمی یا ناتوانی ما یا هر دو عامل نشأت می گیرد، در هر صورت بحث مربوط به حوادث ماه ربیع الاول را که آنهم ناتمام مانده به چند روز بعد و ایام ولادت وجود مبارک پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امام صادق ـ علیه السلام ـ موکول می کنیم و در این بخش بحث مربوط به حوادث روزهای آخر ماه صفر را ادامه می دهیم.

رحلت کریمانه و پایان درد و رنج های دنیا

در بخش اول این مقاله کلامی از امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ درباره مصیبت رحلت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل و مورد بررسی فشرده ای قرار گرفت. یعنی عبارت ذیل از خطبه اول نهج البلاغه که فرمود:

« ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله لِقَاءَهُ وَ رَضِيَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَكْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْيَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مقارنة الْبَلْوَى فَقَبَضَهُ‏ إِلَيْهِ كَرِيماً صلى الله عليه و آله » مطابق این کلام نورانی، رحلت آن حضرت کریمانه بود، و پروردگار عالمیان با انتقال آن وجود مبارک به مقصد باشکوه آفرینش و جوار رحمت خاصه خود او را اکرام کرد و آن امانت گرانبها را از عالم دنیا برگرفت و از سکونت در عالم پر از درد و رنج دنیا نجات داد و آنچه را از پاداشهای عظیم ـ فوق ادراک عادی ما انسانها ـ نزد خودش بود به او عطا کرد.

کلامی شبیه این کلام نورانی از وجود قدسی حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ هم نقل شده و آن کلام شریف را هم در این بخش همراه توضیح فشرده ای ذکر می کنیم:

آن بزرگوار در خطبه مشهور خود که بمنزله استیضاح حکومت ابوبکر و انتقادی از رفتار مردم و عتاب به آنها بیان شد، در زمینه رحلت پدر بزرگوارش وجود مبارک پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ  فرمود:

«وَ اَشْهَدُ اَنَّ اَبی‏مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اِخْتارَهُ قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبْلَ اَنْ اِجْتَباهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ اِبْتَعَثَهُ» یعنی: و گواهی می دهم که همانا پدرم محمد بنده او و رسول اوست که او را اختیار فرمود قبل از فرستادنش و اسم [ و اوصافش را]  ذکر کرد [توسط پیامبران و در کتابهای آسمانی قبلی] و او را برای خودش خالص کرد و برگزید قبل از آنکه مبعوث فرماید.

سپس در بخش دیگری از کلام شریفش فرمود:

« ثُمَّ قَبَضَهُ اللَّهُ اِلَیْهِ قَبْضَ رَأْفَةٍ وَ اخْتِیارٍ، وَ رَغْبَةٍ وَ ایثارٍ، فَمُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و الِهِ مِنْ تَعَبِ هذِهِ الدَّارِ فی راحَةٍ، قَدْ حُفَّ بِالْمَلائِکَةِ الْاَبْرارِ وَ رِضْوانِ الرَّبِّ الْغَفَّارِ، وَ مُجاوَرَةِ الْمَلِکِ الْجَبَّارِ، صَلَّى اللَّهُ عَلی أَبی نَبِیِّهِ وَ اَمینِهِ وَ خِیَرَتِهِ مِنَ الْخَلْقِ وَ صَفِیِّهِ، وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ » یعنی: سپس قبض (دریافت) فرمود: در کمال رأفت و اختیار و رغبت و انتخاب، محمد صلی الله علیه و آله را از درد و رنجهای این سرای [دنیا] در حال راحتی و آسایش، در حالیکه ملائکه خوشرفتار او را در میان گرفته بودند و او بطرف رضوان پروردگار غفار و مجاورت مَلِک (حاکم) قدرتمند برده شد، صلوات خدا بر پدرم پیامبر خدا و امین وحی او و برگزیده و انتخاب شده از مخلوقات و مورد رضایت او و سلام بر او و رحمت خدا و برکات او  

و باز در ادامه این کلام شریف و با لحنی عتاب آمیز خطاب به حاظران در مسجد فرمود:

« فَلَمَّا اِختارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنْبِیائِهِ وَ مَأْوى اَصْفِیائِهِ، ظَهَرَ فیکُمْ حَسْیکَةُ النِّفاقِ » یعنی: وقتی خدا برای پیامبرش محل استقرار  پیامبران وجایگاه برگزیدگانش (یعنی باغهای بهشتی ) را برگزید [ و او را به آن منزلگاه منتقل کرد] خارهای نفاق در بین شما آشکار شد!

در این کلام نورانی هم مثل کلام نقل شده از امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ به مقام بسیار رفیع رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در جریان رحلت و آسوده شدن آن بزرگوار از درد و رنج و گرفتاریهای حیات دنیوی اشاره شده و صورت بسیار زیبائی  از حادثه رحلت آن حضرت از دنیا رسم شده است. اما لازم است جهت اصلی درد و رنج ها و حزن و اندوه آن بزرگوار در زندگی دنیوی مورد توجه قرار بگیرد و همچنین جهت اصلی آسایش و کریمیت و نجات او از گرفتاریهای دنیا، در اثر حادثه رحلت و انتقال به سرای آخرت.

برای روشن شدن این جهت محوری از موضوع مورد بحث به ذکر و توضیح فشرده چند نکته می پردازیم و به آنها اکتفاء می کنیم و بعد از آن وارد بحث درباره « حادثه دوم» خواهیم شد (ان شاء الله تعالی).

رحلت باشکوه و کریمانه در آن مرحله و مرتبه خاص که به آن اشاره شد، اختصاص به وجود مبارک رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- دارد، همانطور که در توصیف آن مقام از کلام مبارک امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- و همچنین از خطبه شریف حضرت فاطمه زهرا- سلام الله علیها- ذکر شد. البته لازم به ذکر است که جانشینان حقیقی مقام رسالت که از طرف خدای سبحان تعیین و انتخاب شده‌اند یعنی امامان معصوم- سلام الله علیهم- هم بلحاظ نوع تقرّب به خدای سبحان در همان مقام و مرتبه خاصّ متعالی قرار داشتند و ان شاء الله تعالی این موضوع بعداً مورد بحث قرار خواهد گرفت.

 2- مرتبه ای از آسایش و نجات از حزن و اندوه زندگی دنیوی در حادثه رحلت برای انسان های عادی هم حاصل می‌شود. یعنی غالباً اصل حادثه مرگ و رحلت از دنیا برای انسان ها حادثه ای مفید و مطلوب و لذتخش است! چون نوعی از ابتلائات و گرفتاری‌ها و خوف و حزن ها در عالم دنیا وقوع می یابد و حادثه رحلت زمان نجات یافتن از گرفتاری ها و درد و رنج های دنیوی است. و نباید آن مرحله از عمر انسان حادثه‌ای دردناک و یأس آور و مصیبت بار و نامطلوب تلقّی شود. بلی اگر انسان جاده زندگی حقیقی یعنی زندگی دنیوی را مطابق خواسته های شیطان و بندگی برای او طی کرده و از جاده حقیقی زندگی خارج شده و در بیراهه ها قرار گرفته  حادثه مرگ و انتقال از دنیا برای او بسیار نامطلوب و مصیبت بار خواهد بود.

کلام ایام - 175، حوادث آخرین روزهای ماه صفر
بخوانید

یعنی اصل انتقال از عالم دنیا و ورود به مقصد آفرینش حادثه ای است طبیعی و تعیین شده از طرف خدای سبحان و مطابق قوانین و سنت ها و معیارهای حاکم بر جهان است و در اصل نباید خلاف انتظار و یأس آور و شدیداً حزن انگیز تلقّی شود، الّا اینکه عواملی باعث نگرانی و خوف و حزن شدید می شود که لازم است آن عوامل مورد شناسائی و توجه و بررسی قرار بگیرد تا حزن و خوف و یأس ناشی از آن حادثه چه درباره خود انسان و چه بستگان و دوستانش حداقل تعدیل و کمتر شود.

 عوامل ترس شدید و حزن و اندوه زیاد از حادثه مرگ و رحلت از دنیا عمدتاً به موضوع انس به زندگی دنیا و عدم توجهات لازم به زندگی اخروی و جهل نسبت به مقصد مطلوب آفرینش می باشد و اگر گفته شود که حتی افرادی که ایمان به زندگی اخروی دارند هم، از حادثه مرگ و رحلت خود و دیگران شدیداً ناراحت و اندوهگین می شوند، بجهت اینکه تصوّر می‌کنند برای آن زندگی متعالی آمادگی لازم را ندارد و اعمال خوب آنها اندک است و گناهانی هم در دنیا مرتکب شده‌اند لذا ناراحتی و ترس آنها از این جهت می باشد، در جواب می شود گفت بلی این موضوع و این تصوّر معقول است یعنی مقداری از روحیه ترس از مرگ به این موضوع ارتباط دارد، اما چه کسی تضمین کرده است که اگر انسان زودتر از رسیدن به سنین بالای عمر از دنیا نرود و عمر طولانی پیدا کند، آمادگی او برای ورود به مقصد آفرینش یعنی زندگی اخروی بیشتر خواهد شد؟!! آیا چنین تضمینی و امنیت خاطری برای انسان وجود دارد؟! همچنین اگر انسان در مرحله فعلی از عمر خود ایمان به آخرت خود را حفظ کرده و گناهان بزرگی را مرتکب نشده، مثلاً موجب مرگ یا هتک حرمت یک انسان دیگر نشده و ظلم به دیگران نکرده و مرتکب سرقت و گناهان عظیم دیگر نشده، آیا تضمینی وجود دارد که اگر عمرش طولانی شود، باز هم مرتکب آن گناهان نخواهد شد؟! و قطعاً قابل پیش‌بینی نیست که انسان در صورت ادامه عمر و حیات دنیوی وضعش از آنچه فعلاً برقرار است بهتر شود! اگرچه اهل ایمان به زندگی اخروی لازم است چنین امیدی را داشته باشند و از فرصت های عمر برای بهتر شدن افکار و رفتارها و وضعیت روحی خود استفاده کنند.

البته منظور از طرح این بحث و توضیحات مربوط به این موضوع آن نیست که انسان نباید نگران حادثه مرگ باشد و یا آن حادثه لازم است در هر صورتی دلنشین و مطلوب تلقّی شود و نباید انسان نسبت به رحلت خود و یا دیگران اندوهگین شود، نه منظور این نیست، بلکه مراد این است که توجه به این حادثه طبیعی و خود را آماده کردن برای این سفر طولانی و عظمت مقصد و محل و زمان ورود به آخرت در زندگی عادی و روزمره انسان باید جایگاه معینی داشته باشد و انسان بجای نگرانی و خوف فوق ضروری و فوق عادی از آن، در جهت آمادگی برای آن حادثه و برای ادامه زندگی در عالم بعدی فعالیّت کند و به انجام کارهای خیر و کسب فضائل اخلاقی و مایحتاج خود در آن زندگی بپردازد! و به این موضوع توجه کند که ترس از مرگ خود و دیگران، حادثه مرگ و رحلت (سفر به عالم بعدی) را عقب نمی‌اندازد، بلکه توجهات پی در پی و تفکر درباره مقصد حیات، آن حادثه اجتناب ‌ناپذیر را مطلوب تر و قابل تحمّل تر می کند. یعنی توجه مستمر به آن حادثه، موجب آمادگی بیشتر و حزن و خوف کمتر نسبت به آن می شود و همچنین موجب اشتیاق انسان به کارهای خیر و کمک به دیگران و محبت بیشتر نسبت به انسان ها.

 باز متذکر می شویم که مراد از این مطالب آن نیست که نباید حادثه مرگ و رحلت مورد توجه و نگرانی و حزن و اندوه قرار بگیرد نه و بلکه نگرانی از آن و خوف از اینکه هر ساعتی احتمال وقوع آن وجود دارد و حزن و گریه برای رحلت بستگان و دوستان و آشنایان و شخصیت‌های بزرگ علمی و اخلاقی و اجتماعی رفتاری است عادی و طبیعی و گاهی ممدوح! بلکه مراد این است که انسان در روح خود جایگاهی برای توجهات مستمر به آن حادثه ایجاد کند و آن را بطور مکرّر مورد توجه قرار دهد و آن را یک حادثه طبیعی و در اصل مطلوب تلقّی کند و خود و دیگران را برای آن آماده کند و یا توجهات دیگران را به سوی آن جلب کند، و آن را یک فاجعه عظیم غیر منتظره تلقّی نکند.

 ضمناً وقتی یکی از نزدیکان و بستگان و دوستانش از دنیا رفت توجهات خود را معطوف کند به وضعیت او از نظر افکار و عقاید و رفتارها که آیا شخصی بود موفق در امور خیر و کمک به انسان ها و بطور کلی اهل ایمان به خدا و زندگی اخروی و دیندار حقیقی بود، و یا فردی گرفتار و غافل از آخرت و اهل ظلم و ستم به دیگران، یعنی بیشتر به فکر زندگی اخروی شخص از دنیا رفته باشد و نه فقط حزن و اندوه ناشی از فقدان او و خود را با این تصوّر که رسیدن یک انسان از جاده زندگی به مقصد و آسوده شدن از گرفتاری ها و درد و رنج ها و بلاهای دنیوی حادثه غیر منتظره و یک فاجعه عظیم نیست.

۳- اما ارتباط این موضوع- که اندکی هم تفصیل پیدا کرد- با موضوع رحلت رسول اکرم اسلام حضرت محمد- صلّی الله علیه و آله و سلّم- این است که اوّلاً: حادثه رحلت آن وجود مبارک برای شخص خود او حادثه ای کریمانه و زمان رسیدن به آسایش و خلاصی از درد و رنج ها و سختی ها و مشقّت های زیاد فوق حدّ تحمّل بود! و در این جهت توضیحاتی در ارتباط با شخصیت متعالی آن بزرگوار خواهد آمد. ثانیاً: بلحاظ آموزش های نقل شده از آن حضرت ما انسان های عادی هم لازم است حادثه رحلت از دنیا را حادثه ای در اصل مطلوب و عادی تلقّی کنیم و با امیدواری و آرامش روحی منتظر آن باشیم و خود را برای آن آماده کنیم.

ثالثاً: وظایف دینی مسلمین و پیروان آن حضرت را چه در زمان زندگی خودمان و چه در زمان رحلت آن بزرگوار مورد توجه و بررسی قرار بدهیم تا بلکه آثار غفلت ها و کوتاهی های افراد جامعه دینی در آن زمان کمتر شود و بعضی از جهات آن جبران شود. این نکته را هم بصورت ذکر قطعاتی از خطبه شریف حضرت فاطمه زهرا- سلام الله علیها- در همین زمینه همراه با شرح فشرده ای توضیح خواهیم داد.

 این مباحث و ادامه مطالب مربوط به حادثه رحلت رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و توضیحات تکمیلی آنها را موکول می کنیم به مباحث مربوط به حادثه دوم و موضوع تبدیل حکومت حقیقی دینی به حکومت عادی بشری، و آثار و نتایج آن.

الیاس کلانتری

۱۳۹۸/۰۸/۱۵

 

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن