۱۷۱-آیا خداوند انسان را اکرام می کند؟!
سؤال:در آیه شریفه: «فاما الانسان اذا ما ابتلاه ربه فاکرمه و نعّمه فیقول ربّی اکرمن» در اینجا وقتی انسان می گوید: «ربّی اکرمن» با کلمه «کلّا» توبیخ می شود، در حالیکه خود آیه می فرماید: «فاکرمه»
پاسخ:خداوند انسان را از جهت اینکه بگوید: «پروردگارم مرا اکرام کرد» توبیخ نمی کند، به جهت اینکه وقتی خداوند کلمه اکرام را در مورد او بکار برده، سخن این انسان هم سخن درستی خواهد بود- همچنان که خود شما در سؤالتان این نکته را متذکر شده اید. یعنی امکان ندارد خداوند یک انسان را بجهت اینکه خداوند او را اکرام کرده و او این اکرام را اظهار کرده است، توبیخ کند.
مطلب چیز دیگری است و آن اینکه: عالم دنیا عالم ابتلاء است و خداوند بندگان خود را بطور مستمر مشمول سنت ابتلاء و امتحان قرار می دهد. و این ابتلاء هم، از طریق نعمت دادن و ازدیاد نعمت ها انجام می گیرد و هم، از طریق کم کردن و محدود کردن نعمت ها، و انسان نباید به صِرف اینکه نعمتی به او عطا شد، خود را موجود ارزشمند و مورد اکرام خداوند تلقی کند و آن نعمت را عامل سعادت بداند و دیگران را که فاقد آن نعمت هستند حقیر و بی ارزش حساب کند. و همچنین وقتی به هر علتی رزق او محدود شد، نباید از رحمت خدا مأیوس شود و تصور کند خداوند به او اهانت کرده و او را حقیر و بی ارزش به حساب آورده است!
بلکه انسان باید دنیا را خانه امتحان در نظر بگیرد و از نعمت هائی که پروردگارش به او عطا کرده، در مسیری که رضایت او را حاصل کند، بهره برداری کرده و خود را برای ورود به بهشت آماده کند و همچنین اگر رزق او محدود شد، این محدودیت را اهانت پروردگار نسبت به خودش تلقی نکند و مأیوس نشود.
لازم به تذکر است که ابتلاء و امتحان خداوند در مورد انسان ها معنای دیگری غیر از معنای متعارف و متداول بین انسان ها دارد. یعنی امتحان خداوند به منظور کشف مجهولات انجام نمی گیرد و اصلاً برای خداوند مجهولی وجود ندارد. بلکه امتحان و ابتلاء خداوند جهت پرورش یک موجود و بروز و ظهور استعدادهای او انجام می گیرد. و در اثر امتحان خداوند، کمالاتی که به صورت «بالقوّه» در وجود انسان قرار گرفته بود، صورت «فعلیت» پیدا می کند. مثل اینکه در اثر امتحان خداوند، یک نوزاد انسانی رشد می یابد و به کودک خردسالی تبدیل می شود و در اثر ادامه امتحان بدن او رشد پیدا می کند و بعداً به نوجوانی تبدیل می شود و باز با ادامه امتحان خداوند، این نوجوان به جوانی تبدیل می شود و در اثر ادامه امتحان عقل او فعال می شود و کمالات روحی در او ظهور می یابد و بعداً در اثر ادامه امتحان اگر شرایط لازم فراهم شد، او استعداد صعود از عالم دنیا و ورود به بهشت را پیدا خواهد کرد. در هر صورت انسان هم نعمت های پروردگار، و ازدیاد آن ها، و هم محدود شدن آن ها را باید وسیله امتحان خودش تلقی کند و نباید در زمان رسیدن نعمتی تکبر ورزد و خود را موجودی گرانقدر حساب کند! و در زمان کم شدن نعمت ها هم نباید از الطاف پروردگارش مأیوس شود و خود را حقیر و بی ارزش تلقی کند.
اما اینکه آیا در اصل و حقیقت، خداوند انسان را تکریم کرده است یا نه؟! و اینکه اگر خداوند انسان را تکریم کرده باشد، او حق دارد این تکریم را به زبان آورد و یا بطور کلی به آن توجه کند؟! در جواب می گوئیم: خداوند در آیات متعددی از قرآن به موضوع «تکریم انسان» اشاره کرده، از جمله می فرماید:
«وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا» (الإسراء/۷۰) در این آیه بطور آشکار خداوند تکریم انسان و فضیلت اعطائی خود نسبت به او را متذکر شده و انسان را موجود ارزشمندی تلقی کرده است. و طبعاً وقتی خداوند انسان را تکریم کرده و آن را در کتاب خودش آشکارا اعلام فرموده، اظهار این موضوع را از طرف انسان تحطئه نمی کند. اما یک وقت انسان به خاطر دریافت یک نعمت پروردگارش را شکر می کند و آن نعمت را در جهتی که خداوند دستور داده است به کار می برد و یک وقت هم بجهت دریافت نعمت مغرور می شود و حالت تکبر به او دست می دهد و حالت تواضع خدا پسندانه را کنار می گذارد.
در هر صورت عتاب پروردگار عالم در آیه مورد نظر و آیه بعدی مربوط به سطحی نگری انسان کم ظرفیت می شود که به موقعیت اصلی خود در عالم دنیا توجه ندارد. خداوند فرمود:
فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ– وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيهِ رِزْقَهُ فَيقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ (الفجر/ ۱۵-۱۶) در این دو آیه به حالات انسان بی توجه به موقعیت زندگی دنیا و موقعیت خود در آن زندگی اشاره ای شده و در آیات بعدی از بعضی رفتارهای او انتقاد شده است و می فرماید:
«كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيتِيمَ– و لَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ– وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا–وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا» (الفجر/ ۱۷-۲۰) مراد از آیات ذکر شده این است که چنین انسانی که نعمت های پروردگارش را اکرام خداوند در مورد خودش تلقی می کند و به آن ها مباهات می کند و از وظایف خود غفلت می ورزد لازم است بداند که کارهای خاصی حقیقتاً او را نزد پروردگارش گرامی می کند مثل اکرام یتیم و تحریک و تشویق دیگران به اطعام مساکین! و همچنین کارهایی هم او را بی ارزش می کند مثل: چپاول میراث دیگران و مال دوستی شدید و انباشتن آن، و بطور کلی فرو رفتن در گرداب مال دوستی و بی اعتنائی به وظایف اخلاقی خود در این زمینه. یعنی ملاک کرامت و ارزشمندی نزد پروردگار و یا بی ارزش و حقیر بودن رفتارهای معین انسان است نه داشتن و نداشتن مال و دارائی و متاع زندگی دنیوی.
الیاس کلانتری
۹۵/۲/۱۱