کلام ایام ـ ۳۱۳، فاطمه زهرا- سلام الله علیها- و بازگشت امانت قدسی

بخش اول

کلیات

* بهترین نوع تکریم رهبران آسمانی در ایام ولادت یا رحلت آن بزرگواران.

* تأثیر سخنان و رفتارهای رهبران آسمانی در قلوب انسان‌ها.

* ذکرالله عامل حیات قلب ها و پاکسازی روح انسان است.

* تأثیر ذکر مصائب رهبران آسمانی و شخصیت‌های خاندان رسالت (علیهم السلام).

* تاریخ رحلت و شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها).

* سه مصیبت بزرگ در تاریخ ظهور و انتشار دعوت دین توحیدی.

* نقش امیرالمؤمنین- علیه السلام- در حفاظت از ارکان اصلی دین توحیدی در زمان رحلت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم).

* چرا امیرالمؤمنین- علیه السلام- در جریان غصب خلافت و حکومت دینی اقدام به مقابله با حکومت نکرد؟!

* فشارهای شدید سیاسی حکومت جامعه دینی به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام).

* تصمیم حکومت غاصب به کشتن امیرالمؤمنین (علیه السلام).

* مشکل اصلی حکومت غاصب در روزهای اول.

* اصرار عمال حکومتی برای تسلیم امام علی- علیه السلام- جهت بیعت با حکومت.

* * * * * * * * * *

در ایام «فاطمیه اول» قرار گرفته‌ایم و به روزهای «فاطمیه دوم» نزدیک می‌شویم. مجالس عزاداری بر حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا- سلام الله علیها- و ذکر فضائل و مراثی آن ودیعه قدسی فضای روحی پیروان دین توحیدی و شیعیان خاندان رسالت را معطّر کرده است. عنوان ودیعه قدسی را هم از کلام امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- اخذ کردیم! بطوریکه وقت دفن پیکر مقدس آن حضرت خطاب به وجود قدسی رسول الله- صلّی الله علیه و آله و سلّم- که در آن مکان حضور داشت عرض کرد:

«فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ»(۱) یعنی: پس بازگردانده شد آن امانت و دریافت شد آن گروگان [دنیا]

مراد این است که اگر چه در ایام حادثه مصیبت عظیم آن امانت آسمانی قرار داریم و برای آن مصیبت عظیم عزادار هستیم، اما ذکر و یاد رهبران آسمانی و تشکیل مجالسی به منظور بیان حوادث زندگی آن بزرگواران چه برای ولادت آنها و چه برای رحلت از دنیا و گفتن و شنیدن سخنان نقل شده از آنها و فضائل رفتارهای آنها مجموعاً سبب پاکسازی قلب ها و عامل تقویت حیات انسانی می‌شود. چون ذکر و یاد آن ذوات مقدسه نوعی «ذکر الله» است بطوریکه وجود مبارک امام صادق- علیه السلام- فرمود:

«إِنَّ ذِكْرَنَا مِنْ ذِكْرِ اَللَّهِ وَ ذِكْرِ عَدُوِّنَا مِنْ ذِكْرِ اَلشَّيْطَانِ»(۲) یعنی: یاد کردن از ما از ذکر الله و یاد کردن از دشمن ما از ذکر شیطان می باشد. و ذکر الله عامل حیات قلب ها و پاکسازی روح انسان است! بطوریکه خدای سبحان فرمود:

«الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد/۲۸) یعنی: کسانیکه ایمان آورده اند و دلهایشان با یاد خدا آرامش می یابد، آگاه باشید که دلها [فقط] با یاد خدا آرامش می یابد.

و امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- فرمود:

«إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ»(۳) یعنی: همانا خدا که منزّه و برتر است، ذکر [خود] را عامل درخشش [و حیات] قلب ها قرار داد. پس حتی ذکر مصائب رهبران آسمانی و شخصیت‌های خاندان رسالت و اهل بیت عصمت و طهارت- علیهم السلام- هم عامل حیات قلب ها می شود.

 در تاریخ حادثه شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا- سلام الله علیها- بین مورخان و سیره نویسان اختلاف وجود دارد، و مشهورترین تاریخی که برای شهادت آن بزرگوار نقل شده، روز سیزدهم ماه جمادی الاول یعنی هفتاد و پنج روز بعد از رحلت رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- یا روز سوم ماه جمادی الآخره که نود و پنج روز بعد از آن می باشد. اما مجموعاً هر دو مورد فوق تحت عنوان فاطمیه اول یا فاطمیه دوم مورد تجلیل و تعظیم قرار می گیرد و به مناسبت شهادت آن امانت قدسی مجالس عزاداری تشکیل می شود.

 حادثه شهادت حضرت فاطمه زهرا- سلام الله علیها- با فاصله اندکی از آن دو حادثه عظیم در روزهای آخر ماه صفر سال یازدهم هجری واقع شد یعنی یا هفتاد و پنج یا نود و پنج روز بعد از رحلت رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- یعنی بزرگترین مصیبت تاریخ حیات انسان ها.

 در مقالات قبلی متذکر شدیم که طبق محتوای کلام امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- که در زمان غسل و دفن پیکر مبارک رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- از آن حضرت صادر شده، حادثه رحلت رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- به عنوان خاتم پیامبران بزرگترین مصیبت تاریخ محسوب می‌شود. بجهت اینکه در آن حادثه ارتباط عالم ربوبیّت از نوع «وحی و نبوت» با عالم انسان ها قطع شد.

 همچنین متذکر شدیم که در همان روز رحلت رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- مصیبت عظیم دیگری روی داد و آن غصب مقام حکومت دینی و تبدیل آن به حکومت بشری و کنار گذاشتن جانشین حقیقی پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- یعنی امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- از مقام رهبری جامعه دینی بود. که جامعه دینی و عالم انسانیّت از مدیریت آن حضرت و مرتبه کامل علم آن بزرگوار محروم شد.

سومین حادثه عظیم در جامعه دینی حادثه رحلت دختر رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و همسر امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- و حامی و مدافع قدرتمند آن حضرت و مقام امامت و حکومت دینی یعنی حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا- سلام الله علیها- بود! رحلتی از نوع شهادت در راه خدا و در جهت حمایت از دین توحیدی.

 امام امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- جانشین تعیین شده پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و اولین رهبر آسمانی و صاحب مقام «امامت» در جهت جلوگیری از گسترش فتنه ای که پیش آمده بود و حمایت از دین توحیدی و حکومت دینی فعالیتی را شروع کرد، اما فعالیت اجتماعی و فرهنگی و آن بزرگوار از فعالیت نظامی خودداری کرد. چون فعالیت از نوع نظامی منتهی به یک جنگ داخلی بین طرفداران آن حضرت و طرفداران حکومت غاصب می شد و در آن شرایط بحرانی که از ناحیه اقدامات غاصبان مقام خلافت و امامت پیش آمده بود جنگ ‌داخلی منتهی به تضعیف جامعه دینی و در هم ریختن اساس و ارکان بنای دین توحیدی می شد. و امام امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- هم هرگز به آن راضی نمی‌شد.

 فعالیت اجتماعی و فرهنگی هم به نتیجه مطلوب مورد انتظار در کوتاه مدت و بطور سریع نرسید. لذا آن بزرگوار صبر و تحمل و استقامت در مقابل حوادث را به ادامه آن نوع فعالیت و درگیری سیاسی با حکومت غاصب ترجیح داد و از حکومت فاصله گرفت و به ارشاد مردم و رهبری فکری و علمی و عقیدتی و فرهنگی آنها در محدوده کوچک تر و تحت اختناق شدید حکومتی و مدیریت بحران در حدّی که دین توحیدی و اساس آن برقرار بماند و ارکان آن بنای مبارک عظیم شکسته نشود اکتفاء کرد.

حکومت غاصب در جامعه دینی به غصب مقام خلافت و رهبری تعیین شده از طرف خداوند و مورد خواست مردم و برقراری نظام عادی حکومتی اکتفاء نکرد و بلکه جهت مشروع نشان دادن نظام خود شروع کرد به بیعت گرفتن اجباری از شخصیت‌ های سرشناس جامعه یعنی پذیرش حادثه‌ای که پیش آمده بود و اعلام رسمیّت حکومت از طرف آنها. و یعنی پذیرش و اعلام اینکه حکومت تشکیل یافته همان حکومت دینی است و مشروعیّت دارد.

 بیعت گرفتن از افراد عادی جامعه مشکل چندانی نداشت و بعضی از افراد سرشناس هم تدریجاً با حکومت بیعت می‌کردند و مقابله با حکومت و درگیری سیاسی را به لحاظ خطراتی که داشت به صلاح خود نمی دیدند. اما مشکل اصلی حکومت پذیرش رسمیّت خود از ناحیه مقام حقیقی جانشینی رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- یعنی امام امیرالمؤمین علی- علیه السلام- بود، چون حکومت جامعه حق خود او بود. حقّی که از طرف خدای سبحان به او عطا شده بود و پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- بطور مکرّر و بالخصوص در جریان «غدیر خم» آن را بطور آشکار و بصورت کامل اعلام و ابلاغ فرموده بود.

کلام ایام - 155، ولادت امام رضا – علیه السلام – و برکات آن برای انسان ها
بخوانید

 امیرالمؤمنین- علیه السلام- اگرچه جهت حفاظت از اساس دین خدا و رعایت مصلحت جامعه از حق حکومت خود صرف نظر کرد و از آن فاصله گرفت، اما او هرگز راضی به بیعت با حکومت غاصب نمی‌شد و آن را بعنوان حکومت دینی به رسمیّت نمی‌شناخت و البته از مقابله نظامی هم بجهت رعایت مصالحی خودداری می‌کرد و از طرف آن حضرت مشکل سیاسی خاصّی متوجه حکومت نبود. اما حکومت و دار و دسته شرور آن به این مقدار قانع نبود و اصرار داشت از آن حضرت بیعت بگیرد.

در وضعیتی که پیش آمده بود یعنی غصب مقام خلافت و حکومت دینی و اصرار حکومت برای بیعت گرفتن از امام امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- دین خدا احتیاج به حمایت شدیدی داشت. منظور در اینجا حمایت معنوی و در جهات عقیدتی و ایمانی و اجتماعی است! لازم بود در آن وضعیت موقعیت مقام امامت و نقش آن در نظام دین خدا آشکار شود، اعمّ از اینکه مردم به وظایف خود درباره آن عمل کنند و یا در عمل نسبت به آن بی اعتناء شوند. یعنی جایگاه امامت و جانشینی حقیقی رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- برای مردم و عمدتاً برای آیندگان و کسانی که درباره دین خدا در مقام تحقیق و بررسی قرار می‌گیرند از ملل مختلف باید روشن می شد!

 حمایت از مقام امامت و حجت پروردگار عالمیان یعنی امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- خطر درگیری با حکومت غاصب را به دنبال داشت و این خطر در کمین حامیان و طرفداران آن حضرت بود. در چنین وضعیتی حضرت فاطمه زهرا- سلام الله علیها- دختر رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و همسر امیرالمؤمنین- علیه السلام- در موقعیت بسیار رفیع تأثیر گذاری قرار داشت اوّلاً: جهت تکریم و تجلیل خاصّ منحصر به فرد که وجود مبارک رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- بطور مکرّر و در فرصت‌های مختلف از آن حضرت یعنی فاطمه زهرا- سلام الله علیها- به عمل آورده بود و مقام خاصّ قدسی او را به امت اسلامی معرفی فرموده بود و این حدیث از آن حضرت مشهور و در اذهان مردم بود که فرمود:

«أَنَّ اَللَّهَ يَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا» یعنی: همانا خدا غضب می کند با غضب فاطمه و راضی می شود با رضایت او. مراد این است که رضا و غضب فاطمه-سلام الله علیها- در ردیف رضا و غضب الله قرار دارد. (جلّ جلاله)

 و همچنین حدیث شریف ذیل که فرمود:

«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی ‏فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَمَنْ آَذَانِی فَقَدْ آَذَی اللَّهَ»(۴) یعنی: فاطمه بخشی از وجود من است، پس هر کس او را بیازارد، مرا آزرده است و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است. و احادیث دیگری در بیان اوصافی از آن حضرت. همچنین رفتارهائی از رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در تکریم حضرت فاطمه- علیها السلام- که بین مردم شهرت یافته بود، تکریم و تجلیلی اختصاصی و منحصر به فرد.

 ثانیاً: تحقّق آن تکریم ها و تجلیل های رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در شخصیت و رفتارهای آن حضرت و بطور کلی مقام و شخصیت قدسی حضرت فاطمه زهرا- سلام الله علیها- و انتشار اخباری از رفتارهای کریمانه و فضائل اخلاقی و شخصیتی آن بزرگوار در بین مردم.

و حکومت غاصب، امام امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- را تحت فشارهای شدید سیاسی قرار داده بود که از آن حضرت بیعتی بگیرد اگرچه با اجبار و اکراه! اگرچه نزد عقلا آن بیعت اجباری فاقد هرگونه ارزشی بود و تأییدی برای حکومت محسوب نمی‌شد، اما عامّه مردم کاری با این مسائل ندارند و غالباً نسبت به آنها بی اعتناء می‌مانند.

 اما وقتی امیرالمؤمنین- علیه السلام- در مقابل فشارهای سیاسی تسلیم نشد و از بیعت با حاکم و تأیید حکومت و رسمیّت دادن به آن خودداری کرد، سران حکومت تمامی احکام اخلاقی و اجتماعی دینی و همه حرمت ها را زیر پا گذاشتند و به قول امروزی ها از همه خطوط قرمز عبور کردند و به کمک عده‌ای از طرفداران و قوای حکومتی و عده‌ای از اراذل و تبهکاران به خانه امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- حمله کردند. و از آن حضرت خواستند که از منزل بیرون بیاید و با حکومت بیعت کند و وقتی با عدم قبول او مواجه شدند، اقدام به ورود قهری به خانه آن بزرگوار کردند و در خانه را آتش زدند و وارد خانه شدند و امام- علیه السلام- را بازداشت کردند و او را دست بسته و اجباراً به مسجد و محل اجتماع مردم و مقرّ حکومت بردند.

 امیرالمؤمنین- علیه السلام- مرد رزم دیده و شجاع و بسیار قدرتمند بود و شجاعت بی‌نظیر او و قهرمانی های او در جنگ‌های زمان پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- همه جا مشهور بود و رفتارهای جنگی او مثال ‌زدنی بود و گاهی در بعضی از جنگ‌ها نقش او به تنهائی به اندازه یک لشکر بود مثل جنگ بدر و جنگ احد و بعضی از جنگ های دیگر. اما بطوریکه گفته شد، همت اصلی آن حضرت جهت حفظ اساس دین خدا و ارکان اصلی آن بود، لذا از اقدام نظامی و مقابله با حکومت به صورت آشکار و از همان طریق خودداری کرد. عمال حکومتی هم که این نوع رفتار را از آن حضرت شناخته بودند و فهمیده بودند که آن بزرگوار از طرف رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- توصیه به صبر و تحمل حوادث شده و دست به شمشیر نخواهد برد، او را تحت شدیدترین فشارها قرار دادند و حتی تصمیم به کشتن آن بزرگوار داشتند! که حمایت حضرت فاطمه زهرا- سلام الله علیها- از آن حضرت و مقابله با حکومت غاصب مانع رسیدن عمال حکومتی به آن هدف شد.

حمایت حضرت فاطمه از امیرالمؤمنین علی- علیهما السلام- و مجموعاً دین خدا و اعلام نامشروع و غیرقانونی بودن حکومت و رفتارهای حاکم و عمال حکومتی مانع رسیدن آنها به تمام اهداف سیاسی آنها شد و خطر کشته شدن حجت خدا و جانشین رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- برطرف شد و امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- و حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا- سلام الله علیها- به هدف اصلی خود رسیدند و خطر شکسته شدن و از هم پاشیدن بنای دین خدا از بین رفت! اما در آن جریان و حمله به خانه آن دو بزرگوار و آتش زدن درب خانه، و ممانعت آن حضرت از بازداشت امیرالمؤمنین- علیه السلام- و بردن او با دست‌های بسته به مقرّ حکومت، حضرت فاطمه- علیها السلام- مجروح شد و با فاصله کمی از آن حادثه و در اثر همان جراحت و فشارهای شدید روحی در سنین جوانی از دنیا رفت.

ما این مقاله را به مناسبت فاطمیه اول و به عنوان مقدمه یک سلسله مقالات و شرح و تفسیر بخشی از کلام آن بزرگوار در مقام استیضاح حکومت و رهبری فکری جامعه دینی نوشتیم و امیدواریم در روزهای بعدی انتشار مقالات مورد نظر و ادامه مباحث مقالات سال‌های قبل، شروع شود. (ان شاءالله تعالی)

الیاس کلانتری

۱۳۹۸/۱۰/۲۲

پاورقی ها:

۱- نهج البلاغه، خطبه  ۲۰۲، «اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللهِ عَنّی…»

۲- اصول کافی، شیخ کلینی، كِتَابُ اَلدُّعَاءِ «بَابُ مَا يَجِبُ مِنْ ذِكْرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كُلِّ مَجْلِسٍ»، حدیث ۱ (نسخه انتشارات علمیّه اسلامیّه، ج ۴، ص ۲۵۴

۳- نهج البلاغه، خطبه ۲۲۲

۴- این روایت شریف و روایت قبلی با اندکی تفاوت در بعضی از الفاظ در منابع فراوانی از شیعه و اهل سنت نقل شده است و بجهت شهرت آن و اینکه به حدّ تواتر رسیده است نیازی به ذکر منابع آن نبود.

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن