۱۳۳- آیا نباید به آیات متشابه قرآن عمل شود؟!

image_galleryسؤال: آیا نباید به آیات متشابه قرآن عمل کرد، آیا آیات محکم و متشابه قرآن مشخص هستند یا می توان آن ها را تشخیص داد؟!

پاسخ: آیات قرآن مجید از یک لحاظ به دو قسم تقسیم می شوند و آن دو عبارتند از: آیات محکم و آیات متشابه. آیات محکم آیاتی هستند که معنای اراده شده از آن ها صریح و روشن و آشکار است و به چیز دیگری مشتبه نمی شود و معانی اراده شده از آن ها به طور مستقیم از خود آن آیات آشکار می شود. طبعاً در معانی این نوع آیات بین مفسران قرآن اختلاف نظری وجود نخواهد داشت.

اما آیات متشابه این گونه نیستند و بلکه معانی اراده شده از آن ها امکان دارد به غیر آن ها مشتبه شود. یعنی معانی آن ها در ابتداء کاملاً صریح و آشکار نمی شوند و امکان دارد مفسران آیات قرآن در کشف معانی آن ها دچار اشتباه شوند، و با یکدیگر اختلاف پیدا کنند. و معانی حقیقی آیات متشابه به کمک آیات محکم آشکار می شود، یعنی شخصی که می خواهد معانی این قبیل از آیات را پیدا کند، لازم است آن ها را به آیات محکم ارجاع دهد یعنی از طریق ارجاع آیات متشابه به آیات محکم، معانی آن ها را پیدا کند. اگر برای روشن شدن کامل این موضوع احتیاج به مثالی پیدا کنیم می توانیم آن مثال را به صورت ذیل بیان کنیم: اگر شخصی بخواهد مقدار پولی را که همراه خود دارد بداند، کافی است پول های همراه خود را در آورد و به آن ها نگاه کند و آن ها را در صورت لزوم بشمارد و مقدار و میزان آن ها را تشخیص دهد. اما اگر او یک حساب بانکی دارد و بخواهد موجودی حساب بانکی خود را بداند، ناچار باید به بانک مراجعه کند و از طرق معینی که در بانک ها متداول است از میزان موجودی خود مطلع شود و یا مثلاً از طریق قرار دادن کارت اعتباری خود در دستگاه کارت خوان میزان موجودی حساب خود را به دست آورد.

خلاصه این قسمت از بحث این است که معانی آیات محکم قرآن به طور مستقیم از خود آن آیات و توجه به آن ها روشن می شود، اما معانی آیات متشابه به کمک آیات محکم و از طریق ارجاع به آن ها. به عنوان مثال خداوند می فرماید:

«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ- ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ- إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيرُ مَمْنُونٍ» ((التين/۴-۶) یعنی ما انسان را در بهترین ترکیب و اعتدال آفریدیم، سپس او را به پست ترین مراتب بر می گردانیم، به جز کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پس برای آن ها پاداشی غیر منقطع ]و دائمی[ خواهد بود.

ظاهراً مراد از «اسفل سافلین» مراتب پستی از نظر اخلاقی و فساد روحی است که دارنده این صفات اهل جهنم خواهند بود.

ولی بعضی از مفسران معتقدند که مراد از آن رسیدن به سن پیری و ضعف قوای بدنی و روحی است. پس بنابراین آیه: «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ» از آیات متشابه قرآن است، چون معنای آن صرفاً از خود آیه به طور قطعی و صریح روشن نیست.

اما با ارجاع آیه به آیه دیگری که بعد از این آیه آمده و حداقل قطعه ای از آن از آیات محکم محسوب می شود، معنای حقیقی آیه مورد بحث روشن می شود و نادرست بودن معنای ادعا شده از بعضی مفسران آشکار می شود و آن این که پیر شدن و ضعیف شدن قوای جسمی و روحی و از بین رفتن کمالاتی که در سنین جوانی در انسان بود، نمی تواند معنای «اسفل سافلین» باشد، چون پیر شدن و ضعف قوای بدنی اختصاص به مؤمن یا کافر و نیکوکار و خلافکار ندارد و همه انسان ها اعم از مؤمنان و کافران پیر می شوند. یعنی این که بعد از ذکر این موضوع که انسان ممکن است به مرتبه اسفل سافلین برگردد، گروهی را از مشمولیت این موضوع مستثنا کرده است و آن ها کسانی هستند که ایمان می آورند و اعمال صالح انجام می دهند، و این که آن ها پاداش و اجر دائمی در بهشت خواهند داشت.

پس با این توضیح معنای آیه متشابه «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ» با ارجاع به آیه بعدی که حداقل بخشی از آن از محکمات می باشد، روشن می شود و آن معنائی که بعضی از مفسران احتمال داده اند، دفع می شود.

اما این که گفتیم حداقل بخشی از آیه ششم سوره مورد بحث محکم می باشد بدان جهت است که این بخش از آیه «أَجْرٌ غَيرُ مَمْنُونٍ» هم امکان دارد متشابه محسوب شود، هم اصل «اجر غیر ممنون » می شود بحث انگیز باشد و هم نوع و چگونگی آن. مثلاً ممکن است کسی بگوید که مراد از این اجر، پاداش های دنیوی است و دیگران بگویند مراد نعمت های بهشتی است و سرانجام از طریق ارجاع موضوع به بعضی از آیات قرآن و معیارهای عقلی، روشن شود که اجر و پاداش دنیوی نمی تواند «غیر ممنون» یعنی قطع نشدنی و دائمی باشد. و همچنین در نوع این اجر که اگر مراد از آن نعمت های بهشتی باشد، نیاز به تفکر و بحث و گفتگو وجود خواهد داشت.

26- اگر حضرت علی-علیه السلام- خلیفه بود، چرا خود ایشان می‌فرمایند بروید دیگری را بجویید؟
بخوانید

ما از بین مثال های زیادی که می شود برای روشن شدن این موضوع ذکر کرد، این مورد را انتخاب کردیم که مقدمه ای بشود برای این جهت از بحث که در قرآن مجید محکم و متشابه نسبی هم وجود دارد. یعنی بعضی از آیات به طور کلی از محکمات محسوب می شوند و اما آیاتی در قرآن وجود دارد که نسبت به بعضی افراد حالت متشابه دارند و اما نسبت به افرادی که با قرآن مجید آشنائی بیشتری دارند، همان آیات از آیات محکم محسوب می شوند حاصل این قسمت از بحث این است که در قرآن مجید محکم و متشابه نسبی هم وجود دارد و سرانجام این که در قرآن مجید آیه ای وجود ندارد که هیچ طریقی برای کشف معانی اراده شده از آن وجود نداشته باشد، بلکه همه آیات قرآن معانی قابل فهم یا قابل کشف دارند، نهایت این که معانی آیات محکم از خود آن ها و به صورتی آشکار روشن می شود، اما کشف معانی آیات متشابه از طریق ارجاع به محکمات روشن خواهد شد.

اما این که گفته شده: به آیات متشابه نباید عمل کرد!، این مطلب به این صورت درست نیست و بلکه همه دستورات خداوند باید مورد عمل قرار بگیرد، اعم از این که آن دستورات در آیات محکم بیان شده باشند، یا در آیات متشابه. منتهی وقتی هنوز معانی آیات متشابه روشن نشده است، به چه چیزی باید عمل کرد؟! طبعاً باید یک انسان دستور خداوند را تشخیص دهد و اصل و چگونگی آن را بداند و بعد به آن عمل کند! اما عده ای بدون توجه به دستور خداوند در این زمینه و بدون ارجاع آیات متشابه به آیات محکم و کشف مقصود خداوند و یا بدون توجه به دستورات رسول خدا (ص) در توضیح و تفسیر آیات متشابه قرآن، می خواهند از آن ها پیروی کنند و این کار را خداوند نهی فرموده، یعنی پیروی از متشابهات قبل از ارجاع به محکمات و روشن شدن معانی حقیقی اراده شده از آن ها.

خداوند در آیه ای از قرآن مجید که در آن اشاره ای به آیات محکم و متشابه و همچنین موضوع بسیار مهم «تأویل قرآن» شده، این کار را تخطئه کرده و آن را روش افرادی معرفی کرده است که در قلوب آن ها انحرافی وجود دارد و آن ها قصد فتنه انگیزی و طلب تأویل قرآن را دارند یعنی ورود غیر مجاز به منطقه ای از فضای قرآن که فضای «تأویل» آن است، در حالی که علم به «تأویل قرآن» اختصاص به خداوند دارد و خداوند این علم را از طریق نوعی وحی به «راسخان در علم» عطا می کند.

آیه مورد نظر را جهت استناد مطلب به آن بدون توضیحات تفسیری ذکر می کنیم و تفسیر و بیان نکات آن بالخصوص بحث در موضوع بسیار مهم «تأویل قرآن» را به خواست خداوند به پاسخ سؤال دیگر یا مقاله ای مستقل موکول می کنیم. خداوند می فرماید:

«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيغٌ فَيتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ» (آل عمران/۷) یعنی اوست آن که نازل کرد بر تو کتاب را، که بخشی از آن آیات محکمند که آن ها اساس کتابند و بخشی دیگر متشابهات، اما کسانی که در قلوب آن ها انحرافی است از متشابهات پیروی می کنند جهت فتنه انگیزی و طلب تأویل آن، در حالی که تأویل آن را نمی داند جز خدا ]و یا جز خدا و راسخان در علم[ و راسخان در علم می گویند ما به آن ایمان آوردیم و تمام آن از نزد پروردگارمان است و جز صاحبان عقل خالص متذکر آن نمی شوند.

آیه مشتمل بر نکات بسیار دقیق و مهمی است که با صِرف ترجمه آیه آن نکات روشن نمی شود و به طوری که ذکر شد «ان شاء الله» در فرصتی مناسب در مورد آن و علت آمدن متشابهات در قرآن و موضوع بسیار مهم «تأویل قرآن» به طور مفصل بحث خواهیم کرد.

در پایان این نکته را متذکر می شویم که در ظاهر آیات قرآن اشاراتی اجمالی به احکام تکلیفی بلکه فقط به بعضی از آن ها شده و لازمه اطلاع از دستورات خداوند، آشنایی با سخنان و دستورات و به طور کلی سیره شریف رسول خدا (ص) و ائمّه معصومین (ع) می باشد. و این که اگر گفته شود فلان موضوع در آیات متشابه ذکر شده و در نتیجه نباید به آن عمل شود، مطلب درستی نیست با توجه به تفصیلی که بیان شد!. و شما جهت اطلاع مفصل از موضوع «آیات محکم و متشابه» و «تأویل قرآن» می توانید به تفسیر المیزان آیه هفتم از سوره آل عمران و به کتاب «قرآن در اسلام» تألیف علامه محمد حسین طباطبائی مراجعه بفرمائید.

الیاس کلانتری

۹۴/۸/۲۳        

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن