تفسیری از دعاهای معصومین (علیهم السلام)، ۵
بخش سوم
«… وَ بِقُوَّتِکَ الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا کُلَّ شَیْءٍ وَ خَضَعَ لَهَا کُلُّ شَیْءٍ وَ ذَلَّ لَهَا کُلُّ شَیْءٍ » یعنی: و آن قدرتی که با آن همه چیز را تحت اراده و سلطه خود قرار داده ای و همه چیز برای آن خاضع و رام و فرمانبردار شده است.
در مقاله قبلی ـ بخش اول ـ شرح و تفسیر دعای شریف کمیل به توضیحات مربوط به اولین جمله از آن یعنی: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ » منتهی شد و توضیح عبارت بعدی فوق الذکر به این بخش موکول شد در این قسمت از دعا قوت و قدرت پروردگار عالمیان مورد توجه قرار گرفته. یعنی بندگان در مقام دعا و جهت درخواست از پروردگارشان لازم است به قوت و قدرت او توجه کنند و از ناحیه این صفت کمالیه از ذات قدّوسی الله درخواست کنند.
قوت به معنای قدرت است با اندک تفاوت یعنی این دو کلمه قریب المعنی هستند. خضوع یعنی خشوع و فروتنی. ذلت: فرمانبرداری از روی قهر، رام شدن و ضدّ عزت است.
در این قطعه از دعای شریف اشاره شده است به اینکه خداوند با قدرت خود بر همه چیز مسلط شده و همه چیز را مقهور و تحت اراده خود قرار داده است و همه موجودات و مخلوقات او در مقابل اراده و فرمان و قدرتش حالت خضوع و فرمانبرداری دارند و رام شده اند.
مقهوریت و خشوع و خضوع و ذلت و فرمانبرداری موجودات عالم در مقابل اراده الله جلوه های آشکار بی شماری در محیط زندگی انسان و در عالم مشهود دارد و با تعقّل در نظام خلقت علامت ها و نشانه های بیشتری از سلطه قدرت او بر عوالم وجود و مخلوقات بی شمار مستقر در آن ها قابل اثبات است. قدرت و اراده او بر همه موجودات احاطه دارد، اعم از موجودات بسیار کوچک که حتی بعضی از آن ها با چشم انسان قابل رؤیت نیستند، و موجودات عظیمی که عظمت آن ها فوق حد ادراک عادی انسانی است!
کره زمین که انسان یکی از موجودات ساکن در آن است یک بخش کوچکی از مجموعه ای است به نام «منظومه شمسی» که خورشیدی در وسط این مجوعه قرار گرفته است و طبق نظر دانشمندان علم فیزیک نجومی بطور تقریبی از بیش از یک میلیون تا یک میلیون و سیصد هزار جرم باندازه کره زمین را روی هم قرار دهند، معادل حجم کره خورشید می شود، و دانشمندان علم نجوم، خورشیدی با حجم حدود چهل ملیون برابر این خورشید شناسائی کرده اند!!! و مجموعاً بیش از دویست میلیارد از این مجموعه ها یعنی منظومه های شمسی یک مجموعه بزرگتری بنام «کهکشان» را تشکیل می دهند و کهکشانی که منظومه شمسی مورد بحث در آن قرار دارد بنام کهکشان راه شیری مشهور است. دانشمندان می گویند قطر کهکشان راه شیری یکصد ملیون سال نوری است. تاکنون میلیاردها کهکشان در عالم دنیا شناخته شده است. تصور عظمت همین عالم ماده شناخته شده و یا قسمت کوچکی از آن از قدرت محاسبه و تفکر انسان ها خارج است. و همه این موجودات با عظمت فوق حد بررسی و احاطه علمی، در مسیر اراده و قدرت قاهر خداوند سیر می کنند و هیچ کدام از این موجودات بی شمار قدرت خروج از مسیر اراده او را ندارند و تحت سلطه کامل قدرت او قرار یافته اند.
نافرمانی انسان در مقابل اراده خداوند
از توجه به آنچه در عبارات مذکور در قسمت اول این دعا گفته شده و بطور کلی از توجه به معانی آیاتی از قرآن مجید در عمومیت قدرت خداوند و اینکه او بر هر کاری و هر چیزی قادر است، احتمال دارد این شبهه در ذهن بعضی از انسان ها به وجود بیاید که اگر خداوند بر هر کاری قادر است و دارای قدرت بی انتها، پس چگونه بعضی از انسان ها در مقابل اراده و دستور او مقاومت می کنند و راهی مخالف دستورات و خواسته های او را در پیش می گیرند؟!
در جواب این شبهه می شود گفت: هرگز هیچ موجودی چه انسان و چه غیر او قدرت مقابله با اراده خداوند و مشیّت او را ندارد و موجوداتی که قدرت انسان ها در مقابل قدرت آن ها اصلاً به حساب نمی آید، در مقابل اراده خداوند بطور کامل رام و مطیع محض هستند. اما اراده مورد نظر در این بحث اراده تکوینی خداوند است. که هیچ موجودی در مقابل آن قدرت مقاومت و مخالفت ندارد و همه موجودات نسبت به آن حالت تذلل و اطاعت کامل دارند.
اما خداوند علاوه بر اراده و امر تکوینی، اراده و امر نوع دیگری هم دارد و آن اراده و امر تشریعی است. یعنی آنچه از طریق پیامبرانش به انسان ها ابلاغ کرده است! و آن عبارت است از دستورات تشریعی که انسان ها را به انجام آن ها مؤظف کرده است. از جهت دیگر خداوند به موجودی بنام انسان نوعی اختیار در امور زندگی عطا کرده است، یعنی مشیّت او بر این تعلّق گرفته است که انسان ها با داشتن قدرت اختیار و از طریق آموزش های دینی مسیر زندگی را طی کنند! حال چه ما انسان های عادی حکمت این اراده خداوند را بطور کامل درک کنیم و چه نسبت به آن علم اجمالی و محدود و سطحی پیدا کنیم و چه در بعضی از جهات از درک حکمت او بطور کامل ناتوان باشیم، در هر صورت اراده او مبنی بر داشتن اختیار در انسان ها و در محدوده مشیت خداوند، در زندگی آن ها برقرار خواهد بود! یعنی خود خداوند خواسته است که انسان ها با میل و علاقه و اراده خود، فرمان های تشریعی او را بپذیرند و طبعاً در این صورت امکان تخلّف از این نوع اراده و دستورات شرعی خداوند، برای انسان وجود خواهد داشت. با این توضیح روشن می شود که تخلف انسان از دستورات تشریعی خداوند، به یک معنی مقاومت در برابر دستورات او ـ درحقیقت ـ نمی تواند باشد، اما در جهت دیگر خلافکاری انسان و عدم پای بندی او به دستورات خداوند، مقاومت در مقابل اراده و فرمان پروردگارش محسوب می شود. در جهت اول که یعنی انسان و هیچ موجود دیگری قدرت مخالفت در مقابل اراده خداوند را ندارد وقتی مطرح می شود که مراد اراده تکوینی خداوند باشد. اما وقتی خداوند خود اراده فرموده است که انسان در محدوده معینی قدرت اختیار داشته باشد، پس خود ذات قدّوس او امکان تخلف در مقابل دستورات و اوامر و اراده تشریعی خود را برای انسان ها به وجود آورده است ـ به لحاظ هر حکمتی ـ پس این نوع تخلف و مقاومت مطابق مشیت خود خداوند ـ عزّو جلّ ـ می باشد، و انسان متخلف با قدرتی که از او دریافت می کند ـ به صورت آن به آن ـ او را نافرمانی می کند، و هر آن که خداوند بخواهد قدرت انجام افعال را از انسان می گیرد و یا اصل حیات او را از بین می برد و یا او را در مقابل اراده اش مجبور به اطاعت محض و کامل می کند.
در هر صورت حکمت ذات قدّوس الله – عزّوجلّ – اقتضاء کرده است که انسان ها در محدوده مشیّت خود او، دارای مشیّتی باشند، تا اطاعت از خدا در زندگی آن ها با میل و رغبت و داشتن اختیار تحقّق یابد و حالت عبودیت با میل و رغبت از آن ها ظهور کند و قصد اصلی از خلقت انسان و اسکان او در عالم دنیا در این صورت تحقق می یابد. و خدا ایمان و عبودیت اجباری را از انسان ها نمی خواهد – به هر حکمتی – و این مشیت و اراده او در آیات متعددی در کتاب آسمانی ذکر شده است. خداوند خطاب به پیامبر اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – می فرماید:
«وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يكُونُوا مُؤْمِنِينَ» (يونس/۹۹) یعنی: اگر پروردگار تو خواسته بود، تمامی انسان هائی که در روی زمین هستند، ایمان می آوردند، پس آیا تو می خواهی مردم از روی اکراه ]و اجبار[ ایمان بیاورند!
توضیح اینکه: وجود مبارک رسول اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – از ناحیه محبت شدید و دلسوزی زیاد به انسان ها، حتی کافران! با فعالیت و تلاش فوق حد تحمل خودش آن ها را به طرف دین خدا و نجات از آتش جهنم جلب می کرد، و خداوند از ناحیه ملاطفت و رحمت خود نسبت به آن بزرگوار او را از تلاش بیش از حد لازم نهی فرمود، و متذکر شد که خود او – عزّوجلّ – خواسته است که انسان ها با میل و رغبت خود و از ناحیه آموزش های متعارف شرعی و دریافت علم خدا از طریق وحی، در راه بندگی خدا سیر کنند! و طبعاً در این صورت عده ای از ایمان آوردن خودداری خواهند کرد و چاره ای از آن نیست و در غیر این صورت ایمان آن ها ایمان اجباری خواهد بود و خداوند این نوع ایمان را از انسان ها نمی خواهد.
در مورد دیگری خداوند باز خطاب به رسول گرامی خود فرمود:
«فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا– إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» (الکهف/۶-۷) یعنی: پس شاید ]و احتمال دارد[ تو جان خودت را از اندوه اینکه ]عده ای از مردم[ ایمان نیاوردند از دست بدهی – در حقیقت ما آنچه را بر روی زمین است، زینت آن قرار دادیم تا آن ها ]انسان ها[ را امتحان کنیم که کدام از آن ها بهتر عمل می کنند! در این آیه هم خداوند رسول گرامی خود را از تحمل مشقت زیاد، فوق حد تحمل و اندوه و حزن زیاد بجهت ایمان نیاوردن به کتاب آسمانی نهی می فرماید! و به حکمت خود در نوع خلقت موجودات و انسان ها، اشاره ای می کند و موضوع بطور خلاصه به این صورت است که خداوند اشیاء را با صورتی زینت یافته آفریده است و در دل های انسان ها گرایشی نسبت به این زندگی دنیوی و متاع آن قرار داده است و از طرفی از طریق آموزش های شرعی توسط پیامبران، انسان ها را بسوی مقصد آفرینش و زندگی در بهشت با ارزش ها و لذت های مستمر بی پایان دعوت کرده است! اما در این صورت تخلّف و نافرمانی عده ای از انسان ها از دستورات تشریعی امکان پذیر است! و اگر انسان ها با وجود زینت های زندگی دنیوی و امکان تخلف از دستورات، به آموزش ها و احکام تشریعی پای بند باشند، استعداد صعود به عالم فوق دنیا و زندگی در بهشت را پیدا خواهند کرد! و مشیت خداوند هم برای برقراری همین نظام زندگی در عالم دنیا تعلّق دارد!
الیاس کلانتری
۱۳۹۶/۴/۲۵