کلام ایام – ۱۱۶، برکات ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
برکات ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
بخش اول
روز یکشنبه بیست و نهم اسفند سال ۱۳۹۵ شمسی مصادف است با روز بیستم جمادی الثانیه روز ولادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) حادثه ای با برکات بی انتها و بی پایان! بطوریکه می شود آن را به نهر عظیمی تشبیه کرد که در طول زمان جریان خواهد یافت و هرگز و در هیچ شرایطی این جریان قطع نخواهد شد.
در تاریخ زندگی انسان ها بعضی از آن ها منشأ تأثیرات ارزشمندی در سطح یک جامعه و یا جوامع متعدد و حتی در سطح جهانی شده اند و رفتارها و شخصیت علمی و اخلاقی آن ها تحولات ارزشمندی در زندگی انسان ها بوجود آورده وسعت فضائی که این گروه از انسان ها ایجاد کرده اند متناسب با قدرت علمی و موقعیت اخلاقی و شخصیتی آن ها بوده است، بعضی از این افراد را می شود مصلحان اجتماعی جهانی و تاریخی نامید!
یعنی آن عده از مصلحان اجتماعی که آثار و نتایج رفتارها و فعالیت ها و شخصیت اخلاقی آن ها فراتر از حدود جوامع خودشان رفته و در جوامع دیگری هم تأثیر گذار بوده است.
در رأس مصلحان جهانی پیامبران خدا و جانشینان حقیقی آن ها و بطور کلی رهبران آسمانی (سلام الله علیهم اجمعین) قرار دارند. البته موقعیت رهبران آسمانی متفاوت با مصلحان عادی بشری است، بجهت اینکه آن ها دارای علم و قدرت های خاص فوق عادی بودند. و با عنایات و توجهات خاص خداوند آموزش یافته و تربیت شده بودند.
حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) یکی از شخصیت ها و رهبران آسمانی است. آن بزرگوار در مدت عمر کوتاه خود و فرصتی که برای او حاصل شد، اقدام به جهادی کرد که می شود آن را «جهاد علمی و عقیدتی و فرهنگی» نامید. جهادی که آن بزرگوار به راه انداخت بصورت گنجینه عظیمی است که با معیارهای عادی متداول بین انسان ها، ارزیابی آن امکان پذیر نیست.
آثار و نتایج جهاد علمی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
بعد از حادثه رحلت وجود مبارک پیامبر خاتم حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و در همان روز حادثه دیگری در جامعه دینی پدید آمد که می شود آن را دومین مصیبت بزرگ تاریخ نامید. مصیبت اول رحلت آخرین پیامبر خدا یعنی حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود. چون در این حادثه ارتباط مستقیم عالم انسان ها با آسمان قطع شد و نزول برکات خاص خداوند از نوع نبوت به پایان رسید.
قبلاً در این زمینه مقاله ای تحت عنوان: «رحلت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بزرگترین حادثه تاریخ» در سایت قرار دادیم. این مقاله با شماره ۱۰۶ در بخش کلام ایام قرار دارد و توصیه می کنیم جهت روشن شدن بیشتر موضوع، مورد مطالعه قرار بگیرد.
حادثه مصیبت دوم هم به حادثه اول شباهت دارد و آن اینکه در اثر عواملی- که فعلا فرصت بحث در مورد آن ها نیست- حکومت دینی آسمانی در جامعه دینی به حکومت عادی بشری تبدیل شد. حکومتی که بوسیله پیامبر اکرم حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برقرار شده بود، منشأ تحولات عظیم فکری و فرهنگی و اجتماعی در بخشی از جهان آن روز شده بود و اگر همان حکومت بوسیله جانشین و وصی و خلیفه حقیقی آن حضرت یعنی وجود مبارک امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و امامان معصوم بعدی (علیهم السلام) ادامه می یافت، آن تحول مبارک تمام سطح عالم را فرا می گرفت و نور ناشی از آن تمامی تاریکی ها را از بین می برد و در تمام سطح جهان دوران جهل و شرک و جنگ ها و خشونت ها و فقرها و همه نابسامانی ها به پایان می رسید.
اما در اثر حادثه ای که پیش آمد یک حکومت عادی بشری جای حکومت آسمانی را گرفت و طبعاً آثار و برکات آن هم قطع شد. اما قطع برکات خاص حکومت آسمانی و محرومیت انسان ها از آن یک طرف قضیه بود، اما موضوع جهت بسیار مهم دیگری هم دارد و آن اینکه حکومت عادی بشری بنام «حکومت کامل دینی» معرفی شود!!!
توضیح اینکه: حکومت کامل دینی در طول تاریخ فقط بوسیله تعدادی از پیامبران در منطقه ای از زمین برقرار شده و برای همه آن بزرگواران بلحاظ شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی، امکان تأسیس آن نوع حکومت فراهم نبوده است. و این گروه از پیامبران بدون داشتن قدرت حکومتی، در حد امکان به آموزش های عقیدتی و اخلاقی انسان ها و مقداری از احکام عبادی می پرداختند.
اگر در یک زمان و شرایط خاص اجتماعی امکان تأسیس حکومت دینی- از نوع آنچه پیامبران خدا برقرار کردند- نبود طبعاً مردم از فواید کامل معارف دین توحیدی محروم می شدند. اما در عین حال بعضی از فواید و آثار دین خدا شامل حال آن ها می شد.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم در دوره قبل از هجرت و در شهر مکه به این نوع فعالیت و آموزش انسان ها اکتفاء می کرد. اما بعد از هجرت و در شهر مدینه امکان تأسیس حکومت دینی فراهم شد و آن بزرگوار موفق به تأسیس آن شد! در نتیجه آثار و برکات حکومت دینی در سطح وسیعی در عالم آن روز برقرار و اخبار آن در سطح جهانی منتشر شد.
مشکلی که بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پیش آمد این بود که حکومت غاصب جهت بدست آوردن نوعی مشروعیت کاذب سیاسی عنوان حکومت دینی برای خود انتخاب کرد، و آن را بین مردم تبلیغ کرد.
مصیبت اصلی این بود که کارهای عوامل حکومتی و رفتارهای آن ها در اظهارات و تبلیغات عنوان دینی پیدا می کرد و عامه مردم آن ها را اعمال دینی تلقی می کردند. در نتیجه اعمال حقیقی دینی و اخلاق و رفتار شکوهمند و مقدس پیامبران با اعمال انسان های عادی مخلوط می شد. وضع جامعه دینی بصورتی در آمده بود که برای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) امکان هیچگونه فعالیت سیاسی و اجتماعی فراهم نمی شد، چون فعالیت سیاسی آن حضرت در جهت بدست آوردن حکومت دینی و تسلط حکومتی بر جامعه منتهی به اغتشاش و جنگ و درگیری داخلی می شد، و در آن صورت مناسب ترین فرصت ها برای دشمنان دین توحیدی جهت هدم و نابودی اساس آن بوجود می آمد.
در چنین وضعیت بحرانی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با یک نوع فعالیت علمی و فرهنگی صورت حقیقی دین توحیدی را از آمیخته شدن با رفتارهای حکومت عادی بشری نجات داد. اما لازمه اقدام به آن جهاد مقدس، درگیر شدن با حکومت زمان بود. و برای اینکه آن جهاد مقدس به نتیجه مورد نظر برسد، احتیاج به یک فداکاری بود و آن بزرگوار خود را برای بقای اساس و ارکان دین توحیدی فدا کرد.
قیام فرهنگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در مقابل حکومت و دفاع او از دین توحیدی و ارائه چهره حقیقی دین خدا به انسان ها. متضمّن درس های متعددی است! و در این مقاله به بعضی از آن ها بطور اجمالی اشاره ای می کنیم.
۱-دین خدا بطور مستمر از طرف دو گروه از انسان ها مورد تهدید قرار می گیرد، یکی از آن دو گروه «کفار» و دیگری «منافقان» هستند. رفتار کفار با دین خدا در تمام طول تاریخ زندگی انسان ها و در همه جای دنیا شناخته شده است، آن ها به هر علتی با تمام پیامبران و آموزش های دینی مقابله می کردند و برای جلوگیری از فعالیت های دینی جنگ ها به راه می انداختند و عده زیادی از پیامبران خدا در زمان های مختلف بوسیله آن ها کشته شدند.
گروه دوم منافقان هستند که مخالفت آن ها با پیامبران و دین خدا صورت دیگری دارد و آن اینکه وقتی مقابله نظامی با پیروان دین خدا امکان پذیر و یا به مصلحت آن ها نمی باشد، این گروه راه دیگری انتخاب می کنند و آن اینکه آن ها ادعا می کنند که به دین خدا ایمان آورده اند و از آن پیروی می کنند. آن ها با این ادعا وارد فضای جامعه دینی می شوند، اما نیت اصلی آن ها مخالفت با دین خدا و تخریب صورت اصلی آن می باشد.
خطر گروه دوم از مخالفان دین خدا یعنی منافقان، از گروه اول بیشتر است، بجهت اینکه این گروه چهره حقیقی دین خدا را مخدوش می کنند و در آن صورت جاذبه حقیقی آن برای عامه انسان ها آشکار نمی شود و آن چهره مخدوش نمی تواند عامل جذب انسان ها بسوی دین خدا شود و بلکه موجب مخالفت ها با آن و حداقل بی اعتنائی ها نسبت به اصل آن و یا بعضی از معارف و احکام آن می شود.
پیروان دین توحیدی در مقابل گروه اول یعنی کفار و مخالفت های آن ها حالت دفاعی به خود می گیرند، بطوریکه اگر کفار اقدام به جنگ کردند، آن ها هم در مقام دفاع از دین خدا و پیروان آن وارد جنگ می شوند، اگر چه پیامبران خدا و پیروان حقیقی آن ها تمایلی به جنگ و کشتن انسان ها حتی مخالفان خود ندارند، اما وقتی دشمنان جنگ را شروع کردند، آن ها هم ناچار در مقام دفاع وارد جنگ می شوند.
اما مخالفت منافقان صورت دیگری دارد و آن ها غالباً مقابله نظامی با پیروان دین خدا نمی کنند و فعالیت آن ها به صورت های دیگری انجام می گیرد. لذا مبارزه با آن ها مشکلات بیشتری دارد، چون آن ها از قوای خود پیروان دین خدا هم در جهت منافع خود استفاده می کنند و با کمک گرفتن از خود آن ها علیه آن ها کاری می کنند!!! و در این وضغیت از صورت کاذب و غیر حقیقی دین، علیه صورت حقیقی آن استفاده می کنند.
در چنین وضعیتی وظیفه دینی مؤمنین جهاد با منافقان بصورت های مناسب با فعالیت آن ها است. رهبری این نوع جهاد در زمان حضور پیامبران و رهبران آسمانی به عهده آن ها قرار می گیرد. خداوند به پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
«يا أَيهَا النَّبِي جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ» (التوبة/۷۳) یعنی ای پیامبر با کفار و منافقان جهاد کن و به آن ها سخت بگیر و جایگاه آن ها جهنم است و چه بد بازگشتگاهی است.
بعد از حادثه رحلت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ممنوعیت فعالیت های اجتماعی و سیاسی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) حضرت فاطمه سلام الله علیها مسئولیت و رهبری این نوع جهاد را به عهده گرفت و در اثر آن فداکاری، دین خدا از خطر سقوط و انهدام نجات یافت.
۲-در بعضی زمان ها فرصت مناسبی برای پیروان دین خدا و جانشینان حقیقی آن ها حاصل نمی شد که چهره حقیقی و جاذب دین خدا را در جهات گوناگون آن به همه انسان ها نشان بدهند و لذا عده زیادی از انسان ها نسبت به حقایق دینی بی اطلاع و بی توجه می ماندند و از ارزش های حقیقی آن در غفلتی بسر می بردند و در این وضعیت بالخصوص زمانی که شرایط جامعه دینی عادی نبود، انتشار نور دین خدا احتیاج به فعالیت های گسترده ای داشت. توضیح اینکه دین خدا در اصل دارای ارزش ها و فواید عظیم فوق حد محاسبه هست. اگر چه خیلی از انسان ها حتی گروه عظیمی از پیروان دین توحیدی هم از این موضوع غفلت دارند.
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با رفتارهای فداکارانه خود به انسان ها آموخت که ارزش های دین خدا در حدی است که می شود انسان ها جان خود را برای آن فدا کنند و در رأس این گروه از انسان ها پیامبران خدا و جانشینان حقیقی آن ها قرار دارند.
یعنی اگر عموم انسان ها به هر علتی از ارزش های دین توحیدی و ضرورت آن برای زندگی خود غفلت دارند از رفتار فداکارانه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) این درس را می توانند یاد بگیرند که حقیقت دین خدا آن مقدار ارزش و اهمیت دارد که آن حضرت برای بقای آن آگاهانه خود را فدا کرد. یعنی ارزش دین خدا در حدی است که گروه عظیمی از پیامبران و رهبران آسمانی از جمله حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جان خود را برای آن فدا کردند.
این جهاد مقدس بعد از آن حضرت در سیره شریف رهبران آسمانی یعنی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) و بطور کلی ذوات مقدسه معصومین (علیهم السلام) استمرار یافت و آن بزرگواران جان شریف خود را در مسیر حمایت از آن فدا کردند. و این رفتار شکوهمند سنت متداول در سیره شریف همه پیامبران خدا (علیهم السلام) بود.
ما ادامه این بحث را موکول می کنیم به بخش بعدی، و مقالات:
«معارف دین توحیدی در کلام حضرت فاطمه زهرا- سلام الله علیها-» که قبلاً شروع شده بود و بخواست خداوند در بخش کلام ایام ادامه خواهد یافت.
الیاس کلانتری
۱۳۹۵/۱۲/۲۸