۱۶۹-آیا پیامبران خدا را می شود برترین دانشمندان بشری دانست؟!

urlسؤال:کسانی مثل حضرت ابراهیم (ع) و حضرت محمد (ص) که ملکوت آسمان ها و زمین را دیده اند را می توان عالیترین و دانشمندترین افراد بشر دانست با وجود اینکه شاید علم معروف که همه آن را مورد استناد قرار می دهند، را نداشته باشند.

پاسخ:علمی که پیامبران خدا دارند با علمی که انسان ها از طریق مشاهده و تجربه و بطور کلی از طریق حواس و عقل خود بدست می آورند، متفاوت است. علم پیامبران از طرف خداوند به آن ها وحی می شود. علم وحی از نوع بسیار برتری از علم است و علوم عادی بشری قابل مقایسه با علم وحی نمی باشند.

علم پیامبران علم خالص است و به ظاهر و باطن اشیاء نفوذ دارد. و هیچ نوع جهلی با آن آمیخته نیست. در حالی که علوم انسان ها با انواع جهل آمیخته است. علوم بشری دائماً در مسیر تکامل قرار دارد و بعضی از آنچه در یک زمان نسبت به انسان ها مجهول حساب می شد، در زمان های بعدی به معلومات تبدیل می شود و خود این جریان نشان دهنده ناقص بودن علوم بشری و آمیخته بودن آن با انواع جهل ها می باشد. انسان ها در زمان ما در جهت علوم مختلف پیشرفت هائی کرده اند و پاسخ مجهولات زیادی را بدست آورده اند و طبعاً در آینده نیز نسبت به زمان ما پیشرفت های دیگری در علوم پیدا خواهد شد و بعضی از آنچه امروز برای انسان های عادی حتی دانشمندان مجهول می باشد، جزو معلومات خواهد شد. خود این موضوع که علم بشری رو به پیشرفت است و دائماً در حال تغییر، نشان دهنده این حقیقت است که این نوع علم با نواقصی همراه است یعنی با انواع جهل ها آمیخته است. اما علم پیامبران از طرف خداوند به آن ها رسیده است. آن هم از طریق وحی، یعنی آمیختگی با هیچ نوع جهلی ندارد. پیامبران خدا می توانند از حوادثی که صدها و هزاران سال بعد محقّق خواهد شد خبر بدهند به طوری که پیامبران قبلی از ظهور آخرین پیامبر و محل ظهور او و حوادثی که در این زمینه پیش خواهد آمد خبر داده اند و آخرین پیامبر خدا حضرت محمد (ص) از حوادثی که در آخر الزمان روی خواهد داد انسان های معاصر خود را مطّلع ساخته اند. طبعاً چنین علمی برای غیر پیامبران و امامان معصوم (ع) حاصل نخواهد شد.

البته علوم عادی بشری هم، به لحاظ اصل و حقیقت خود، و هم به لحاظ اثر و فوائدی که برای انسان ها دارد دارای نوعی قداست می باشند و پیامبر اکرم (ص) و پیامبران قبلی از صاحبان علم تجلیل به عمل آورده اند و دانشمندان را به جهت کسب علم تحسین کرده اند، تا جائی که پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: «روز قیامت جوهر قلم دانشمندان با خون شهداء مقایسه خواهد شد و جوهر قلم دانشمندان رجحان پیدا خواهد کرد». اما خود پیامبران علاوه بر اطلاع از علوم متعارف بین انسان ها دارای آن علم نوع برتر آسمانی بوده اند. به علمی که به پیامبران و امامان از طریق وحی القاء می شود (علم لدنّی) گفته می شود و انسان ها به هر دو نوع علم چه علم پیامبران، چه علم عادی دانشمندان احتیاج دارند و برای بدست آوردن هر دو نوع علم باید تلاش کنند.

بعضی از جهات زندگی انسان ها در حیطه علوم پیامبران قرار دارد مثل شناسائی حقیقت روح انسان و روش پرورش و پاکسازی آن و بطور کلی آماده کردن انسان برای ورود به مقصد آفرینش یعنی فضای زندگی اخروی. و آثار و نتایج اعمال و رفتارهای انسان ها هم در وجود خود انسان، و هم در عالم خارج از وجود او. شناسائی عالم فوق دنیا و فضای زندگی اخروی خارج از قدرت علوم متعارف بشری است و انسان ها از طُرق متعارف و عادی کسب علم، نمی توانند به حقایق آن عالم پی ببرند. اما بعضی از جهات زندگی انسان یا اشیائی که به نحوی به زندگی انسان ارتباط پیدا می کند در معرض علوم بشری قرار می گیرد مثل علم جغرافیا و تاریخ و ریاضیات و جهاتی از علم فیزیک و شیمی و زیست شناسی و امثال آن ها، و بعضی از ابعاد زندگی انسان در قلمرو مشترک هر دو نوع علم قرار می گیرد مثل قوانین حاکم بر بدن انسان و بطور کلی علم طب. خلاصه اینکه علوم دینی و علوم عادی بشری هر دو در مسیر روشن کردن فضای زندگی انسان فعالیت دارند و هر دو نوع علم، هم قلمرو جداگانه و اختصاصی و هم قلمرو مشترکی دارند. در آن جهات از زندگی انسان که علوم دینی نظری ندارند و آن جهت به علوم عادی بشری واگذار شده است. دانشمندان فرصت تحقیق و پژوهش دارند و به آن منطقه در اصلاح علوم دینی «منطقة الفراغ» گفته می شود.

126-منظور از شِفا و رحمت بودن قرآن چیست؟!
بخوانید

خلاصه اینکه پیامبران خدا دارای علمی از نوع متعالی هستند به نام «علم لدنّی» و آن ها به خاطر نداشتن علم عادی بشری – فرضاً- دچار نقصی در مسیر ارشاد انسان ها و اداره امور زندگی آن ها نخواهد بود. چون از علم نوع برتری بهره مند هستند و ارتباط علمی آن ها با خداوند دائماً برقرار است و انسان های دیگر هم هیچ وقت از علمی که خداوند به پیامبرانشان وحی می کند بی نیاز نخواهند بود. و همچنین از علومی که از طریق فعالیت های علمی دانشمندان بشری، حاصل می شود.

پیامبر اکرم اسلام در یک سفر خاص آسمانی به نام «معراج» حقایقی را مشاهده کردند که از غیر آن طریق یعنی معراج به آسمان ها قابل دریافت نبود. آن وجود مبارک در ضمن آن سفر وارد بهشت شدند و زندگی اهل بهشت را از نزدیک دیدند. و با ملائکه و انبیاء قبلی ملاقات کردند و ملکوت آسمان ها و زمین و آیاتی از پروردگار عالمیان به او ارائه شد. به طوری که خداوند عالم در مورد این سفر آسمانی می فرماید:

«سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيهُ مِنْ آياتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» (الإسراء/۱) یعنی منزه است آنکه بنده اش را در یک شب از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی سیر داد همان مسجدی که اطرف آن را مبارک قرار دادیم، تا از نشانه های خود به او بنمایانیم. و همانا او [خداوند] شنوا و بیناست.

و در سوره دیگری فرمود:

«لَقَدْ رَأَى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى» (النجم/۱۸) یعنی او مشاهده کرد از آیات بزرگ پروردگارش را.

علمی که در این سفر عجیب آسمانی به آن وجود مبارک عطا شد فوق حدّ ظرفیت عالم دنیا بود و برای دریافت آن مرتبه از علوم آسمانی احتیاج به یک استعداد فوق متعارف و انجام این سفر بود.

 الیاس کلانتری

۹۵/۲/۷

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن