کلام ایام ـ ۵۱۱، تجلی تاریخی و جهانی شکوه نهضت حسینی (علیه السلام )

بسم الله الرحمن الرحیم*

کلیات*

  • شهرت و محبوبیت نهضت عاشورا در زمان حکومت مخالفان امام حسین ـ علیه السلام ـ به وجود آمده است.
  • حکومت افراد دروغگو و تبهکار در جامعه دینی.
  • درخواست حکومت بنی امیه از امام حسین (علیه السلام)
  • استمرار گسترش تکریم نهضت عاشورا با وجود مخالفت های شدید حکومت ها.
  • جنایات وهابی ها در جریان حمله آنها به کربلا.
  • تلاش زمامداران جبار مثل متوکل برای هدم حرم مقدس حسین (علیه السلام)
  • ارتباط نهضت عاشورا با سنت های پروردگار عالمیان.
  • اراده خدای سبحان بر غلبه «دین خدا» به همه ادیان بشری.
  • علل گسترش روز افزون شهرت حادثه عاشورا.
  • نهضت عاشورا یک حادثه تاریخی و سیاسی صِرف از نوع درگیری و جنگ بین دو حکومت و یا یک حکومت و مخالفان آن نبود.
  • نصرت رسولان و ایمان آورندگان از سنت های مستمر خدای سبحان است.
  • غلبه قطعی و حتمی خدای سبحان و رسولان او بر مخالفان دین توحیدی.
  • علت و حکمت اذن جنگ از طرف الله ـ عزّوجل ـ به کسانیکه مورد حمله قرار گرفته اند.
  • اگر خدای سبحان اذن جهاد به مؤمنان نمی داد، کفار و دشمنان خدا همه عبادتگاهها و مساجد را از بین می بردند.
  • کشته شدن عده ای از پیامبران خدا بدست کفار.
  • علت عدم جلوگیری خدای سبحان از مزاحمت ها و اذیت های کفار درباره پیامبران (علیهم السلام)

** * * * *‌ * * * *‌ *‌*

در سال ۶۱ هجری در بیابانی به نام کربلا در کشور عراق حادثه ای روی داد که جریان تاریخ حیات انسانها را آن هم در سطح وسیعی از جهان و بلکه در سطح جهانی تحت تأثیرات خود قرار داد. در آن رویداد قدرتی به وجود آمد که با بکار بردن آن قدرت می شود تحول عظیمی در حیات و فرهنگ عمومی جهانی و در زندگی همه انسانها به وجود آورد.

آن رویداد مورد توجه عمیق ملل مختلف و گروههای عظیمی از انسانها در طول تاریخ حیات اخلاقی و فرهنگی آنها قرار گرفته و توجهات انسانها در مناطق مختلف زمین نسبت به آن و آثار آن در حال گسترش و ازدیاد بوده و این گسترش همچنان ادامه دارد! و در زمان حاضر و سالهای اخیر ظهور و تجلی بیشتری یافته است.

در آن حادثه دو گروه از انسانها با تمام شخصیت و قدرت جسمی و روحی و فرهنگی خود مقابل هم قرار گرفتند و جنگ عظیم حیرت انگیزی بین آنها به وقوع پیوست و آن جنگ ظالمانه ترین و ناجوانمردانه ترین جنگ از طرف گروه مهاجم و با سپاهی تقریباً سی هزار نفری و از طرف حکومتی پلید و تبهکار! و گروهی اندک در حد یکصد نفر یا کمی کمتر و یا کمی بیشتر از طرف مدافعان حقوق انسانها بود.

گروه مهاجم برده های فکری و جسمی حکومتی فاسد بودند که در اثر اهمال ها وغفلت ها و جهل های مردم بر آنها مسلط شده بود و افراد جامعه را با ظن و گمان و احتمال مخالفت با آن حکومت زندانی می کرد و یا می کشت و در کشتن مخالفان، حتی مخالفان احتمالی، کودکان خردسال را هم معاف نمی کرد.

اما گروه دوم افرادی دارای بصیرت و آزاد اندیش و فداکار برای اصلاح امور زندگی انسانها تحت رهبری یکی از شخصیت های قدسی و معلمان آسمانی قرار داشتند.

آن حادثه در تاریخ حیات انسانها به «نهضت عاشورا» شهرت یافته و مراسمی در ایام ماه محرم هر سال هجری قمری و بالخصوص در سالروز وقوع آن یعنی روز عاشورا ( روز دهم ماه محرم) در نقاط مختلف جهان با شکوهی عظیم برگزار می شود.

امام حسین ـ علیه السلام ـ سوّمین جانشین آخرین پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و فرزند او بود که بعد از حادثه عاشورا و شهادتش در آن حادثه با لقب «سیدالشهداء» مشهور شد. شخصیت قدسی و رفتارهای شکوهمند او در آن حادثه عظیم و همچنین شخصیت و رفتار های یاران و همراهان وفادارش با گذشت زمان تجلی و ظهور بیشتری یافته است و می شود آن را تجلی تاریخی و جهانی شکوه نهضت حسینی (علیه السلام ) نامید.

جالب توجه است که آن شهرت و مقبولیت و محبوبیت در بین انسانها در زمان حکومت مخالفان و دشمنان آن وجود مبارک قدسی به وجود آمده و همچنان استمرار دارد! دیگر اینکه اغلب و اکثریت قریب به اتفاق حکومت های جبار و مستبد در زمانهای مختلف مخالف اشتهار آن نهضت باشکوه و انتشار اخبار آن بوده اند. اما در مقابل قدرت عظیم مردمی و اظهار ارادت ها و تمایلات و اشتیاقهای عمومی مردم، نمی توانستند مقاومت کنند.

اصل مخالفت حکومت های مستبد و ضد انسانی با نهضت حسینی ـ علیه السلام ـ و شهرت و محبوبیت آن و آشکار شدن علل و عوامل آن احتیاج به یک بحث تفصیلی دارد که ان شاء الله در فرصتی مناسب وارد آن بحث خواهیم شد.

در زمانی که نهضت مقدس حسینی ـ علیه السلام ـ به وقوع پیوست، حکومت جامعه دینی و قدرت حکومتی در اختیار یک شخص فاسد و پلید و تبهکار بنام یزید قرار گرفته بود و او بدون رضایت عموم مردم و بدون داشتن اندکی مقبولیت بر آنها حکومت می کرد. او در زمان حکومت خود مثل پدرش معاویه افراد جامعه را با ظن و گمان می کشت و نمایندگان او هم در جوامع دینی و بدستور او چنان رفتاری با مردم داشتند. در حکومت او چهره کریه نفاق بیشتر از زمان حکومت پدرش آشکار شد، اما اختناق شدید حکومتی به مردم فرصت اظهار نظر و ابراز مخالفت نمی داد و یزید بدون کوچکترین توجهی به افکار و آراء و نظرات مردم و احکام دین خدا با نهایت خشونت و ایجاد رُعب و وحشت در آنها به حکومت خود ادامه می داد.

حکومت یک فرد دروغگو و تبهکار و ضد دین خدا و مستبد، در جوامع انسانی حادثه بی سابقه و نوظهوری نبود و تاریخ حیات انسانی در  جوامع مختلف بطور مکرر شاهد این نوع حکومت ها بوده است! اماحکومت یزید از حجت خدای سبحان و سفیر او در بین انسانها در آن زمان یعنی حضرت امام حسین ـ علیه السلام ـ می خواست که حکومت او را تأیید کند وآن را بعنوان حکومت دینی به رسمیت بشناسد! و آن خواسته او بمنزله خط بطلان کشیدن به تمام شریعت های آسمانی و اهداف مقدس همه پیامبران خدا و حقوق انسانی همه انسانها بود!

طبعاً حجت خدای سبحان و سفیر او در بین انسانها هرگز به این کار راضی نمی شد. اما حکومت پلید یزید از این خواسته خود، دست بردار نبود و امام ـ علیه السلام ـ را تهدید به قتل می کرد.

در سالهای گذشته در ایام ماه محرم مقالاتی درباره نهضت مقدس حسینی ـ علیه السلام ـ در همین وبسایت منتشر شد و ادامه مباحث آن مقالات، ان شاء الله تعالی در مقالات دیگری نوشته خواهد شد، اما مقدمتاً و در همین نوشتار می خواهیم به بحثی اگرچه فشرده درباره تجلی عظمت حادثه عاشورا در تاریخ حیات انسانها، با وجود مخالفت های مستمر حکومت های مستبد بپردازیم.

قطعه ای از یک مقاله منتشر شده قبلی را در این قسمت نقل می کنیم:

« یکی از جلوه های این گسترش حیرت انگیز زمان ما می باشد. مخالفت یا انتشار اخبار حقیقی این نهضت مقدس جهانی و ممانعت از آن از طرف حکومت های جبار و ضد انسانی هم از زمان وقوع حادثه عاشورا شروع شده و امروزه بصورتهای مختلف ادامه دارد و آن هم به نحوی جنبه جهانی پیداکرده است.

اما آنچه در این موضوع خیلی شگفت انگیز و عجیب بنظر می رسد استمرار تکریم و تجلیل از حادثه عاشورا و گسترش جهانی آن است با وجود اینکه فعالیت عالمانه قابل توجهی در این زمینه انجام نگرفته و مراسم عزاداری بین ملل مختلف هم تحت نظارت کارشناسانه عده ای از دانشمندان اسلامی و جامعه شناسان متبحر  و ارشاد و راهنمائی آنها برقرار نمی شود! و فعالیت فرهنگی قابل ملاحظه ای هم در این زمینه انجام نگرفته است.

دربررسی و تحقیق علل این استمرار و این گسترش در جهت تکریم این نهضت مقدس مواجه می شویم با نیروی عظیم اشتیاق قلبی انسانها به شخصیت و رفتارهای حضرت سید الشهداء امام حسین (علیه السلام ) و همراهان وفادار او! و این جاذبه شدید از ناحیه وجود قدسی آن بزرگوار است، نه از ناحیه تبلیغ و فعالیت های فرهنگی و امثال آنها! یعنی حکومت های عالم اسلام از زمان وقوع حادثه عاشورا و دیگران وبالخصوص مخالفان دین خدا عمدتاً به مخالفت با گسترش فرهنگ عاشورا پرداخته اند، اگر چه بعضی از آنها به علل مختلف  از جمله علاقه قلبی شخصی و یا به علل سیاسی و بهره برداری از گرایش و اشتیاق مردم  به نهضت مقدس حسینی، نسبت به قهرمانان آن نهضت و خود وجود قدسی حضرت سید الشهداء ـ علیه السلام ـ ابراز علاقه و ارادتی کرده اند، و از مراسم مربوط به آن تعظیمی به عمل آورده اند و قدم هائی در این راه برداشته اند.

در مقالاتی که در سالهای قبلی در این زمینه منتشر شد، متذکر شدیم که موضوع شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ از همان روز تولد آن بزرگوار به لسان مبارک رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ جاری شده و بطور مکرر آن بزرگوار متذکر آن حادثه عظیم قبل از وقوعش شده است. و این کلام و صدور آن از وجود مبارک آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ مشهور است که  فرمود:

 «إنّ لِقَتلِ الحُسينِ حَرارَةً في‌ قُلوبِ المُؤمِنينَ لاتَبرُدُ اَبَداً»

از توجه و مرور به فرهنگ معارف و حوادث دینی، بطور آشکار برمی آید که از هیچ حادثه ای در تمام طول تاریخ به اندازه حادثه عاشورا و مجموعاً نهضت حسینی (علیه السلام) تجلیل و تکریم به عمل نیامده است. قابل ذکر است که مخالفت بعضی از حکومت ها با برقراری سنت شریف زیارت امام حسین (ع) در حدی بود که بعضی از آنها به تخریب حرم مقدس آن حضرت اقدام کردند مثل مأمون  و  متوکل از حکام بنی عباس و در زمان اخیر و نزدیک به زمان ما وهابی های به قدرت رسیده در عربستان به شهر مقدس کربلا حمله کردند و بعد از کشتار چند هزار نفر از زنان و کودکان ، تمام   شهر را غارت کردند و حرم مقدس را تخریب کردند و با اموال غارت شده به کشور خود برگشتند. جنایات وهابی ها در حوادث تاریخی اخیر و تاریخچه این فرقه ساخته شده بدست سیاستمداران انگلیسی و دست نشانده آنها مشهور است. در تاریخ گذشته هم متوکل حاکم عباسی علاوه بر تخریب حرم مقدس حسینی، مجازات سنگینی هم برای زائران امام ـ علیه السلام ـ تعیین کرد.

اما مجموعاً اقدامات حکومت ها چه در تاریخ گذشته و چه در زمان حاضر نه تنها از اشتیاق مردم در سطح جهانی نسبت به زیارت  حرم مقدس حسینی  ـ علیه السلام ـ کم نکرد بلکه این علاقه و اشتیاق بیشتر هم شده و در زمان ما بیش از هر زمان دیگری مراسم زیارت  با شکوهی عظیم برقرار می باشد.

در ادامه تحقیق و پژوهش در نهضت مقدس عاشورا و علل و عوامل گسترش جهانی آن با وجود مخالفت حکومت های جبار به یک راز پنهان و آشکاری  پی می بریم یعنی جهتی از آن پنهان است و جهتی آشکار ! جهت آشکار آن وعده ای  است که خداوند به بندگان خود داده ، که ذیلاً ذکر خواهد شد. اما جهت پنهان آن نحوه و چگونگی تحقق این اراده خداوند و علت اصلی آن است. که لازم است مورد بررسی و تحقیق و بحث و گفتگو قرار بگیرد.و آن اینکه زنده ماندن این نهضت مقدس و گسترش شگفت انگیز آن به اراده مستقیم و خاص پروردگار عالمیان ـ جلّ جلاله ـ و سنت های او ارتباط دارد و قدرت به وجود آمده در آن هم از قدرت بی پایان خدای عزیز حکیم نشأت گرفته است. خداوند می فرماید:

کلام ایام - 105، عاشورا نهضت پیامبران
بخوانید

«فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ» (البقره/۱۵۲) یعنی: مرا یاد کنید تا من هم شما را یاد کنم. در این حادثه رفتار شکوهمند خاص امام حسین ـ علیه السلام ـ و یاران او ، ذکر الله را در سطح جهانی و برای همیشه بر قرار کرد. و پروردگار عالمیان هم جلّ ـ جلاله طبق وعده ای که به بندگان خود داده و طبق سنت های لایتغیر خود ذکر حسینی  ـ علیه السلام ـ  را در سطح جهانی و برای همیشه احیاء کرد و به جریان انداخت. در ادامه این بحث ما به توضیح این موضوع خواهیم پرداخت و اینکه چرا نهضت حسینی ( علیه السلام) را نهضت پیامبران و کاروان او را کاروان پیامبران نامیدیم؟! همچنین اشاره ای خواهیم داشت به موضوع  تحقق وعده خداوند در برقراری دین توحیدی  و قدرت آن در مقابل ادیان دیگر ( ان شاء الله تعالی)

اما وجه این نامگذاری آن است که پیامبران خدا (علیهم السلام ) مجموعاً انسان ها را به طرف دین خدا دعوت کردند. و هر کدام بخشی از معارف و علوم متمرکز در دین خدا را به تناسب نیازهای در حال گسترش انسانها و استعدادهای متحول آنها در آموزش پذیری به آنها عرضه کرده اند.  و صورت کامل معارف دین خدا بوسیله آخرین پیامبر یعنی حضرت محمد ـ صلی الله علیه  و آله و سلم ـ به انسانها عرضه شده است.معارف دینی هم بصورت سخن و کلام دریافت شده از طریق وحی توسط پیامبران خدا (علیهم السلام) به انسان ها ابلاغ می شد. و هم در رفتارها و اخلاق جاذب آنها آشکار می شد!

جاذبه های معارف دینی خدا و مطلوبیت و ارزش آنها در اصل متناسب با علم و قدرت پروردگار عالمیان است و به یک معنی، بی انتها است و طبعاً هیچ سخن و کلام و رفتاری از  هر انسانی صادر شود، ارزش و زیبائی و جاذبه معارف دین خدا را نخواهد داشت! در حقیقت تفاوت ارزش و جاذبه کلام خدا و مجموعاً معارف دین خدا، با سخنان و افکار و اعمال انسانها، مثل تفاوت صفات و افعال خداوند با صفات و افعال انسانها است.

از جهت دیگر خداوند اراده کرده است که دین خود را به همه ادیان پیروز کند، بطوریکه فرمود:

«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون» (التوبة/۳۳) یعنی: او است آنکه پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را برتمام ادیان (روش های زندگی) پیروز گرداند، اگر چه مشرکان خوش نداشته باشند! مراد این است که خداوند ـ جلّ جلاله ـ رسول خودش را جهت عرضه دین توحیدی به انسان ها و استقرار نظام زندگی دینی به سوی آنها فرستاده با هدایت و دین حق و رسول او هم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ  به قدرت بی پایان پروردگارش متصل است و از طرف او حمایت می شود و اراده  او  هم بر این قرار گرفته است که دین خودش را بر همه ادیان یعنی روش های زندگی پیروز گرداند. و مخالفت مشرکان با پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و دین حق، مانع تحقق و ظهور و تجلی قدرت و جاذبه های دین خدا نخواهد شد. چون  قدرت خداوند بی پایان است و اوبه هر کاری قادر است و هیچ قدرتی نخواهد توانست مانع تحقق وبر قراری اراده او شود! چون هر صاحب قدرتی هم قدرتش را از او دریافت می کند و قدرت ناچیز عاریه ای یک، یا هزاران مشرک مخالف دین خدا در مقابل قدرتی که پیامبران از اتصال به پروردگارشان دریافت می کنند چیزی به حساب نمی آید و وجود و عدم آن یکسان است. »(۱)

در قطعه  فوق الذکر بطور فشرده به علل گسترش روز افزون شهرت حادثه عاشورا اشاره ای شد و باز در این زمینه عرض می کنیم:

نهضت عاشورا یک حادثه تاریخی و سیاسی صِرف از نوع درگیری و جنگ بین دو حکومت و یا یک حکومت و مخالفان آن نبود! بلکه آن حادثه عظیم ارتباطی به عوامل فوق طبیعی و فوق سیاسی و بلکه به موضوع بعثت پیامبران خدا و رهبران آسمانی و قوانین حاکم بر جهان از ناحیه اراده مستقیم پروردگار عالمیان دارد.

نهضت عاشورا ـ بطوریکه ذکر شد ـ در فضای عنایات و توجهات خاص پروردگار عالمیان و مشیت اختصاصی و با قدرت خاص عطا شده به یکی از سفرای خود در بین انسانها وقوع یافته که او وارث پیامبران قبلی و وارث رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ بود.

خدای سبحان در آخرین کتاب آسمانی یعنی قرآن مجید می فرماید:

«إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَيوْمَ يقُومُ الْأَشْهَادُ»(غافر/ ۵۱)

یعنی: ما قطعاً و حتماً رسولان خود و کسانی را که ایمان آوردند، یاری می کنیم، در زندگی دنیا و در روزی که گواهان به پا می خیزند [روز قیامت]

در این آیه کریمه خدای سبحان وعده قطعی و حتمی و مؤکد داده است درباره نصرت خود نسبت به پیامبران و پیروان آن ها از اهل ایمان و آن، یکی از سنت های تغییر ناپذیر اوست. این نوع نصرت یعنی نصرت ذات قدوس الله – عزّوجلّ – هم در زندگی دنیا شامل پیامبران و پیروان آن ها خواهد شد و هم در روز قیامت.

و می فرماید:

«كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِي عَزِيزٌ»(المجادلة/ ۲۱) یعنی: الله مقرّر فرمود که من قطعاً و حتماً غالب [و پیروز] خواهم بود.

و همچنین رسولان من [پیروز خواهند شد]

در این آیه کریمه هم خدای سبحان با تأکید شدید اعلام میکند که او بطور کامل بر همه چیز و در همه جا و بر دشمنان دین خودش غلبه خواهد کرد. همچنین رسولان او در اهداف خود و در انتشار حقایق دین خدا و دعوت انسان ها بسوی آن غالب و پیروز خواهند بود. حتی اگر دشمنان دین خدا همه قوای خود را جمع کنند و علیه دین خدا و پیامبران او جنگ هائی به راه بیاندازند! و این تفصیل و بیشتر از آن مجموعاً از آیات دیگر قرآن مجید بر می آید، همچنانکه در آیه ۳۳ از سوره توبه – که قبلاً متذکر آن شدیم – و آیات دیگر تصریحاتی در این زمینه وجود دارد.

و باز می فرماید:

  «أُذِنَ لِلَّذِينَ يقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ» (الحج/ ۳۹) یعنی: اذن داده شد به کسانیکه مورد جنگ [و حمله دیگران] قرار گرفته اند که بجنگند [و از خود و دیگران دفاع کنند] بجهت اینکه مورد ظلم واقع شده اند، و همانا الله بر نصرت (یاری) آن ها تواناست.

در این آیه کریمه متذکر علت، اذن جنگ به انسان ها ذکر شده، یعنی در حالیکه جنگ و کشتن انسان ها و ضربه زدن به آن ها کار ممدوح و مطلوبی نیست، اما اگر یک قوم و یک ملت و یک یا چند فرد از انسان ها مورد هجوم و حمله دیگران قرار بگیرند، به آن ها در مقام دفاع از حقوق و حیات خود اذن جنگ دفاعی داده می شود.

 از آیه کریمه بعدی بر می آید که مراد از آن کسانیکه مورد جنگ واقع شده اند و به آن ها اذن جنگ دفاعی داده می شود، موحدان و پیروان دین خدا هستند. یعنی در این آیات، کلام درباره پیروان دین توحیدی است که در اصل آن ها طبق آموزش های دین توحیدی مأمور هستند از جنگ با انسان ها و خشونت ها خودداری کنند و فاصله بگیرند، اما اگر مخالفان دین خدا به آن ها حمله کردند و مرتکب ظلم شدند و با موعظه و دعوت به صلح هم دست از ظلم و تعدّی بر نداشتند، اهل ایمان مجاز به جنگ با آن ها هستند.

 خدای سبحان در ادامه این کلام هم، آن گروه مورد نظر و مأذون به جنگ و عقاید آن ها را معرفی می فرماید و هم وجه حکمت آن رفتار و آن اذن را بیان می کند و هم در انتهای آیه کریمه سنت نصرت خود در جنگ دفاعی نسبت به مؤمنان را بیان می کند. بطوریکه می فرماید:

  «الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَينْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ ينْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِي عَزِيزٌ»(الحج/ ۴۰) یعنی: کسانیکه به ناحق از دیار [وطن و محل سکونت و خانه] خود اخراج گردیدند، جز اینکه می گفتند پروردگار ما «الله» است و اگر الله بعضی از مردم [مهاجمان به دیگران و جنگ افروزان] را با بعضی دیگر [اهل ایمان و پیروان دین خدا] دفع نمی کرد، قطعاً «صومعه» ها و «بیعه» ها [یعنی عبادتگاه های مسیحیان و یهودیان] و مساجدی که در آن ها ذکر کثیر خدا جریان دارد تخریب و نابود می شدند. یعنی مساجد فعال در آموزش های دینی و عبادت خدای سبحان.

پس طبق مدلول این آیات و آیات دیگری در قرآن مجید، خدای سبحان پیامبران خود و پیروان آنها را در جهات مختلف بالخصوص در مقابل کفار و جنگ افروزی آنها یاری می کند و این سنت شریف از طرف ذات قدوس الله، بطور دائم در عالم برقرار است.

اما قابل توجه است که در آیات متعددی گفته شده است که عده ای از پیامبران در زمانهای گذشته بدست کفار و دشمنان دین خدا به قتل رسیده اند و بطور کلی کشته شدن عده ای از پیامبران و پیروان آنها توسط کفار امری شناخته شده و مشهور در تاریخ حیات انسانها است. لذا احتمال دارد برای کسانی این شبهه به وجود بیاید که اگر خدای سبحان پیامبران خود و پیروان آنها را یاری می کند، چکونه کفار و دشمنان دین خدا می توانند ممانعت ها و مزاحمتهائی برای پیامبران و پیروان آنها به وجود آورند، حتی در حد کشتن بعضی از پیامبران؟ در پاسخ به این شبهه عرض می کنیم که لازم است قصد خدای سبحان از بعثت و ارسال پیامبران و اهدافی را که برای آنها معین فرموده بطور کامل روشن شود؟ و همچنین برنامه زندگی آنها و روش کار آنها با معیارهای موجود در کتاب آسمانی سنجیده شود. و اینکه آیا خدای سبحان پیامبران و سفیران خود را بین مردم فرستاده است و آنها لازم است در آسایش و آرامش و با قدرت دریافت شده از پروردگار عالمیان و بدون برخورد با هیچگونه مشکلی و مانعی به زندگی و فعالیت خود بپردازند؟

قطعاً چنین مسیر امن و آرام و بدون هیچ مانعی در فضای زندگی پیامبران و پیروان آنها وجود نداشت! بلکه آنها موظف به ایجاد راه همواری برای انسانها با تحمل مشکلات و با فعالیت های فوق عادی بودند.

موضوع مهم و محوری در برنامه زندگی پیامبران و حجت های پروردگار عالمیان موفق شدن آنها برای ایجاد آن راه و علامت گذاری ها و راهنمائی ها و روشن کردن چراغها در آن و نشان دادن پرتگاهها و بیراهه های کنار آن راه بود و آنها با قدرت فوق عادی دریافت شده از پروردگارشان و با رفتارهای عظیم شکوهمند خود موفق به حرکت دادن انسانها از آن جاده بسوی مقصد آفرینش شدند، اگرچه در این مسیر و هدایت انسانها بسوی مقصد آفرینش و همراهی با آنها متحمل اذیت ها و مشکلات زیادی شدند و در مرحله ای از حیات دنیوی خود حتی جان خود را هم فدا کردند.

اما لازمه انتشار کامل حقایق دین خدا و هدایت جاذبه های حقیقی آن به فضای روحی و قلبی و بطورکلی به فضای زندگی انسانها تجلی آن حقایق ومعارف در رفتارهای اولیاء خداست.

توضیح و تفصیل این بحث و ارتباط آن با نهضت مقدس حسینی ـ علیه السلام ـ در بخش بعدی خواهد آمد. ان شاء الله تعالی.

 

پاورقی:

۱ـ وبسایت حکمت طریف، بخش کلام ایام ـ ۲۴۳، کاروان پیامبران در راه کربلا

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن