۲۱۸ـ آیا تعدّد زوجات ظلمی در حق زن ها است؟!
سؤال: آیا تجویز تعدّد زوجات ظلمی در حق زن ها نیست؟! آیا این موضوع از نظر قرآن مورد تأیید است؟!
پاسخ:
کلیات
* قرآن مجید نه تنها انسان ها را به تعدد زوجات تشویق نکرده بلکه نسبت به آن موضع بازدارندگی دارد.
* آیا متداول بودن یک رفتار در بین اقوام و ملل مجوزی برای تأیید آن می تواند باشد؟
* دین خدا با یک برنامه حساب شده و عالمانه ای «بردگی» را از بین برده است.
* آیا صِرف ممنوعیت های حکومتی و قوانین تصویب شده در کشورهای مختلف توانسته است اعتیاد به مواد مخدر را از بین ببرد یا حتی آن را محدود کند؟
* در کشور هایی که تعدد زوجات در آنها ممنوع است، علت بالا رفتن میزان طلاق چیست؟
* چه تعداد از مردها از نظر شرعی حق ازدواج مجدد را دارند؟
* در اخلاق دینی نظام خانواده در اصل مبتنی بر تک همسری است و تعدد زوجات فقط ممنوع نشده است.
* ازدواج یک رفتار شکوهمند و دارای قداست و ارزش های عظیم اخلاقی است نه برای یک خواسته و هدف پیش پا افتاده.
********
ما قبلاً در پاسخ سؤالی در این زمینه یعنی موضوع تعدد زوجات بحث فشرده ای مطرح کردیم،(۱) حال با توجه به آن مقاله و مطالب اصلی آن، پاسخ این پرسش را با تفصیلی می نویسیم:
در آن مقاله گفتیم که تعدد زوجات را قرآن به وجود نیاورده است و از نظر قرآن هم این کار یک عمل ارزشمندی در اصل محسوب نمی شود.قرآن نه تنها انسانها را به این کار تشویق نکرده است، بلکه نسبت به آن حالت باز دارندگی دارد.
تعدد زوجات بین اقوام وملل مختلفی برقرار بوده آن هم غالبا بدون حد وبدون شرط،اما قرآن آن را هم محدود کرده وهم مشروط…
در توضیح این عبارات عرض می کنیم که البته صرف متداول بودن یک عمل بین اقوام و ملل مختلف به تنهائی عاملی وموجبی برای تأیید آن از نظر قرآن مجید نمی تواند باشد،کسانی می توانند به این نظریه اشکال وارد کنند و بگویند متداول بودن یک عمل بین اقوام و ملل مختلف دلیلی بر صحت آن نمی تواند باشد، چون بت پرستی هم بین ملل مختلف و حتی مخاطبان اولیه قرآن متداول بود، اما قرآن مجید با آن با شدت و جدیت وبدون مسامحه مقابله و مخالفت کرده و آن را در عالم نابود کرده است!! در جواب این شبهه که خود ما آن را طرح کردیم، می شود گفت: بلی عمل کردن به یک سنت غیر عاقلانه و ظالمانه و نادرست،عاملی برای تأیید آن از نظر قرآن و یا حتی مسامحه در مورد آن و یا بی اعتنائی به آن نمی تواند شود. اما یک نکته مهم در این زمینه باید مورد توجه قرار بگیرد و آن اینکه آیا در اخلاق دینی و احکام آن،مبارزه آشکار و مقابله با قدرت نظامی و سرسختانه و بدون به وجود آوردن فضای مناسب فرهنگی ،در مورد آداب و رسوم و سنت های متداول بین انسان ها ابتداءً امکان پذیر است؟! بالخصوص آداب و رسومی که در زمان های طولانی در جوامع مختلف و فرهنگ آن ها نفوذ کرده است؟!
ما از سوال کننده محترم و دیگران که این نوع سؤالات را ابراز می کنند، می پرسیم اگر فرضآً بنا بود قرآن مجید بطور کلی و بصورتی صریح تعدد زوجات را ممنوع کند، چه راه عاقلانه و عملی و قابل اجراء برای این کار وجود داشت؟ آیا رفتاری که در طول صدها سال در بین ملت ها جا افتاده و بصورت سنت شناخته شده و پر طرفداری در آمده، با یک دستور شرعی یا حکومتی و به اصطلاح امروزی ها با یک بخشنامه از بین می رود؟!
در اخلاق و احکام دینی ، برده بودن انسان ها یک امر ناپسند و نا ممدوح تلقی می شود و دین خدا، با برنامه حساب شده و عالمانه ای سرانجام «بردگی» را از بین برده است.اما آیا الغاء بردگی با یک اعلامیه و یک دستور فقهی امکان پذیر بود؟! در بین ملل مختلف برای از بین بردن یک سنت و ممنوع کردن یک رفتار روشهای مختلفی را بکار می گیرند. غالباً حکومت ها با یک حکم حکومتی و یک دستور، کاری را ممنوع و یا آزاد اعلام می کنند،حتی گاهی یک حکم و دستور حکومتی به افراد یک جامعه بطور آشکار و صراحتاً ابلاغ هم نمی شود! اما آیا رفتارهائی را که حکومت ها آن ها را ممنوع اعلام می کنند، فوراً و بدون مشکل و بدون مقابله با طرفداران آن رفتار، در جوامع از بین می رود؟! به عنوان مثال: امروزه در غالب کشورهای دنیا استعمال مواد مخدر از نظر قانونی جرم محسوب می شود و قدرت های حکومتی با آن مقابله می کنند، اما آیا این ممنوعیت و این یازداشت ها و زندان ها و حتی اعدام عده ای از معتادان به مواد مخدر، توانسته جلو اعتیاد را بگیرد و یا حتی آن را محدودتر کند؟ به وضوح مشاهده می کنیم که روز به روز مجوعاً در سطح جهانی، اعتیاد به مواد مخدر رو به گسترش است و میزان آن بالاتر می رود.
بعد از این مقدمه عرض می کنیم که حتی اگر بنا بود در دین خدا و در قرآن مجید موضوع تعدد زوجات بطور صریح و آشکار و بطور کامل ممنوع شود، یعنی اگر بنا بود موضوع تعدد زوجات در جوامع دینی از بین برود و انسان ها به آن پای بند نباشند و به آن عمل نکنند، باز هم روش صحیح از بین بردن آن، اعلام ممنوعیت آن به صورتی که مورد نظر سؤال کنندگان است، نمی توانست باشد.اگر تعدد زوجات به صورتی که عده ای تصور می کنند، ممنوع می شد، آیا عامل باز دارنده ای وجود داشت که مردها در صورت تمایل به زن دیگری، همسر خود را طلاق ندهند و سراغ شخص مورد نظر نروند؟!!
باید روی موضوع طلاق و بالا رفتن میزان آن در حدی بسیار خطرناک،در کشو رهای مختلف مطالعه و بررسی دقیقی انجام بگیرد تا مشخص شود عامل اصلی طلاق و از هم پاشیدن خانواده ها چیست. به عنوان مثال آمار طلاق در کشور بلژیک بالاتر از ۷۰درصد است و در امریکا حدود ۶۰ درصد و در کشورهای اروپائی در همین حدود و کمی پایین تر! اما در این کشورها اصلاً تعدد زوجات متداول نیست و بطور کلی ممنوع است! پس عامل از هم پاشیدن خانواده ها چیست؟!
در آن مقاله به چند نکته اساسی در این زمینه اشاره کردیم از جمله گفتیم که: قرآن در اصل برای تعدد زوجات ممانعت ایجاد کرده است، منتهی با روش خاصی که در اخلاق دینی به کار بسته می شود، نه با روشی که مطابق توهّم عده ای از انسان هاست. قرآن تعدد زوجات را مشروط به اجرای عدالت بین زن ها کرده است و این شرطی است که اغلب انسان ها نمی توانند به آن عمل کنند. پس در این صورت حق تعدد زوجات را ندارند،خداوند می فرماید:
«فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً…»(النساء/۳) یعنی اگر ترسیدید که به عدالت رفتار نکنید، پس فقط یک همسر انتخاب کنید.
باز در مقاله قبلی گفته شد که « بطور کلی در اخلاق دینی انسان در صورت داشتن همسر صالحه در شرایط عادی، انتخاب همسر دیگر برای او مکروه است و برای یک مؤمن پیرو قرآن هم، همین کراهت کافی است که او به همان همسر صالحه خود اکتفا کند وجود مبارک رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ وقتی با حضرت خدیجه ـ علیها السلام ـ ازدواج کرد، تا وقتی او زنده بود همسر دیگری اختیار نکرد و مدت حدود ۲۷ سال با او زندگی کرد و بعد از رحلت حضرت خدیجه همسران دیگری اختیار فرمود. می شود گفت علت این رفتار آن حضرت جهت ارائه روش اصلی و عادی زندگی برای انسان ها بود و آن اینکه یک مرد در شرایط عادی باید با یک زن زندگی کند. اما در مرحله بعدی که سالهای آخر عمر آن حضرت بود، برای تحقق اهداف خاص اخلاقی و اجتماعی چند همسر اختیار فرمود. شاید یکی از علل تعدد زوجات آن حضرت بعد از اینکه قسمت عمده عمر خود را با یک همسر زندگی کرده بود، تجویز آن برای شرایط خاص و اهداف متعالی اجتماعی بوده است.
در مورد ازدواج های متعدد پیامبر اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – قبلاً مقاله ای در سایت منتشر شد(۲) که مطالعه آن را به خوانندگان توصیه می کنیم. حال بعد از ذکر این قسمت از مقاله مذکور در مورد تعدد زوجات، در بیان تفصیلی موضوع عرض می کنیم که در شرایط عادی زندگی به لحاظ آیاتی از قرآن که در آیات ۳ و ۱۲۹سوره نساء آمده و رفتار وجود مبارک رسول خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و بطور کلی اخلاق دینی، یک مرد لازم است با یک همسر زندگی کند، و در اخلاق دینی هم به همین رفتار توصیه شده است. اما در شرایط خاصی تعدد زوجات برای عده ای ضرورت پیدا می کند و اگر این کار بطور کلی ممنوع شود، آن مصالح از بین می رود و مشکلات دیگری در جامعه بروز می کند، مثل زمانی که یک زن بچه دار نمی شود، یا زمانی که به هر علتی تعداد زیادی از مردان جامعه کشته می شوند، مثل وقوع جنگ ها! در نتیجه تعداد زن های جامعه از مردان بیشتر می شود!
نکته مهم دیگر اینکه اگر تعدادی از مردان یک جامعه به هر علتی تمایل به ازدواج با زن دیگری غیر از همسر اولیه خود پیدا کردند، در آن صورت ممنوعیت کامل تعدد زوجات چه مشکلی را برطرف می کند؟! در چنین جامعه آن گروه از مردان عمدتاً تمایل به طلاق همسر خود و یا حداقل بد رفتاری در خانه با همسر و حتی فرزندان پیدا خواهند کرد! آیا در این صورت به زن ها ظلم نمی شود؟ آیا طلاق دادن زن و از هم پاشیدن نظام خانواده و مشکلاتی که برای کودکان به وجود می آید، ظلم به آن ها نیست؟!
حاصل بحث در این قسمت این است که: در اخلاق دینی نظام خانواده مبتنی بر تک همسری است و انسان ها در اصل به این کار تشویق و سفارش شده اند؛ اما در شرایط خاصی هم ازدواج مجدد فقط جایز اعلام شده است. یعنی بطور کلی و از نظر قوانین شرعی ممنوع نشده است، اما عملاً یک نوع ممنوعیت و حداقل محدودیت بر آن حاکم می باشد.
مشروط شدن تجویز تعدد زوجات به اجرای عدالت یک نوع ممنوعیت عملی است و بطوریکه به آن اشاره شد، اکثریت قریب به اتفاق مردان قدرت اجرای عدالت بین دو یا چند زن را ندارند، پس بنابراین تعدد زوجات برای آن ها ممنوع است.
پس در اخلاق دینی مشروط شدن تعدد زوجات و محدود شدن آن و سفارشات زیاد به خوشرفتاری با زن ها و تأمین نیازها و خواسته های آن ها و احترام و تکریم نسبت به آن ها، مشکلات این جریان را از بین می برد و اصل جایز بودن این کار در شرایط خاص هیچ ظلمی نسبت به زن ها – در اصل و در مجموع – نیست، چون آن عده از زن ها هم که ناچار هستند به یک مرد دارای همسر ازدواج کنند، حق زندگی و حق ازدواج و حق مادر شدن دارند و سلب این حق هم ظلمی است نسبت به آن ها.
اما اگر عده ای از مردان از موضوع تجویز تعدد زوجات سوء استفاده می کنند و همسر خود را مورد بی اعتنائی قرار می دهند و با او بد رفتاری می کنند و یا از ازدواج که یک رفتار شکوهمند و دارای قداست و ارزش های عظیم اخلاقی است، به یک خواسته و هدف پیش پا افتاده اکتفا می کنند، این موضوع ربطی به اصل جایز بودن تعدد زوجات در احکام و اخلاق دینی ندارد و این گونه رفتارها از شخصیت بی ارزش و نازل و پست عده ای از انسان ها نشأت می گیرد. این گروه از انسان ها در صورت ممنوعیت تعدد زوجات هم به رفتارهای پست و ظلم به همسر خود ادامه خواهند داد.
اگر در اخلاق و رفتار مردانی که در جوامع تک همسری زندگی می کنند بررسی شود روشن خواهد شد که ظلم و بی عدالتی زیادی در آن جوامع نسبت به زن ها در چه حدی است و همچنین آمار طلاق در آن جوامع – بطوریکه به آن اشاره شد – در چه سطحی است.
الیاس کلانتری
۹۵\۴\۱۵
پاورقی ها:
۱ـ وب سایت «حکمت طریف» بخش پرسش و پاسخ شماره۱۹۴ تحت عنوان: «نظر قرآن در مورد تعدد زوجات چیست؟!»
۲- همان، شماره ۳۸ تحت عنوان: «ازدواج های متعدد پیامبر اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – دارای چه حکمت هائی بوده است؟!