پرسش و پاسخ ـ ۱۱،چرا حضرت علی (ع) هیچ عکسالعملی نسبت به این توهینها و جنایات انجام شده علیه پاره تن پیامبر انجام ندادند؟
پرسش : اگر جنایاتی که گفته میشود عمر و ابوبکر نسبت یه حضرت فاطمه (س) انجام دادند درست است، چرا حضرت علی (ع) هیچ عکسالعملی نسبت به این توهینها و جنایات انجام شده علیه پاره تن پیامبر انجام ندادند؟
با توجه به فضای آن زمان که زنان بسیار کمتر از امروز در عرصه بودند و همچنین عفت حضرت زهرا (س) و غیرت حضرت علی (ع) چرا حضرت امیر (ع) در خانه نشستند تا همسرشان پشت در بروند و در به پهلویشان بخورد؟
پاسخ : آنچه در تاریخ صدر اسلام در مورد حوادث بعد از رحلت رسول خدا (ص) در مورد خاندان رسالت واقع شده و بهراحتی قابلاثبات است دو رفتار در مورد حضرت فاطمه (س) میباشد، یکی غصب املاکی بهنام «فدک» که رسول خدا (ص) مطابق دستور خداوند عالم به او بخشیده بود و درآمد آن عمدتاً به فقرا عطا میشد. اسناد این موضوع یعنی اعطاء فدک به حضرت فاطمه (س) در منابع تفسیری ذیل آیه بیستوششم از سورة اسرا آمده است: « وَ ءَاتِ ذَا الْقُرْبىَ حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیل …»
دیگری حمله به خانه آن حضرت جهت بازداشت امیرالمؤمنین علی (ع) و بردن او به مسجد جهت بیعت اجباری با ابوبکر بود.
اما چرا علی (ع) نسبت به رفتارهای انجامگرفته و (طبق بیان سؤالکننده) به این توهینها و جنایات عکسالعملی نشان ندادند، جواب این است که علی (ع) عکسالعمل در حد مذاکره و انتقاد و بحث و محاجه انجام دادند، اما در حد مقابله با حکومت و درگیرشدن با عمال حکومت و دست به اسلحه بردن انجام ندادند. طبعاً رفتار امیرالمؤمنین علی (ع) در این زمینه کاملاً معقول و حکیمانه و مطابق دستورات دینی بود.
قابلتذکر است که ابوبکر و عمر در این جریان دو فرد عادی نبودند و بلکه قدرت حکومت در اختیار آنها بود، آنها حمایت و قدرت همه منافقان و عامه مردم مسلمان (بهجز عدة قلیلی مؤمن حقیقی و کامل) را در اختیار داشتند، مقابله با امیرالمؤمنین بهصورت درگیری مسلحانه، منجربه وقوع جنگ داخلی و در نتیجه از هم پاشیدن جامعه اسلامی تازه پاگرفته میشد. امام (ع) در مورد حادثة غضب خلافت که مهمترین حادثه بود، مقابله بهصورت درگیری مسلحانه با حکومت را روا ندانستند. خود آن حضرت علت تحمل این حادثه را در یکی از خطبههای خود ـخطبه سوم در کتاب شریف نهجالبلاغهـ بیان کرده است.
اما چرا حضرت علی (ع) در خانه نشستند تا همسرشان پشت در بروند و در به پهلویشان بخورد! این است که این گروه مهاجم به قصد دستگیری امام علی (ع) و وادارکردن او به بیعت با ابوبکر و تأیید حکومت غاصب و غیرقانونی به درخانه آن حضرت آمده بودند، اگر او پشت در میرفت ودر را باز میکرد مهاجمان به خواستة خود میرسیدند. خیلی طبیعی است که علی (ع) پشت در نروند و مهاجمان را در رسیدن به خواستة غیرقانونی و ظالمانة خود یاری نکنند. آنها به حق زندگی و امنیت اجتماعی امام (ع) و حضرت فاطمه (س) توجهی نداشتند.
خانه انسان محل امنیت قانونی و اجتماعی او محسوب میشود آنها این حریم را رعایت نکرده بودند و میخواستند اجباراً در خانه را باز کنند. مهاجمین بهلحاظ قوانین شرعی وقتی در باز شد باید برمیگشتند و حداقل حقوق اجتماعی شناختهشده را محترم میشمردند. حتی اگر حضرت علی (ع) یک فرد عادی جامعه بودند و نه جانشین حقیقی رسول خدا (ص) که حق حکومت هم بهطور قطعی از آنِ ایشان بود، نباید این گونه برخورد با ایشان انجام می گرفت.
حضرت علی (ع) اگر پشت در میآمدند و با مهاجمین صحبت میکردند، امکان ورود آنها به خانه و یا دستگیری خود را در ورودی خانه برای آن ها فراهم میکردند، در آن صورت آن حضرت کمک کرده بودند به یک عمل نامشروع و غیرقانونی؛ و عمل خلاف و غیرقانونی ورود به خانه یک فرد از جامعه را با قوه قهریه را تأیید میکردند.
اما حضرت فاطمه (س) برای اینکه این قائله بخوابد و درگیری برطرف شود، طبیعی است که به پشت در خانه بیایند و قوم مهاجم را توصیه به عمل به قوانین دینی کنند، بالخصوص که این قوم سفارشات زیادی در حفظ احترام حضرت فاطمه (س) و تکریم خاص او از رسول خدا (ص) شنیده بودند. برحسب ظاهر تصور این بود که با شنیدن صدای آن بزگوار حداقل بهلحاظ سفارشات خاص رسول خدا (ص) در تکریم و احترام او، آنها برگردند و از دستگیری امیرالمؤمنین علی (ع) منصرف شوند، ولی آنها در را شکسته و وارد خانه شدند و حضرت فاطمه (س) که پشت در بودند و با آنها از پشت در صحبت میکردند، در این حادثه مجروح شدند.
اینکه این حادثه واقع شده یا نه تحقیق و اثبات آن کار سختی نیست حتی از منابع تاریخی و حدیثی اهل سنت هم بهراحتی قابلاثبات است. و ابوبکر اواخر عمر خود از این حادثه اظهار تأسف و پیشمانی میکرد و این مطلب در حوادث مربوط به اواخر عمر ابوبکر در منابع تاریخی ذکر شده است.
پرسش : منظور از سکوت چیست؟
پاسخ : آیا منظور این است که آن حضرت به خلافکاریهای حکومتها اعتنایی نمیکردند و به آنها اعتراض نمیکردند و یا به مردم تخلفات آنها را بیان نمیکردند، البته چنین چیزی در رفتارهای آن حضرت مشهود نیست. بلکه آن حضرت خلافکاریها و لغزشها را تذکر میدادند و خلفا را توصیه به اصلاح رفتار خود میکردند و راه صحیح را به آنها نشان میدادند. بهطوری که موارد زیادی از اعتراضهای آن حضرت و توصیه های اصلاحی و تذکرات به حکومتها از آن حضرت در کتابهای تاریخی و کتابهای سیره ضبط شده است.
امّا اگر مراد از سکوت عدم قیام با اسلحه و جنگ با حکومتها است، طبعاً چنین چیزی در آن شرایط نه کار عاقلانه و مشروع میتوانست باشد، و نه امکانپذیر بود. آیا معقول است که آن حضرت بهجهت ظلمی که به خود او و یا کس دیگری شده دست به اسلحه ببرد و جنگ داخلی در جامعه ایجاد کند، آن هم با نداشتن پیروان زیاد که تا پای جان در راه خود مقاومت کنند قیام کند. در آن صورت نتیجه آن چه خواهد شد.
الیاس کلانتری
۱۳۹۳/۰۴/۰۶