روش صحیح حفظ قرآن کریم (۲۹)
از شماره های قبلی روشی برای حفظ قرآن کریم به صورت مرحله به مرحله ارائه شده است که تاکنون برنامه حفظ به بیش از ۲۷ جز رسیده و در این مرحله،حفظ سوره یوسف و رعد و ۲۰ ایه از سوره ابراهیم تعیین شده است.
هفته اول:از اول سوره یوسف تا ایه ۲۵،هر روز ۵ ایه.
هفته دوم: از ایه ۲۶ تا ۵۰،هر روز ۵ ایه.
هفته سوم: از ایه ۵۱ تا ۷۵.
هفته چهارم: از ایه ۷۶ تا ۱۰۰.
هفته پنجم: در دو روز اول هفته از ایه ۱۰۱ تا آخر سوره(یعنی ایه ۱۱۱)، و از روز سوم به بعد از ایه اول تا ۱۵ سوره رعد.
هفته ششم:از ایه ۱۶سوره رعد تا ایه ۴۳ (آخر سوره).
هفته هفتم:از اول سوره ابراهیم تا ایه ۲۰.
همانطور که در شماره های قبل یادآوری شد،در دو روز آخر هفته،تلاوت و تکرار ایات حفظ شده و جبران بخش های عقب مانده روزهای دیگر و همچنین تلاوت سوره های قبلی مورد توجه زیادی قرار گیرد؛تا دستاوردهای ارزشمند گذشته،از دست نرود.
تلاوت سوره های حفظ شده
لازم به یادآوری است که در این روش،حفظ ایات قرآن با فراگیری ترجمه،تفسیر فشرده و دقایقی از معانی ایات همراه بوده و این فواید بسیار مهمی داشته،که در شماره های قبلی، به ویژه در اولین مقالات،چندین بار به آن فواید اشاره شده است.
در حقیقت،حفظ ایات قرآن کریم از عنایات بزرگ خداوندی است؛چرا که حتی یک ایه از قرآن هم ارزش فراوانی در نزد پروردگار دارد و منشأ نزول برکات او بر بنده می شود و از دست دادن تلاوت و حفظ حتی یک ایه هم «خسران عظیمی» به بار خواهد آورد. بنابراین،باید به برنامه تلاوت و تکرار توجه عمیقی شود و این کار،با اهمیت و مراقبت زیاد و به طور منظم انجام پذیرد.
بر اساس توضیحات یاد شده در شماره قبلی،تلاوت سوره های بخش دوم قرآن،یعنی از سوره کهف تا آخر،حداقل در هر هفته به اندازه دو جزء و در صورت امکان تا سه جزء ادامه یابد و وقتی به آخر قرآن رسید،مجدداً شروع شود.تلاوت بخش اول،یعنی از سوره بقره تا سوره هود که در شماره قبلی در برنامه حفظ قرار گرفت،نیز بیشتر مورد توجه قرار گیرد.اگر ممکن شد برای دستیابی به نتیجه بهتر،هر روز،به مقدار تقریباً یک جزء و در غیر این صورت هر هفته ۴یا ۵ جزء تلاوت گردد.
تنوع در برنامه تلاوت و تکرار
لازم است،در جهت تلاوت سوره های حفظ شده تنوعی ایجاد شود. به این صورت که بین سوره های بزرگ،یک سوره کوچک قرار بگیرد و بین بخش های ۵۰ ایه ای در سوره های بسیار طولانی(یعنی سوره های بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، توبه) سوره های کوچک تر تلاوت شود؛چرا که این نوع تنوع،لذّت خاصی در روح ایجاد خواهد کرد و موجب سهولت بیشتر کار خواهد شد.
توجهی به روابط ایات
در ایات قرآن داستان های زیادی آمده است که بیشتر آنها به زندگی پیامبران و پیروان و مخالفان آنها مربوط می شود و داستان بعضی از پیامبران به طور مکرّر و درسوره های متعددی ذکر شده است.در ابتداء،باید این نکته مورد توجه قرار بگیرد که یادآوری حوادث زندگی گذشتگان در قرآن چه حکمتی داشته است.نکته دیگر اینکه این داستان ها مشتمل بر همه حوادث عمر پیامبران خدا نمی شود، بلکه بعضی از حوادث زندگی آنها در داستان های قرآنی آمده است.
نکته سوم اینکه چرا بعضی از داستان ها در قرآن به طور مکرر آمده،و بیشتر از همه،داستان زندگی حضرت موسی(ع) در قرآن ذکر شده است؟
از توجه دقیق به ایات مشتمل بر داستان های پیامبران خدا(ع)،معانی،سؤالات و نکات فراوان علمی و تفسیری دیگر روشن می شود. از این شماره به بحث و بررسی فشرده ای در مورد داستان های قرآن می پردازیم:
خداوند در ایه ۳ سوره قصص می فرماید: نتلوا علیک من نبأ موسی و فرعون بالحقّ لقوم یؤمنون.
در این ایه،چند نکته باید مورد توجه قرار بگیرد.
۱.موضوع ذکر قصه را با فعل مضارع «نتلوا» بیان کرده است،یعنی این داستان به طور مکرر ذکر می شود؛چرا که هم خود کلمه «تلاوت»معنای پی در پی بودن را در بردارد و هم فعل مضارع چنین معنایی را می رساند.
۲.این ایه در مورد داستان و به جای کلمه «قصه»،کلمه «نبأء» را به کار برده است،و به طوری که درموارد دیگری کلمه قصه هم ذکر شده است،از جمله:
لقد کان فی قصصهم عبرة لأولی الألباب. (سوره یوسف، ایه ۱۱۱)
نحن نقصّ علیک احسن القصص. (سوره یوسف، ایه ۳)
فلمّا جاءه وقص علیه القصص قال لاتخف. (سوره قصص، ایه ۲۵)
کلمه «نبأ» به خبری که دارای «فایده عظیم و یا مفید علم یا ظن است» مثل خبری که خداوند و رسولش آن را بیان کرد،گفته می شود.بنابراین،باید حکمت به کار بردن کلمه نبأ در قرآن که کلمه «نبی» هم از همان گرفته شده است،روشن گردد.
۳.در ایه،«مِن»،جهت تبعیض به کار رفته و مراد این است که بخشی از داستان موسی و فرعون را بر تو،پی در پی می خوانیم! بنابراین مقصد،داستان گفتن نیست،بلکه فقط بیان بخش هایی از وقایع مربوط به موسی و فرعون(ع) به منظوری که ذکر خواهد شد،انتخاب شده است.
۴.همچنین،در ایه مورد بحث کلمه «حق» به کار رفته است و مرادش یا آن است که این تلاوت توأم با حق می باشد،یا اینکه نحوه تلاوت حق است،یعنی به صورتی تلاوت می شود که هدف از ذکر آن محقق شود،به بیابان دیگر،مقصود داستان گفتن نیست، بلکه بخش هایی از این داستان انتخاب شده؛تا با روشی معین خوانده شود و نتیجه مورد نظر از آن تحقق یابد.
۵.خداوند در انتهای ایه فرموده است:
«لقوم یؤمنون» یعنی این نحوه خاص تلاوت بعضی از اجزاء قصه،به منظور آموزش مؤمنان می باشد.به عبارت دیگر:این ایه بیان می کند،داستان گفتن خداوند،با روشی معین در پی رسیدن به هدفی خاص انجام می گیرد که آن هدف همان آموزش ایمان آورندگان به دین توحیدی، با استفاده از داستان و نحوه خاص بیان آن می باشد.در حقیقت،داستان گفتن در روش آموزش استخدام شده است.
نکته مهم آن که بیان مطالب مورد آموزش از ناحیه خداوند،مبنی بر روش اختصاصی معینی می باشد و با روش آموزش و بیان مطالب بین انسان ها تفاوت دارد.روش آموزش خداوند، یک روش انحصاری و اختصاصی است،که انسان ها قدرت ایجاد و به کار بردن آن روش را ندارند ـ به خواست خداوند،در مقالات بعدی،در این زمینه و روش داستان گفتن خداوند، به ویژه داستان های خاص توضیحات لازم ذکر خواهد شد ـ در این روش، داستان ها استخدام می شوند. یعنی روش آموزش خداوند دارای جهات و ابعاد مختلفی است که یکی از آن جهات،استخدام داستان،آن هم با روشی انحصاری، در موضوع آموزش است.
در پایان این مقاله،اشاره ای به بعضی «دلائل و مستندات» قرآنی در خصوص موضوع مورد ادعا می کنیم.
با توجه به سوره هایی از قرآن روشن می شود که در قرآن مجید،اساسی ترین آموزش ها مثل «توحید پروردگار جهانیان و قیامت و زندگی اخروی» هم،با داستان آموزش داده شده است، به طوری که قالب مباحث و آموزش ها از داستان گرفته و اجزائی از داستان ها فقط به منظور آموزش موضوعات معینی به کار بسته شده است.به عنوان نمونه به سوره نوح توجهی می کنیم که سوره ای کوچک می باشد،با داستان حضرت نوح(ع) شروع گشته و با همین داستان نیز خاتمه یافته است. در ایه اول می فرماید:
إنا ارسلنا نوحاً الی قومه ان انذر قومک من قبل أن یأتیهم عذاب الیم… ربّ اغفرلی و لوالدی و لمن دخل بیتی مؤمناً و للمؤمنین و المؤمنات ولاتزد الظالمین الا تبار
برای آنکه مقاله از حد تعیین شده تجاوز نکند،به نوشتن ایه اول و آخر اکتفا شد،البته نیاز زیادی هم به نوشتن تمام ایات نیست؛چون خوانندگان مقاله این سوره را حفظ کرده اند و طرف خطاب «حافظان قرآن»هستند.
ملاحظه می شود که در این سوره ۲۸ ایه ای مباحث مهم توحیدی،روش های مبارزه با بت پرستی، آثار آن و نیز حکمت عذاب های خداوند آموزش داده شده، و قالب و شکل بحث را فقط «داستان» تشکیل می دهد.یعنی مباحث علمی و عقیدتی مطرح شده و از داستان، تنها در جهت تأثیرات مورد نظر بهره برداری گشته و مباحث عقلی و حکیمانه به لحاظ توأم بودن با داستان جاذبه لازم را پیدا کرده است.
این بحث در مقالات بعدی ـ ان شاء اللّه ـ ادامه پیدا خواهد کرد.
پدید آورنده : الیاس کلانتری ، نشریه بشارت شماره ۶۳، صفحه ۶۶