کلام ایام – ۲۴۳، کاروان پیامبران- علیهم السلام- در راه کربلا

images

 

 بخش اول

کلیات

*در زمان ما فضائی که با نور نهضت مقدس عاشورا روشن شده ، گسترش بسیار زیادی یافته است.

*در سالهای اخیر تعداد زائران حرم حضرت سید الشهداء در ایام اربعین از ۲۰ میلیون نفر فراتر رفته است

* نیروی اصلی به کار رفته در جریان تکریم و تجلیل اختصاصی نهضت  عاشورا کدام است؟!

*رفتار خاص رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ درباره حضرت حسین ـ علیه السلام ـ از روز تولد او

*مخالفت حکومت های جبار با زیارت حرم مقدس امام حسین (علیه السلام )

* میزان تأثیر نهضت عاشورا در سطح جهانی

* اراده خداوند بر پیروزی دین خدا بر سایر ادیان

*جاذبه های  معارف دین خدا و مطلوبیت و ارزش آنها در اصل متناسب با علم و قدرت پروردگار عالمیان است.

* تلاش طاقت فرسای پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ جهت ایمان آوردن کافران

* جاذبه های معارف دین خدا در اصل متناسب با علم و قدرت پروردگار عالمیان است

* آیا دشمنان دین خدا می توانند مانع تحقق اراده  خدا بشوند؟

* نظام جاری در عالم با مشیت خداوند برقرار شده و نمی شود با آن مبارزه کرد.

* ایمان جبری انسان مخالف مشیت خداوند است.

* * * * * * * * * *

 ماه محرم الحرام با تمام شکوه و جلالت خود رسید! فضای جوامع دینی با عطر ذکر حسینی ـ سلام الله علیه ـ و مجالس عزا داری و ذکر فضائل و مصائب آن حضرت معطر شد. تکریم و تجلیل شخصیت امام حسین ـ علیه السلام ـ و حادثه عاشورا و رفتار عظیم شکوهمند آن حضرت و همراهان آن بزرگوار اختصاص به یک یا چند کشور شیعه نشین ندارد، بلکه  جنبه جهانی پیدا کرده و در زمان ما فضائی از عالم که با نور نهضت مقدس عاشورا روشن شده، گسترش بسیار زیادی یافته و به فضای کشورهای دیگری علاوه بر کشور های اسلامی رسیده است! و زیارت بسیار با شکوه اربعین با حضور بیش از ۲۰ میلیون زائر از سراسر جهان

یکی از جلوه های این گسترش حیرت انگیز زمان ما می باشد. مخالفت یا انتشار اخبار حقیقی این نهضت مقدس جهانی و ممانعت از آن از طرف حکومت های جبار و ضد انسانی هم از زمان وقوع حادثه عاشورا شروع شده و امروزه بصورتهای مختلف ادامه دارد و آن هم به نحوی جنبه جهانی پیداکرده است.

اما آنچه در این موضوع خیلی شگفت انگیز و عجیب بنظر می رسد استمرار تکریم و تجلیل از حادثه عاشورا و گسترش جهانی آن است با وجود اینکه فعالیت عالمانه قابل توجهی در این زمینه انجام نگرفته و مراسم عزاداری بین ملل مختلف هم تحت نظارت کارشناسانه عده ای از دانشمندان اسلامی و جامعه شناسان متبحر  و ارشاد و راهنمائی آنها برقرار نمی شود! و فعالیت فرهنگی قابل ملاحظه ای هم در این زمینه انجام نگرفته است.

دربررسی و تحقیق علل این استمرار و این گسترش در جهت تکریم این نهضت مقدس مواجه می شویم با نیروی عظیم اشتیاق قلبی انسانها به شخصیت و رفتارهای حضرت سید الشهداء امام حسین (علیه السلام ) و همراهان وفادار او! و این جاذبه شدید از ناحیه وجود قدسی آن بزرگوار است، نه از ناحیه تبلیغ و فعالیت های فرهنگی و امثال آنها! یعنی حکومت های عالم اسلام از زمان وقوع حادثه عاشورا و دیگران وبالخصوص مخالفان دین خدا عمدتاً به مخالفت با گسترش فرهنگ عاشورا پرداخته اند، اگر چه بعضی از آنها به علل مختلف  از جمله علاقه قلبی شخصی و یا به علل سیاسی و بهره برداری از گرایش و اشتیاق مردم  به نهضت مقدس حسینی، نسبت به قهرمانان آن نهضت و خود وجود قدسی حضرت سید الشهداء ـ علیه السلام ـ ابراز علاقه و ارادتی کرده اند، و از مراسم مربوط به آن تعظیمی به عمل آورده اند و قدم هائی در این راه برداشته اند.

در مقالاتی که در سالهای قبلی در این زمینه منتشر شد، متذکر شدیم که موضوع شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ از همان روز تولد آن بزرگوار به لسان مبارک رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ جاری شده و بطور مکرر آن بزرگوار متذکر آن حادثه عظیم قبل از وقوعش شده است. و این کلام و صدور آن از وجود مبارک آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ مشهور است که  فرمود:

 «إنّ لِقَتلِ الحُسينِ حَرارَةً في‌ قُلوبِ المُؤمِنينَ لاتَبرُدُ اَبَداً» (۱)

از توجه و مرور به فرهنگ معارف و حوادث دینی، بطور آشکار برمی آید که از هیچ حادثه ای در تمام طول تاریخ به اندازه حادثه عاشورا و مجموعاً نهضت حسینی (علیه السلام) تجلیل و تکریم به عمل نیامده است. قابل ذکر است که مخالفت بعضی از حکومت ها با برقراری سنت شریف زیارت امام حسین (ع) در حدی بود که بعضی از آنها به تخریب حرم مقدس آن حضرت اقدام کردند مثل مأمون  و  متوکل از حکام بنی عباس و در زمان اخیر و نزدیک به زمان ما وهابی های به قدرت رسیده در عربستان به شهر مقدس کربلا حمله کردند و بعد از کشتار چند هزار نفر از زنان و کودکان ، تمام   شهر را غارت کردند و حرم مقدس را تخریب کردند و با اموال غارت شده به کشور خود برگشتند. جنایات وهابی ها در حوادث تاریخی اخیر و تاریخچه این فرقه ساخته شده بدست سیاستمداران انگلیسی و دست نشانده آنها مشهور است. (۲)  در تاریخ گذشته هم متوکل حاکم عباسی علاوه بر تخریب حرم مقدس حسینی، مجازات سنگینی هم برای زائران امام ـ علیه السلام ـ تعیین کرد.

اما مجموعاً اقدامات حکومت ها چه در تاریخ گذشته و چه در زمان حاضر نه تنها از اشتیاق مردم در سطح جهانی نسبت به زیارت  حرم مقدس حسینی  ـ علیه السلام ـ کم نکرد بلکه این علاقه و اشتیاق بیشتر هم شده و در زمان ما بیش از هر زمان دیگری مراسم زیارت  با شکوهی عظیم برقرار می باشد.

در ادامه تحقیق و پژوهش در نهضت مقدس عاشورا و علل و عوامل گسترش جهانی آن با وجود مخالفت حکومت های جبار به یک راز پنهان و آشکاری  پی می بریم یعنی جهتی از آن پنهان است و جهتی آشکار ! جهت آشکار آن وعده ای  است که خداوند به بندگان خود داده ، که ذیلاً ذکر خواهد شد. اما جهت پنهان آن نحوه و چگونگی تحقق این اراده خداوند و علت اصلی آن است. که لازم است مورد بررسی و تحقیق و بحث و گفتگو قرار بگیرد.و آن اینکه زنده ماندن این نهضت مقدس و گسترش شگفت انگیز آن به اراده مستقیم و خاص پروردگار عالمیان ـ جلّ جلاله ـ و سنت های او ارتباط دارد و قدرت به وجود آمده در آن هم از قدرت بی پایان خدای عزیز حکیم نشأت گرفته است. خداوند می فرماید:

«فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ» (البقره/۱۵۲) یعنی: مرا یاد کنید تا من هم شما را یاد کنم. در این حادثه رفتار شکوهمند خاص امام حسین ـ علیه السلام ـ و یاران او ، ذکر الله را در سطح جهانی و برای همیشه بر قرار کرد. و پروردگار عالمیان هم جلّ ـ جلاله طبق وعده ای که به بندگان خود داده و طبق سنت های لایتغیر خود ذکر حسینی  ـ علیه السلام ـ  را در سطح جهانی و برای همیشه احیاء کرد و به جریان انداخت. در ادامه این بحث ما به توضیح این موضوع خواهیم پرداخت و اینکه چرا نهضت حسینی ( علیه السلام) را نهضت پیامبران و کاروان او را کاروان پیامبران نامیدیم؟! همچنین اشاره ای خواهیم داشت به موضوع  تحقق وعده خداوند در برقراری دین توحیدی  و قدرت آن در مقابل ادیان دیگر ( ان شاء الله تعالی)

اما وجه این نامگذاری آن است که پیامبران خدا (علیهم السلام ) مجموعاً انسان ها را به طرف دین خدا دعوت کردند. و هر کدام بخشی از معارف و علوم متمرکز در دین خدا را به تناسب نیازهای در حال گسترش انسانها و استعدادهای متحول آنها در آموزش پذیری به آنها عرضه کرده اند.  و صورت کامل معارف دین خدا بوسیله آخرین پیامبر یعنی حضرت محمد ـ صلی الله علیه  و آله و سلم ـ به انسانها عرضه شده است.معارف دینی هم بصورت سخن و کلام دریافت شده از طریق وحی توسط پیامبران خدا (علیهم السلام) به انسان ها ابلاغ می شد. و هم در رفتارها و اخلاق جاذب آنها آشکار می شد!

جاذبه های معارف دینی خدا و مطلوبیت و ارزش آنها در اصل متناسب با علم و قدرت پروردگار عالمیان است و به یک معنی، بی انتها است و طبعاً هیچ سخن و کلام و رفتاری از  هر انسانی صادر شود، ارزش و زیبائی و جاذبه معارف دین خدا را نخواهد داشت! در حقیقت تفاوت ارزش و جاذبه کلام خدا و مجموعاً معارف دین خدا، با سخنان و افکار و اعمال انسانها، مثل تفاوت صفات و افعال خداوند با صفات و افعال انسانها است.

از جهت دیگر خداوند اراده کرده است که دین خود را به همه ادیان پیروز کند، بطوریکه فرمود:

پرسش و پاسخ ـ 6،آیا امام حسن و امام حسین (ع) در جنگ ری شرکت کردند؟
بخوانید

«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون» (التوبة/۳۳) یعنی: اواست آنکه پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را برتمام ادیان (روش های زندگی) پیروز گرداند، اگر چه مشرکان خوش نداشته باشند! مراد این است که خداوند ـ جلّ جلاله ـ رسول خودش را جهت عرضه دین توحیدی به انسان ها و استقرار نظام زندگی دینی به سوی انساها فرستاده با هدایت و دین حق و رسول او هم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ  به قدرت بی پایان پروردگارش متصل است و از طرف او حمایت می شود و اراده  او  هم بر این قرار گرفته است که دین خودش را بر همه ادیان یعنی روش های زندگی پیروز گرداند. و مخالفت مشرکان با پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و دین حق، مانع تحقق و ظهور و تجلی قدرت و جاذبه های دین خدا نخواهد شد. چون  قدرت خداوند بی پایان است و اوبه هر کاری قادر است و هیچ قدرتی نخواهد توانست مانع تحقق وبر قراری اراده او شود! چون هر صاحب قدرتی هم قدرتش را از او دریافت می کند و قدرت ناچیز عاریه ای یک، یا هزاران مشرک مخالف دین خدا در مقابل قدرتی که پیامبران از اتصال به پروردگارشان دریافت می کنند چیزی به حساب نمی آید و وجود و عدم آن یکسان است.

اما لازم است این نکته مورد توجه دقیق کامل قرار بگیرد که با وجود آن اراده و آن قدرت و آن  جاذبه ها در دین خدا، چطور مشرکان می توانند با آن یا اصل دین و پیامبران خدا  مبارزه کنند و پیروان دین خدا را به مشقت ها و سختی ها بیاندازند و حتی بتوانند گاهی پیامبران خدا راهم که تحت حمایت او قرار دارند به قتل برسانند! و مجموعاً مانع انتشار حقایق دینی شوند، اگر چه در کوتاه مدت و مقاطع محدود زمانی و مناطق  معینی  از زمین!

در پاسخ به این شبهه می گوئیم : برقراری اصل این نظام در بعثت پیامبران و انتشار معارف دین آسمانی و امکان مخالفت مشرکان و دشمنی آنها با دین خداو پیامبران او و پیروان آنها،خواست اصلی واراده خود پروردگار عالمیان است ـ جلّ جلاله ـ نه اینکه قدرت و اراده دشمنان و مخالفان او بر اراده اش غلبه کرده باشد و مانع تحقق اراده او  شود ! چنین چیزی یعنی قدرت یافتن مخلوقاتی و غلبه قدرت آنها بر اراده و قدرت خداوند، قطعاً محال است! اصل حیات و خواص آن و قدرتهای عاریه ای تمام مخلوقات «آن به آن» از پروردگار عالمیان ـ جلّ جلاله ـ دریافت می شود و او هر «آن» اراده کند تمام قدرت مخلوقات خود و اصل حیات آنها را، از  آنها می گیرد

نظام جاری در عالم مبتنی بر مشیت و قوانین پرودگار عالمیان است

خداوند به هر علتی و در نظر گرفتن هر حکمتی به موجودی بنام انسان قدرت اختیار داده است و او را طوری آفریده و هدایت کرده که اغلب افعال او با میل و اراده خود او انجام می گیرد و او را بطور جبری وادار به انجام کارهائی نمی کند! البته بعضی از افعال او بصورت جبری انجام می گیرد، آن هم جبر تکوینی و مربوط به خلقت او مثل تنفس جبری از لحظه تولد و گردش خون در بدن و احساس گرسنگی و تشنگی وقت نیاز به آب و  غذا و امثال آنها.  

یعنی پرودگار عالمیان اراده کرده است، انسانها اغلب کارهای خود را با میل و اراده خود انجام دهند! و برای افعال خود اختیاری در محدوده قوانین و مشیت پروردگار عالمیان داشته باشند! و در کنار این امکان اختیار دو عامل هدایت درونی و بیرونی هم در وجود او و دسترس او قرار داده است، یکی قوه عقل و دیگری هدایت توسط پیامبران و با قوانین و دستورات پروردگار خود! و انسان از ناحیه توجه به فرمان های عقل خود و پیروی و اطاعت از پیامبران می تواند به مقاصد خود در زندگی دنیا و مقصد آفرینش خود در عالم بَعدی برسد.

ایمان جبری انسان مخالف مشیت خداوند است

پروردگار عالمیان اراده کرده است که انسان ها با میل و اختیار خود به حقایق موجود در عالم و توصیفات آنها درمعارف دینی ایمان بیاورند و ایمان جبری موافق مشیت او نیست.قابل تذکر است که  جاذبه ها و زیبائی ها و کمالات موجود در معارف دین خدا برای ایمان آوردن انسانها و تمایل  و اشتیاق آن به آن معارف کفایت می کند! و نیازی به ایمان اجباری نیست و اگر عده ای از انسانها از آن جاذبه های حقیقی و آن کمالات معنوی لذتی نمی برند و تأثیری نمی پذیرند لازم است علل آن حالت در آنها پیدا شود.

یعنی احتمال دارد عده ای از انسانها از ناحیه بکاربسته شدن یک روش غلط و جاهلانه در آموزش های دینی ، از آن جاذبه های  حقیقی فاصله گرفته اند! مثل اینکه عده ای انسان گرسنه را بخواهند با روشی تحقیر آمیز و اجباری و با توهین و اهانت غذا بدهند! در این صورت گرسنگی آن افراد حقیقی است و نیاز آنها به غذا قطعی است،اما آن غذای مرغوب از ناحیه آن روش اهانت آمیز و خشن و غیرمحترمانه، مطلوبیت و جاذبه خود را از دست خواهد داد و انسانهای بزرگوار تمایلی  به خوردن آن پیدا نخواهند کرد ! یا اینکه عده ای بجای صورت حقیقی و اصلی دین خدا با صورتهای تقلبی و دروغین از آن مواجه شده اند و نسبت به آن صورت تقلبی بی اعتناء شده اند، حتی گاهی نفرت پیدا کرده اند، یعنی از ناحیه بی اطلاعی خود یا تبلیغات دروغین مخالفان یا طرفداران جاهل آن صورت تقلبی را بجای صورت اصلی و حقیقی پنداشته اند.

اما اگر عده ای با اصل حقایق دینی و با روش عالمانه آشنا شوند، درمعرض جاذبه های شدید و زیبائی ها و کمالات فوق عادی آنها قرار خواهند گرفت و تمایل شدیدی  در دلهای خود نسبت به آن ها و بطور کلی به دین خدا پیدا خواهند کرد و همان جاذبه برای ایمان آوردن انسان ها با روح سالم کفایت می کند.

در هر صورت مشیت خداوند عالم با ایمان اجباری موافق نیست بطوریکه درکلام خود فرمود:

«وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يكُونُوا مُؤْمِنِينَ ـ وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يعْقِلُونَ »(يونس/ ۹۹و ۱۰۰) یعنی: اگر پروردگار تو می خواست، تمام آنهائی که در زمین هستند، ایمان می آوردند، پس آیا تو انسانها را وادار می کنی که ایمان بیاورند، هیچ نفسی نمی تواند بدون اذن خداوند ایمان بیاورد، و او پلیدی را قرار داده است برکسانی که عقل خود را به کار نمی اندازند.

مراد این است که ایمان آوردن افراد و یا مخالفت آنها با دین خدا مبتنی بر نظامی است که، خداوند آن را ایجاد کرده است و همچنین گاهی تأثیر پذیری روح انسان نسبت به آموزش های جدید یا نوع خاصی از آنها متوقف می شود یعنی بلحاظ مشیت خداوند که حاکم بر روح انسان است آموزش پذیری بعضی از افراد در شرایط خاصی از بین می رود از جمله آموزش پذیری در صاحبان « کفر عنادی» و منظور این است که فقط صاحبان «کفر ابتدائی» که منشأ آن جهل است، آموزش پذیر هستند. اما کسانی که کفر آنها از ناحیه عناد و لجاجت با حق است دیگر آموزش پذیر نیستند و فعالیت برای ارشاد آنها بی فایده خواهد بود.

توضیح اینکه: وجود مبارک پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ  از ناحیه محبت و عاطفه شدیدی که به انسانها داشت  ـ حتی کسانی که به دین خدا ایمان نیاورده بودند ـ خود را به مشقت ها و سختی های غیر قابل تحمل می انداخت و از ایمان نیاوردن عده ای بشدت متأثر می شد چون او بطور کامل توجه داشت به پایان کار مشرکان و سقوط آنها در جهنم و عظمت عذابهای جهنم! لذا پروردگارش از باب محبت زیاد و ملاطفت نسبت به پیامبرش و ایجاد آرامش در او چند بار آن بزرگوار را از آن همه تلاش طاقت فرسا نهی فرمود و به او اطلاع داد.  که  عده ای از کفار هرگز ایمان نخواهند آورد! چون آنها عناد و لجاجت با دین خدا دارند!

لازم است آموزش های دینی علاوه بر یاد دادن از طریق کلام و سخن با تجسم بخشیدن به آنها از طریق رفتارها و ارائه کمالات آن با عمل و اخلاق و جاذب، به انسانها عرضه شود و جاذبه ها و زیبائی های آنها حالت تجسم پیدا کند و این مطلب موضوع مورد بحث در بخش های بعدی خواهد بود (ان شا الله تعالی )

۱۳۹۷/۶/۲۲

الیاس کلانتری

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن