کلام ایام – ۶۵، امیرالمؤمنین علی علیه السلام و عظمت حادثه شهادت او
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و عظمت حادثه شهادت او
بخش سوم
در بخش قبلی از این سلسله مقالات گفتیم که شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) یک حادثه متعارف از نوع متداول بین انسان ها نیست. و اشاره شد به این که سال ها قبل از وقوع این حادثه وجود مبارک پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از آن خبر داده بود. موضوع از این جهت شباهتی دارد با پیشگوئی آن حضرت (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از حادثه عاشورا و شهادت امام حسین (علیه السلام). موضوع شهادت امیرالمؤمنین به جهات عاطفی آن حادثه و حزن و اندوه انسان ها در مورد آن- بطوریکه قبلاً اشاره شد- محدود نمی شود، بلکه این حادثه جهات علمی و اخلاقی و تاریخی و عقیدتی عمیقی دارد.
بطور مسلّم این حادثه جنبه فردی و شخصی صِرف نداشت، و آن بزرگوار بجهت اعمال و رفتارها و موقعیت دینی و اجتماعی و علمی و اخلاقی خود کشته نشده است. از این جهت شهادت آن بزرگوار شبیه حادثه شهادت پیامبران خدا به دست کافران و تبهکاران و منحرفان عقیدتی و در رأس آن ها یهود می باشد. کشته شدن تعداد زیادی از پیامبران خدا بوسیله یهود و سایر تبهکاران ازحوادث مسلّم و مشهور تاریخ است. بطوریکه در آیات متعددی در قرآن به این موضوع اشاره شده است از جمله خداوند می فرماید:
«وَلَقَدْ آتَينَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّينَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَينَا عِيسَى ابْنَ مَرْيمَ الْبَينَاتِ وَأَيدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ» (البقرة/۸۷) در این آیه از قرآن اشاره شده است به بعثت حضرت موسی (علیه السلام) و نزول کتاب آسمانی تورات بر او و پیامبرانی که بعد از او آمدند و ظهور حضرت عیسی بن مریم (علیهما السلام) و معجزاتی که آورده بود و مخالفت یهود با پیامبران خدا و تکذیب گروهی از آن ها و کشتن گروه دیگر از آن ها.
اما تاریخ زندگی پیامبران خدا گویا است که آن ها انسان هائی بزرگوار و خوشرفتار و رئوف و محبوب بین انسان ها بودند یعنی در نظر انسان های دیگر علاوه بر پیروان خود و ایمان آورندگان هم، آن ها محبوبیتی داشتند و حتی مخالفان آن ها هم به بزرگواری و فضائل اخلاقی آن ها اعتراف داشتند. اما در عین حال پیامبران زیادی به دست کافران و تبهکاران حتی مدعیان پیروی از ادیان آسمانی کشته شده اند. بطوریکه خداوند می فرماید:
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَينَا وَيكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ– وَلَقَدْ جَاءَكُمْ مُوسَى بِالْبَينَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ» (البقرة/ ۹۱-۹۲) یعنی وقتی به آن ها ]یهودیان[ گفته شود، ایمان بیاورید به آنچه خدا نازل کرده، می گویند ما به آنچه بر ]پیامبر[ خودمان نازل شد، ایمان می آوریم، و کفر می ورزند به غیر آن، در حالیکه آن ]کتاب[ حقی است تصدیق کننده آنچه با آن ها است ]یعنی تورات[ بگو ]ای پیامبر[ پس چرا پیامبران قبلی را می کشتید اگر مؤمن بودید. و اینکه موسی معجزات آشکاری برای شما آورد، و شما در غیاب او گوساله را ]به عنوان معبود خود[ گرفتید و شما ستمکار بودید.
خداوند در این آیات دروغگوئی و تبهکاری یهود را بر ملا کرده یعنی اینکه خلافکاری یهود تنها مخالفت با پیامبر اسلام و عدم ایمان به کتاب قرآن نبود، بلکه آن ها با خود حضرت موسی (علیه السلام) هم مخالفت داشتند و تا او زنده بود اذیتش می کردند و از او اطاعت نمی کردند و به کتاب تورات هم عمل نمی کردند.
ما قبلاً در بخش پرسش و پاسخ به سؤالی در این زمینه پاسخ دادیم و آن مطلب تحت شماره و عنوان «113- علت مخالفت یهود با پیامبران خدا» در همین «سایت حکمت طریف» در ردیف پرسش و پاسخ قرار دارد و جهت جلوگیری از تکرار، مطالعه آن مقاله را توصیه می کنیم.
خلاصه این قسمت اینکه عامل کشته شدن امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) همان عامل قتل پیامبران خدا بود. یعنی جواب اجمالی این سؤال که انگیزه کسانی که اقدام به کشتن امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کردند، چه بود، این است که همان انگیزه ای که کافران مشرک و یهود در کشتن پیامبران خدا داشتند.
اما روشن شدن این موضوع احتیاج به تفصیلی دارد و حداقل آن این است که علت اصلی مخالفت کافران مشرک و همچنین یهود با پیامبران خدا و تکذیب و یا قتل آن ها، سخنان و رفتارهای آن ها در مخالفت با بت پرستی و نوع بسیار خطرناکی از آن یعنی هواپرستی بود، و دعوت بسوی توحید و یکتاپرستی که تعارض اساسی با بت پرستی دارد. یعنی آموزش های پیامبران خدا با آنچه که در طول ده ها و صدها سال در فرهنگ و افکار و اخلاق و روحیات انسان ها نفوذ کرده بود، تعارض اساسی داشت. انسان ها غالباً به افکار و عقاید و رفتارهای خودشیفتگی پیدا می کنند. بالخصوص وقتی که مدت های طولانی با آن ها مأنوس بوده اند. و این شگفتی گاهی قدرتی تولید می کند که استدلال های عقلی و علمی علیه آن تأثیر قابل توجهی نمی تواند ایجاد کند. جز در بین عده قلیلی از عقلا و دانشمندان!، و تعداد آن ها بین انسان ها کم است. و این تعداد اندک در حوادث اجتماعی و تحوّلات فکری خیلی تأثیر گذار نیستند، بالخصوص در کوتاه مدت.
جالب توجه است که مخالفان پیامبران خدا (علیهم السلام) فقط کافران نیستند، بلکه تعداد زیادی از کسانی که با پیامبران خدا مخالفت داشتند و مزاحم آن ها و مانع فعالیت های آن ها می شدند، افرادی بودند بر حسب ظاهر اصل دین خدا را پذیرفته بودند و خود را پیرو آن می دانستند، اما در عین حال بطور مستمر و در عمل، با پیامبران خدا مخالفت داشتند و مانع فعالیت های آن ها می شدند و دوست داشتند پیامبران مطابق امیال و هواهای نفسانی آن ها رفتار کنند. این گروه در ظاهر با اصل دین خدا مخالفتی نداشتند و بلکه خود را حامی و طرفدار آن معرفی می کردند، و حتی در این عقیده و روش کار خود، بعضاً صداقتی هم از خود نشان می دادند. اما در عمل مخالفت آن ها با دین خدا و اهداف مقدس پیامبران خدا (علیهم السلام)، از مخالفت کفار کمتر نبود. بلکه اثرات مخالفت های آن ها با دین خدا بیشتر و شدیدتر هم بود.
آن ها صورت کاذب و تقلّبی خاصی از دین خدا می ساختند و آن صورت کاذب و تقلّبی را مورد حمایت خود قرار می دادند و آن را تقویت می کرد. آن صورت کاذب رنگی ظاهری از دین خدا را با خود داشت، اما محتوای آن چیز دیگری بود.
در نتیجه در کنار صورت حقیقی دین خدا و جاذبه های معنوی و علمی آن صورت های تقلبی مختلفی هم از طرف افراد کج اندیش و جاهل به انسان ها عرضه می شد و این صورت های تقلبی هم طرفدار و خریدار پیدا می کرد. البته این موضوع و این مشکل اختصاصی به دین خدا و پیامبران خدا ندارد! بلکه از هر شیء نفیس و ارزشمند و قیمتی صورت های تقلبی ساخته و به انسان ها عرضه می شود. مثل طلای تقلبی و الماس و عقیق و یاقوت و زمرد تقلبی و امثال آن ها و حتی علم تقلبی و محبت تقلبی و اخلاق و رفتار تقلبی و امثال آن ها.
این کج اندیشی در دین آثار زیانبار عظیمی در طول تاریخ داشته و منشأ انحرافات و تباهی های زیادی شده است. و یکی از عوامل کشتار انسان ها در طول تاریخ و جوامع مختلف بوده است.
در اثر رواج این صورت تقلبی از دین خدا، جاذبه های حقیقی آن و برکات فراوان آن و تأثیرات متعالی آن در زندگی انسان ها، جای خود را به خشونت ها و دشمنی ها و خسارت های عظیم داده است. دین خدا و معارف آن که در حقیقت پناهگاه امن و محکمی برای انسان ها است، در اثر فعالیت این نوع دین داران جاهل از ساکنان خود خالی مانده و انسان های زیادی از آن خارج شده و به لحاظ نیازشان به پناهگاه های امن، به چاه ها و گودال های ادیان تقلبی روی آورده اند.
عوامل اصلی شهادت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)
یکی از عوامل اصلی توطئه قتل امیرالمؤمنین (علیه السلام) همین موضوع کج اندیشی در دین بود که بعد از رحلت یا شهادت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و غصب مقام خلافت آن حضرت در جامعه دینی رواج یافته بود. در این مدت در اثر رواج صورت غیر حقیقی از دین توحیدی و کنار ماندن امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از رهبری جامعه، بنای دین توحیدی دچار آسیب های زیادی شد و ضربات سنگین و شکننده ای به این بنا وارد شد و البته در اثر زحمات طاقت فرسا و صبر و مقاومت حیرت انگیز امام علی (علیه السلام) و کمک های فکری و رفتاری آن حضرت به مردم و جامعه دینی، با وجود محدودیت های زیادی که حکومت ها ایجاد می کردند، اصل دین خدا و قرآن مجید برقرار ماند و خطر سقوط کامل آن برطرف شد. اما جاذبه حقیقی آن که در رفتارهای کریمانه و جاذب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تجلّی داشت در معارف دینی متداول در جامعه دیده نمی شد اگر چه جامعه دینی بعد از ۲۵ سال بیراهه رفتن، سرانجام متوجه خسران عظیم بوجود آمده از اهمال ها و بی تفاوتی ها شد، و مردم روی آوردند به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و با اصرار و سماجت از آن حضرت خواستند که رهبری جامعه و حکومت را بدست بگیرد و آن حضرت با وجود بی میلی شدید، سرانجام به لحاظ وظایف دینی خود این درخواست را قبول کرد و هدایت این کشتی طوفان زده را به عهده گرفت و در فرصت کوتاه حکومت پنج ساله خود صورت جاذب و زیبائی از دین خدا به جهانیان ارائه کرد. اما انحرافات ایجاد شده سرانجام موجب آن حادثه مصیبت بار عظیم تاریخی شد و جهانیان را از رهبری علمی و فکری و اخلاقی آن شخصیت عظیم آسمانی محروم کرد. اینکه حادثه شهادت آن بزرگوار و خسارت عظیم ناشی از آن را به جهانیان نسبت دادیم به لحاظ عظمت شخصیت آن بزرگوار است که حصار زمان و مکان را شکسته و جنبه جهانی یافته است. عظمت شخصیت و علم و درایت و کمالات وجودی آن بزرگوار در حصار یک منطقه و یک زمان معین نمی گنجد و این مطلبی است که اندیشمندان بزرگ جهانی اعم از پیروان دین توحیدی و یا مورخان و جامعه شناسان و متفکران دیگر بطور مکرر به آن اعتراف کرده اند مدح و ستایش دانشمندان در طول تاریخ از عظمت شخصیت آن بزرگوار در حدی نیست که بشود آن را در چند مقاله و یا کتاب جمع آوری کرد.
قابل تذکر است که ستایش دانشمندان و متفکران جهانی که تاکنون موضوع هزاران کتاب و مقاله و رساله شده و در سطح جهان منتشر شده است، مربوط می شود به جلوه هائی محدود از عظمت شخصیت اخلاقی و علمی و فضائل انسانی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، یعنی آنچه از فضائل آن بزرگوار ظهور کرده، درخشش قطعاتی از گنجینه عظیم شخصیت او است و در اثر فعالیت ها و تحقیقات و پژوهش های دانشمندان جواهرات درخشان زیادی از دریای فضائل او استخراج خواهد شد.
این مصیبت برای عالم انسانیّت خیلی عظیم است که چنین شخصیتی عظیم تأثیر گذار در جهان و در مسیر تاریخ انسان ها از ناحیه نوعی کج اندیشی دینی در معرض مزاحمت ها و مخالفت ها و دشمنی ها و سوء قصد قرار بگیرد. در حالیکه استحکام بنای دین توحیدی و استقرار آن مرهون تلاش ها و استقامت و فداکاری خود آن بزرگوار بود و وجود مبارک پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) او را مدار حق معرفی کرده بود.
انسانی که حتی قاتل پلید و تبهکار او نیز از ترحّم او بی نصیب نبود. و در حالیکه ساعاتی با رحلت خود از دنیا فاصله نداشت، فرزندان خود را به ترحم نسبت به او توصیه فرمود. ضربتی که دست نفاق و تبهکاری به سر مبارک او زد و عامل شهادت او شد، ضربه ای بود که ارکان عدالت و انسان دوستی را در هم شکست.
عامل دیگر این حادثه اخلاق و رفتار کریمانه او بود و اینکه او مثل سایر حکام بشری مخالفان خود را تهدید به مجازات نمی کرد. در حکومت او مخالفان و دشمنانش هم حق شرکت آشکار با وجود عنوان مخالفت و اظهار نظر حتی اظهار مخالفت داشتند. حکومت او برای مخالفان در حدّ بیان عقاید خودشان حتی ظلم به شخص او و مخالفت با نظرات او آزادی داده بود.
اما سرانجام از دریای فضائل بی پایان آن بزرگوار جواهرات درخشانی استخراج شده و به یادگار مانده بطوریکه محاسبه ارزش ها و قیمت های آن ها از قدرت انسان ها خارج است و معیارهای متعارف موجود بین انسان ها فاقد توانائی مورد نظر در این زمینه می باشد. مگر رحمت واسعه خداوند شامل حال جهانیان شود و بزودی آخرین حجت پروردگار عالم و فرزند گرانقدر و جانشین او، امام عصر حضرت حجة بن الحسن العسکری (علیه السلام) در زمان ظهورش پرده ها را از صورت نورانی او کنار بزند و عالم انسان ها با نور علم و حکمت و فضائل وجودی او روشن شود.
ما بخواست خداوند بعد از فاصله ای بحث در شخصیت آن بزرگوار را به صورت ذکر و توضیح بعضی از سخنان و رفتارهای آن حضرت ادامه خواهیم داد.
الیاس کلانتری
۹۵/۴/۱۲