۱۷۵-آیا خداوند شیطان را گمراه کرد؟!

1425992795_img12440890سؤال:خواهشمندم توضیح بفرمائید منظور شیطان از اینکه مدعی است خداوند او را گمراه کرده است چیست؟!

پاسخ: این موضوع یعنی «غوایت» شیطان محل بحث و گفتگوی زیادی بین مفسران قرآن است. ظاهراً مراد از «غوایت» شیطان خروج او از طریق سعادت یعنی اخراج او از مقامی است که در آن قرار داشت و هبوط او به زمین است. اما منظور اصلی شما ظاهراً این است که چرا شیطان غوایت و به قول شما گمراهی خود را به خداوند نسبت داد؟! و اینکه آیا این نوع نسبت دادن به خداوند درست است یا نه؟!- لازم به ذکر است که گمراهی و غوایت قریب المعنا هستند با اندکی تفاوت-

در پاسخ این سؤال عرض می کنیم که خداوند در مقابل این قول شیطان چیزی نفرموده است یعنی نه آن را رد کرده و نه تأیید.

عده ای نظر شیطان را رد کرده اند و گفته اند نسبت دادن «اغواء» یعنی گمراه کردن به خداوند صحیح نیست و این حرفِ شیطان است و لازم نیست حرف او مطابق واقع باشد!

اما نظر این عده نمی تواند درست باشد چون در آیه ای از قرآن حضرت نوح پیامبر هم نسبت اغواء کافران را به خداوند داده بطوریکه در قرآن آمده:

«وَلَا ينْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ اللَّهُ يرِيدُ أَنْ يغْوِيكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيهِ تُرْجَعُونَ» (هود/۳۴) یعنی حضرت نوح (ع) بعد از ناامیدی از تأثیر سخنانش در کافران از قومش، خطاب به آن ها فرمود: نصیحت من در شما نفعی نخواهد داشت، اگر من اراده کنم شما را اندرز دهم در صورتی که خدا بخواهد شما را اغواء کند، او پروردگار شما است و به سوی او باز گردانده می شوید.

پس در این آیه حضرت نوح هم که پیامبر خدا است اغواء کافران را به خداوند نسبت داده است. و طبعاً این نسبت چون سخن یک پیامبر است باید درست باشد!

اما این مشکل قابل حل است و آن اینکه مراد از اغواء خداوند نسبت به شیطان و یا کافران، اغواء ابتدائی نیست که نسبت دادن آن به خداوند مشکلی ایجاد کند و بلکه اغواء به معنای مجازات عمل یک بنده است! و این نوع اغواء و اضلال در قرآن بطور مکرر به خداوند نسبت داده شده است. و در حقیقت نتیجه عمل یک بنده است که طبق قوانین حاکم بر عالم از طرف خداوند شامل حال آن ها می شود. آنچه که صدورش از خداوند محال است گمراه کردن ابتدائی است. یعنی خداوند بنده ای را بدون اینکه او گناهی مرتکب شده باشد، بخواهد گمراه کند؟! طبعاً چنین فعلی از خداوند صادر نمی شود، چون او به هیچ بنده ای ظلم نمی کند.

اما وقتی بنده ای مرتکب گناهی شد، طبعاً آن گناه آثار نامطلوبی برای او خواهد داشت، مگر اینکه سریعاً توبه کند و آن عمل گناه را جبران کند و در اثر توبه و استغفار، مشمول غفران خداوند قرار بگیرد. اما در غیر این صورت عمل گناه او آثاری خواهد داشت. و یکی از آثار گناهان، گمراهی فرد گناهکار خواهد بود و این گمراهی بنده را خداوند از جهتی به خودش نسبت می دهد. و این انتساب معنای خاص کلامی دارد و به معنای عرفی متداول بین انسان ها نمی باشد. منظور این است که نسبت یک فعل به خداوند، به معنای نسبت دادن فعل به بندگان- به معنای عرفی- نیست و معنای خاصی دارد.

مناظرات و محاورات ـ 3 (مناظرات آسمانی)
بخوانید

سرانجام اینکه خداوند گمراه کردن بنده ها را گاهی به خودش نسبت می دهد و مراد از این نسبت دادن معنای خاصی است. نه معنای متداول بین انسان ها در این زمینه! یعنی مجازات بندگان در مقابل گناهان آن ها مطابق بعضی از سنت های خداوند انجام می گیرد و چون اصل این سنت ها و قوانین به اراده خداوند ارتباط دارد، فلذا فعل گمراه کردن به خداوند نسبت داده می شود. اما در حقیقت عامل گمراهی خود شخص گناهکار است که با گناه خود و عدم توبه و جبران آن گناه مشمول قوانین مجازات خداوند می شود.

خداوند در این آیه و امثال آن به بندگانش هشدار می دهد و آن ها را  از خطر بزرگی که همیشه و تا لحظه مرگ در کنارشان قرار دارد ، مطلع می کند و آن اینکه موجودی به نام ابلیس که تبدیل به شیطان شده و از مسیر زندگی حقیقی خارج شده، و به راه غوایت رفته است، دائماً در مسیر گمراه کردن فرزندان آدم (ع) حرکت می کند. او با زینت دادن زندگی دنیوی و متاع آن و نشان دادن صورت غیر حقیقی از اشیاء، انسان ها را می فریبد و به بیراهه ها می کشاند و سرانجام آن ها را در صورتی که از او پیروی کنند به طرف جهنم سوق می دهد. و انسان ها لازم است او را بشناسند و از نحوه کارهای او و دشمنی او با خودشان مطلع شوند و از خطر اغواءِ او به خداوند پناه ببرند.

البته جهت تکمیل این مطلب- اگر چه به نحو اجمال- لازم است گفته شود که در مقابل شیطان و سپاهیانش گروهی از ملائکه در جهت کمک به انسان ها و ارشاد آن ها و راه انداختن زندگی آن ها، فعالیت دارند و سجده ملائکه برای آدم و یا بطور کلی انسان ها، به این موضوع ارتباط دارد و اگر یک انسان با ملائکه همراهی کند، اغواءِ شیطان و سپاهیانش در زندگی او مؤثر نخواهد بود و خطری از این جهت متوجه او نخواهد شد.

الیاس کلانتری

۹۵/۳/۵

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن