پرسش و پاسخ ـ ۳۱۰، ایمان به الله چه نقشی و تأثیری در زندگی انسانها دارد؟

 

کلیات*

  • ایمان به خدا و تفاوت آن با اعتقاد به او.
  • عقیده مشرکان درباره الله و خلقت موجودات.
  • در آموزشهای دینی و در کتابهای آسمانی، «ربوبیت» الله و صفات و افعال او محل بحث و گفتگو قرار گرفته و نه اثبات خالق.
  • توضیحی در معنی ایمان به الله
  • تمایلات فطری و طبیعی را خدای سبحان در وجود انسان قرار داده است.
  • احتیاج دائمی انسان به محبت.
  • انسان از محبت انسانها به خودش و به یکدیگر و محبت خودش به دیگران لذت می برد.
  • علت محبوبیت بیشتر ما دربرای انسانها در قیاس با دیگران.
  • نیاز روحی شدید انسان به محبت و ارتباط اختلافات بین انسانها به این موضوع.
  • عامل برقراری روابط مطلوب بین انسانها و پیدا شدن دوستی ها و رفتارهای زیبا در بین آنها.
  • محبت به انسانها بالخصوص به نیازمندان از صفات پروردگار عالمیان است.
  • محبت خدای سبحان به انسانها از طرف او قطع نمی شود مگر اینکه بعضی از انسانها با اعمال خود از فضای محبت او خارج شوند.
  • روح انسان در مسیر جریان محبت خدا نسبت به خودش در راه رشد حقیقی و کامل قرار می گیرد.
  • علت اینکه بعضی از مردم بجای الله همتایانی برای او در نظر می گیرند.
  • پروردگار عالمیان صاحب و مالک و مبدأ و خالق تمامی کمالات و زیبائی ها است.
  • در صورت قطع ارتباط یک موجود با الله کمالات و زیبائی های او از بین خواهد رفت.
  • برقراری کمالات جسمانی انسان تا وقتی است که «روح» او به بدنش اتصال دارد و در صورت قطع این اتصال کمالات جسمانی و دنیوی هم از بین خواهد رفت.
  • اگر یک انسان آموزش لازم را درباره خداشناسی پیدا نکند، نیاز شدید روحی او را به یکی از پرتگاههای کنار جاده زندگی خواهد کشاند
  • انسان به کمالات و زیبائی های بی پایان احتیاج دارد که دائماً برقرار باشد و چنین صفاتی در اصل اختصاص به ذات قدوس الله دارد.
  • استفاده سوء زمامداران وحکام و صاحبان قدرت سیاسی و حکومتی از عقاید و روحیات انسانها.
  • انسان وقتی به یک انسان یا موجود دیگری بجای الله شیفتگی پیدا کرد، درتوهمات خود کمالاتی غیرواقعی برای او می تراشد.
  • بعضی از محبت ها و تمایلات انسان به اشیاء را خود ذات قدوس الله در وجود او قرار داده است.
  • انسان نباید مقام پروردگارش را درقلب خود به مخلوقات او بدهد.
  • احتیاج و تمایل قلبی انسان به قدرت.
  • انسان از داشتن قدرت لذت می برد و به صاحبان قدرت علاقه مند می شود.
  • قدرت یکی از صفات ذات قدوس الله است و او نوعی از آن را به مخلوقات خود و در رأس آنها به انسان عطا می کند.
  • برای اولیاء خدا خوف و اندوهی نخواهد بود.
  • وابسته شدن به یک قدرت بشری خوف و نگرانی انسان را برطرف نخواهد کرد.
  • کلیدهای گنجینه های خدای سبحان در کلام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)

سؤال: اعتقاد به خداوند چه ضرورتی در زندگی ما انسانها دارد؟

پاسخ:

بسم الله الرحمن الرحیم

ظاهراً منظور شما از «اعتقاد» در این سؤال همان «ایمان» است. چون عقیده به وجود خالق در عالم از قطعیات و مسلّمات در نزد عقلا است، حتی اگر شخصی در سطوح پائینتر از استعداد و حتی اگر بی سواد هم باشد.

عقیده به وجود خالق امری است قطعی و مشرکان عالم هم چنین عقیده ای را دارند. و بطورکلی وجود هریک از موجودات و مخلوقات حتی یک دانه از حبوبات ویک بوته گیاه هم دلیلی قطعی برای وجود خالق است و مشرکان عالم هم منکر آن نیستند.

در آموزش های دینی و در کتابهای آسمانی هم، «ربوبیت» الله درباره موجودات و مخلوقات و نفی شریک و مثل و مانند از او و صفات و افعال او محل بحث و گفتگو قرار گرفته است و نه اثبات خالق چون وجود خالق برای به وجود آمدن مخلوقات امری قطعی و مسلم است.

اما ایمان به خدا یعنی توجهات پی در پی به صفات و افعال او و ارتباط با او و تفکر در خلقت موجودات و صفاتی از او که در خلقت و رفتارهای موجودات تجلی دارد. توجهات و ارتباطی که موجب آرامش روحی در انسان و موجب اعمالی در او می شود.

خدای سبحان مبدأ و خالق همه زیبائی ها و قدرت ها و کمالات است و خالق تمام اشیائی است که انسان ذاتاً و از ناحیه فطرتِ خود به آن اشیاء تمایل قلبی دارد و علاقه مند می شود.

در وجود انسان تمایلاتی به بعضی از موجودات و اشیاء و مخلوقات خدا وجود دارد مثل غذا و آب و مسکن و لباس و همسر و فرزند و باغ ها و درختان و وسائل نقلیه و بعضی از حیوانات و بطورکلی مال و دارائی  و خدای سبحان خالق تمام این اشیاء است و آنها را او به انسان عطا می کند! و در فضای زندگی او قرار می دهد و انسان را ازآنها بهره مند می کند.

انسان به بعضی از اشیاء و پدیده ها در درون وجود خود تمایل شدیدی دارد و احتیاج دارد با آن اشیاء و پدیده ها در ارتباط باشد و مجموعاً آنها را دوست دارد چه در وجود خود ودر اختیار خود و چه در دیگران! بعنوان مثال تعدادی از آن اشیاء و پدیده ها را با اندکی توضیح متذکر می شویم.

احتیاج انسان به محبت

انسان به «محبت» احتیاج دارد و این احتیاج از زمان ولادت تا آخر عمر او در دنیا و در حیات بعدی و برای همیشه همراه او هست. او از محبت انسانها به خود او و به یکدیگر و محبت خود او به دیگران لذت می برد و به آن احتیاج دارد. و از ناحیه همین نیاز روحی و فطری به مادر و پدر و همسر و فرزندان خود علاقه مند می شود و آنها را دوست می دارد و چون محبت به فرزند در دل یک مادر شدیدتر است و در رفتارهای او بیشتر ظهور می یابد، لذا انسان نسبت به مادر خود محبت بیشتری در قیاس با دیگر انسانها دارد. و محبت مادر به فرزند در فرهنگ جوامع مختلف و در فرهنگ عمومی جهانی بعنوان یک پدیده مطلوب شهرت یافته است. انسان از این جهت به دوستانش هم محبت قلبی پیدا می کند واین محبت بصوت طرفینی ازدیاد می یابد.

اختلافات بین انسانها و قطع روابط محبت آمیز بین افراد هم باز به همین نیاز روحی به محبت ارتباط می یابد و از ناحیه قطع آن از طرف یک فرد نسبت به دیگری در اعمال و رفتارها ویا سخنان! مثلاً از ناحیه انتقاد یا سرزنش و تحقیر یکی نسبت به دیگری.

محبت به انسانها بالخصوص به نیازمندان از صفات پروردگار عالمیان است. او به مخلوقات خود محبت دارد واین محبت و مطلوبیت آن را او در وجود انسان و سایر جانداران قرار داده است و او به آن، زیبائی ـ عقلی ـ و مطلوبیت داده است! و این فعل خدای سبحان عامل برقراری روابط مطلوب بین انسانها و پیدا شدن دوستی ها ورفتارهای زیبای والدین نسبت به فرزندان و همسران نسبت به یکدیگر می باشد.

محبت خدای سبحان نسبت به انسانها بی پایان است و از طرف او از بنده ها قطع نمی شود، مگر بعضی از انسانها که با اعمال خود از فضای محبت پروردگارشان خارج می شوند.

انسان از نظر روحی و جهات دیگر به محبت احتیاج دارد و منابع بی پایان محبت هم نزد خدای سبحان است و بصورت چشمه ای در فضای زندگی انسانها جریان می یابد. و این انسان، به محبت نسبت به پروردگارش احتیاج دارد و پروردگار عالمیان بی نیاز مطلق است و به مخلوقات خود و رفتارهای آنها و هیچ چیز دیگر احتیاجی ندارد.

روح انسان در مسیر جریان محبت خدا نسبت به خودش و نسبت به دیگران در مسیر رشد حقیقی و کامل قرار می گیرد و کمالاتی را بدست می آورد و بسوی مقصد آفرینش و بهشت حرکت می کند و فضیلت همسایگی با پیامبران خدا ـ سلام الله علیهم ـ و همه پاکان و انسانهای متعالی را در بهشت کسب می کند.

خدای سبحان هم در کتاب آسمانی متذکر موضوع محبت انسان نسبت به پروردگارش و متقابلاً محبت او نسبت به بندگانش شده و می فرماید:

« وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ » (البقره/۱۶۵) یعنی : از انسانها کسانی هستند که بجای الله همتایانی برای او می گیرند و آنها رادوست می دارند [ و به آنها علاقه مند می شوند]  مانند دوست داشتن الله و کسانیکه ایمان آورده اند الله را شدیداً دوست می دارند.

مراد این است که گروهی از انسانها در موضوع دوست داشتن الله و علاقه و اشتیاق به او به بیراهه ای رفته اند وبه اشیاء و موجوداتی محبت پیدا کرده اند بجای الله. یعنی محبت زیاد قلبی که فقط شایسته پروردگار عالمیان است! چون او صاحب و مالک و مبدأ و خالق تمامی کمالات و زیبائی ها و دارای فضل بی پایان است. و اگر کمالی و فضیلتی در موجودی وجود دارد از ناحیه اعطاء اوست و برقراری ارتباط آن موجود با الله سبب برقراری آن کمال و فضیلت و زیبائی می باشد و به محض قطع ارتباط آن موجود با پرودگارش، آن کمال و فضیلت و زیبائی هم از بین خواهد رفت مثل برقراری کمالات جسمانی انسان تا وقتی «روح» او به بدنش ارتباط دارد و  زمانی که روح او از بدنش جدا شد، یعنی در حادثه فوت انسان، آن کمالات و زیبائی ها از بین می رود.

 اما انسانهای جاهل به مبدأ کمالات و زیبائی ها در اشیاء و درانسانها توجهی ندارند و آن کمالات را جدا از ارتباط آنها با پروردگار عالمیان در نظر می گیرند وبجهت فاصله داشتن از خداشناسی حقیقی، نیاز روحی به محبت آنها را به اتخاذ همتایانی برای الله سوق می دهد! کار و رفتار چنین انسانی شبیه رفتار یک انسان تشنه است که در بیابانی و درحال سفری به گودال کوچکی از آب رسیده و به آن روی آورده و وابسته شده در حالیکه آن مقدار آب علاوه بر اینکه سالم نیست، نیاز او را هم برطرف نخواهد کرد واو احتیاج به پیدا کردن چشمه و نهر آب دارد که هم آبش سالم و پاکاست و هم جریان آن دائمی است و قطع نمی شود.

در این آیه کریمه اشاره ای شده به نیاز انسانها به محبت و علاقه مند شدن به وجودی که دارای کمالات و زیبائی بی پایانی است واو خدای سبحان و پروردگار عالمیان است. و اگر انسان او را نشناخت و با او ارتباط پیدا نکرد، ناچار به یکی از مخلوقات او وابسته خواهد شد و این وابستگی او را در عمق چاه تاریکی قرار خواهد داد، چون او به کمالات و زیبائی های بی پایان احتیاج دارد که دائماً هم برقرار باشد و چنین صفاتی فقط در ذات قدوس الله وجود دارد و دائماً برقرار است.

64--ابلیس چگونه وارد بهشت شد؟!
بخوانید

از این ارتباط شرک آمیز بعضی از مردم، زمامداران و حکام و صاحبان قدرت سیاسی و حکومتی، برای تسلط به مردم  و رسیدن به قدرت بهره برداری می کنند و گروهی از انسانها را به «بردگی» خود در می آورند.

انسان وقتی به یک انسان یا موجود دیگری بجای الله شیفتگی پیدا کرد، در توهمات خود کمالاتی هم برای او می تراشد و وابستگی بیشتری نسبت به او پیدا می کند. اگرچه آن توهمات آرامش روحی برای او به وجود نمی آورد.

البته مراد از این بحث آن نیست که انسان در قلب خود محبتی و علاقه ای به یک موجود پیدا نکند و بلکه بعضی از آن محبت ها و تمایلات را خود ذات قدوس الله در او به وجود آورده است! و مراد اصلی آن است که به مبدأ ارزش ها وکمالات در موجودات توجه کند و منبع اصلی این جریان را پیدا کند وکنار آن قرار بگیرد. دیگر اینکه مقام پروردگار عالمیان را در دل خود و در رفتارهای خود به مخلوقات او ندهد! و برای او همتایانی اتخاذ نکند و محبت به آن ذات قدوس فضای قلب او را پر کند ومحبت و علاقه اونسبت به موجودات از ناحیه ایمان به پروردگارش باشد که این نوع محبت و علاقه پایدار و مستمر خواهد بود.

باز خدای سبحان در این زمینه می فرماید:

 « قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ  وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ » (آل عمران/۳۱) یعنی: بگو [ای پیامبر] اگر الله را دوست می دارید، پس از من پیروی کنید، تا الله هم شما را دوست بدارد وگناهان شما را مورد غفران قرار دهد والله غفور و رحیم است.

در این آیه کریمه محبت متقابل انسان و الله مورد توجه قرار گرفته و پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مؤظف شده است که به انسانها بگوید اگر خدا را دوست می دارید و به او محبت دارید از من یعنی پیامبر خدا پیروی کنید در نتیجه مورد محبت خدا قرار بگیرید و غفران او بر شما نازل شود، چون او اهل غفران و اهل رحمت است. یعنی هم محبت انسانها نسبت به پروردگارشان مورد نیاز آنها است و هم آنها نیاز دارند که محبوب پروردگارشان شوند و خدای سبحان راه رسیدن به آن مقصود را به آنها یاد می دهد.

بطور کلی انسان نیاز روحی شدید و اجتناب ناپذیری به محبت و علاقه و اشتیاق به ذات قدوس الله ـ عزّوجل ـ دارد و اگر این نیاز فطری در زندگی او تأمین نشود و این نوع محبت بین او و پروردگارش برقرار نشود، نیاز روحی شدید او را به تمایل و علاقه و وابستگی به یکی از مخلوقات خدا خواهد کشاند و او در یکی از چاههای شرک گرفتار خواهد شد، مثل اعتیاد به مواد مخدر و بعضی از اشیاء و پدیده های دیگر.

احتیاج قلبی انسان به قدرت

از جمله احتیاجات انسان تمایل قلبی او به «قدرت» است، اعم از قدرت جسمانی و قدرت مالی و قدرت اجتماعی و سیاسی و قدرت علمی و انواع دیگر آن. این احتیاج و علاقه مندی به داشتن آن یعنی «قدرت» از سنین کودکی در انسان آشکار می شود و در رفتارها و خواسته های او جریان پیدا می کند. انسان از داشتن قدرت لذت می برد و به صاحبان قدرت علاقه مند می شود و این علاقه غالباً در انسان شدیدتر می شود و گاهی به علاقه شدید و شیفتگی و عشق منتهی می شود.

او دوست دارد قدرت زیادی پیدا کند واز آن طریق به خواسته های خود برسد و همچنین دوست دارد به صاحبان قدرت نزدیک شود و آنها را ببیند و بشناسد و با آنها در ارتباط باشد. علاقه و تمایل عده ای از انسانها به حکام و زمامداران و پادشاهان و رؤسای قبائل و امراء و صاحبان مقامات سیاسی و اجتماعی و قهرمانهای ورزشی از این نیاز روحی نشأت می گیرد. انسانها به داشتن این نوع تمایل و علاقه  قلبی به صاحبان قدرت اکتفاء نمی کنند و بلکه در توهمات و دیدگاهها و نظریات خود کمالات و امتیازات غیرواقعی برای افراد مورد علاقه خود تصور یا اظهار می کنند.

قدرت یکی از صفات ذات قدوس الله است و او نوعی از آن را به مخلوقات خود و در رأس آنها به انسانها عطا می کند. خدای سبحان  بر هر کاری و هر چیزی «قادر» است و صاحب قدرت بی پایان! چه قدرت به آفریدن موجودات و چه بر اداره و ربوبیت آنها و چه برطرف کردن نیازهای آنها و چه بر از بین بردن آنها و سرکوب قدرتمندان ظالم و تبهکار و نابود کردن آنها و بطورکلی از بین بردن ظالمان به هر حدی و سطحی از قدرت که رسیده باشند.

انسانها در صورت دریافت آموزشهای حقیقی و متناسب با استعدادهای خود به قدرت پروردگار عالمیان وابسته می شوند و به آن ایمان می آورند. و این نوع ایمان برای آنها آرامش قلبی و قدرت روحی برتر به وجود می آورد و آنها از این قدرت برای رسیدن به خواسته های خود و رفع نیازهای خود بهره مند می شوند. و در آن صورت آنها مبتلا به خوف و حزن نمی شوند، اعم از خوف و حزن شدید در دنیا و هر نوع از خوف و حزن در آخرت. خدای سبحان در کتاب آسمانی خود در این زمینه می فرماید:

« أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ. الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ. لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ  لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ  ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ » (یونس/۶۲ـ۶۴)  یعنی: آگاه باشید که دوستان خدا [و افراد نزدیک به او] نه خوفی برای آنها خواهد بود و نه اندوهگین خواهند شد ـ کسانی که ایمان آوردند و ملتزم تقوا بودند ـ برای آنها در عالم دنیا و در آخرت بشارت خواهد بود، برای کلمات خدا تغییر  و تبدیلی نخواهد بود و آن است رستگاری عظیم.

این نزدیک شدن به  الله و او را ولی خود گرفتن آثار مطلوبی در دنیا برای آنها خواهد داشت و سعادت و رستگاری دائمی را در آخرت نصیب آنها خواهد ساخت.

اما در صورت عدم ارتباط روحی موردنیاز با خدای سبحان صاحب قدرت بی پایان انسانها به بعضی از صاحبان قدرت گرایش پیدا خواهند کرد و وابسته خواهند شد، اما قدرت موجود نزد حکام و زمامداران و صاحبان مقامات اجتماعی و سیاسی و امثال آنها قدرت حقیقی نیست، بلکه قدرت توهمی ناپایدار است.

دیگر اینکه این نوع قدرتها در انسانها همه مشکلات آنها را برطرف نمی کند و به آنها آرامش روحی کامل عطا نمی کند و نگرانی آنها را از حوادث آینده و بعضی از حوادث نسبت به خودشان و نسبت به افراد خاندان خودشان برطرف نمی کند.

اگر انسان به یک قدرت عظیم سیاسی و اجتماعی مثل یک پادشاه و یا یک رئیس کشور و یک وزیر و امثال آنها وابسته شود، آیا این نوع وابستگی می تواند نگرانی او را از وقوع یک زلزله شدید و یا یک طوفان ویا ابتلاء به یک بیماری صعب العلاج و یا غیر قابل معالجه و سرانجام رسیدن به سن پیری و ضعف قوای بدنی و فوت بستگان و افراد خانواده برطرف کند؟!

اما وقتی او به قدرت بی پایان پروردگار عالمیان اتکاء پیدا کرد و وابسته شد، به فضای امن و نورانی ایمان و اتصال به او وارد می شود و به آرامش روحی حقیقی و دائمی می رسد و استقامتی برتر وبالاتر از کوهها پیدا می کند، و نگرانی ها و اضطرابها از آینده خود و دیگران در روح او از بین می رود.

خدای سبحان بطور مکرر در کتاب آسمانی به انسانها متذکر قدرت بی پایان خود شده و از این طریق در آنها آرامش و اطمینان قلبی به وجود می آورد و خوف و نگرانی آنها را از حوادث خوف انگیز و زیانبار برطرف می کند. هم حوادث جاری در زندگی فعلی و هم حوادث آینده و چه درباره خود و چه افراد خاندان مثل والدین و همسر و فرزندان و افراد دیگر خاندان و دوستان و همنوعان.

انسان در صورت ایمان آوردن به الله و استمرار آن ایمان و توجهات پی درپی به افعال و صفات او ـ بطوریکه قبلاً متذکر شدیم ـ وبطور کلی «ذکر کثیر» او به قدرت بی پایانی متصل می شود و قدرت دریافتی او از پرودگارش بیشتر و بیشتر می شود و می تواند زندگی خود را به وضع مطلوبی درآورد و زندگی او متحول می شود، تحولی مطلوب که مطلوبیت آن دائماً رو به ازدیاد خواهد بود.

ایمان به الله و استمرار آن سبب استجابت دعاهای انسان هم می شود و در آن صورت انسان به گنجینه بی پایانی از نعمت ها و دارائی ها راه می یابد و فقر او به غنا و ضعف او به قدرت و خوف و نگرانی او به امنیت تبدیل می شود. بطوریکه امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در نامه مشهور خود به فرزند و جانشین و وصی خود امام حسن مجتبی علیه السلام ـ فرمود:

« وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذِي بِيَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَكَ فِي الدُّعَاءِ وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ، وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَكَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِيَرْحَمَكَ »(۱) یعنی: بدان آنکه گنجینه های آسمانها و زمین در دست اوست به تو اذن داده است در دعا [و درخواست] و اجابت آن رابعهده گرفته است وامر کرده به تو که از او درخواست کنی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت کنی تا تو را مشمول رحمت خود قرار دهد وبین تو و خودش کسی را قرار نداده است که تو را از خودش بپوشاند [ و مانع ارتباط تو با او شود]

سپس در همین کلام و سفارش می فرماید:

« ثّمَّ جَعَلَ فِي يَدَيْكَ مَفَاتِيحَ خَزَائِنِهِ بِمَا أَذِنَ لَكَ فِيهِ مِنْ مَسْأَلَتِهِ، فَمَتَى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعْمَتِهِ وَ اسْتَمْطَرْتَ شَآبِيبَ رَحْمَتِهِ » یعنی: سپس [خدای سبحان] کلیدهای گنجینه های نعمت خود را در اختیاز تو قرار داده با اذنی که به تو داده در مسألت از او پس هر وقت بخواهی می توانی با دعا در های نعمت های او را به روی خود باز کنی و رحمت فراوانش را بسوی خود سرازیر کنی.

آنچه گفته شد نمونه هائی بعنوان مثال از صفات و افعال پروردگار عالمیان بود و فواید و نتایج ایمان به او و ارتباط با او. و ما بحث تفصیلی در این زمینه را به مقالات «آموزشهای آسمانی» موکول می کنیم که بعد از این در تفسیر از آیاتی قرآن مجید نوشته خواهد شد، ان شاء الله تعالی.

الیاس کلانتری

۱۴۰۰/۱۰/۴

پاورقی:

  1. نهج البلاغه، بخش نامه ها، نامه شماره ـ ۳۱
برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن