آموزشهای آسمانی ـ ۳۹، تفسیر سوره مدثر (آیات ۳۲ـ۳۹)

در این آیات به سه پدیده در عالم دنیا و فضای زندگی انسانها قسم یاد شده و آنها عبارتند از:

کره ماه .

شب وقتی که برود.

صبح وقتی که آشکار شود.

قسم خوردن امری است رایج در بین اقوام و ملل مختلف. انسانها برای تأیید یک مطلب و اثبات صحت ادعای خود به بعضی از موجودات و اشیاء و حقایق قسم می خورند. و به اشیائی قسم می خورند که دارای نوعی قداست و شرافت باشد.

چه قداست و شرافت در نظر فردی که قسم میخورد و چه در فرهنگ حاکم بر جامعه.

اما در قرآن مجید به اشیاء مختلفی قسم یاد شده است که بعضی از آنها بر حسب ظاهر و یا در نظر سطحی و ابتدائی دارای قداست خاصی نیستند. مثل خورشید و ماه و شب و روز .لذا بعضی از مفسران قرآن وارد بحثی در توضیح و توجیه قسم های یاد شده در آیات قرآن شده اند . مجموعاً موضوع قسم های قرآن یکی از موضوعات مهم تفسیری محسوب می شود.

لازم است در این زمینه و برای روشن شدن کامل موضوع، تحقیقی در تمام آیات مشتمل بر قسم ها و ارتباط آن آیات با موضوعات مرتبط به آنها بعمل آید.و بطور قطع از این بررسی ها با معیارهای خاص قرآنی فواید عظیمی حاصل خواهد شد.

تذکر این نکته هم ضروری است که لازم نیست قسم های یاد شده در قرآن کاملاً موافق و مطابق روش های متداول در بین انسانها باشد. بلکه لازم است انسانها روش کار خود را به آیات قرآن منطبق کنند.

اگر عده ای از مفسران هم اصرار بر این دارند که قسم ها لازم است نسبت به اشیائی و حقایقی انجام بگیرد که حتماً دارای نوعی قداست باشند،می توان  گفت اشیاء و پدیده های عالم از ناحیه اتصال و ارتباطشان باخدای سبحان و بعنوان جلوه هائی از «خلقت» و «ربوبیت» او دارای نوعی قداست می باشند.

علامه طباطبائی در تفسیر مشهور خود المیزان در تفسیر بعضی از آیات ، مباحث مستدلی آورده است از جمله تفسیر آیات ۸۷ – ۸۹ و ۱۰۶- ۱۰۹ از سوره مائده و علاقه مندان به تفصیل این موضوع می توانند به آن مراجعه کنند.

۳۵- «إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ» گفته اند:ضمیر در کلمه « إِنَّهَا »به«سقر» برمی گردد و مراد این است که سقر یکی از دواهی بزرگ یا بزرگترین داهیه است. داهیه به حادثه و مصیبت و بلای عظیم و نامطلوب گفته می شود.

علامه طباطبائی بعد از ذکر نظر مشهور مفسران درباره آیه کریمه و ضمیری که گفته اند به سقر بر می گردد، گفته است که: بعید نیست که کلمه «کلّا» برای ردع و [انکار] قول آن شخص باشد که درباره قرآن گفت:«…إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يؤْثَر – إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ » و ضمیر در « إِنَّهَا » به آیات قرآن برگردد و معنی آیه چنین باشد که: نه چنین است که او گفته و قسم به آنچه ذکر شد، آیات قرآن یکی از آیات بزرگ الهی است برای انذار بشر.

۳۶- «نَذِيرًا لِلْبَشَرِ» یعنی : آن [حادثه قیامت یا آیات قرآن]هشدار دهنده است برای انسانها. آیه کریمه مربوط و متصل است به آیه قبلی و می شود گفت منظور، «قرآن مجید» و یا آیات قرآن درباره قیامت  است که مشتمل بر هشداری است درباره حادثه عظیم قیامت.

۳۷-«لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يتَقَدَّمَ أَوْ يتَأَخَّرَ» یعنی : هر کس از شما بخواهد جلوتر برود و یا عقب بماند. مراد این است که این هشداری است برای همه انسانها و هر کس خواست از این هشدار اثر پذیرد و توجهات خود را به آن معطوف کند و جلو برود و هر کس خواست به آن بی اعتنائی کند و عقب بیافتد . این هشدار عمومیت دارد و برای همه انسانها است.

میزان اثر پذیری انسانها از آموزش ها و هشدارها

اثر پذیری انسانها از آموزش ها به موقعیت فکری و شخصیتی و اجتماعی و تاریخی و بعضی عوامل دیگر حتی سن و سال آنها ارتباط دارد. گاهی یک مطلب کاملاً حقیقی،که به بهترین وجهی هم به انسانها گفته شده تأثیر قابل توجهی جز در عده قلیلی از انسانها به وجود نمی آورد. انسانها زیادی در جوامع مختلف دیده می شوند که به هشدار دانشمندان و افراد مصلح و خیر اندیش درباره خطراتی که سلامت و آسایش آنها را تهدید می کند، بی اعتناء می شوند و حتی موانعی در سر راه دیگران هم قرار می دهند تا مانع توجه آنها به هشدار ها شوند .

بطور مکرر در جوامع مختلف مشاهد می شود که هشدار عده ای نسبت به عوامل بیماری ها و تباهی ها و عوامل سلب آسایش، در عده کثیری از انسانها کوچکترین اثر را به وجود نمی آورد و با بی اعتنائی عمومی مواجه می شود.

حتی مشاهده آثار تباهی زندگی در عده ای از افراد یک جامعه سبب بیداری و تذکر دیگران نمی شود . مثل بلای اعتیاد به مواد مخدر و عمومیت آن در سطح جهانی و تباهی و ابتذال زندگی معتادان که مقابل چشم انسانها و توجهات آنها قرار دارد، منشأ احتیاط ها  و چاره جوئی ها و تعقل ها نمی شود و حتی گاهی و در بعضی جوامع بطور مستمر آمار معتادان بالاتر می رود.

این بی اعتنائی و اهمال در مقابل هشدار های دانشمندان و مصلحان اجتماعی و افراد دلسوز و خیر خواه و با تجربه، ریشه هائی در فرهنگ برقرار در جوامع انسانی و قوای روحی انسانها و زمینه های نامناسب دارد و لازم است آن عوامل و زمینه ها مورد پژوهش و تحقیق دانشمندان و کارشناسان  تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش)و در سطحی مورد توجه عموم انسانها  قرار بگیرد.

حقایق دینی و معارف دین خدا هم با وجود جاذبه های شدید و موثری که در آنها هست مشمول این نوع آفت ها و آسیب ها واقع می شود. گاهی سخنان و رفتارهای پیامبران خدا در گروهی از انسانها منشأ هیچ اثر قابل توجهی نمی شود! با وجود اینکه جاذبه های علمی و اخلاقی روش آموزشی آنها خیلی شدید و متناسب با فطرت سالم انسانی می باشد. لذا برای پیامبران  فرصتی جز ابلاغ رسالت باقی نمی ماند . حتی گاهی امکان این نوع فعالیت یعنی ابلاغ رسالت خدای سبحان هم برای آنها فراهم نمی شد و حتی گروهی از آن ذوات مقدسه عمر و حق حیات خود را هم برای آموزش راههای زندگی برای انسانها از دست می دادند.

پیامبران خدا با وجود جاذبه های اخلاقی و شخصیتی و محبت زیاد به انسانها و تحمل سختی ها و مشقت های زیادی در هموار کردن راه های زندگی انسانها و بدون درخواست مزدی از آنها بیش از انسانهای دیگر مورد اذیت قرار می گرفتند. تا جائی که مخالفان آنها به درگیری و جنگ با آنها اقدام می کردند و مردمی را که پیامبران برای اصلاح زندگی آنها قیام می کردند، علیه آنها تحریک می کردند و آنها را به کشتن همان مصلحان آسمانی وادار می کردند.

آموزش های آسمانی- 29، تفسیر سوره مدّثّر
بخوانید

۳۸-«كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ» رهینه بمعنای رهن و گروگان است. یعنی هر نفسی در گرو اعمال خود می باشد. آثار اعمال انسان در عالم بعد از دنیا او را احاطه خواهد کرد. و از او جدا نخواهد شد. خدای سبحان می فرماید:

«يوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَينَهَا وَبَينَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» (آل عمران/۳۰) یعنی: روزی که هر کسی آنچه را از اعمال خوب انجام داده، بصورت حاضر شده خواهد دید و آنچه را از اعمال بد انجام داده [همانطور]، دوست خواهد داشت که میان او و آن اعمال [بد] فاصله دوری بود، و خدا شما را از [مجازات] خودش برحذر می دارد و خدا نسبت به بندگان رئوف است.

این آیه کریمه حاکی از جریان تجسم اعمال در روز قیامت است. یعنی هم اعمال خوب انسان و هم اعمال بد او در روز قیامت آشکار خواهد شد و صاحبان اعمال خوب از دیدن اعمال خود مسرور و خوشحال خواهند بود. اما صاحبان اعمال بد و خلاف از مشاهده اعمال خود ناراحت و سرافکنده خواهند شد و آرزو خواهند کرد که کاش بین آنها و اعمالشان فاصله زیادی بود و خود آنها و دیگران اعمال ظاهر شده او را نمی دیدند.

امیرالمؤمنین علی – علیه السلام- فرمود:

«أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِي عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي [آجِلِهِمْ] آجَالِهِمْ»(۱)یعنی : اعمال بندگان در دنیا ،در عالم آخرت مقابل چشم آنها قرار خواهد داشت.

در آیه کریمه مورد بحث به انسانها هشدار داده شده است که هر انسانی در گروه  اعمال خود خواهد بود. بطوریکه اگر او با گناهان و اعمال بد خود و بدون توبه و اصلاح اعمال از دنیا برود محبوس و گرفتار اعمالش خواهد گشت.

۳۹- «إِلَّا أَصْحَابَ الْيمِينِ»اما گروهی از انسانها از گرو اعمال خود آزاد خواهند بود و آنها« أَصْحَابَ الْيمِينِ» هستند یعنی صاحبان عقاید حقه و اعمال صالح. یعنی انسانها در روز قیامت – غیر از سابقان و مقربان- دو گروه خواهند شد، گروهی از آنها در گرو اعمالشان و محبوس و در عذاب خواهند بود که آنها همان «اصحاب الشمال» هستند که با کفر و گناهان خود از دنیا رفته اند و آنها در عذاب محبوس خواهند ماند. اما گروه مقابل آنها که دارای عقاید حَقه و اعمال صالح بودند آزاد خواهند بود و وارد بهشت خواهند شد.

گروه دیگر از اهل بهشت که از سابقان و مقربان هستند در مقام و درجات رفیعی قرار خواهند داشت. مقام آنها بسیار بالاتر از آن  خواهد بود که رهین اعمال بودن درباره آنها مطرح شود. آنها افراد ممتاز از اهل بهشت هستند.

این تقسیم بندی بین انسانها در روز قیامت در آیات اول سوره واقعه ذکر شده است! بطوریکه خدای سبحان فرمود:

«وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً- فَأَصْحَابُ الْمَيمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيمَنَةِ – وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ – وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ – أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ –  فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ » (الواقعة/۸-۱۲)

کامه « مَيمَنَةِ » از یمن بمعنی مبارکی می باشد و مقابل شومی قرار می گیرد. اصحاب الْمَيمَنَةِ یا اصحاب الیمین اهل سعادت و یمن خواهند بود و زندگی مبارکی در بهشت خواهند داشت. در این آیات سه گروه شدن انسانها در روز قیامت ذکر شده و این سه گروه مورد توصیف قرار گرفته اند.

مَشْأَمَةِ از «شوم» مقابل یمن قرار می گیرد. اصحاب الْمَشْأَمَةِ زندگی شومی در جهنم خواهند داشت و گرفتار آثار اعمال بد و گناهان خود خواهند بود.

گروه سوم از انسانها در روز قیامت سابقان خواهند بود . این گروه افراد ممتاز و برتر از اصحاب الْمَيمَنَةِ(اصحاب الیمین) خواهند بود.

اما سابقان مقامشان بالاتر از اهل عمل می باشد و شأن آنها مشاهد حقایق و ملاحظه عظمت و ملکوت خدای سبحان می باشد.

علامه طباطبائی در المیزان می فرماید: آنچه که می شود با آن سابقون را تفسیر کرد، آیه ذیل می باشد:

« فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ» (فاطر/۳۲) و همچنین آیه ذیل :

« وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيرَاتِ» (البقرة/۱۴۸) و همچنین آیه ذیل :

«أُولَئِكَ يسَارِعُونَ فِي الْخَيرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ»(المؤمنون/۶۱) از این آیات برمی آید که سابقان اولی در آیه مراد کسانی هستند که به کارهای خیر [در دنیا] سبقت می گرفتند و طبعاً وقتی به کارهای خیر سبقت می گرفتند به مغفرت خداوند و رحمت او در مقابل اعمال خیر هم ، سبقت خواهند گرفت . همچنانکه خداوند می فرماید:

« سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ » (الحديد/۲۱) یعنی سبقت بگیرید به مغفرتی از پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن مانند وسعت آسمانها و زمین است.

پس در نتیجه سبقت گیرندگان به اعمال خیر همان سبقت گیرندگان به رحمت خدا خواهند بود .

احادیثی هم در تفاسیر اثری درمورد این آیه آمده است از جمله در کتاب الدرالمنثور که پیامبر اکرم –صلی الله علیه و آله و سلم- فرمود: این آیه (وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ) در مورد حزقیل مؤمن آل فرعون و حبیب نجار که در سوره یس ذکری از او به میان آمده  و علی بن ابیطالب [علیه السلام] نازل شده است که هر یک از آنها در امت خود سابق بودند و علی [علیه السلام] از آنها افضل بوده است.

قابل تذکر است که این سه نفر در این حدیث به عنوان نمونه برتر ذکر شده اند نه این که سابقان فقط همان ها باشند.

در امالی شیخ طوسی از ابن عباس نقل شده است که گفت: از رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – پرسیدم  از معنای (وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ – أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ –  فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ) فرمود: جبرئیل به من گفت : مراد علی – علیه السلام- و شیعیان او هستند آنها سبقت می گیرند به سوی بهشت و از ناحیه کرامتی از پروردگار به سوی او تقرب می جویند.

الیاس کلانتری

۱۴۰۰/۰۵/۱۸

پاورقی:

۱ – نهج البلاغه ، حکمت شماره-۷

دکمه بازگشت به بالا
بستن