۱۲۹-محبت به همنوعان چه جایگاهی در دین اسلام دارد؟!
سؤال: جایگاه محبت به همنوع (فارغ از دین و مذهب) در اسلام کجا است که امثال داعش و طالبان این را نمی فهمند؟!
پاسخ: محبت به انسان ها در اخلاق دینی جایگاه شناخته شده ای دارد. و به طور مکرر پیروان دین توحیدی به محبت به انسان ها سفارش شده اند. حتی سفارش به خوشرفتاری و محبت به مخالفان و دشمنان.
به طوری که خداوند به پیامبرش دستور می دهد که بدی های دشمنان را هم با رفتار خوب دفع کند، می فرماید:
«وَلَا تَسْتَوِي ﭐلْحَسَنَةُ وَلَا ﭐلسَّيِّئَةُ ﭐدْفَعْ بِـﭑلَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا ﭐلَّذِي بَيْنَکَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ» (فصلت / ۳۴) یعنی خوبی با بدی یکسان نیست، ]بدی ها را[ با آن چه خوب است دفع کن، آن گاه کسی که بین تو و او دشمنی وجود دارد، مثل دوستی، مهربان می شود. رفتارهای کریمانه و توأم با مهر و محبت رسول خدا (ص) با دشمنان و مخالفان و کسانی که او را اذیت می کردند، مشهور است. تا چه رسد به انسان ها ی دیگر.
آن بزرگوار در اوائل دوره نبوت و رسالتش که هنوز پیروان زیادی پیدا نکرده بود و قدرت اجتماعی نداشت، به طور مکرر مورد اذیت مخالفان و دشمنان قرار می گرفت، اما در عین حال با آن ها رفتاری دلسوزانه و توأم با مهر و محبت داشت! و وقتی قدرت پیدا کرد و بر کفار مسلّط شد و شهر مکه را فتح کرد، مخالفان و دشمنان خود را بخشید و با آن ها کریمانه برخورد کرد.
امیرالمؤمنین علی (ع) در دوره حکومت خود، با مخالفانش رفتاری کریمانه و توأم با مهربانی و دلسوزی داشت. او به همه نیازمندان کمک مالی می کرد، اعم از این که مسلمان و پیرو دین توحیدی باشند، یا پیرو مذاهب دیگر.
در سیره شریف آن حضرت و اعضای خانواده او نقل شده است آن بزرگواران سه روز پی در پی غذای اندک خود را به مسکین و یتیم و اسیر عطا کردند و خودشان گرسنه ماندند. خداوند عالم این عمل و انفاق قهرمانانه آن ها را در کلام خود ذکر کرده و ستوده است. می فرماید:
«وَيُطْعِمُونَ ﭐلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً» (الانسان / ۷) یعنی و طعام خود را با وجود این که به آن احتیاج شدید داشتند، به مسکین و یتیم و اسیر عطا کردند. قابل توجه است که این اسیر از کفار بود.
امام امیرالمؤمنین علی (ع) در نامه ای که به مالک اشتر نوشته- وقتی او را به فرمانداری مصر منصوب کرد- فرمود:
«و اشعر قَلبکَ الرّحمةَ للرّعیّة، و المحبة لَهم، و اللُطف بهم، ولا تَکوننَّ عَلیهم سَبُعاً ضاریاً تَغتنمُ اَکلهُم، فانّهم صِنفانِ: اِمّا اخٌ لکَ فی الدّینِ، او نَظیرٌ لک فی الخَلقِ، یَفرطُ مِنهمُ الزّلل، و تَعرِضُ لهُمُ العِللُ، و یوتی علی ایدیهم فی العَمدِ و الخَطا، فَاعطهِم مِن عَفوکَ و صَفحِکَ مِثلَ الّذی تُحبُّ و تَرضی اَن یُعطیکَ اللهُ مِن عَفوهِ و صَفحهِ» یعنی قلب خود را پر کن از مهربانی و محبت و لطف به مردم و نسبت به آن ها مثل حیوان شکاری نباش که خوردن آن ها را غنیمت شماری، زیرا آن ها ]مردم [دو گروه هستند یا برادر تو در دین یا مانند تو در آفرینش. گاهی از آن ها لغزش ها و گناهانی سر می زند و علت هایی بر آنان عارض می شود و به طور عمد یا غیر عمد مرتکب خطاهایی می شوند پس از عفو و چشم پوشی خود، آن مقدار به آنان عطا کن که دوست داری خدا به تو عطا کند. مهربانی و خوشرفتاری و کمک به انسان ها در سیره شریف رهبران آسمانی و ذوات مقدسه معصومین (ع) جایگاه شناخته شده ای دارد.
رفتارهای بزرگوارانه و کریمانه ای از امام حسن مجتبی (ع) و از امام حسین (ع) نسبت به مخالفان و دشمنانشان نقل شده است که نشان دهنده اصول اخلاقی دینی با مخالفان است.
در سیره شریف حضرت امام حسین (ع) نقل شده است که وقتی سپاه حرّ با آن حضرت تلاقی کردند و راه را بر او بستند آن بزرگوار تا آثار تشنگی را در سپاه حرّ مشاهده کردند به همراهان خود دستور دادند که سپاه دشمن را سیراب کنند و حتی دستور دادند به اسب های آن ها هم آب بدهند. در حالی که حمل آب در آن نوع سفرها با مشکلات زیادی همراه بود و آب یک کالای کمیاب و قیمتی محسوب می شد. و وقتی که بعضی از همراهان آن حضرت پیشنهاد کردند که با سپاه حرّ بجنگند و خود را از حلقه محاصره نجات دهند و این که سپاهیان زیادی به زودی خواهند رسید که آن ها نخواهند توانست با آن سپاهیان مقابله کنند، آن حضرت قبول نکردند و فرمودند من نمی خواهم شروع کننده جنگ باشم.(۱)
ما در مقاله ای که مربوط است به سیره شریف امام کاظم (ع) تحت عنوان: «شخصیت قرآنی امام کاظم علیه السلام» داستانی را ذکر کردیم که در این قسمت آن را از همان مقاله نقل می کنیم(۲)
رفتار آن حضرت با دشمنان و مخالفان خود
نقل کرده اند مردی بود در مدینه از نواده های عمر بن خطاب که امام کاظم (علیه السلام) را اذیت می کرد، به او ناسزا می گفت- هر وقت او را می دید- و به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) اهانت می کرد. روزی بعضی از دوستان و همنشینان آن حضرت عرض کردند، اجازه بده ما این فاجر را بکشیم، امام (ع) آن ها را شدیداً از این کار نهی فرمود و باز داشت. و از حال آن مرد پرسید. به آن حضرت عرض کردند در اطراف مدینه به کار زراعت مشغول است. حضرت سوار شده و حرکت کرد و او را در مزرعه اش یافت، وارد مزرعه اش شد، آن مرد با خشونت داد زد که وارد مزرعه من نشو، امام (ع) رفت تا به او رسید و از مرکب پیاده شد و نزد او نشست و با خوش روئی با او به صحبت پرداخت و از او حالش را پرسید و فرمود چه مقدار در این مزرعه هزینه کرده ای؟! گفت صد دینار. امام (ع) سؤال کرد امید واری چه مقدار سود از زراعتت ببری؟ گفت علم غیب ندارم!
امام فرمود: من گفتم چه مقدار امیدواری سود ببری؟ گفت امیدوارم دویست دینار سود ببرم! امام (ع) کیسه ای در آورد که سیصد دینار پول در آن بود و به او عطا کرد و فرمود و این زراعت هم به همین حال مال خودت باشد، و خداوند آن چه را امید داری عایدت بگرداند. آن مرد برخاست و سر امام را بوسید و درخواست کرد از رفتار زشت او صرف نظر کند و او را ببخشد و از آن حضرت عذر خواهی کرد. امام (ع) لبخندی زد و بازگشت. از آن روز به بعد آن مرد هر وقت امام کاظم علیه السلام را می دید این آیه را می خواند:
«ﭐللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ» (الانعام / ۱۲۴) یعنی خدا داناتر است که رسالت خود را در چه جایگاه و خاندانی قرار دهد. رفقای آن مرد به سرش ریختند و از او سؤال کردند جریان تو چیست؟! تو قبلاً غیر از این می گفتی، چه شده که اکنون عوض شدی؟!گفت شما شنیدید آن چه را اکنون گفتم و غیر از این نخواهم گفت و شروع کرد به دعا کردن برای امام کاظم (ع). آنان با او به بحث و گفتگو پرداختند و او همان گونه جوابشان می داد.
وقتی امام به خانه برگشت، به دوستان خود که اجازه قتل آن مرد را خواسته بودند فرمود: کدام یک از این دو روش بهتر بود؟! آن چه شما خواسته بودید یا آن چه من اراده کردم؟!، من مشکل او را با آن رفتار و آن مقدار پول برطرف کردم و کار را اصلاح کردم و شر او را کفایت کردم.
این رفتار باشکوه و بسیار کریمانه امام کاظم (علیه السلام) جلوه ای زیبا از آیه کریمه ذیل می باشد که خداوند فرمود:
«وَلَا تَسْتَوِی ﭐلْحَسَنَةُ وَلَا ﭐلسَّیِّئَةُ ﭐدْفَعْ بِـﭑلَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا ﭐلَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ» (فصّلت / ۳۴) یعنی حسنه با سیئه یکسان نیست، ]بدی دیگران را[ با بهترین روش دفع کن که آن وقت کسی که بین تو و او عداوت وجود دارد تحت تأثیر قرار خواهد گرفت، مثل این که دوستی مهربان است.
این مواردی که به آن ها اشاره شد عمدتاً در جهت نشان دادن مواردی از رفتارهای رهبران آسمانی با مخالفان و دشمنان و یا کسانی بود که پیرو دین توحیدی نبودند. یعنی رفتارهای همیشگی آن بزرگواران با انسان ها بود، حتی اگر آن انسان دین دیگری داشت و بالاتر از آن حتی اگر از مخالفان و دشمنان آن ها بود.
آن چه ذکر شد چند مورد از هزاران نمونه از رفتارهای انسان دوستانه و محبت به همنوع بود و نشان دهنده جایگاه محبت به انسان ها در اخلاق و معارف دین اسلام یعنی همان چیزی که شما در سؤالتان مرقوم فرموده اید. آن چه که مخالف این رفتارها باشد، قطعاً از ناحیه دین خدا نیست و مخالف اخلاق دینی می باشد. و اگر کسانی با وجود ادعای دینداری دست به اعمال خشونت آمیزی می زنند و امنیت و آسایش و جان انسان ها را به خظر می اندازند رفتارشان در تضاد اشکار با رفتارهای دینی می باشد، اعم از این که آن ها جاهل باشند و از ناحیه جهل خود این کارها را انجام دهند یا کسانی آن ها را به این اعمال خلاف دینی تحریک و تشویق یا وادار کرده باشند. و یا منافقانی باشند که عمداً به جهت مخدوش کردن چهره حقیقی دین خدا دست به این کارها بزنند.
توصیه می کنیم شما جهت تفصیل بیشتر موضوع به مقاله ما در مورد رفتارهای رسول خدا (ص) در جنگ ها مراجعه بفرمائید که در همین سایت «حکمت طریف» در بخش مقالات و بخش سیره معصومین (ع) تحت عنوان: «تجلّی رحمت پیامبر (ص) در جنگ ها»
الیاس کلانتری
۹۴/۷/۲۲