کلام ایام – ۷۷، امام صادق و نهضت علمی جهانی پیامبران علیهم السلام

7898825125109545997

امام صادق و نهضت علمی جهانی پیامبران (علیهم السلام)

بخش سوم

در بخش دوم این سلسله مقالات دو روایت از امام صادق (علیه السلام) نقل و مورد تفسیر فشرده قرار گرفت و در این بخش به ذکر و توضیح یک روایت دیگر می پردازیم:

۳-امام صادق (علیه السلام) به نقل از وجود مبارک پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید:

«مَن نَظَر إلى مؤمنٍ نظرةً يُخيفُه بها أخافَه اللهُ تعالى يومَ لا ظِلَّ إلاّ ظلُّه»(۱) یعنی: کسی که به مؤمنی نگاهی کند که با آن گناه او را بترساند، خداوند او را خواهد ترساند روزی که سایه ای جز سایه او نیست. ظاهراً مراد از سایه در این روایت و امثال آن جائی است که انسان در آن از آسایش و تکریمی بهره مند شود. چون وقتی انسان در سایه ای قرار می گیرد از رنج و زحمت تابش آفتاب مصون می ماند و ضمناً وقتی کسی را به سایه ای دعوت می کنند، در حقیقت او را تکریم می کنند.

در این روایت شریف بطور ضمنی اشاره شده است که در روز قیامت هیچ پناهگاهی و محل استراحت و آسایشی وجود نخواهد داشت مگر سایه عنایت و رحمت و الطاف خداوند.

این حدیث شریف مشتمل بر نکات علمی و اخلاقی متعددی است که به بعضی از آن ها اشاره ای می کنیم:

الف:در اصل این حدیث از وجود مبارک رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است. بطوریکه امام صادق (علیه السلام) به این موضوع تصریح فرموده است. یعنی امام (علیه السلام) یکی از روایات جدّ بزرگوارش پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را بازگو و احیاء کرده است. و این کار مستمر آن بزرگوار بود. اما این رفتار آن حضرت لازم است مورد بررسی قرار بگیرد و علت و حکمت آن روشن شود- لازم به ذکر است که این رفتار بطور مکرر و مستمراً از امام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) در سیره شریف آن ها جریان داشته است- از نظر عقاید دینی که منشأ آن در اصل آیات قرآن مجید و سخنان پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است، سخن و عمل امامان معصوم (علیهم السلام) مثل سخن و عمل پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حجیّت دارد و آموزش ها و دستورات آن ها لازم الاجراء است. و شیعیان به این عقیده ملتزم هستند و آن ها طبق دستور خداوند اطاعت از «اولواالامر» را هم مثل اطاعت از خدا و رسولش لازم و واجب می دانند. بطوریکه خداوند فرمود:

«يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» (النساء/۵۹) یعنی: ای کسانیکه ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا و اولی الامر خود را. طبق دلائل قطعی که از قرائن موجود در آیه مبارکه و سخنان صریح پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر می آید، مراد از «اولواالامر» دوازده امام معصوم (علیهم السلام) هستند و این عقیده صریح و قطعی شیعیان در این زمینه می باشد. علاقه مندان به مطالعه و تحقیق در این زمینه می توانند به منابع تفسیری و حدیثی مراجعه کنند.(۲)

بنابراین اگر یک مطلب علمی و اخلاقی و فقهی و امثال آن ها را هر یک از امامان معصوم (علیهم السلام) شخصاً بیان کنند و یا به پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نسبت بدهند، اعتبار هر دو واحد است. یعنی همچنانکه کلام رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حجت شرعی است، کلام امام معصوم (علیه السلام) هم طبق دستورات و ارشادات آن حضرت (صلّی الله علیه و آله و سلّم) همان طور حجت شرعی است.

با این حساب اگر امام صادق (علیه السلام) این مطلب اخلاقی را از طرف خودش هم بیان می کرد، شیعیان و پیروان او به این دستور اخلاقی عمل می کردند، یعنی اگر آن را از زبان پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم نقل نمی کرد و به عنوان کلام خود می فرمود، پیروان او به آن عمل می کردند.

اما حجیّت کلام و عمل امام معصوم (علیه السلام) عمدتاً مورد توجه و قبول شیعیان می باشد و بقیه مسلمین غالباً به آن بی اعتناء هستند، لذا محتمل است امامان معصوم (علیهم السلام) به جهت اینکه علاوه بر شیعیان و پیروانشان، سایر مسلمین را هم مدّ نظر داشتند، سخنان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را بازگو می کردند و نام مبارک آن حضرت را در کلام خود ذکر می کردند و به آن تصریح می کردند.

یک نکته مهم علمی و آموزشی هم امکان دارد، مورد توجه آن بزرگواران قرار داشته و آن اینکه وقتی منشأ یک سخن و یک عمل دارای قداست و اعتباری باشد در ذهن شنونده ها و بیننده ها اثر بیشتری خواهد داشت، فلذا اگر انسان ها آموزش های اخلاقی را به سخن خدا و پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان معصوم (علیهم السلام) مستند کنند اثر آن آموزش بیشتر خواهد بود. با این توضیح می شود احتمال داد که امام صادق (علیه السلام) و همه امامان معصوم (علیهم السلام) با این کار خود یک نوع روش آموزشی را به پیروان خود و دیگران یاد می دادند. یعنی اینکه انسان ها لازم است در آموزش دیگران از سخن خدا و سخن پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و سخن امامان (علیهم السلام) و در مراحل بعدی از سخنان دانشمندان خوشنام و وجیه و اهل عمل استفاده کنند، به جای آموزش کلام خود. چون انسان های عادی غالباً قهرمان اخلاقی مقبول بین انسان ها محسوب نمی شوند.

اما حجت های پروردگار عالم قهرمان های مقبول و معتبر اخلاقی بین انسان ها هستند و سخن و رفتار آن ها تأثیرات اخلاقی عمیقی در انسان ها ایجاد می کند.

لازمه اینکه انسان ها در آموزش دیگران از سخنان خدا و پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان معصوم (علیهم السلام) استفاده کنند، این است که با قرآن مجید و سخنان آن بزرگواران آشنا بشوند و آن ها را یاد بگیرند و به خاطر بسپارند یعنی حفظ کنند و این کار منشأ تأثیرات پر برکتی در وجود خود آموزش دهنده ها و آموزش یابنده ها خواهد بود. همچنین این کار ممکن است علل مهم دیگری هم داشته باشد که فعلاً به این مقدار بحث اکتفا می کنیم.

ب:در این کلام پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و کلام امام صادق (علیه السلام) و آموزش اخلاقی آن دو بزرگوار، انسان ها از نگاهی که موجب نگرانی و ترس یک انسان شود نهی شده اند. و این توصیه اخلاقی خیلی شگفت انگیز است. یعنی انسان حق ندارد به یک انسان دیگر طوری نگاه کند که او از آن نگاه بترسد. تا چه رسد به اهانت به انسان ها و تحقیر آن ها و مشاجره با آن ها و ضایع کردن حقوق دیگر آن ها مثل ضرب و شتم و تا چه رسد به سلب آزادی آن ها مثل زندانی کردن و یا حتی قتل انسان ها!!!

ج:در این کلام از ترساندن یک مؤمن نهی شده و اشاره شده به اینکه مرتکب چنین عملی مشمول مجازات خدا قرار خواهد گرفت، در حالی که در اخلاق دینی از مزاحمت به انسان ها و سلب حقوق آن ها بطور کلی نهی شده است، چه آن انسان ها مؤمن باشند و چه غیر مؤمن. یعنی در اخلاق دینی ظلم به مطلق انسان ها، عمل زشتی تلقّی شده و وعده مجازات برای آن داده شده است، اعم از اینکه مؤمن باشند یا غیر آن. و بالاتر از آن از ظلم به حیوانات هم بطور مکرر نهی شده است تا چه رسد به انسان ها.

در سیره شریف امام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نقل شده است که وقتی آن بزرگوار به وسیله ابن ملجم ملعون ضربت خورد، ضربتی که معلوم بود به شهادت او منجر خواهد شد، و او را گرفتند و بازداشت کردند، امام (علیه السلام) به فرزند و وصی خود امام حسن مجتبی (علیه السلام) سفارش فرمود که او را نترسانند و به او غذا بدهند، از همان غذائی که خود مصرف می کنند. یعنی آن بزرگوار درباره خوشرفتاری با قاتل خود هم به فرزندانش سفارش می کرد. او فرمود: «يَا بُنَيَّ أَنْتَ وَلِيُّ الْأَمْرِ وَ وَلِيُّ الدَّمِ فَإِنْ عَفَوْتَ فَلَكَ وَ إِنْ قَتَلْتَ فَضَرْبَةٌ مَكَانَ ضَرْبَةٍ» یعنی پسرم تو ولی امر بعد از من هستی و صاحب خون من، اگر او را عفو کردی این حق تو است و اگر خواستی قصاص کنی فقط یک ضربت به او بزن.

حاصل بحث اینکه در اخلاق دینی بالخصوص مراتب متعالی آن، حقوقی برای همه انسان ها در نظر گرفته شده، صرفاً به جهت انسان بودن آن ها، اعم از اینکه پیرو دین خدا باشند یا نه و مسلمین سفارش شده اند به کمک به انسان های نیازمند چه مسلم باشند چه نباشند. مثل غذا دادن به گرسنه ها و معالجه مریض ها حتی تکریم انسان ها در برخوردها و مجالست ها و مسافرت ها و امثال آن ها، حتی اگر پیرو دین خدا هم نباشند. بطوریکه نقل کرده اند، امام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) وقتی در شهر کوفه مستقر شد، یک روز مرد پیری را مشاهده فرمود که گدائی می کرد، امام (علیه السلام) از دیدن آن صحنه ناراحت شد و از وضع آن مرد سؤال کرد، به او گفتند: او نصرانی است – یعنی عضو جامعه اسلامی نیست –امام (علیه السلام ) فرمود – ظاهراً با لحنی عتاب آمیز – او را بکار گرفتید تا وقتی که به سن پیری رسید و ناتوان شد و اکنون او را محروم ساختید؟!(۳) و دستور داد از بیت المال مخارج زندگی او را تأمین کنند، یعنی حقوقی تا آخر عمر از بیت المال جامعه به او بپردازند. امام (علیه السلام) با این رفتار خود یک نوع حق بازنشستگی برای افراد جامعه در سنین بالا تعیین فرمود حتی اگر آن ها پیرو دین دیگری باشند. نوعی بازنشستگی که شخص بابت آن مستقیماٌ چیزی پرداخت نکرده است.

کلام ایام - 233، امام صادق و نهضت علمی جهانی پیامبران (علیهم السلام)
بخوانید

باز در سیره شریف امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده است که آن بزرگوار با یک مرد ذمّی ( یهودی یا مسیحی که در جامعه اسلامی زندگی می کند ) همراه شد، آن مرد ذمّی به آن حضرت گفت: ای بنده خدا کجا می روی؟، آن حضرت فرمود: به کوفه، و وقتی بر سر دوراهی رسیدند و مرد ذمّی به راه دیگری رفت، امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) هم با او همراهی کرد، آن مرد گفت: مگر نمی خواستی به کوفه بروی؟ یعنی راه کوفه همان بود که می رفتی، امام (علیه السلام) فرمود: می دانم، آن مرد گفت پس چرا با من از جاده خارج شدی؟ امام (علیه السلام) فرمود: از حسن هم سفری این است که انسان وقتی از همسفر خود جدا می شود چند قدم او را بدرقه کند، و این چنین دستور داده است به ما پیامبر ما، آن مرد ذمّی ]با تعجب[ گفت: این چنین گفته است؟!، امام (علیه السلام) فرمود: بلی! آن مرد گفت: بنابراین پیروانش بجهت این رفتارهای بزرگوارانه از او پیروی کرده اند، پس من تو را گواه می گیرم که بر دین تو هستم! و آن مرد ذمّی همراه امیرالمؤمنین (علیه السلام) برگشت و وقتی او را شناخت اسلام آورد.(۴)

این رفتار امیرالمؤمنین (علیه السلام ) و این سفارش پیامبر خدا ( صلّی الله علیه و آله ) حاکی از توجه به حقوق انسانی بسیار متعالی دارد، یعنی نه فقط حقوقی از نوع غذا و لباس و مسکن و امنیت متعارف در زندگی، بلکه حقی معنوی از نوع تکریم و احترام. آن هم در مورد شخصی که پیرو دین رسمی جامعه هم نیست و دین دیگری دارد!

با این توضیحات روشن می شود که در اخلاق دینی حقیقی، حقوقی برای همه انسان ها در نظر گرفته شده است، چه آنها پیرو دین خدا باشند چه نباشند، حتی این حقوق – بطوریکه اشاره شد – علاوه بر ضروریات زندگی مثل غذا و لباس و مسکن و امثال آنها، شامل جهاتی هم می شود که در جوامع مختلف متعارف نیست، مثل مورد احترام و اکرام بودن و امثال آن ها.

اما اینکه به چه علت امام صادق (علیه السلام) از مجازات خداوند در مورد کسی سخن گفته است که مؤمنی را با نگاه خود بترساند، یعنی به چه علت در این کلام صحبت از ترساندن یک مؤمن به میان آمده است؟! در پاسخ این سؤال می شود گفت یک سلسله حقوق انسانی در دین خدا برای تمام انسانها در نظر گرفته شده است. با صرف نظر از عقاید دینی آنها! اما یک سلسله حقوقی هم برای جامعه دینی و افراد آن تعیین شده است و این موضوع امکان دارد، جهت تشویق انسان ها به ورود در پناهگاه دین توحیدی و بهره مندی از حقوق انسانی متداول در آن جامعه باشد. می دانیم که در اخلاق دینی، هر انسانی به محض اظهار اسلام، حتی اگر از روی ترس و یا مصلحت اندیشی هم باشد، از حقوق معینی برخوردار می شود، یعنی وقتی مسلمین با کفّار در حال جنگ هستند و یکی از مسلمین به شخص کافری حمله کرد به قصد کشتن او، اگر آن کافر اظهار اسلام کند، حتی از ترس کشته شدن، بلافاصله او یک مسلم حساب می شود و از خطر کشته شدن نجات می یابد و در پناه مسلمین قرار می گیرد. این اظهار اسلام، نوعی تسلیم شدن به معنای متعارف است و لازم نیست حتماً از روی ایمان باشد. امروزه در میدان های جنگ تسلیم شدن با کاری مثل بلند کردن دست ها و یا بدست گرفتن پرچم سفید و امثال آن انجام می گیرد.

پیامبر اسلام ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) به پیروان خود فرمود: اگر در میدان جنگ نیزه شما به اندازه چهار انگشت با سینه دشمن فاصله داشت و او عبارت « لا اله الّا الله » را به زبان آورد، از کشتن او خودداری کنید. لازم به ذکر است که گفتن این عبارت به معنی اظهار اسلام بود. لذا بطور مکرر پیش می آمد که در میدان های جنگ وقتی افرادی از کفار در معرض خطر کشته شدن قرار می گرفتند، بخاطر جلوگیری از کشته شدن، عبارت « لا اله الّا الله » را به زبان می آوردند. و در نتیجه مسلم محسوب می شدند و نجات می یافتند.

در روایت مورد بحث به یک مورد از حقوق شهروندی در جامعه دینی اشاره شده است و موارد زیادی مشابه آن هم در روایات وجود دارد و می شود گفت این نوعی دعوت از انسانها برای ورود در جامعه دینی و بهره مندی از حقوق خاص عضویت در آن جامعه است.

د: در این کلام وجود مبارک رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) به صِرف یک تذکر اخلاقی اکتفا ننموده، بلکه مطلب بصورتی ذکر شده است که مورد عمل قرار بگیرد و آن اینکه گفته شده است خداوند انسانی را که مؤمنینی را بترساند، روز قیامت خواهد ترساند. در این کلام از بعضی صفات روحی انسان کمک گرفته شده جهت ایجاد تأثیر لازم تذکرات اخلاقی و آن حس خود دوستی و جلب منافع و دفع مضرات است.

هـ: لازمه تأثیر کامل آموزش های اخلاقی در انسان ها رعایت ترتیب خاص در آموزش های دینی است و بدون ایجاد زمینه مناسب برای آموزش اخلاقی این آموزش ها تأثیر مورد انتظار را در انسانها ایجاد نخواهد کرد.

توضیح اینکه معارف دینی در اسلوب آموزشی قرآن کریم و رفتارهای پیامبر خدا ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) ترتیب خاصی دارد و آیات و سوره های قرآن متناسب با آن ترتیب نازل شده است. بطوریکه در آغاز دعوت دینی آیات نازل شده، مشتمل بر عقاید دینی بود و در مرتبه دوم و بعد از آیات مربوط به عقاید، اخلاق دینی قرار گرفته است و آیات مربوط به اخلاق نازل شده و مؤمنین تحت آموزش های اخلاقی قرار گرفته اند. و در مرتبه سوم، آموزش احکام تکلیفی با نزول آیات مربوطه شروع شده و این ترتیب لازم است در آموزش انسانها بکار بسته شود و الّا آموزش ها با نظام حقیقی معارف دینی هماهنگ نخواهد بود و طبعاً تأثیرات مورد نظر را هم در انسانها ایجاد نخواهد کرد.

در این کلام رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) و امام صادق ( علیه السلام ) تذکر اخلاقی، مبتنی بر ایمان به روز قیامت و  نظام حاکم بر آن می باشد، و در این صورت تأثیر لازم را ایجاد خواهد کرد.

و: در آخرین قطعه از این حدیث اشاره ای به اوضاع روز قیامت شده و گفته شده « يومَ لا ظِلَّ إلاّ ظلُّه » یعنی در آنروز هیچ پناهگاهی جز سایه رحمت خداوند وجود ندارد و انسانها لازم است با اعمال خود در دنیا، خود را برای مواجهه با حوادث آن روز عظیم آماده کنند. یعنی روز قیامت موقعیت خاصی دارد و اوضاع آن روز مثل اوضاع عالم دنیا نیست. در عالم دنیا انسانها گاهی به پناهگاه های خیالی و توهمی روی می آورند مثل حکومت ها یا مال و ثروت و یا بستگان و دوستان و طرفداران و یا مقام و موقعیت و شهرت اجتماعی و امثال آن ها، و روزهای کوتاهی گاهی احساس امنیت می کنند. اما این امنیت کاذب خیالی هم، در روز قیامت وجود نخواهد داشت و انسان یا به جهت اعمال صالح خود که در دنیا انجام داده است، در پناهگاه امن توحیدی و سایه رحمت خداوند قرار خواهد گرفت  و یا کاملاً بی پناه خواهد بود و در بین امواج سنگین بلاها و مصیبت ها و اضطراب ها و وحشت ها گرفتار خواهد شد.

در ذکر و توضیح نمونه هایی از سخنان امام صادق ( علیه السلام ) به این مقدار اکتفا می کنیم اما بنا داشتیم سخنان بیشتری از آن بزرگوار در این سلسله مقالات بیان کنیم و همچنین بنا داشتیم به توضیحات فشرده تری درباره سخنان آن بزرگوار اکتفا کنیم، که به هیچ یک از این دو تصمیم نتوانستیم عمل کنیم، لذا از روی ناچاری این خواسته را -إن شاء الله- به فرصت دیگری موکول می کنیم.

الیاس کلانتری

۹۵/۵/۱۷

پاورقی ها:

۱-اصول کافی، شیخ کلینی، کتاب الایمان و الکفر، باب «من اخاف مؤمناً»، ح ۱، (نسخه چاپ انتشارات علمیّه اسلامیّه، ج ۴، ص ۷۴)

۲-مرحوم علّامه طباطبائی در تفسیر این آیه، بحث مفصّل مستدلی در کتاب المیزان (سوره نسأ، آیه ۵۹) آورده است که علاقه مندان می توانند به آن مراجعه کنند.

۳- وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج ۱۱، ص ۴۹

۴- اصول کافی، کتاب العشرة، باب «حسن الصحابة و حق الصاحب فی السفر»، ح ۵  (نسخه چاپ علمیه اسلامیه، ج ۴، ص ۴۹۵)

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن