۲۱۳-آیا خداوند فقط اعمال پرهیزکاران را می پذیرد؟!

indexسؤال: در آیات قرآن گفته شده است که خداوند فقط اعمال اهل تقوی را می پذیرد، آیا این کار سبب یأس و دلسردی انسان های دیگر و گناهکاران نمی شود؟!

پاسخ:

کلیات

*معنای پذیرفته شدن اعمال متّقین چیست؟!

*جلوه های حکمت خداوند در نظام حاکم بر عالم دنیا

*علت عدم پذیرش اعمال انسان ها بدون تقوا

*آثار ارزشمند بیان سنت های حاکم بر عالم

*فسق و کفر مانع پذیرش اعمال انسان ها می شود.

*تقوا عامل صعود اعمال انسان ها از دنیا می شود مثل اینکه حرارت آفتاب عامل جدا شدن و صعود ذرّات آب از دریاها و گودال ها و اشیاء آبدار می شود.

**********

در آیاتی از قرآن مجید داستانی از دو فرزند حضرت آدم (علیه السلام) نقل شده است، بطوریکه هر کدام از آن دو، جهت تقرّب به پروردگار چیزی آوردند. اما از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، برادری که قربانی او پذیرفته نشده بود ناراحت شده و به برادرش گفت: من حتماً تو را خواهم کشت! و او هم در مقابل تهدید برادرش گفت: «خداوند فقط از متّقین قبول می کند» یعنی علت اینکه قربانی تو پذیرفته نشد، عدم تقوا و نیت صادقانه تو بود. و قضیه به من ربطی ندارد، بلکه علت قبول نشدن قربانی تو، نیت و رفتار خود تو است.

خداوند در این زمینه می فرماید:

«وَاتْلُ عَلَيهِمْ نَبَأَ ابْنَي آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» (المائدة/۲۷) یعنی خبر ]و داستان[ دو پسر آدم را بر آن ها ]یعنی مؤمنین[ بطور حقیقی بخوان هنگامی که ]هر یک از آن دو[ قربانی پیش داشتند، پس از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. او به برادرش گفت من حتماً تو را خواهم کشت، او جواب داد که خداوند فقط از اهل تقوی قبول می کند. از سیاق آیات بر می آید که فرزند مقتول آدم (علیه السلام) شخص صالح و دانائی بود و نظرش در موضوع ذکر شده درست می باشد و خداوند آن را رد نکرده بلکه بطور ضمنی پذیرفته است.

در آیات دیگری از قرآن مجید هم موضوع پذیرش رفتارهای اهل تقوا به صورتی ذکر شده است. بعنوان نمونه:

«قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَنْ يتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ — وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا ينْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ» (التوبة/۵۴-۵۳) یعنی ]ای پیامبر به منافقین[ بگو چه با رغبت و چه با بی میلی انفاق کنید! اما هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد!! چون شما گروهی فاسق بودید! و چیزی مانع پذیرفته شدن انفاق های آن ها نشد جز اینکه آن ها به الله و رسولش کفر ورزیدند، آن ها نماز بجای نمی آورند جز با کسالت و انفاق نمی کنند جز با کراهت ]و بی میلی[

از این آیات بر می آید که اعمال منافقان که قومی فاسق هم هستند، مورد قبول خداوند قرار نمی گیرد، اگر چه آن ها ظاهراً دعای ایمان می کنند، اما در واقع نسبت به الله و رسولش کفر می ورزند.

اما اینکه چرا خداوند اعمال اهل تقوا را قبول می کند و اینکه آیا این کار سبب یأس انسان های دیگر از جمله گناهکاران نمی شود؟! در جواب عرض می کنیم که خود این رفتار خداوند عامل تشویق انسان ها به تقوا می شود و باز دارنده ای در مقابل خلافکاری و ارتکاب گناهان! خداوند انسان ها را به دو گروه اهل تقوا و انسان های عادی یا گناهکار تقسیم نکرده است، بطوریکه گروهی از آن ها همیشه در مسیر تقوا قرار بگیرند و در مقابل گروه دیگر بدون تقوا و گناهکار محسوب شوند، بلکه هر گناهکاری هم می تواند توبه کند و از ارتکاب گناهان خودداری کند و جزو اهل تقوا شود، و اعمال او مورد قبول خداوند قرار بگیرد. خود پشیمانی از گناه و توبه نوعی تقوا در وجود انسان محسوب می شود، یعنی یک گناهکار هم می تواند از گناهش توبه کند و اهل تقوا شود.

خداوند از ناحیه رحمت بی انتهای خود انسان های گناهکار را تشویق به توبه و پاکسازی اعمال و قلوب خودشان می کند. و به آن ها جهت توبه و پاکسازی خود کمک می کند و به آن ها مهلت می دهد. خداوند بنده های گناهکار خود را فوراً از حوزه بندگی خود خارج نمی کند، بلکه آن ها را بسوی رحمت خود جلب می کند.

اما اینکه اعمال انسان ها در صورت داشتن تقوا مورد پذیرش خداوند واقع می شود، و اینکه خداوند این موضوع را در آیات قرآن به نحوی متذکر شده است علت و حکمت آن این است که انسان ها از آثار و فواید تقوا و در مقابل از آثار و خواص گناهان مطلع شوند و بسوی تقوا و فاصله گرفتن از گناهان حرکت کنند.

پذیرفته شدن یک عمل یعنی سالم و پاک بودن آن از جمله ارزش های فراوان آن می باشد یعنی عمل و رفتاری که استعداد و خاصیت صعود از عالم دنیا را پیدا کرده است و به پدیده های ارزشمندی جهت زندگی اخروی تبدیل شده است. تقوا قوه ای است که عامل پاکسازی عمل و رفعت آن به عالم فوق دنیا می باشد. مثل اینکه تابش آفتاب و حرارت ناشی آن ذرّات آب را از گودال ها و از صورت گل آلود، و ساقه و شاخه و برگ درختان و پوست و قسمت های زاید میوه ها و زمین های مرطوب و پر از گل و خاک و امثال آن ها جدا می کند. و به صورتی کاملاً پاک و زلال در آسمان و در شکل ابرها به جریان می اندازد.

درس هائی از نهج البلاغه ـ 20
بخوانید

خداوند در قرآن مجید می فرماید:

«إِلَيهِ يصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يرْفَعُهُ» (فاطر/۱۰) کلام طیّب بسوی خدا صعود می کند و عمل صالح آن را رفعت می دهد.

در حقیقت خداوند در آیات مورد بحث یکی از سنت های حاکم بر عالم و فضای زندگی انسان ها را معرفی کرده است. در عالمی که ما انسان ها در آن زندگی می کنیم، نظام قانونمندی برقرار است و اشیاء و پدیده ها خواص و آثار معینی دارند. در نظام حاکم بر عالم اراده و مشیّت خداوند بر اشیاء موجود در آن حکومت می کند، افعال خداوند و اراده و مشیّت او از علم و حکمت نامحدودش نشأت می گیرد و ما انسان ها در حوزه حکومت خداوند قرار داریم حال او اراده کرده است که افعال و رفتارهای انسان ها در صورت داشتن صلاحیت از عالم دنیا صعود کند. و به عالم فوق عالم دنیا منتقل شود. و مطابق این نظام حاکم، عملی که با تقوا توأم باشد امکان صعود از عالم دنیا برای آن فراهم می شود، مثل اینکه اگر حرارت خورشید به آب دریاها و نهرها و اشیاء دیگر منتقل شود، ذرّات کوچک آب از سطح زمین و بعضی اشیاء موجود در آن مثل درختان و اجزاء آن ها، جدا می شود و صعود می کند و در ارتفاع معینی به شکل ابرها در فضا شناور می شود و مطابق اراده خداوند در مناطقی از زمین به صورت باران نازل می شود.

یعنی در حقیقت یک قطعه ابر تشکیل شده است از ذرات بسیار کوچک آب به اضافه حرارت! و این جریان یعنی تبخیر آب در اثر انتقال حرارت به آن و صعود ذرات جدا شده از اشیاء آبدار و ذخایر زمینی، جلوه ای از برقراری نظامی قانونمند در فضای زندگی ما انسان ها است.

شبیه به همین است نظام حاکم بر اعمال انسان ها، بطوریکه عمل صادر شده از انسان باضافه تقوا عامل صعود آن اعمال از عالم دنیا به عالمی می شود که انسان بعد از رحلت از دنیا در آن عالم زندگی خواهد کرد.

این جهت علمی موضوع بود، اما موضوع جهت دیگری دارد و آن موقعیت اخلاقی آن است و اینکه آیا پذیرش عمل از اهل تقوا و یا بیان آن به انسان ها سبب دلسردی و یأس انسان های دیگر می شود؟! در جواب می شود گفت برقراری این نظام در عالم مطابق حکمت و رحمت پروردگار عالم و افعال او در مقام ربوبیّت عالم و موجودات آن است، اعم از اینکه ما انسان ها حکمت اعمال او را بدانیم یا ندانیم و یا نوعی علم سطحی نسبت به بعضی از افعال ذات مقدس او داشته باشیم! اما اظهار این مطلب یعنی قبولی اعمال از اهل تقوا هم دارای حکمتی است و سبب اخلاص در عبادت و تلاش در راه پاکسازی روح انسان و توبه از گناهان می شود! و لازم به ذکر است که این مطلب با موارد فراوانی از آموزش های قرآنی در موضوع توبه از گناهان و امیدواری به رحمت پروردگار در قرآن کنار هم قرار گرفته است، و نتیجه اینکه اظهار این موضوع نه تنها سبب یأس افراد عادی و گناهکاران نمی شود، بلکه سبب توبه از گناهان و فاصله گرفتن از آن ها و امیدواری به رحمت خداوند می شود.

این موضوع مثل این است که یک انسان از فواید و صحت بدن انسان و ارزش ها و لذت های آن برای دیگران صحبت کند و نسبت به آثار بعضی از بیماری ها و عوامل ابتلاء به آن ها هشدار دهد و در ضمن سخنان خود بگوید: فقط افراد سالم لذت ها و فواید سلامت و صحت بدن را دریافت می کنند! در این صورت آیا می شود گفت که سخنان او نسبت به انسان هائی که مبتلا به بعضی بیماری ها هستند، یأس آور و ناراحت کننده است و آن ها را دلسرد می کند؟! در حالیکه این نوع سخنان و بیان فواید صحت بدن و راه های پیشگیری از بیماری ها مجموعاً مفید و ضروری است و یک عامل بازدارنده در مقابل بیماری ها و تشویق انسان ها به ایجاد عوامل صحت بدن و معالجه بیماری ها است.

قابل ذکر است که پذیرفته شدن عمل و برطرف شدن تکلیف انسان دو تا موضوع جدا از هم در عین حال مرتبط با هم می باشند. یعنی وقتی یک انسان یک دستور شرعی را بعنوان یک تکلیف می پذیرد و به آن عمل می کند در صورت صحت این عبادت او به تکلیفش عمل کرده است. حتی اگر انجام آن عمل بدون داشتن تقوا و بدون حضور قلب و بدون میل و رغبت انجام گرفته باشد. مثل اینکه انسان بدهکار موظف است بدهی خود را به طلبکار بپردازد، حال اگر یک بدهکار از روی ناچاری و با بی میلی و حتی با ناراحتی بدهی خود را بپردازد، او به وظیفه خود عمل کرده است و دیگر بدهکار محسوب نمی شود، اما اگر او با میل و رغبت و در وقت تعیین شده و با روش مؤدبانه ای بدهی خود را پرداخت کند علاوه بر اینکه دین خود را اداء کرده است، رضایت پروردگار را هم بدست می آورد و به او اجر عبادت کامل عطا می شود. در این صورت عمل او مورد قبول خداوند هم واقع می شود و نمره بالاتری در این عمل به او تعلّق می گیرد.

الیاس کلانتری

۱۳۹۶/۱/۲۱

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن