۶- آموزش های آسمانی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ*
موقعیت علم تفسیر قرآن*
قبل از شروع بحث در مورد موضوع هر علمی لازم است به موقعیت آن علم و نقش و تأثیر آن در زندگی انسان ها، اشاره ای شود. و اگر بحث در مورد یک علم بصورت کلاسی و آموزشی باشد لازم است مدرس آن درس در جلسات اول به توضیح موقعیت درس و ارزش و کارائی و نقش آن در زندگی متعلمین بپردازد.
اگر ارزش و کارائی یک علم برای متعلمین روشن شد، و ثابت شد که آن علم نقش مهمی در زندگی انسان ها دارد، متعلمین علاقه یا اشتیاق زیادی نسبت به فرا گرفتن آن پیدا خواهند کرد، و استعداد فراگیری در آن ها بیشتر خواهد شد و قوای روحی حتی جسمی آن ها نسبت به فرا گرفتن آن علم تقویت خواهد شد و روحیه ایجاد شده در بکار بستن آن علم هم، منشأ تأثیرات زیادی خواهد شد.
لازم به ذکر است که ارزش و اهمیت هر علمی از یک جهت با ارزش «موضوع» آن علم ارتباط می یابد و از جهت دیگر با موقعیت علمی مبدأ و منشأ آن. توضیح اینکه: علمی که عهده دار بحث و تحقیق در مورد موجودی بنام انسان و شناسائی اوصاف او باشد، با علمی که موضوع آن بعضی از نباتات و یا جمادات می باشد، دارای ارزش معادل و مساوی هم نخواهند بود، چون موضوع یکی از آن ها انسان و موضوع دیگری بعضی از نباتات و یا جمادات می باشند، و طبعاً ارزش وجودی انسان از نباتات و جمادات بیشتر است.
بنابراین علمی که درباره روش ها و فنون آموزش و پرورش انسان یا شناسائی بیماری های جسمی و روحی او و راه های پیشگیری از آن بیماری ها و راه های معالجه آن ها بحث می کند، با ارزش تر و با اهمیت تر از علمی است که موضوع آن بعضی از اشیاء و موجودات دیگر مثل جانداران و نباتات و جمادات است.
از جهت دیگر ارزش یک علم و یک کلام و یک کتاب با ارزش به موقعیت علمی پایه گذار و بوجود آورنده و گوینده و نویسنده آن، ارتباط خواهد داشت، و طبعاً سخن و کلام و نوشته علمی یک دانشمند متبحّر و پژوهشگر، با کلام و نظر یک انسان جاهل دارای ارزش یکسان نخواهد بود. همینطور میزان تأثیر یک سخن و یک نظریه علمی هم با موقعیت علمی، حتی اخلاقی و شخصیتی صاحب آن ارتباط خواهد داشت.
بطوریکه وقتی منشأ یک سخن و یک نظریه علمی و بوجود آورنده یک کتاب و صاحب یک توصیه اخلاقی و دعوت کننده به کارهای خیر، دارای موقعیت ممتاز و مقبول و ارزشمندی بود، تأثیر آموزش ها و توصیه های او عمیق تر و گسترده تر خواهد بود.
موقعیت و جلالت علم تفسیر قرآن کریم
ارزش و اهمیت علم تفسیر قرآن متناسب با ارزش و فضیلت خود قرآن است. و ارزش قرآن هم متناسب با صفات و افعال پدید آورنده آن یعنی پروردگار عالمیان است- سبحانه و تعالی- یعنی قرآن مجید بلحاظ اینکه کتاب خدا است و از جهت دیگر بلحاظ اینکه متضمّن متعالی ترین علوم و معارف و حقایق می باشد، دارای ارزش هائی فوق حد تصور و محاسبه می باشد. اساسی ترین و محوری ترین موضوعات مطرح شده در قرآن موضوع «خداشناسی» است. البته خداشناسی بصورتی که در قرآن مجید آمده است. همه جهات زندگی انسان به علم خداشناسی ارتباط دارد. همه وسائل مورد نیاز زندگی انسان و همه خواسته ها و بهره مندی های او از پدیده های عالم و لذت ها و آسایش ها و تأمین نیازها و برآورده شدن آرزوهای او از ناحیه آشنائی با صفات و افعال خداوند امکان پذیر است! از جهت دیگر جهل به صفات و افعال خداوند می تواند عامل و سبب محرومیت ها و فقرها و سختی ها و گرفتاری ها شود. همه زیبائی های موجود در عالم جلوه هائی از صفت جمال خداوند است. یعنی جمیل بودن خداوند، منشأ بوجود آمدن تمام اشیاء و موجودات زیبا شده است، اعم از زیبائی پدیده های مادی و یا زیبائی های عقلی و معنوی مثل پاکی، عفت، غیرت، جوانمردی، نوعدوستی، وفاداری و امثال آن ها.
بعنوان مثال: اگر انسان ها به «غنای خداوند» متصل شوند و به آن پناه ببرند و از او بواسطه این صفت درخواست کنند مبتلا به فقر- بمعنای عرفی- نخواهند شد، و محرومیت های مختلف آن ها از ناحیه شناسائی این صفت از خداوند، و اتصال به آن برطرف خواهد شد.
همچنین اگر انسان ها به «کریمیت» و «اکرمیت» خداوند متصل شوند و به آن پناه ببرند، مورد احترام و تکریم انسان ها قرار خواهند گرفت و به موجود کریم و ارزشمندی تبدیل خواهند شد، و بطوریکه شایستگی زندگی در بهشت را پیدا خواهند کرد.
اگر انسان ها با قدرت خداوند- در حد کشش قوای روحی خود- آشنا شوند و به آن متصل شوند، به موجودی قدرتمند و شکست ناپذیر تبدیل خواهند شد، و در آن صورت هیچ عاملی نخواهد توانست در آن ها ترسی و ضعفی ایجاد کند و اگر تمام مردم دنیا هم علیه آن ها متحد شوند و به آن ها حمله کنند، تشویشی و ترسی در آن ها ایجاد نخواهد شد. و این موضوع در جنگ هائی که کافران و مخالفان پیامبران علیه آن ها و پیروانشان ایجاد می کردند تجلّیات آشکاری داشت و در رأس آن حوادث حادثه عاشورا و جنگ نابرابر حدود سی هزار نفر از طرفداران حکومت زمان با گروه اندک پیروان دین توحیدی و یاران و اصحاب حضرت امام حسین (علیه السلام) قرار دارد. بطوریکه در زمان شروع جنگ آن سپاه عظیم از مقابل آن عده قلیل عقب نشینی کرده و پراکنده شدند. و این در حالی بود که تعداد یاران آن حضرت حدود یکصد نفر یا کمی کمتر و یا بیشتر از آن عدد بودند.
به همین صورت اگر انسان ها به غنا و دارائی نامحدود خداوند متصل شوند، مبتلا به فقر نخواهند شد و آنچه را در زندگی خود به آن نیاز پیدا کنند، از طریق این نوع اتصال بدست خواهند آورد.
همچنین اگر انسان ها با حکومت خداوند آشنا شوند و خود را در پناه او قرار دهند، تحت سلطه قدرت دیگری نخواهند بود و در پناهگاه امن و محکم توحیدی زندگی خواهند کرد.
در تمام عوالم و فضای زندگی دنیوی و اخروی انسان ها و همه موجودات و مخلوقات، صفات و افعال خداوند بطور مستمر جریان دارد و شناسائی خداوند با شناسائی همه پدیده های عالم و همه قوانین حاکم بر عالم و همه ابعاد و جهات زندگی انسان ها ارتباط دارد. بنابراین انسان ها در همه جهات زندگی به شناسائی صفات و افعال خداوند یعنی بطور کلی به «خداشناسی» نیاز مستمر «آن به آن» دارند. در قرآن مجید منابع بی پایانی از علم خداشناسی بصورتی اختصاصی متمرکز شده است، یعنی این نوع علم متمرکز اختصاص به این کتاب آسمانی دارد، علمی بی پایان و در مراتب و سطوح متعدد و متناسب با فهم و درک عموم انسان ها، اعم از افراد مبتدی در دریافت های علمی و دارای ادراکات سطحی، و افراد دارای استعدادهای بالاتر و دانشمندان متعمق، و در سطوح بالاتر صاحبان ادراکات فوق عادی و صاحبان علوم فوق متعارف، و دریافت شده از عالم ربوبیت از طریق «وحی» یعنی پیامبران خدا و رهبران آسمانی (سلام الله علیهم اجمعین)
سرانجام اینکه: در این کتاب آسمانی متعالی ترین علم یعنی علم خداشناسی از ناحیه خود او- سبحانه و تعالی- و با کلام و بیان او به انسان ها عرضه شده است، و میزان ارزش و اهمیت آن با هیچ ترازو و معیاری قابل ارزیابی و محاسبه نیست یعنی فوق حد ارزیابی و سنجش و محاسبه قرار دارد.
علاوه بر موضوع ذکر شده، در این کتاب باز منابع بی پایانی از علوم مربوط به شناسائی انسان و جهات مختلف زندگی او و قوای وجودی او و نیازهای او در زندگی، قرار دارد. و آشنائی با علم انسان شناسی در کتاب آسمانی از ضروریات اجتناب ناپذیر زندگی انسان ها است و آن ها بطور مستمر و در همه جهات و در هر روزی و ساعتی و در هر فرصتی به آن احتیاج دارند.
قابل توجه است که عدم شناسائی حقیقی انسان و قوای وجودی او اعم از قوای جسمی و روحی، فضای زندگی انسان را به صورتی در آورده است که عمده فعالیت های او در مسیر ظلم به دیگران و غارت اموال آن ها و ضایع کردن حقوق آن ها و ساختن و بکار بردن وسائل جدید آدمکشی بکار بسته می شود.
نظامات زندگی ظالمانه ای که در جوامع مختلف انسانی برقرار می باشد، از طریق انسان شناسی و خداشناسی با روش بکار رفته در قرآن مجید، قابل تبدیل به نظامات مطلوب و عادلانه می باشد که در آن انسان ها در آسایش و امنیت و رفاه زندگی کنند و فعالیت های علمی و پیشرفت های حاصل از آن، منتهی به ایجاد آسایش و رفاه بیشتر و نقطه پایانی بر تبهکاری ها و ظلم ها و خشونت ها و جنگ ها شود.
از جمله اساسی ترین موضوعات بکار رفته در قرآن مجید موضوع زندگی اخروی انسان ها است. طبعاً فضای زندگی اخروی و راه رسیدن به آن از غیر طریق علوم وحی قابل شناسائی نیست. علم به حوادث مربوط به زندگی انسان بعد از انتقال از عالم دنیا و نظامات حاکم بر عوالم بعد از آن فقط از طریق وحی خداوند به پیامبران و کتاب های آسمانی حاصل می شود. بخش عظیمی از آیات قرآن مجید متضمّن توصیف و تبیین زندگی اخروی و جهات مختلف آن است.
در قرآن مجید از عوالمی که فوق عالم دنیا و عالم مشهود است، سخنانی به میان آمده و اوصافی از آن عوالم و موجودات مربوط به آن ها مثل ملائکه بیان شده است. زندگی دنیوی انسان ها و همچنین زندگی بعدی آن ها با آن عوالم و ملائکه بطور کامل ارتباط دارد، و بطور کلی شناسائی پدیده های عوالم فوق دنیا هم مورد نیاز انسان ها است، و تنها راه آن عوالم و موجودات آن ها مثل ملائکه، «کتاب خداوند» است.
بطور کلی قرآن مجید متضمن علوم بی پایانی است که از طریق علم «تفسیر» ارتباط با آن ها امکان پذیر است. تمام آنچه که مورد نیاز زندگی انسان ها در دنیا و در زندگی اخروی است در قرآن بیان شده است و علم تفسیر عهده دار استخراج و تبیین آن ها است. و با این وصف ارزش و کارائی این علم یعنی علم تفسیر قرآن فوق حد محاسبه و اندازه گیری خواهد بود. بطور کلی مباحث این کتاب از علم نامحدود پروردگار عالم نشأت گرفته است، و نور علم او که به سطوح مختلف پدیده های عالم تابیده در این کتاب منعکس شده است.
بنابر آنچه که بطور فشرده ذکر شد، علم «تفسیر قرآن کریم» که عهده دار بحث و کشف معانی آیات این کتاب است، بالطبع نسبت به هر علم دیگری از ارزش و اهمیت برتری برخوردار است. حتی ارزش و اهمیت این علم یعنی تفسیر قرآن مجید، از ارزش و اهمیت مجموع تمامی علوم دیگر هم بیشتر خواهد بود.
قرآن کریم صورتی است نازل شده از تمام جهان هستی و بالاتر از آن بیانی است با اسلوب خاص و منحصر به مورد از صفات و افعال ذات اقدس کبریائی «الله» – سبحانه و تعالی- این کتاب عهده دار ترسیم راه و روش زندگی انسان است و شناساندن زوایای ناشناخته روح او، که این شناسائی بصورت صحیح و کامل جز از طریق علم خداوند، امکان پذیر نمی باشد.
روش بکار رفته در این دروس تفسیری
روش بکار رفته در این سلسله مباحث تفسیری مبتنی بر تفسیر آیات قرآن بوسیله خود قرآن و استفاده از کلام معلمان اسمانی و مفسران حقیقی قرآن یعنی وجود مبارک پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) خواهد بود، همان روشی که اساس کار مفسر بزرگ تاریخ قرآن مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی در کتاب شریف «المیزان فی تفسیر القرآن» قرار گرفته است. و در این سلسله مباحث از این تفسیر عظیم و ممتاز و باشکوه بیش از هر منبع دیگری استفاده خواهد شد.
ما مباحث مقدماتی در علم تفسیر را که بطور متعارف در مقدمه کتاب های تفسیری ذکر می شود، به تفسیر آیات متناسب موکول می کنیم و بعد از تذکر یک نکته بسیار ضروری در تبیین موقعیت علم تفسیر به شرح و توضیح آیات اول سوره «علق» می پردازیم یعنی مباحث تفسیری را از همان آیات نازل شده در حادثه بعثت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)شروع می کنیم:
آیا قرآن کریم احتیاج به تفسیر دارد؟!
توضیح اینکه: وقتی در یک کلام معنای مورد نظر گوینده آشکار نباشد، آن کلام نیاز به تفسیر پیدا می کند! یعنی تفسیر یک کلام وقتی ضرورت پیدا می کند که آن کلام دارای ابهام باشد. حال در این بحث این پرسش مطرح می شود که آیا در آیات قرآن مجید، ابهاماتی وجود دارد که نیاز به تفسیر در مورد آن ها پیدا شود؟! با توجه به اینکه در آیات متعددی از قرآن، این کتاب- یعنی خود قرآن- با کلمه «مبین» توصیف شده یعنی به آن، «کتاب مبین» گفته شده است. پس ممکن است این سؤال مطرح شود که نیاز به تفسیر داشتن با وصف کتاب مبین تعارضی دارد یا نه؟!
در جواب این سؤال و شبهه می شود گفت: ابهام در کلام به دو صورت ممکن است وجود داشته باشد! یکی اینکه کلام در اصل و در حقیقت دارای ابهام باشد و معنای مورد نظر گوینده از آن آشکار نشود! این نوع ابهام، از نواقص کلام محسوب می شود، که طبعاً در قرآن کریم چنین نقصی و هیچ نوع نقص دیگری وجود نخواهد داشت.
اما ابهام نوع دیگری هم امکان دارد در یک کلام وجود داشته باشد و آن اینکه: ممکن است اصل یک موضوع بصورت فشرده در یک کلام ذکر شده باشد و در کلام دیگر و یا بخش دیگر همان کلام، موضوع مذکور اجمالی و فشرده با تفصیل و توضیحی همراه باشد. در این صورت وقتی در یک کلام فقط اصل موضوع بدون تفصیل و بطور اجمال ذکر شده، نوعی ابهام وجود خواهد داشت، اما این نوع ابهام را می توان با ایجاد توجه به بخش دیگر کلام- که همان موضوع را با تفصیل بیان کرده است- برطرف ساخت. یعنی این ابهام از نوع ابهام قبلی نیست، و می توان ابهام نوع اول را «ابهام حقیقی» و ابهام نوع دوم را «ابهام ظاهری» و یا اجمال نامید. این نوع ابهام اگر در بخشی از یک کلام وجود داشت، می شود آن را با بهره گیری از بخش دیگر کلام و یا از راه دیگری برطرف کرد.
ابهام نوع دوم به چند علت ممکن است در یک کلام وجود داشته باشد. از جمله از ناحیه پر محتوا بودن کلام و رفعت و عمق و علو معانی آن! یعنی کلام به نحوی تنظیم و ترکیب شده باشد که معانی زیاد و دقیق و رفیعی در آن ملحوظ شود.
روش بکار رفته در قرآن کریم
در ترکیب آیات قرآن مجید اسلوب خاصی بکار رفته است، بطوریکه هیچ کتابی شبیه و نظیر آن نیست و از ناحیه این نوع ترکیب و اسلوب بکار رفته در آن، خصوصیتی در قرآن مجید وجود دارد و آن اینکه: در این کتاب معانی نامحدودی در قالب الفاظ محدود آن قرار گرفته است.
دیگر اینکه اسلوب قرآن مجید بصورتی است که هم برای انسان های مبتدی در کسب علم، قابل فهم است و هم مطالب آن برای دانشمندان ژرف نگر بطور دائم تازگی دارد، و بطور مستمر معانی جدیدی در اثر تعمّق و تدبّر و بکار بردن ابزارها و روش های جدید پژوهشی از آن کشف می شود. این نحوه ترکیب و تنظیم در قرآن از علم و قدرت نامحدود خداوند نشأت گرفته است.
به علت اینکه قرآن مجید به نحوی ترکیب شده است که برای همه انسان ها در سطوح مختلفی از فهم و استعداد و موقعیت علمی قابل بهره برداری است، طبعاً در این نوع ترکیب، معانی عمیق و فنی در کنار معانی سطحی و ظاهری در قالب الفاظ آیات قرار خواهد داشت، و در این صورت آن معانی عمیق و فنی نیازمند به استخراج از طریق دقت و تدبّر خواهد بود و لذا از این نظر هم قرآن مجید احتیاج به تفسیر خواهد داشت.
الیاس کلانتری
۱۳۹۵/۱۲/۱۷