کلام ایام – ۷۹، ولادت امام رضا علیه السلام

اشیای منحصر به فرد در حرم امام رضا(ع)ولادت امام رضا (علیه السلام)

بخش دوم

در قسمت اول این مقاله کلامی از وجود مبارک امام رضا (علیه السلام) ذکر شد که مشتمل بر موضوع ایمان و منشأ و عامل آن و همچنین معنای حقیقی ایمان بود.

در جهت ایجاد توجه به معنای حقیقی ایمان به کلامی از وجود مبارک رسول اکرم  (صلّی الله علیه و آله و سلّم) استناد شد که امیر المؤمنین علی (علیه السلام) از آن بزرگوار نقل کرده است. این کلام شریف را مجدداً ذکر می کنیم و توضیحاتی برای معانی آن می آوریم:

«الإيمان؛ معرفةٌ بالقلب و إقرارٌ باللّسان وعملٌ بالأركان»(۱) در ترجمه آیات قرآن و احادیث غالباً به معنای کامل و حقیقی «ایمان» توجه دقیقی معطوف نمی شود، بطوریکه آنرا غالباً به معنای «عقیده» یا «باور» و یا «گرویدن» تلقی می کنند. از جمله عوارض و نتایج این بی اعتنایی و بی توجهی به معنای حقیقی و کامل ایمان این است که باعث می شود تا انسان آن را یک حالت ثابت تلقی کند که پرونده آن بسته شده و دیگر کاری با آن ندارد!!!

درحالیکه ایمان یک حالت قلبی و روحی زنده و فعال و رو به گسترش است و به منزله جاده ای که حرکت در آن استمرار دارد تا رسیدن به مقصد آفرینش. توجه به معنای حقیقی ایمان و التزام به آن به طور مستمر عامل حصول کمالات جدید و فواید و لذت های تازه رو به ازدیاد است. معنای اصلی ایمان توجهات پی در پی مستمر به یک حقیقت است که مرحله اول آن عقیده قلبی است و بعد نفوذ این عقیده در روح انسان به صورتی که در او آرامش ایجاد کند و این حالت روحی و قلبی در اعمال انسان اثر کند و ظاهر شود. اظهار این عقیده و حمایت از آن و طرفداری از آن هم یکی از مراتب ایمان است.

ایمان به الله یعنی توجهات پی در پی به ذات اقدس او و پناه بردن به حوزه ربوبیت و قدرت و رحمت و الوهیت او بطوریکه انسان به آرامش روحی برسد و در مقام فرمانبرداری از او قرار بگیرد. و این توجهات قلبی استمرار یابد.

ایمان به زندگی اخروی هم عبارت است از توجهات پی در پی و مستمر به آن زندگی و ایجاد آمادگی در خود برای آن، بطوریکه با یاد مکرر آن، مشکلات زندگی دنیا قابل تحمل شود و انسان به امید رسیدن به زندگی در بهشت و نعمت های آن، جاده منتهی به آن یعنی زندگی دنیوی را طی کند و سختی های آن را با استقامتی که از این توجهات پی در پی بدست آورده تحمل کند. و در کنار هر نعمتی یادی از نعمت های بهشتی کند و وقتی با سختی ها و گرافتاری ها و درد و رنج ها مواجه می شود، یادی از سختی ها و گرفتاری ها و در و رنج ها و مشقت های عظیم روز قیامت کند و با اعمال حسنه خود سعی کند از آن مصیبت ها و گرفتاری ها و از عذاب های عظیم روز قیامت و از جهنم خود را نجات دهد. و شبیه به همین است ایمان به پیامبران و آخرین پیامبر خدا ( صلّی الله علیه و آله و سلّم) و مقام و موقعیت آن بزرگوار و شخصیت و علوم باقی مانده از او و توجه به سخنان و رفتارها و بطورکلّی آموزش های او.

شبیه به همین است ایمان به امامت جانشینان حقیقی او یعنی ذوات مقدسه امامان معصوم ( علیهم السلام) یعنی استمرار رهبری آسمانی. و همچنین ایمان به آخرین کتاب آسمانی که مشتمل بر حقایق کتاب های آسمانی قبلی هم هست. یعنی قرآن مجید و مطالعه مستمر آن و یاد گرفتن علوم بکار رفته در آن و عمل به دستورات آن. در مقام اثبات این ادعا چند نکته را متذکر می شویم:

یکم: در آیات قرآن موضوع ایمان گاهی به صورت فعل ماضی بکار رفته است، مثل: «الذین آمنوا» و «یا ایها الذین آمنوا» و نظائر آنها. اما در بعضی از آیات هم به صورت مضارع آمده مثل: «یؤمنون بالله و الیوم الآخر» و «و الذین هم بآیات ربّهم یؤمنون» و «انّ فی ذلک لآیات لقوم یؤمنون» در آیات نوع اول به اصل ایمان آوردن انسانها اشاره شده و در آیات نوع دوم استمرار یا نحوه آن مورد توجه قرار گرفته است. یعنی از بکار رفتن موضوع ایمان به صورت فعل مضارع و حالت استمراری آن یا توجهات جدید یا مستمر به آن و گاهی لزوم ایمان مجدد، روشن می شود.

دوم: خداوند در توصیفی از ملائکه حاملان عرش و ملائکه اطراف عرش می فرماید:

«الَّذِينَ يحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيؤْمِنُونَ بِهِ وَيسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا» (غافر/۷) یعنی آنهایی که عرش را حمل می کنند ] از ملائکه [ و آنانکه حول عرش هستند، پروردگارشان را تسبیح به حمد می کنند و به او ایمان می آورند و برای مؤمنان استغفار می کنند…

قابل توجه است که در این آیه ابتدا تسبیح ملائکه ذکر شده و بعد از آن موضوع ایمان آنها. اگر ایمان به معنای متعارف و متداول در فرهنگ عموم مردم باشد، یعنی عقیده و باور و گرویدن و امثال آنها، معنای این آیه چگونه خواهد بود؟!  یعنی ملائکه حاملان عرش، اول خداوند را تسبیح به حمد می کنند و بعد از آن به او عقیده پیدا می کنند و مثلاً ربوبیت او را باور یا قبول می کنند؟!!! قطعاً در این آیه مراد از ایمان همان معنایی است که ذکر شد و آن عبارت است از توجهات پی در پی، و آن به آن، به خداوند و ربوبیت و الوهیت او.

کلام ایام - 352، معارف دین توحیدی در سیره و کلام امیرالمؤمنین علی (ع) – بخش 3
بخوانید

سوم: خداوند می فرماید:

« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا»(النساء/۱۳۶) یعنی ای کسانیکه ایمان آورده اید، ایمان بیاورید به الله و رسولش و کتابی که به رسولش نازل فرمود و کتابی که قبلاً نازل کرده و هرکس کفر بورزد به الله و ملائکه او و کتاب های او و رسولان او و زندگی اخروی ] و قیامت [ مبتلا به گمراهی دور و عمیقی شده است.

در این آیه به مؤمنان دستور می دهد که به الله و رسولش و کتابی که بر او نازل شده و حقایق مذکور در آن، ایمان بیاورند. اگر ایمان به آن معنای متعارف مذکور قبلی باشد، دستور خداوند در این آیه «تحصیل حاصل»(۲) خواهد بود. یعنی کسیکه به الله عقیده دارد مأمور شده است که به او عقیده پیدا کند!! و طبعاً چنین مطلبی در شأن کلام خدا نخواهد بود. و به طور قطع در این آیه مراد از ایمان همان معنای مورد ادعا است، یعنی معنایی که در کلام شریف رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امیر المؤمنین علی (علیه السلام) بود که وجود مبارک امام رضا (علیه السلام) ان را بازگو کرده است.

بطور کلی اگر ایمان به معنای عقیده و گرویدن باشد، با موضوع امر کردن به آن سازگار نخواهد بود. چون عقیده به چیزی با دستور دادن تحقق پیدا نمی کند. به جهت اینکه عقیده به چیزی یک امر قلبی است اما التزام به یک عقیده با امر کردن سازگار است.

این موضوع یعنی معنی ایمان و حقیقت آن دارای اهمیت زیادی است و احتیاج به مقالات و تألیفات مستقلی در این زمینه وجود دارد و ما در این مقاله به این مقدار بحث اکتفا می کنیم.

۲- عن الرضا (علیه السلام) قال: قال علی بن الحسین (علیهما السلام): «انّ الدعا و البلاء لیترافقان الی یوم القیامة. انّ الدعا لیردّ البلاء و قد اُبرم اِبراماً»(۳) امام رضا (علیه السلام) به نقل از علی بن الحسین (علیهما السلام) می فرماید: دعا و بلا تا روز قیامت با هم رفاقت ] یا مقابله [ می کنند. همانا دعا، بلا را برطرف می کند، حتی در حالیکه آن بلا به صورت محکم کاری و تقدیر شده باشد.

امام علیه السلام با این کلام امید بخش انسانها را به دعا کردن تشویق فرموده، و متذکر برکات و آثار مطلوب آن شده است. از جمله آثار دعا رد و برطرف کردن بلائی است که محکم کاری شده. یعنی اگر دعا نبود آن بلا قطعاً به انسان اصابت می کرد.

نقل شده است که در برخی نسخه ها بجای کلمه «لیترافقان»، «لیتوافقان» ضبط شده است. در این صورت معنای این قسمت از حدیث شریف این خواهد بود که دعا و بلا با یکدیگر مقابله و مبارزه دارند. مرحوم علامه مجلسی گفته است که این ظاهر تر است. و آن را تأیید می کند آنچه را عامّه از پیامبر خدا ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) نقل کرده اند که فرمود: دعا بلا را دیدار کند. پس در هوا با هم به جدال برخیزند.

نظر علامه مجلسی با بعضی از روایات دیگر در این زمینه تقویت می شود، حتی در خود این روایت شریف هم تأییدی بر آن وجود دارد و آن اینکه فرمود: دعا بلا را رد می کند، یعنی آن را برمی گرداند و مانع وقوع آن می شود.

همچنانکه در همین باب از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود:

« انّ الدعا یرد القضاء و قد نزل من السماء و قد اُبرم اِبراماً »(۴) یعنی دعا قضا را برطرف می کند و آنرا برمی گرداند، درحالیکه آن قضا از آسمان نازل شده و محکم کاری شده است.

در این کلام شریف مقابله ای هم با عقاید جبریون به عمل آمده یعنی اینکه قضا و قدر خداوند با تغییر موقعیت انسانها و اعمال آنها تغییر می کند، و اینکه خداوند در مورد انسانها هم، قضاء قطعی و برگشت ناپذیر دارد و هم قضاء تغییر پذیر و برطرف شدنی. یعنی انسان سرنوشت قطعی تغییر ناپذیر ندارد و بلکه با تغییر وضعیت او قضا و تقدیرات خداوند هم در مورد او تغییر می کند، مثل اینکه تکریم والدین عامل طول عمر و ازدیاد رزق و دفع بعضی از بلاها می شود و صله ارحام بطورکلی همین خواص و مشابه آنها را دارد.

نکته دیگر اینکه امام ( علیه السلام ) در مقابل توصیه به دعا و بطور کلی هر نوع آموزش دیگری کلام اجداد بزرگوارش را بیان می کند و سخن آنها را رواج می دهد و توجهات مؤمنین را به کلام و شخصیت حجت های خداوند معطوف می کند. و این همان روشی است که امام صادق ( علیه السلام ) در مقام تدریس و آموزش انسانها بکار می بست و از این طریق سخنان اجداد بزرگوارش بالخصوص وجود مبارک رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) و امیر المؤمنین علی (علیه السلام) را رواج می داد. در این زمینه در مقالات مربوط به امام صادق (علیه السلام) بحثی به میان آمد.

 

الیاس کلانتری

۹۵/۵/۲۴

 

پاورقی ها:

  1. نهج البلاغه، حکمت ۲۲۷
  2. «تحصیل حاصل» به معنای تلاش برای بدست آوردن چیزی است که موجود است و یا اثبات چیزی که اثبات شده است.
  3. اصول کافی، کتاب الدعاء، باب «الدعاء یردّ البلاء و القضاء»، ح ۴، ( نسخه چاپ انتشارات علمیه اسلامیه، ج ۴، ص ۲۱۵ )
  4. همان، ج ۳

 

 

 

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن