کلام ایام – ۳۷، گردش کنار نهری در بهشت
گردش کنار نهری در بهشت
بخش سوم
«يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ سَأَلَهُ–يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً» یعنی ای آنکه عطا می کنی به کسی که از تو درخواست کند و ای آنکه عطا می کنی به کسی که از تو درخواست نکرده و تو را نشناخته، از روی لطف و مهربانی و رحمت. از این عبارت از دعای شریف بر می آید که خداوند عالمیان به بندگان خود، دو نوع نعمت عطا می کند، یک نوع از آن ها با دعا و درخواست به بنده ها عطا می شود و نوع دیگر بدون درخواست، حتی برای کسانی که او را نمی شناسند، و این نوع عطا از ناحیه مهربانی و لطف و رحمت خداوند است.
البته مراد این نیست که انسان چه دعا و درخواست کند به او عطا خواهد شد و چه درخواست نکند، نه! و قطعاً مراد این نیست! بلکه مطلب اصلی مربوط به دو نوع از نعمت های خداوند است و عبارت مذکور بطور ضمنی اشاره به نکته بسیار مهمی دارد که در ادامه بحث آشکار خواهد شد.
نعمت های نوع دوم به همه انسان ها عطا می شود- منظور نعمت هائی است که بدون درخواست در اختیارانسان قرار می گیرد. مثل اعضاء بدن انسان که حتی قبل از تولدش به او عطا شده و مادر مهربان و محبت او به فرزندش و پدر دلسوز و غیرتمند و این مهربانی و محبت و دلسوزی و غیرت در پدر و مادر عطیه خداوند است و به فطرت خدا دادی آن ها ارتباط دارد. و مثل آفتاب و خواص آن و باران هائی که بطور عادی می بارد و امثال آن ها. و رزق تعیین شده برای عموم انسان ها.
اما نعمت های نوع اول- در ترتیبی که در این دعای شریف ذکر شده- از طریق دعا و درخواست به انسان عطا می شود و در صورت دعا نکردن، انسان ها غالباً از آن ها محروم خواهند شد، و یا در صورت بدست آوردن بعضی از آن ها و دارا شدن بعضی از مطلوب ها، آن دارائی ها در حقیقت نعمت نخواهد بود، و امکان بهره برداری حقیقی و دائمی از آن ها به وجود نخواهد آمد.
توضیح اینکه دارائی های انسان و امکانات زندگی او همیشه صورت نعمت نخواهد داشت و گاهی بعضی از دارائی ها حتی به نقمت و بلا تبدیل خواهد شد. چه دارائی های از نوع مال و امکانات زندگی دنیوی مثل خانه و وسیله نقلیه و شغل و موقعیت های ممتاز اجتماعی و چه دارائی های از نوع اعضاء بدن و قوای بدنی و روحی. یعنی امکان دارد مثلاً چشم انسان عامل گرفتاری ها و مشکلات عظیم، و عامل سلب آسایش و حتی عامل مرگ انسان شود. همچنین مال و دارائی و شهرت اجتماعی و امثال آن ها، امکان دارد عامل گرفتاری ها و حتی از بین رفتن جان انسان شوند!!
عامه مردم دارائی های انسان ها را غالباً نعمت و عامل رفاه و آسایش صاحبان آن ها تلقی می کنند و حتی غالباً آن دارائی ها را عطایای خداوند محسوب می کنند، در حالیکه واقعیت همیشه این چنین نیست. و امکان دارد یک انسان تبهکار که دشمن خداوند هم هست و مشمول عذاب های خداوند در زندگی اخروی و حتی در دنیا خواهد شد، مال و دارائی زیادی از راه های نا مشروع بدست آورده باشد.
گاهی وقت ها بعضی ها سؤال می کنند: چرا خداوند به فلان انسان این همه مال و ثروت داده است؟! در جواب این نوع سؤال بعضی وقت ها می گوئیم از کجا معلوم خداوند آن مال را به او عطا کرده است و امکان دارد او از راه های نامشروع و غیر قانونی آن اموال را بدست آورده باشد. مثل اینکه یک دزد عرض یک یا چند ساعت تمامی دارائی یک انسان و یا عده ای از انسان ها را سرقت کند و با آن مال سرقت شده برای خود خانه وسیع و قیمتی و وسیله نقلیه قیمتی خریداری کند، آیا در این صورت می شود گفت آن مال را خداوند به او عطا کرده است؟!
آیا مال دزدیده شده و نامشروع برای یک دزد نعمت محسوب می شود؟! نعمت معنای معین دقیقی دارد که به آن اشاره خواهیم کرد. و همچنین اعطای خداوند معنای خاص معینی دارد که در ادامه بحث روشن خواهد شد.
در این قسمت در مورد معنای حقیقی «نعمت» و مراد از آن با استفاده از نظرات علامه طباطبائی در تفسیر المیزان توضیحی ذکر می کنیم.(۱)
دارائی های انسان وقتی نعمت محسوب می شود که انسان آن ها را در مواردی مصرف که متضمن آسایش و سعادت او شود و بهره برداری حقیقی از آن ها استمرار یابد. اما اگر دارائی های انسان صرفاً یک لذت زود گذر و بهره مندی ناپایدار موقتی ایجاد کند و بعداً منشأ گرفتاری ها و درد و رنج ها بشود، در آن صورت آن نوع از دارائی ها در حقیقت نعمت نخواهد بود. بعنوان مثال: چشم انسان یک عضو بسیار ارزشمند در وجود او است و بدون آن، انسان در زندگی خود دچار مشکلات عظیم و مشقّت ها خواهد شد. این عضو از دارائی های بسیار گرانبهای وجود انسان محسوب می شود. اما انسان باید از این عضو گران قیمت در زندگی دنیوی برای رفع نیازهای متعارف بهره برداری کند و از آن در مقابل حوادثی که به آن آسیب می زند محافظت کند. اگر یک انسان طوری زندگی کند، که بعد از مدتی چشم خود را از دست بدهد، و از بینائی محروم شود، در آن صورت دیگر این چشم فعلی برای او نعمت نخواهد بود. یعنی اگر یک انسان از این چشم به صورت نادرستی استفاده کند که خطر مهمی برای صاحبش ایجاد کند دیگر آن چشم نعمت نخواهد بود. فرضاً کسی در حال رانندگی به یک منظره جالب توجهی نگاه کند و به خطر ناشی از این کار اعتنائی نکند و این نگاه کردن او به آن منظره موجب تصادفی شود که منتهی به مجروح شدن و مثلاً از دست دادن چشمش شود و یا منتهی به مرگ همان راننده شود، اینجا عامل این تصادف و مجروح شدن یا فوت او، همان چشم شده است. یعنی در این صورت دارائی ارزشمند او به نام چشم عامل مرگ او شده است، پس دیگر آن چشم نعمت نخواهد بود، بلکه نقمت و عامل بلا و مرگ خواهد بود.
باز بعنوان مثال: حالت جوانی یک انسان یک دارائی مطلوب و بسیار ارزشمندی است و انسان می تواند از قوای وجودی خود در سن جوانی استفاده های عظیمی کند. اعضاء بدن انسان در این مرحله از عمر و همچنین قوای روحی او، کارائی زیادی دارد. و اگر یک انسان از قوای وجودی خود در مسیر زندگی حقیقی بهره برداری کند مثلاً ازدواج عاقلانه و عالمانه ای انجام دهد و زندگی و شغل مطلوبی برای خود ایجاد کند و در مسیر تحصیلات علمی پیشرفت کند، در آن صورت این جوانی برای او نعمت خواهد بود.
اما اگر وضعیت جوانی و قوای وجودی او مورد بهره برداری جاهلانه ای قرار بگیرد، بطوریکه کارهای جاهلانه او منتهی به ابتلاء به بعضی بیماری ها شود و یا تصادفی در حال رانندگی واقع شود و یا اخلاق اصلاح نشده او منتهی به اختلافات و مشاجرات با افرادی شود و یا امثال آن ها، در آن صورت جوانی چنین انسانی دیگر نعمت نخواهد بود و بلکه به تقمت و بلا تبدیل خواهد شد، تا جائی که امکان دارد همان وضعیت جوانی او عامل ابتلاء به بیماری های صعب العلاج و یا غیر قابل علاج و حتی مرگ او شود.
به همین صورت سایر دارائی ها و امکانات مثل مال و موقعیت های ممتاز اجتماعی و شهرت و محبوبیت و امثال آن ها، امکان دارد به نعمت ها تبدیل شوند و عامل آسایش ها و لذت ها و مطلوبیت ها قرار بگیرند و همچنین امکان دارد عامل گرفتاری ها و درد و رنج ها و مشقّت ها و مصیبت ها شوند.
موضوع مورد بحث در مورد زندگی اخروی هم از جهتی شبیه به زندگی دنیوی است، و از جهتی از آن بالاتر و مهم تر! به این معنی که خلقت دنیوی انسان و قوای وجودی و امکانات این زندگی در اصل به منظور انتقال انسان از عالم دنیا به زندگی اخروی و ورود در بهشت از طرف خداوند به او عطا شده است. و زندگی در بهشت مقصد آفرینش انسان است. و اگر مسیر زندگی دنیوی انسان به بهشت منتهی نشود. همه دارائی های او تبدیل به عامل شقّاوت و گرفتاری های وحشتناک و نقمت ها خواهد شد.سرانجام جاده دنیا روزی به پایان خواهد رسید و انسان در انتهای این سیر دنیوی یا وارد بهشت خواهد شد و زندگی همیشگی او به صورتی بسیار مطلوب و با ارزش و لذت های فوق حدّ تصور در آن جا ادامه خواهد یافت، و یا در غیر این صورت او در جهنم سقوط خواهد کرد و دچار شقّاوت و عذاب ها و مشقّت های بی پایان خواهد شد.
در حقیقت نعمت چیزی است که در مسیر ورود به بهشت و زندگی مطلوب آنجا بکار رود و لذت انسان از آن و بهره مندی ها استمرار یابد. اما اگر دارائی های انسان موجب سقوط او در جهنم شود، دیگر آن ها نعمت نخواهد بود. مثل اینکه یک انسان در طول عمرش فقط چند روز یا چند ماه و یا چند سال بینا باشد و بنا باشد بعد از مدت تعیین شده بینائی خود را از دست بدهد و برای همیشه نابینا بماند و یا فقط چند ماه و یا چند سال در فضای زندگی خود آزاد باشد و در مقابل بقیه عمر خود را در زندان به سر ببرد! و یا خانه ای را در اختیار او قرار بدهند به صورتی که فقط چند روز و چند ماه حق زندگی در آنجا را داشته باشد و بعد از آن مدت او را از آن خانه اخراج کنند! و امثال آن ها.
آنچه را خداوند به انسان عطا می کند اگر به صورتی مورد بهره برداری قرار بگیرد که خداوند خواسته است در آن صورت به نعمت تبدیل خواهد شد و لذت بردن و بهره برداری از آن دائمی خواهد بود و این بهره برداری در مقصد زندگی یعنی بهشت هم به صورتی بسیار مطلوب استمرار پیدا خواهد کرد. و روش زندگی مطابق با خواسته ها و دستورات خداوند، در حقیقت «دین توحیدی» نامیده می شود و اصطلاحاً به آن «دین» می گویند.
به بیان دیگر دین نعمتی است که با وجود آن دارائی های دیگر انسان هم به نعمت تبدیل می شوند و در غیر این صورت دارائی ها به نقمت و بلا تبدیل خواهند شد.
ما بخواست خداوند در مقالات بعدی توضیحات دقیق مهمی در این زمینه در ادامه تفسیر دعای شریف رجبیّه خواهیم آورد و در انتهای این بخش از مقاله این نکته را متذکر می شویم که نعمت های عظیم پروردگار با دعا به انسان عطا می شود و در صورت دعا نکردن، انسان از آن ها محروم خواهد شد. و بطور کلی ورود به بهشت و زندگی در آن که مشتمل بر همه نعمت های عظیم خداوند است، از طریق «دعا» به معنای عمیق و گسترده آن، امکان پذیر است. و در این زمینه هم «ان شاء الله» توضیحات دقیقی در بخش های بعدی مقاله خواهد آمد.
الیاس کلانتری
۹۵/۲/۱
پاورقی:
۱-تفسیر المیزان، سوره تکاثر، آیه ۸