۶۷-آیا در قرآن به حقوق بشر توجه شده است؟
سؤال: آیا حقوق شهروندی در قرآن مطرح شده است؟لطف کنید آیاتی که به این مهم پرداخته اند را با تفسیری کوتاه بیان کنید ضمناً اگر چه باعث زحمت است خواستم ببینم قوانینی که به نام حقوق شهروندی و به خصوص در دنیا و دیگر کشورها مطرح است در تضاد با مبانی قرآنی هست یا خیر. ممنون و سپاسگزارم.
پاسخ:ظاهراً منظور شما از حقوق شهروندی، همان حقوق بشر است و از قسمت دوم سؤال این احتمال بیشتر تأیید می شود. سؤال شما را که در حقیقت دو تا سؤال است به صورت تفکیک شده و تحت دو شماره یعنی همین شماره ۶۷ و شماره بعدی ۶۸ جواب می دهیم.
در قسمت اول عرض می کنیم در قرآن مجید به موضوع حقوق بشر به طور اساسی توجه شده است و آیات متعدّدی در این زمینه در قرآن وجود دارد. ما به تعدادی از این نوع آیات با توضیحی مختصر اشاره ای می کنیم و در انتهای سؤال بعدی هم جهت مطالعه بیشتر، منابعی را معرفی خواهیم کرد.
۱-خداوند در قرآن کریم می فرماید:
« مِنْ أَجْلِ ذَ ٰلِکَ کَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي ﭐلْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ ﭐلنَّاسَ جَمِيعاً وَمَنْ أَحْيَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْيَا ﭐلنَّاسَ جَمِيعاً» (المائده / ۳۲) یعنی: از این جهت ما بر بنی اسرائیل مقرّر کردیم که هر کس انسانی را بکشد جز به قصاص یا فساد در زمین، چنان است که گوئی همه انسان ها را کشته و هر کس انسانی را احیاء کند مانند آن است که همه انسان ها را احیاء کرده است!
در این آیه به انسان بهاء و ارزشی در نظر گرفته شده که با ارزش بشریت به طور کامل برابری می کند. یعنی کشتن یک انسان بی گناه را معادل کشتن تمام انسان ها تلقّی کرده است. و همچنین نجات دادن از مرگ و یا هدایت کردن یک انسان را هم معادل زنده کردن تمامی انسان ها معرفی کرده است، و این متعالی ترین و بالاترین حقی است که خداوند برای انسان ها در نظر گرفته است و هرگز در هیچ صورتی نمی شود انسان را بیشتر از این تکریم کرد و حقوقی برای او در نظر گرفت.
۲-« وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ ﭐلْمُشْرِکِينَ ﭐسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّىٰ يَسْمَعَ کَلَامَ ﭐللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَ ٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْلَمُونَ» (التوبة/ ۶) یعنی: اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پس او را پناه بده تا کلام خدا را بشنود، سپس او را به مکان امنش برسان، به جهت این که آن ها قومی هستند که نمی دانند.
در این آیه خداوند به پیامبرش دستور داده است که اگر مشرکی از او پناه خواست، او آن مشرک را پناه دهد، تا بیاید و سخن خدا را بشنود. یعنی اگر حتی مسلمین با مشرکان در حالت جنگ هم قرار دارند، خداوند به یک مشرک حق داده است که در حال امنیت و آرامش کلام خدا را بشنود و خواست ایمان بیاورد، اگر نه او باز در پناه رسول خدا (ص) و مسلمین قرار دارد تا به مکان امن خود برگردد، و مسلمین هم باید این پناه را به رسمیت بشناسند. یعنی حتی انسان های بی اطلاع و جاهل هم حق شنیدن کلام خدا را در حال امنیّت و در پناه مسلمین دارند.
۳-« يَا أَيُّهَا ﭐلَّذِينَ ءَامَنُواْ إِن جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُواْ أَن تُصِيبُواْ قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُواْ عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ» (الحجرات / ۶) یعنی: ای کسانی که ایمان آورده اید اگر فاسقی برایتان خبری آورد، در مورد آن تحقیق کنید، مبادا از روی جهل به قومی آسیب برسانید و بعداً به جهت کاری که کرده اید پشیمان شوید.
در این آیه به طور ضمنی اشاره کرده است به این که صرف اتّهام در مورد انسان ها جرم محسوب نمی شود و انسان ها تا جرمی برای آن ها اثبات نشده بی گناه محسوب می شوند. هم جان انسان ها حقی است محفوظ و هم حرمت و حیثیت آن ها و به صرف اتهام این حقوق از بین نمی رود.
۴-«قُلْ يَا أَهْلَ ﭐلْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَىٰ کَلَمَةٍ سَوَاءٌ بَيْنَنَا وَبَيْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا ﭐللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَيْئاً وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِّن دُونِ ﭐللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ ﭐشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (آل عمران / ۶۴) یعنی: ای اهل کتاب بیائید در مورد یک کلمه ای که میان ما و شما مشترک است توافق کنیم و آن این که عبادت نکنیم مگر الله را و چیزی را شریک او قرار ندهیم، و یعضی از ما بعضی دیگر را به جای الله به عنوان رب اتّخاذ نکنیم، و اگر از این دعوت روی بر گرداندند، بگوئید: شاهد باشید که ما مسلمین هستیم.
در این آیه اهل کتاب دعوت شده اند به وجه مشترک در ادیان توحیدی و آن عبارت است از اصل توحید. یعنی در عین حال که مسلمین با اهل کتاب اختلافات عقیدتی زیادی دارند، اما می شود در جهاتی از عقاید مشترک با هم تفاهم کنند و در نوعی مسالمت کنار هم زندگی کنند.
۵-«وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ ﭐلْمُؤْمِنِينَ ﭐقْتَتَلُواْ فَأَصْلِحُواْ بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى ﭐلْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُواْ ﭐلَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ ﭐللَّهِ فَإِن فَاءَتْ فَأَصْلِحُواْ بَيْنَهُمَا بِـﭑلْعَدْلِ وَأَقْسِطُواْ إِنَّ ﭐللَّهَ يُحِبُّ ﭐلْمُقْسِطِينَ» (الحجرات/ ۹) یعنی: اگر دو طایفه از مؤمنین با هم جنگیدند، میان آن دو را اصلاح کنید و اگر یکی از آن دو بر دیگری تعدّی کرد، با آن طائفه ای که تعدّی می کند بجنگید، تا به فرمان خدا باز گردد، و اگر برگشت، میان آن ها با عدالت صلح برقرار کنید، و دادگری کنید که خداوند دادگران را دوست دارد.
در این آیه نوعی از حقوق برای انسان ها در جوامع دینی در نظر گرفته شده و آن برخورداری از امنیّت و آسایش و این نوع از حقوق بالاتر از انواع متعارف می باشد و آن این که انسان ها علاوه بر این که نباید حقوق دیگران را پایمال کنند، بلکه موظّف به ایجاد صلح و آرامش و عدالت برای سایر افراد جامعه هستند، و مکلّف شده اند به مقابله با کسانی که به دیگران ظلم می کنند.
آیات زیاد دیگری در قرآن مجید و آموزش های فراوانی در سخنان پیامبر خدا (ص) و جانشینان معصوم او وجود دارد که انواعی از حقوق برای انسان ها در آن ها بیان شده، چه از نوع حقوق متعارف و متداول بین بعضی از انسان ها و جوامع انسانی و چه از نوع بسیار متعالی که در سایر فرهنگ ها به آن ها توجّهی نشده است. و ما به خواست خداوند در جواب سؤال بعدی، بحث دیگری در این زمینه مطرح خواهیم کرد.
الیاس کلانتری
۱۳۹۴/۲/۱۹