کلام ایام – ۱۹، طلوع و انتشار نور قدسی
بخش دوم*
در بخش اول این کلام جریان ایمان آوردن عده ای از اهل یثرب به دین توحیدی و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و پیمان های اهل آن شهر با آن حضرت و گرایش عمومی مردم به دین خدا و دعوت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جهت هجرت به یثرب و سکونت در آن جا و توطئه کفار مکه جهت قتل آن حضرت ذکر شد. و گفته شد که فرشته وحی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را از توطئه کفار مطلع ساخت و دستور خداوند را جهت خروج از شهر مکه به آن حضرت ابلاغ کرد.و اشاره شد به این که آن حضرت از حلقه محاصره کفار عبور کرد و به غار ثور در بیرون شهر مکه پناه برد
و سه روز در آن غار مخفی شد و بعد از سه روز که کفار از تعقیب و پیدا کردن او نا امید شده بودند از غار خارج شد و مخفیانه به طرف شهر یثرب حرکت کرد.
چگونگی عبور پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از حلقه محاصره
افراد انتخاب شده از قبائل کفار اطراف خانه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مستقر شده بودند و خانه را تحت محاصره داشتند. و تصمیم گرفته بودند در وقت اول صبح به خانه حمله کنند، اما این که آن حضرت چگونه از حلقه محاصره عبور کرده و از شهر خارج شده، قابل بررسی و تحقیق است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تدابیر لازم را جهت خروج از منزل و عبور از بین کفار مهاجم و خروج از شهر مکه و رفتن به غار ثور که در جهت مخالف شهر یثرب بوده به کار بسته بود. احتمالاً آن حضرت با اتکاء به وعده امداد خداوند در همان تاریکی اول شب به طور عادی از بین آن ها عبور کرده و آن ها متوجه عبور او نشده اند!!
احتمال دیگر این است که حضرت علی (علیه السلام) با حرکت های خود در منزل آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) توجه نگهبانان گروه به خود را جلب کرده و آن ها را مشغول کرده و آن ها به تصور این که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در منزل خود حضور دارد، از او غافل شده اند. و احتمالات دیگری هم وجود دارد مثل این که آن حضرت قبل از رسیدن شب و شروع محاصره، از خانه خود خارج شده و به طرف غار ثور رفته است.
اما به لحاظ نحوه ذکر موضوع در آیاتی از قرآن مجید، احتمال اول تقویت می شود و آن این که عامل موفقیت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در موضوع خروج از منزل و عبور از بین مشرکان امداد خاص خداوند بود که اصطلاحاً به آن «امداد غیبی» گفته می شود. خداوند می فرماید:
«وَ إِذْ يمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيثْبِتُوكَ أَوْ يقْتُلُوكَ أَوْ يخْرِجُوكَ وَيمْكُرُونَ وَيمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيرُ الْمَاكِرِينَ»(الأنفال/۳۰) یعنی هنگامی که کافران درباره تو توطئه می کردند تا تو را حبس کنند و یا بکشند، یا از ]شهر مکه[ اخراج کنند، آن ها مکر می کردند و خدا مکر آن ها را در هم می ریخت و خدا بهترین تدبیر کنندگان است.
از این آیه قرآن روشن می شود که خداوند اراده کرده بود پیامبرش را از توطئه کفار نجات دهد و این اراده طبعاً باید محقق می شد. البته تحقق اراده خداوند از طرق فوق عادی منافاتی با تدابیر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در نحوه نجات خود ندارد. بلکه آن تدابیر هم در مسیر تحقق اراده خداوند به کار بسته می شود. اما این که انسان ها در چه شرایطی مشمول امدادهای فوق عادی خداوند قرار می گیرند. و این که خداوند در چه شرایطی و به چه صورتی از پیامبرانش به صورت فوق عادی حمایت می کند و مانع کشته شدن آن ها به دست کفار می شود،احتیاج به بحث مفصل مستقلی دارد، و امید است که بعداً به خواست خداوند توفیق طرح چنین بحثی حاصل شود. در آیه دیگری از قرآن می فرماید:
«إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِي اثْنَينِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيهِ وَأَيدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِي الْعُلْيا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (التوبة/۴۰) یعنی: اگر شما او را یاری نکنید، خداوند او را یاری کرد، وقتی که کافران او را وادار به خروج ]از مکه[ کردند و او دومین دو نفر بود که در غار بودند و او به همراهش می گفت: اندوهگین نباش، که خدا با ما است، پس خداوند سکینت خود را بر او نازل کرد و او را با سپاهیانی که آن ها نمی دیدند تأیید کرد و کلمه کافران را پست گردانید و کلمه خدا برتر است و خدا شکست ناپذیر و حکیم است.
از این آیه هم احتمال نزول امداد فوق عادی در جریان خروج رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از خانه و از حلقه محاصره کافران تأیید می شود. و ظاهر این است که خداوند می خواهد به سنت خود در نصرت پیامبرانش توجه شود، یعنی اگر انسان ها به وظایف خود در کمک به پیامبر خدا عمل نکنند، خداوند از طرق شناخته شده و ناشناخته یعنی از هر دو طریق پیامبرش را یاری می کند، تا دین توحیدی در روی زمین مستقر شود، و مخالفت کفار و دشمنان پیامبران نمی تواند بر اراده خداوند غلبه کند و بلکه اراده او بر همه اراده ها غلبه می کند، چون او قدرتمند و شکست ناپذیر است.
سرانجام در انتهای شبِ هجرت مشرکان مهاجم با شمشیرهای کشیده به قصد کشتن پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد خانه آن حضرت شده و ناگهان با علی (علیه السلام) مواجه شدند. آن ها با تعجب و ناراحتی گفتند: محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) کجا است؟! علی (علیه السلام) با صلابت و قدرت در حالی که شمشیری در دست داشت مقابل آن ها ایستاد و فرمود: مگر او را به من تحویل داده بودید که حالا از من می خواهید؟ شما می خواستید او را از شهر مکه اخراج کنید، حال او خودش رفته است! هیبت و صلابت علی (علیه السلام) اجازه درگیری و جنگ را به کفار نداد و آن ها صلاح دیدند که به تعقیب خود شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بپردازند و بلکه او را دستگیر کنند.
کفار مکه بعد از سه شبانه روز گشتن و تحت نظر گرفتن جاده شهر یثرب خسته و مأیوس شده در نتیجه از تعقیب پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) صرف نظر کردند و آن حضرت و همراهش با شترانی که علی (علیه السلام) شبانه به در غار برد، مخفیانه به طرف یثرب حرکت کردند. حضرت علی (علیه السلام) به مدت سه روز بعد از هجرت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه ماند به دستور آن حضرت امانت هائی را که مردم به او سپرده بودند به صاحبانش برگرداند و آماده هجرت به یثرب شد. آن حضرت کاروانی را که بعضی از بانوان خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و گروهی از پیرمردان و زنان تشکیل شده بود، با خود به طرف یثرب حرکت داد. و فداکاری بی نظیر امام علی- علیه السلام- در شب هجرت برای حفظ وجود مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتاری بسیار باشکوه و جوانمردانه بود. او خود را در موقعیتی قرار داد که کشته شدن او تقریباً قطعی بود. چون هر لحظه ممکن بود کفار مهاجم وارد خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شوند و او را به جای آن حضرت قطعه قطعه کنند و این احتمال قریب به یقین بود. اما او به خاطر حفظ وجود پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هیچ اعتنائی به این خطر عظیم نکرد. فداکاری بی نظیر امام علی (علیه السلام) تحسین خداوند و ملائکه و مؤمنان و تمام شجاعان را برانگیخت، به طوری که خداوند در کلام خود آن را متذکر شد و فرمود: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» (البقرة/۲۰۷) یعنی: از انسان ها کسی است که جان خود را برای رضای خدا به او می فروشد و خدا نسبت به ]این[ بندگان رئوف است.
ادامه جریان هجرت
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از چند روز طی مسیر به منطقه قبا نزدیک شهر یثرب رسیدند و چند روز در آن جا توقف کردند، تا امام علی (علیه السلام) و کاروان همراه او به آن منطقه برسند و سپس همه آن ها به طرف یثرب حرکت کردند.
سرانجام پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان استقبال عظیم و شکوهمندی وارد شهر یثرب شده، و موجب تحولات عظیمی در آن شهر و به دنبال آن در تمام آن منطقه شدند. اسم شهر یثرب از این زمان به بعد به «مدینة النبی» تغییر یافت و اختصاراً به آن «مدینه» گفته شد.
با هجرت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه و استقرار در آن شهر، عمده موانع گسترش دین توحیدی از بین رفت و نور وحی در سطح وسیعی منتشر شد و بعد از مدتی، انتشار نور دین توحیدی جنبه جهانی پیدا کرد. جاذبه حقیقی دین خدا بعد از برطرف شدن موانع، گروه گروه انسان ها را به طرف خدا جذب کرد. این نور که سیزده سال قبل در افق شهر مکه طلوع کرده بود در حادثه هجرت از شهر مدینه به تمام جهان انتشار یافت.
ما به خواست خداوند در کلام های بعدی به نوع فعالیت های رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در تأسیس جامعه دینی و روش آن بزرگوار در نشر آموزش های دین توحیدی و آموزش آیات قرآن به انسان ها و رفتار با مردم اشاراتی خواهیم داشت.
الیاس کلانتری