۲۴۴-راه های عملی ترک غیبت و گناهان دیگر کدامند؟!

59b514757c03f4e14c006ca63de02928_XLبخش دوم

سؤال: برای ترک غیبت چه راه های عملی وجود دارد؟!

پاسخ: به سؤال کلی در مورد غیبت و تعریف آن و راه های عملی ترک آن در دو شماره قبلی پاسخی داده شد، آن دو پاسخ مشتمل بود بر تعریف غیبت و شناسائی موقعیت این عمل و توجه به آثار زیانبار و میزان خسارت های آن. در این بخش و ادامه آن محور بحث راه های ترک آن گناه عظیم خواهد بود،! و موضوع بحث به گناهان دیگر هم ارتباط پیدا خواهد کرد. موفقیت کامل در ترک این گناه عظیم و بعضی از گناهان دیگر مستلزم توجه عمیق و خالص به نکاتی است که ذیلاً به ذکر و توضیح آن ها می پردازیم:

۱-این نکته ابتداءً باید مورد توجه انسان قرار بگیرد که اطاعت از پروردگار عالمیان موجب ورود او در پناهگاه توحیدی می شود. انسان در آن پناهگاه در امنیت و آرامش و آسایش زندگی می کند و تحت پوشش قدرت و رحمت و الطاف و نعمت های  پروردگارش قرار می گیرد. در آن پناهگاه هیچ خطر و هیچ مشکل عظیمی در انسان خوف و اضطراب ایجاد نمی کند و حوادث نامطلوب هم نمی تواند آسایش و امنیّت او را از بین ببرد. حتی حادثه فوت و انتقال از دنیا هم نه تنها برای او ترس آور و نگران کننده نخواهد بود، بلکه عامل سرور و امیدواری،و حادثه ای لذتبخش و پایان سختی ها و گرفتاری ها و مصیبت ها تلقی خواهد بود.

اما کسانیکه به آن پناهگاه امن راه پیدا نکرده اند و وارد آن نشده اند در تمام عمر خود در معرض بلاها و ناامنی ها و خوف و اندوه و انواع فقرها قرار خواهند گرفت. و از راه یافتن به مقصد حیات انسانی محروم خواهند شد و بطور ابدی در رنج ها و مشقّت ها و زندگی عذاب آور و بلاهای بی پایان گرفتار خواهند شد.

حال با این وصف آیا هیچ انسان عاقلی حاضر می شود با نافرمانی خداوند و ارتکاب گناهان از حوزه عبودیّت خداوند و آن شکوه و جلال خارج شود و خود را از رحمت و برکات و نعمت های عظیم پروردگارش محروم کند؟! انسان در اثر ارتکاب گناه و نافرمانی پروردگارش چه چیزی بدست می آورد؟! آیا گناه و نافرمانی خداوند حقیقتاً لذتی برای انسان دارد؟!

 اگر کسانی تصوّر می کنند که از انجام گناه لذت می برند، آن ها در غفلتی زیان بار فرو رفته اند. لذت بردن از گناه مثل لذت بردن یک فرد معتاد از مواد مخدر است! آیا استعمال مواد مخدر در اصل و در نظر انسان های سالم و غیر معتاد هم، لذتی دارد؟! اگر یک معتاد از مصرف مواد مخدّر لذتی احساس می کند، آن یک لذت توهّمی است نه لذت حقیقی! بجهت اینکه انسان های سالم و غیر معتاد نه تنها هیچ لذتی از مصرف کردن آن مواد آلوده و زیانبار نمی برند، بلکه از آن احساس نفرت می کنند و مشمئز می شوند.

 یک مطلب بسیار مهمی در موضوع لذت بردن انسان از بعضی کارها و بعضی اشیاء وجود دارد و ما اینجا به آن  بطور فشرده اشاره ای می کنیم- و بحث مفصّل در آن زمینه را به فرصت مناسبی موکول می کنیم- و آن اینکه الله که «خالق» موجودات و «ربّ» آن ها است خواصی به روح او عطا کرده است که از بعضی اشیاء و رفتارها لذت می برد. مثل لذت از مواد غذائی بالخصوص وقتی که انسان شدیداً گرسنه است و لذت از نوشیدن آب وقتی انسان تشنه است و لذت از خواب بعد از ساعاتی کار و فعالیت و یا ساعاتی بیداری!

 این خاصیت در روح انسان که موجب لذت بردن از بعضی اشیاء می شود، در حقیقت به آن جهت به او عطا شده است که او را بسوی آن اشیاء سوق دهد و در نتیجه نیازهای بدن و روح او تأمین شود و زندگی انسان به نحو مطلوب ادامه یابد. یعنی چون استمرار حیات انسانی مستلزم غذا خوردن و آب نوشیدن و خوابیدن و امثال آن ها است، لذت ناشی از غذا و آب و خوابیدن او را وادار می کند که آن ها را بدست آورد و به کار ببرد.

 اما روح انسان در سطوح متعالی و در مسیر رشد و کمال به لذت های برتری هم احتیاج دارد مثل انس با انسان ها و در رأس آن ها افراد خانواده مثل والدین و همسر و برادران و خواهران و فرزندان و دوستان مهربان، و مثل اطعام به مساکین و مجالست با دانشمندان و شخصیت های ممتاز اخلاقی و تماشای مناظر طبیعی مثل گل ها و درختان و بعضی از حیوانات و امثال آن ها .در جهت مقابل انسان از بعضی اشیاء و کارها تنفّری در وجود خود احساس می کند مثل نفرت از بوی زباله و غذاهای مانده و گندیده و یا مثل نفرت از دزدی و ظلم به دیگران و مزاحمت برای انسان های دیگر و امثال آن ها.

 این نفرت و اشمئزاز از بوی زباله و طعم غذای مانده و فاسد شده جهت فاصله گرفتن از آن ها در وجود انسان قرار گرفته است و این حالت روحی در کنار آموزش های علمی و عقلی و یا قبل از آن ها، موجب فرار و فاصله گرفتن از اشیاء و اعمالی می شود که برای انسان ضررها و زیان ها و بیماری ها و مشکلاتی تولید می کند. اما مشاهده می کنیم که همان بوی نامطبوع غذای فاسد مورد رغبت بعضی از حیوانات مثل گربه و سگ و گرگ و پلنگ و بعضی از حشرات مثل مورچه و سوسک و مگس و امثال آن ها است. به جهت اینکه این حیوانات و امثال آنها عامل پاک سازی محیط زندگی انسان ها می باشند و به این منظور و امثال آن آفریده شده اند. حاصل بحث اینکه لذت بردن از بعضی اشیاء و رفتارها و تنفّر از بعضی دیگر لازمه زندگی مطلوب انسانی است و عاملی است برای بقای آن و رسیدن به مقصد حیات.

اما بعضی از انسان ها لذت بردن از اشیاء را در زندگی روزمره هدف اصلی و مقصد نهائی خود و رفتارهای خود تلقّی می کنند نه وسیله ای برای رسیدن به مقاصد حقیقی، لذا می خواهند به هر قیمتی شده و بدون هیچ تفکری وسیله لذتی برای خود فراهم کنند. لذا در زندگی عده ای از افراد به لذت های طبیعی و اصلی اکتفاء نمی شود و آن ها در مسیر زندگی خود به لذت های توهّمی و خیالی روی می آورند چون زندگی آن ها از حالت طبیعی خارج می شود. بعنوان مثال: در وجود انسان در سنین خاصی تمایل قدرتمندی به انسان نوع مقابل پیدا می شود. این کشش و گرایش به منظور وادار کردن انسان به ازدواج و تشکیل خانواده در وجود او قرار گرفته است و از الطاف پروردگار عالمیان به انسان و از نشانه های ربوبیّت او است.

بطوریکه فرمود:

«وَمِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيهَا وَجَعَلَ بَينَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يتَفَكَّرُونَ» (الروم/۲۱) یعنی: از نشانه های ]ربوبیّت[ او آن است که از ]نوع[ شما ]انسان ها[ همسرانی برایتان آفرید که با آن ها آرامش پیدا کنید و میان شما محبت و دوستی و علاقه قلبی قرار داد، و در این ]پدیده و جریان[ نشانه هائی است برای قومی که اهل تفکر هستند.

106- نفرین مظلوم چه آثاری در مورد ظالم و خانواده اش خواهد داشت؟!
بخوانید

 این علاقه قلبی باید انسان را بسوی یک ازدواج مطلوب و معقول و با اهداف متعالی سوق دهد، فلذا دو انسان با تحمل بعضی مشکلات راه تشکیل یک بنای مقدس بنام ازدواج را هموار کنند و آن لذت قلبی و تمایل باطنی که در سن معینی هم در انسان ها به وجود می آید برای تشکیل  آن بنای مقدس بود و از آنجا به بعد لذت انسان از همسر عمدتاً از ناحیه انس گرفتن و دوستی و یار و غمخواری همدیگر بودن  باید تأمین شود، یعنی تمایل اولیه به تمایل متعالی و برتر انس و دوستی تبدیل شود و در اصل آن تمایل اولیه مقدمه و سبب رسیدن به تمایل برتر و احساس نیاز از نوع متعالی طرفین آن رفتار شکوهمند، به یکدیگر باید باشد . و آن تمایل اولیه و اشباع خواسته روح انسان مقصد اصلی ازدواج و تشکیل خانواده نباید تلقی شود.

 لذت انس و دوستی زن و شوهر به یکدیگر در شرایط عادی و عمومی بعد از تولد اولین کودک باید به کشش و علاقه مادر و پدر به فرزند و به تدریج شدت یافتن آن می شود . یعنی یک مرد علاوه بر آن علاقه اولیه به زن و علاقه بعدی به شریک زندگی و انس و دوستی با او به علاقه نوع دیگر یعنی علاقه به مادر یک کودک و مراقب او ارتقاء یابد. یعنی همچنانکه  انسانها از دیدن یک کبوتر که به جوجه خود غذا می دهد و یک آهو که به بچه خود شیر می دهد و یک  گربه که از بچه خود دفاع می کند و وقتی انسانی یا حیوانی به او نزدیک شد ،حمله می کند و خطر احتمالی را از بچه خود دور می کند، منظور این است که انسان از دیدن این صحنه ها لذت می برد. همچنان از دیدن مادری  که کودک خود را در آغوش می گیرد و از او مراقبت می کند و وسایل آرامش او را فراهم می کند و گاهی جهت گریه یا گرسنگی یا بیماری کودک خود هم، گریه می کند یک حالت رقت قلبی و رأفت در او به وجود می آید، بالخصوص وقتی که این صحنه ها در مورد همسر خود و کودک خود جریان می یابد و آن مادر دلسوز و فداکار ، همسر خود او و در خانه او و مقابل دیدگان او قرار دارد.

این لذت نوع آخری هم باید استمرار یابد و در سطح برتری قرار بگیرد و پدر خانواده در مقام پرورش کودک و تأمین نیازهای همسرش و فرزندش، به لذت های برتری برسد. همچنین مادر خانواده همسرش را به عنوان پدر فرزندش و سرپرست او و سرپرست خودش بطور مستمر  مورد توجه قرار دهد و انس علاقه بیشتری به او پیدا کند علاوه بر آن علاقه اولیه و ثانویه ای که ذکر شد.

طبعاً علاقه اولیه به جنس مقابل و بعد شریک زندگی و بعد به فرزند و بعداً به پدر یا مادر فرزند ، باز هم هدف نهائی نمی تواند باشد و انسان نباید در هیچ یک از پله های  ساختمان حیات حقیقی توقف کند و بلکه باید همه این پله ها را طی کند و بالاتر برود تا محل استقرار اصلی و نهائی! و اِلا نوعی پوچی و بی هدفی و فساد همه جهات زندگی او را فرا می گیرد

یعنی زندگی انسان لازم است با نوعی لذت جوئی همراه باشد و تنوع در لذت ها باید حقیقی باشد و نه توهمی و اعتیادی. یعنی به عنوان مثال اگر یک انسان در سنین معینی موفق به یک ازدواج ـ در اصل ـ مطلوب شد و یک منزل مسکونی هم تهیه کرد و هم دارای فرزندانی شد و رفاهی هم اگر چه بطور نسبی و در مقایسه با عموم مردم پیدا کرد، باز او به مقصد حقیقی حیات نرسیده است و لذت او صرفاً با بدست آوردن این خواسته ها استمرار نخواهد یافت. بلکه یک نواختی زندگی، لذت های قبلی او را هم از بین خواهد برد!

او لازم است به لذت های بالاتر برسد  و تنوع در نتیجه لذت های جدید در روح او جریان یابد. البته لذت های حقیقی و نه توهمی و در سطوح پائین  قبلی! مثلاً او احتیاج پیدا خواهد کرد لذت های نوع برتر و کریمانه تر را بیشتر مورد توجه قرار دهد، مثل لذت بردن از کمک به دیگران و اطعام مساکین و علاقه به معنویات مثل لذت بردن از تلاوت کتاب خدا  و گرایش به زندگی اخروی و همسایگی با پیامبران خدا و ابرار و صالحان!

 اما گروهی از انسان ها به هر علتی در مسیر لذت های متعالی روحی حرکت  نمی کنند و از ادامه صراط مستقیم عبودیت یا حتی از  ورود به آن باز می مانند و در گودالی از کنار جاده زندگی سقوط می کنند. این قبیل افراد ـ اگر چه قابل ترحم هم هستند ـ زندگی خود و دیگران را به فساد می کشند و تباه می کنند. این بیچاره ها بجای لذت های متعالی انسانی ، به لذت های کاذب توهّمی روی می آورند. مثل انسانها ی معتاد و مبتلا به مواد مخدر و انسانهای شرور و مزاحم  حقوق و حیات دیگران

  یک گروه از این گرفتاران در باتلاق های فساد هم، اهل غیبت هستند!! یعنی یک انسان به درجه ای از بیچاره گی و ابتذال می رسد که لذت مورد نیاز روح خود را می خواهد از بدگویی پشت سر انسانها و اشاعه عیوب و زشتی ها و گناهان بدست آورد ! و در نتیجه  او با سخن و رفتار خود عامل انتشار زشتی ها و اشاعه فساد و گناهان در بین مردم می شود و بعضاً موجب شیوع دشمنی ها بین انسانها و قطع ارتباط ها ی دوستانه و طلاق و جدایی بین خانواده ها و حتی درگیری های منتهی به قتل انسان ها!

 حاصل کلام اینکه : اولین قدم در راه ترک عمل زشت و پلید و خسران آور«غیبت» توجه دقیق به موقیعت و آثار این عمل پست و فساد انگیز است و اینکه این عمل پلید هیچ لذتی برای انسانها ندارد و لذتی که عده ای از آن احساس می کنند ، از نوع لذت کاذب و توهمی است شبیه به لذتی که انسانهای معتاد از مصرف مواد مخدر احساس می کنند و ، در نتیجه ندانسته در باتلاق متعفن اعتیاد به آن مواد پلیدسقوط می کنند.

 لازم به تذکر است که در بخش های قبلی این سلسله مباحث وعده داده شد که در این بخش به معرفی راه های عملی این گناه عظیم و عمل زیان بار اقدام شود اما ضمن بحث احساس شد که این کلام مقدماتی و یا اولیه جهت توفیق در رسیدن به این خواسته بسیار ضروری است و در حقیقت قدم اول در رسیدن به هدف مورد نظر یعنی ترک غیبت می باشد، و به خواست خداوند در بخش بعدی به توضیح روش های عملی این موضوع خواهیم پرداخت (ان شاء الله تعالی)

۱۳۹۶/۱۱/۹

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن