مناظرات و محاورات ـ ۱۳ (مناظرات آسمانی)

مناظره و گفتگوی خدای سبحان با انسان ها (بنی آدم) و ملائکه و ابلیس

کلیات

  •  جهت دیگری از مناظرات بین خدای سبحان و ملائکه و ابلیس و فرزندان آدم (علیه السلام).

  • هشدار خدا برای انسان ها درباره شیطان و عداوت او.

  •  شیطان ولی کسانی خواهد بود که ایمان نمی آورند.

  •  انسان ها نسبت به شیطان فریبکار چه موضعی باید اتخاذ کنند؟

  •  آیا شیطان قبل از آنکه از مهلت دادن خدای سبحان مطّلع شود، اراده خود را برای فریب انسان ها اظهار کرد؟!

  •  چرا خدای سبحان به شیطان مهلت داد تا بنده های او را بفریبد و به جهنم بکشاند؟!

  •  امر خدای سبحان به شیطان جهت فریفتن انسان ها چه نوع امری بود؟

  •  خدای سبحان هرگز امر به زشتی ها و گناهان نمی کند.

  •  مراد از امر تکوینی و امر تشریعی چیست؟!

  •  عاقبت مطلوب و دلپذیر کسانی که از خدا و رسولش اطاعت می کنند.

  •  محاوره و گفتگوی خدای سبحان با شیطان از نوع متعارف و متداول بین انسان ها نبود.

  •  تقاضای مهلت شیطان از خدا و پذیرش آن هم از نوع متعارف بین انسان ها نبوده است.

  •  توبه چه کسانی بعد از ارتکاب اعمال زشت و گناهان پذیرفته می شود؟!

  •  امر تکوینی به آتش و آب و شمشیر و اشیاء دیگر.

  •  مراد از امر پروردگار عالمیان به آسمان ها و زمین و وحی به آسمان ها چیست؟!

در مقالات قبلی از شماره ۸ تا ۱۲ تحت عنوان: «مناظره و گفتگوی خدای سبحان با آدم- علیه السلام- و انسان ها و ملائکه و ابلیس» بعد از ذکر اصل موضوعات از آیات قرآن مجید به توضیح نکاتی از معانی آیات تحت عنوان «فواید و توضیحات و تذکرات» پرداختیم و مجموعاً ۱۴ نکته از نکات تفسیری آیات مذکور در جریان مناظره و گفتگو را مورد بحث قرار دادیم. در این بخش موضوع بحث و گفتگو و سؤال و جواب را تحت عنوان جدیدی می آوریم که عنوان ظاهری آن اندک تغییری با عنوان قبلی پیدا کرده است. اما محور موضوعات مورد بحث تغییر اساسی با موضوعات قبلی پیدا خواهد کرد. و مباحث شامل جهت دیگری از این داستان و آموزش های خدای سبحان خواهد شد. در این آیات آموزش های اصلی مربوط به انسان‌ها یعنی فرزندان آدم- علیه السلام- مورد بحث قرار می‌گیرد و جهت دیگری از آن مذاکرات و مناظرات مورد توجه قرار خواهد گرفت. چون این جهت از بحث کاربردی تر است و اصلاً جریان حضرت آدم- علیه السلام- و همسرش و اسکان آنها در بهشت و سپس اخراج آنها و جریان سجده  ملائکه به آدم- علیه السلام- و تمرّد شیطان در اصل جهت آموزش اصول زندگی دنیوی و اخروی انسان در قرآن مجید ذکر شده است.

 تذکر یک نکته هم در آغاز این قسمت از بحث ضروری است و آن اینکه در بعضی موارد جهت کامل شدن بحث اصلی بعضی موارد از کلام خدای سبحان به انسان‌ها و ابلیس (شیطان) و متقابلاً کلام آنها مجدداً ذکر خواهد شد.

جهت دیگری از مناظره و گفتگوی خدای سبحان با انسان‌ها و ملائکه و ابلیس

الله – عزّوجلّ- خطاب به ملائکه:

«من در زمین خلیفه ای قرار می‌دهم»

 ملائکه: آیا کسی را [خلیفه] قرار می‌دهی که در آن فساد انگیزد و خون ها بریزد و حال آنکه ما تو را تسبیح به حمد می کنیم و برای تو تقدیس می کنیم.

الله عزّوجلّ: من می دانم آنچه را شما نمی دانید.

 الله، عزّوجلّ خطاب به ملائکه:

 «من بشری را از گِلی [گِل خشک متغیّر یا بد بو] خواهم آفرید پس وقتی [بدن] او را تنظیم و تعدیل کردم و روحی از خود در او دمیدم برای او به سجده بیافتید»

ملائکه فرمان خدا را اطاعت کردند و برای او به سجده افتادند.

الله– عزّوجلّ- خطاب به فرزندان آدم:

 «ای فرزندان آدم ما برای شما لباسی نازل کردیم [فرستادیم] تا زشتی های شما را بپوشاند و لباس تقوا بهتر است و آن از نشانه های [ربوبیّت] الله است، باشد که متذکر شوید».

 الله– عزّوجلّ- خطاب به فرزندان آدم:

 «ای فرزندان آدم مبادا شیطان شما را به فتنه بیاندازد (بفریبد) همچنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، در حالیکه لباس های [بهشتی] آنها را از بدنشان بیرون می کرد تا زشتی ‌های آنها را به آنها آشکار کند. او شما را می بیند و سپاهیانش، از جائی که شما آنها را نمی بینید. ما قرار دادیم شیاطین را اولیائی برای کسانیکه ایمان نمی‌آورند». (الأعراف / ۳۵ – ۳۶)

 الله– عزّوجلّ- خطاب به انسان ها:

 «ای انسان ها همانا وعده خدا حق است، پس [مواظب باشید که] زندگی دنیا شما را نفریبد و اینکه [همچنین] آن [شیطان] فریبکار شما را درباره خدا نفریبد. همانا شیطان دشمنی است برای شما پس او را دشمنی برای خود بگیرید، جز این نیست که او افراد حزب [پیروان] خود را می خواند که در نتیجه آنها اهل آتش جهنم باشند. آنان که کفر ورزیدند برای آنها خواهد بود عذابی شدید و آنهائی که ایمان آوردند، و اعمال شایسته انجام دادند، برای آنها خواهد بود پاداشی بزرگ». (فاطر / ۵ – ۷)

الله– عزّوجلّ- خطاب به انسان ها:

«ای انسان ها ملتزم تقوای پروردگارتان باشید [و بدانید که] همانا زلزله قیامت امری عظیم است- روزی که ببینید هر موجود شیر دهنده آنچه را شیر می دهد [از ترس] رها خواهد کرد و هر صاحب حملی، حمل خود را فرو نهد و مردم را مست هائی می بینی در حالیکه آنها مست نیستند اما عذاب خدا شدید است- و بعضی از انسان ها درباره خدا بدون علم مجادله می کنند و پیروی می‌کنند از هر شیطان سرکش- که مقرّر شده است برای او که هر کس او را ولی [دوست] خود بگیرد، قطعاً او را گمراه خواهد کرد و به آتش جهنم خواهد کشاند». (الحج / ۱ – ۴)

ابلیس: (خطاب به خدای سبحان)

 «گفت به من خبر بده از این کسی [آدم] که او را بر من برتری دادی، اگر مرا به تأخیر بیاندازی [مهلت بدهی] تا روز قیامت، قطعاً فرزندانش را به بند می کشم [اغواء می کنم] جز عده قلیلی از آن ها را».

الله– عزّوجلّ- فرمود:

«برو هر کس از آنان از تو پیروی کند، پس قطعاً جهنم جزایتان خواهد بود، جزائی کامل- از آن ها هر کدام را توانستی با صدای خود تحریک کن و با سواره ها و پیادگان خود به آن ها حمله کن و در اموال و اولادشان با آن ها مشارکت کن و به آن ها وعده بده، و شیطان به آن ها جز فریب وعده نمی دهد. اما بندگان من، تو را بر آن ها سلطه ای نخواهد بود و وکالت پروردگارت کفایت می کند» (الاسراء / ۶۲ -۶۵)

الله  (عزّوجلّ): خطاب به فرزندان آدم:

«ای فرزندان آدم اگر رسولانی از بین خودتان [شناخته شده برای شما و فرستاده شده از طرف ما] بسوی شما بیایند و آیات ما را بر شما بخوانند، پس هر کس تقوا بورزد و به صلاح روی آورد، خوفی برای آن ها نخواهد بود و آن ها اندوهگین نخواهند شد. و کسانیکه آیات ما را تکذیب کردند و از [پذیرش] آن ها استکبار ورزیدند، آن ها در آتش جهنم خواهند بود و در آن جاودانه خواهند ماند» (الاعراف / ۳۵ – ۳۶)

الله (عزّوجلّ):

«و کسانیکه از الله و رسول او اطاعت کنند، آن ها با کسانی خواهند بود که الله به آن ها نعمت داده از پیامبران و صدّیقان و شهدا [گواهان] و صالحان و آن ها چه رفیقان [همنشینان و همسایگان] خوبی خواهند بود.

توضیحات و تذکرات و فواید

۱- در بعضی از آیات- که قبلاً ذکر شد- ابلیس بعد از آنکه رانده شد و تبدیل به شیطان شد، از خدای سبحان- بر حسب ظاهر تقاضای مهلت کرد تا روز قیامت و خدا- عزّوجلّ- هم بر حسب ظاهر تقاضای مهلت او را پذیرفت و به او اعلام کرد که از مهلت داده شدگان خواهد بود، تا روز معین و معلومی! اما در آیه ۶۲ از سوره اسراء از قول شیطان فرمود که او گفت:

«اگر مرا به تأخیر بیاندازی یعنی مهلت بدهی، من تمام فرزندان آدم را اغواء خواهم کرد مگر گروه اندکی از آن ها را!» حال باید توجه کرد به این نکته که آیا ابلیس قبل از تقاضای مهلت و یا پذیرش آن- بر حسب ظاهر از طرف خدای سبحان- اراده خود را برای اغواء فرزندان آدم اظهار کرده است و گفته است که تمام فرزندان آدم را خواهد فریفت، جز عده قلیلی از آن ها را، یا بعد از آنکه خدا تقاضای او را پذیرفت و به او اطلاع داد و اراده خود را مبنی بر مهلت دادن به او اظهار فرمود؟! ظاهر قضیه و بر حسب آیه مورد بحث، شیطان این سخن را قبل از تقاضای مهلت و یا حداقل قبل از اعلام پذیرش آن از طرف خدا، اعلام و اظهار کرده است!

مناظرات و محاورات ـ 15 (مناظرات آسمانی)
بخوانید

اما از ظاهر بعضی از آیات در سوره های دیگر بر می آید که شیطان ابتداءً تقاضای مهلت کرده و خدای سبحان تقاضای او را قبول و به او اعلام کرده، و سپس شیطان گفته است که فرزندان آدم- علیه السلام- را اغواء خواهد کرد! همچنانکه از آیات ذیل در سوره اعراف بر می آید:

«قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ–  قَالَ أَنْظِرْنِي إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ–  قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ– قَالَ فَبِمَا أَغْوَيتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ– ثُمَّ لَآتِينَّهُمْ مِنْ بَينِ أَيدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ» (الأعراف/ ۱۳ – ۱۷)

معانی این آیات در حدّ ترجمه و همراه بعضی از توضیحات در بخش های قبلی ذکر شد. اما توضیح مطلب در ادامه بحث خواهد آمد.

۲- برای عده ای از مردم و پیروان قرآن مجید در این زمینه شبهه ای به وجود می آید و آن اینکه چرا خدای سبحان با علم به اینکه شیطان بنده های او را خواهد فریفت و به انجام گناهان تحریک خواهد کرد و فتنه ها و فسادها به راه خواهد انداخت، به او مهلت داد! یعنی: تقاضای مهلت از طرف او را قبول فرمود و به او اعلام کرد که از مهلت داده شده ها خواهد بود؟! در پاسخ این شبهه عرض می کنیم:

از قرائن موجود در آیات مربوط به این موضوع و آیات دیگری در قرآن مجید آشکار می شود که این محاوره و گفتگو بین ذات قدّوس الله- جلّ جلاله- و ابلیس و همچنین تقاضای مهلت از طرف شیطان و پذیرش آن از طرف خدای سبحان از نوع محاوره و گفتگوی متداول و متعارف بین انسان ها نبوده و بلکه از نوع دیگری است! چون غیر ممکن است خدای سبحان راضی شود به اینکه شیطان بنده های او را بفریبد و آن ها را به طرف گناه سوق دهد و در نتیجه بنده های او مبتلا به عذاب و مجازات در مقابل گناه بشوند و در عذاب عظیم جهنم گرفتار شوند!

در این زمینه عجیب تر اینکه خدای سبحان نه تنها درخواست مهلت شیطان را- بر حسب ظاهر- پذیرفت، بلکه علاوه بر آن به او امر کرد که از راه های مختلف به انسان ها حمله کند و آن ها را تحریک کند و بفریبد یعنی وعده های فریبنده و دروغین به آن ها بدهد. و همچنین به او امر کرده است که در اموال و اولاد آن ها مشارکت کند. در حالیکه بطور قطع و یقین خدای سبحان امر به زشتی ها نمی کند، همچنانکه خود او فرمود:

«وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ» (الأعراف/۲۸) یعنی: وقتی کار زشتی انجام می دهند، می گویند: ما پدران خود را بر آن یافتیم و خدا ما را به آن فرمان داده است! بگو بطور قطع خدا به کار زشت فرمان نمی دهد، آیا به خدا نسبت می دهید چیزی را که نمی دانید؟!

این موضوع از مسلمات در عقاید دینی است و بطور مکرر در آیاتی از قرآن نسبت به آن تصریحاتی به عمل آمده است و اصلاً بی معنی خواهد بود که خدای سبحان بندگان خود را امر به زشتی ها و گناهان کند و بعد بجهت همان امر و ارتکاب گناهان آن ها را مجازات کند و طبعاً چنین مطلبی را هر صاحب عقلی می داند و شکی در آن نمی کند!!!

همچنانکه در آیه فوق الذکر به صراحت نسبت دادن امر از طرف خدا به زشتی ها و گناهان را رد کرد و در ادامه آن موضوع و در آیه بعدی فرمود:

«قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ» (الأعراف/۲۹) یعنی: بگو پروردگار من امر کرده است به عدالت و [اینکه] روی خود را در هر مسجد [محل نماز] ی بسوی قبله بگردانید و او را بخوانید در حالیکه دین خود را برای او خالص کرده اید، و همچنانکه شما را پدید آورد، بسوی او باز می گردید!

پس بنابراین و به لحاظ تصریحات زیاد در آیات قرآن، هرگز خدای سبحان راضی به ارتکاب زشتی ها و گناهان از طرف بندگانش نمی شود تا چه رسد به اینکه به آن ها امر کند!! و بلکه بجهت ارتکاب گناهان مجازات هائی را برای بندگان معین فرموده است. مگر برای کسانی که در اثر جهل گناهانی مرتکب شوند و زود توبه کنند و آثار گناهان را با توبه و اعمال صالح از بین ببرند. همچنانکه فرمود:

«إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يتُوبُ اللَّهُ عَلَيهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا» (النساء/۱۷) یعنی: جز این نیست که توبه نزد الله برای کسانی است که از روی جهل اعمال زشتی انجام می دهند، سپس زود توبه می کنند، پس خدا برای آن گروه توبه می کند (با رحمت خود بسوی آن ها بر می گردد) و خدا دانای حکیم است.

پس با این توضیحات روشن می شود که امر خدا به شیطان درباره فریفتن انسان ها و حمله به آن ها از طرق مختلف و مشارکت با آن ها در اموال و اولاد، «امر تشریعی» و از نوع متداول و متعارف بین انسان ها نبود و بطور قطع از نوع «امر تکوینی» بوده است.

مراد از امر تکوینی خاصیتی است که در خلقت یک شئ و در وجود او قرار گرفته و یا بعداً در خلقت و وجود او پدید می آید. در قرآن مجید کلمه امر و امثال آن در این موارد هم بکار رفته است و به آن امر تکوینی گفته می شود، یعنی خاصیتی که بلحاظ خلقت در وجود یک شئ پدید آمده و یا بعداً در او ایجاد شده است. مثل اینکه به آتش امر شده است که بسوزاند و به شمشیر امر شده است که برّنده باشد و به آب امر شده است که در سرازیری ها جریان یابد و یا در اثر سرما یخ ببندد و منجمد شود و در اثر حرارت بالا تبخیر شود و به آسمان صعود کند! پس امر تکوینی خدای سبحان به اشیاء خواصی است که در وجود آن ها قرار گرفته و منشأ آن خواص و عامل پیدایش و برقراری آن خواص اراده و مشیّت خدای سبحان است.

امر به این معنی در آیات متعدّدی در قرآن کریم به کار رفته است. بعنوان نمونه:

  «ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِي دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَينَا طَائِعِينَ» (فصلت/۱۱) یعنی: سپس به آسمان پرداخت [روی آورد و توجه کرد] در حالیکه آن بصورت دخان [گاز یا بخار یا دود] بود، پس به آن [آسمان] و به زمین فرمود: بیائید خواه و ناخواه [با میل و رغبت یا اجباراً] آن دو گفتند: تحت فرمان و اطاعت می آئیم.

مراد این است که آسمان و زمین بطور کامل تحت فرمان و اراده الله- عزّوجلّ- قرار گرفتند.

طبعاً در این آیه مراد از امر پروردگار به آسمان و زمین از نوع «امر تشریعی» و متعارف نمی باشد و مراد «امر تکوینی» است. یعنی چنین نظامی از ناحیه امر خدای سبحان و اراده و مشیّت او در آسمان و زمین برقرار می باشد و تمامی آفریده ها یعنی آسمان و زمین و آنچه در آن ها قرار دارد، مطیع کامل پروردگار عالم می باشند و مطابق امر او برقرار هستند و در مسیری که او معیّن فرموده است سیر می کنند! و بنا به قول قرآن مجید:

«كُلٌّ فِي فَلَكٍ يسْبَحُونَ» (يس/۴۰) یعنی: هر کدام از آن ها [خورشید و ماه] در فَلَک [مدار تعیین شده ای] شناور و در حرکت هستند.

خدای سبحان در ادامه کلام خود درباره خلقت آسمان ها و امر به آن ها می فرماید:

«فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يوْمَينِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَينَّا السَّمَاءَ الدُّنْيا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ» (فصلت/۱۲) یعنی: پس آن ها را [به صورت] هفت آسمان پدید آورد در دو روز [دوره و زمان] و وحی کرد در هر آسمانی امر مخصوص آن را و زینت دادیم آسمان اول را با چراغ ها (ستاره ها) و آن ها را حفظ کردیم و آن است اندازه گیری آن قدرتمند دانا.

طبعاً امر در این آیه کریمه هم از نوع دستور شرعی و متعارف نمی باشد و مراد از آن قوانین و نظامی است که از اراده خدای سبحان در آسمان ها حاکم و برقرار شده است! و همچنین وحی در این آیه کریمه هم از نوع «وحی تکوینی» است نه از نوع وحی بر پیامبران یعنی «وحی تشریعی».

این بحث در بخش بعدی ادامه خواهد یافت (ان شاء الله تعالی).

الیاس کلانتری

۱۳۹۸/۰۸/۲۸

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن