کلام ایام – ۱۸۰، عید میلاد حضرت زینب کبری (علیها السلام)

Imam-Hossein-Shrine-2 بخش سوم

معارف دینی در کلام حضرت زینب (علیها السلام)

۲- «لَا يُجْزِعَنَّكَ مَا تَرَى فَوَ اللَّهِ إِنَّ ذَلِكَ لَعَهْدٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى جَدِّكَ وَ أَبِيكَ وَ عَمِّكَ وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ أُنَاسٍ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا تَعْرِفُهُمْ فَرَاعِنَةُ هَذِهِ الْأَرْضِ وَ هُمْ مَعْرُوفُونَ فِي أَهْلِ السَّمَاوَاتِ أَنَّهُمْ يَجْمَعُونَ هَذِهِ الْأَعْضَاءَ الْمُتَفَرِّقَةَ فَيُوَارُونَهَا وَ هَذِهِ الْجُسُومَ الْمُضَرَّجَةَ وَ يَنْصِبُونَ لِهَذَا الْطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِيكَ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ ع لَا يَدْرُسُ أَثَرُهُ وَ لَا يَعْفُو رَسْمُهُ عَلَى كُرُورِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ لَيَجْتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ الْكُفْرِ وَ أَشْيَاعُ الضَّلَالَةِ فِي مَحْوِهِ وَ تَطْمِيسِهِ فَلَا يَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً وَ أَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّاً»(۱) بعد از شهادت حضرت امام حسین- علیه السلام- و یارانش سپاه شیطان اجساد پلید کشتگان خود را دفن کردند و فردای روز عاشورا حضرت امام سیدالساجدین- علیه السلام- و بانوان و کودکان حرم حسینی- علیه السلام- را به حالت اسیری از کربلا حرکت دادند

 

آن ها بانوان و کودکان را از کنار بدن های مطهّر شهدا عبور دادند. امام سیدالساجدین-  علیه السلام- که به بیماری شدیدی مبتلا شده بود وقتی بر روی شتر در حال عبور از کنار اجساد مطهّر شهداء، چشمش به آن بدن های قطعه قطعه افتاد از شدت تأثّر به حال نزدیک به احتضار افتاد بطوریکه نزدیک بود روح شریفش از بدن جدا شود. امام- علیه السلام- علاوه بر اینکه بیماری شدید قدرت حرکت را از وجود شریفش گرفته بود، او را بر روی یک شتر بسته بودند. طبعاً آن حضرت در مورد بدن های مطهّر شهداء قدرت بر هیچ اقدامی را نداشت. ماندن ابدان طاهره اولیاء خدا روی زمین بدون دفن و وضعیت پیش آمده و اسارت بانوان حرم امام حسین- علیه السلام- او را بشدت منقلب کرد، در حدی که حضرت زینب- سلام الله علیها- احساس کرد که «حجت خداوند» و یادگار گذشتگان به حال نزدیک به احتضار افتاده و نزدیک است روح شریفش از بدن جدا شود! آن حضرت جهت حمایت از حجت خدا و فرزند برادرش بین او و بدن مطهّر امام- علیه السلام- و شهداء قرار گرفت و مانع نگاه کردن او به اجساد مطهّره شد و جهت کمک به او و حفاظت از وجود شریفش خطاب به او عرض کرد:

 «ای یادگار جدّم و پدرم و برادرانم چه شده است که تو را می بینم در حالی که نزدیک است حیات خود را از دست بدهی؟!!!»

امام سیدالساجدین- علیه السلام- اشاره فرمود به وضعیت پیش آمده که اجساد مطهره حجت خدا امام حسین- علیه السلام- و یارانش بر روی زمین افتاده و آن ها را به صورت اسیر از آنجا می برند و کسی هم نیست آن ها را دفن کند حضرت زینب ـ علیها السلام ـ این کلام شریف را خطاب به او عرض کرد:

« آنچه را می بینی تو را به جَزع نیاورد، به خدا سوگند این عهدی است از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به جدّت [امیر المؤمنین علی] و پدرت و عمویت [علیهم السلام ] و همانا خداوند از گروهی از این امت پیمان گرفته است و آن ها را فراعنه و حکام جبار نمی شناسند و آنها بین اهل آسمانها شناخته شده اند، آنها این اعضاء پراکنده و اجسام آغشته به خون را جمع کرده و دفن خواهند کرد و در این سرزمین برای قبر پدرت سیدالشهداء نشانه ای نصب خواهند کرد که اثرش هرگز کهنه و مندرس نخواهد شد و گذشت مکرر شب و روز رسم آن را محو نخواهد کرد. و بطور قطع رهبران کفر و پیروان ضلالت تلاش خواهند کرد در محو و از بین بردن آن، اما آثار و نشانه های آن آشکار تر خواهد شد و امر او رفعت پیدا خواهد کرد.

حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ با این رفتار خود در روح شریف امام ـ علیه السلام ـ آرامشی ایجاد کرد و توجه  آن بزرگوار را به آینده و آثار عظیم حادثه عاشورا معطوف نمود.

کلام حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ متضمن نکات بسیار مهمی است که به بعضی از آنها اشاره ای می کنیم :

الف: حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ با وجود گرفتاری در مصیبت  های عظیمی که زبان و قلم از توصیف آن عاجز است، مراقب وضعیت روحی حجت خدا و یادگار گذشتگان  یعنی امام سید الساجدین ـ علیه السلام ـ بود! آن قدرت روحی عظیم و آن نوع فداکاری و حمایت از دین خدا می شود گفت فقط در حد شخصیت پیامبر خدا و ذوات مقدسه معصومین ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ بوده است. آن بزرگوار صبر بر مصیبت  ها و استقامت در مقابل طوفان حوادث سنگین را ازمادر گرامی خود حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ و امامان خود امیر المؤمنین علی و حسن بن علی و حسین بن علی ـ سلام الله علیهم به ارث برده بود.

 آن بزرگوار تمام توجهات و قوای روحی خود را به عظمت و قداست و جلالت « دین خدا » معطوف کرده بود و در آن مسیر قدسی از هیچ حادثه و مصیبتی نمی ترسید و لحظه ای از یاد دین خدا غفلت نمی کرد.

در آن شرایط بحرانی خود حضرت زینب ـ علیها السلام ـ بود که احتیاج به تسلیت و دلجوئی و کمک دیگران داشت. او در آن حادثه ناظر شهادت شش تا از برداران خود و فرزند و فرزندان برادران و شخصیت های دیگر خاندان رسالت و گروهی از اولیاء خاص پروردگارش بود. بالخصوص حادثه شهادت گوشواره عرش خدا و سید جوانان اهل بهشت  یعنی حضرت سید الشهداء امام حسین ـ علیه السلام ـ که سنگینی و عظمت آن با معیارهای متعارف بین  انسانها قابل اندازه گیری و سنجش نیست. آن بزرگوار که همراه حجت خدا و شخصیت های خاندان رسالت به آن سفر رفته بود، زمان برگشت بصورت اسیر در دست منافقان پلید و صاحبان رذیلت ها و پستی ها و قاتلان فرزندان پیامبر خدا ، در آمده و در آن حال سر پرستی بانوان داغدیده و مصیبت کشیده و کودکان پدر از دست داده هم  به عهده او قرار گرفته بود.

226ـ آیا در روز عاشورا ملائکه جهت نصرت امام حسین ـ علیه السلام ـ به کربلا نازل شدند؟!
بخوانید

ب: اگرچه امام سید الساجدین حجت خدا بود و در مقام عصمت و امامت قرار داشت و طبعاً وارث صبر و استقامت و قدرت روحی پیامبران خدا و ذوات مقدسه رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و جدّ گرامی خود امام علی و جده بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا و عموی کریمش امام حسن مجتبی آن قهرمان صبر و استقامت و سرور شهیدان تاریخ حیات انسانها پدر کریم خود، امام حسین ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ بود، و در مواقع متعددی خود او با رفتار و کلامش به عمه بزرگوار خود و سایر همراهان تسلیت می دادو در آنها آرامش روحی ایجاد می کرد، اما در عین حال سنگینی و عظمت مصیبت های روز عاشورا و فردای آن روز و اسارت دختران رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و بانوان و کودکان حرم حسینی ـ علیه السلام ـ برای آن وجود مظلوم بسیار شکنَنَده بود و وضعیت جسمی و روحی او و شدت بیماری و وضعیت شهداء کافی بود که آن کشتی طوفان زده را در هم شکند و روح شریفش  از بدن جدا شود.

علت اصلی آن وضعیت روحی امام ـ علیه السلام ـ احتیاج به توضیحی دارد و آن اینکه : طبعاً قدرت روحی و صبر و استقامت امام معصوم ـ علیه السلام ـ  مثل همه کمالات و فضائل او در بالاترین درجه قرارداشت و اما به همان نسبت عواطف انسانی هم در وجود امام ـ علیه السلام ـ شدیدتر است و علاقه قلبی و وابستگی روحی یک امام و حجت خدا نسبت به امام و حجت دیگر هم، بسیار شدید و در اصل برای انسانهای عادی غیر قابل توصیف و ادراک است. مثل علاقه شدید و خاص وجود مبارک رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به امیر المؤمنین علی و دخترش فاطمه زهرا و حسنین ـ علیهم السلام ـ و متقابلاً علاقه قلبی و وابستگی روحی آن بزرگواران نسبت به آن حضرت! یعنی علاقه قلبی خاص رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نسبت به امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ از ناحیه مقام و موقعیت او در عبودیت و تقرب او نسبت به پروردگار عالمیان و عنایات خاص پروردگار نسبت به او بود نه از جهت قرابت و قوم و خویشی و فقط حمایت از دین خدا و سعی و کوشش او در این راه ! و زحماتی که در مسیر حمایت از پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ کشیده بود.

همچنین علاقه شدید و اختصاصی حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ نسبت به پدر  بزرگوارش به لحاظ مقام رسالت خداوند بود و نه از نوع علاقه عادی و متعارف یک دختر به پدرش بطوریکه آن بزرگوار فرمود:

 «حُبِّبَ اِلَیَّ مِنْ دُنْیاکُمْ ثَلاثٌ: تِلاوَةُ کِتابِ اللّه وَالنَّظَرُ فی وَجْهِ رَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله وَالْأِنْفاقُ فی سَبیلِ اللّه.» یعنی:سه چیز از دنیای شما محبوب من است :تلاوت کتاب خدا و نگاه کردن به چهره رسول خدا و انفاق در راه خدا . قابل توجه است که حضرت فاطمه زهرا ـ سلام علیها ـ در هر سه مورد کلمه جلاله «الله» را به کار برده واز پدر بزرگوارش به عنوان «رسول الله » ذکری آورده . یعنی آن علاقه شدید فوق حد وصف جهت مقام رسالت خداوند بود و طبعاً آن خیلی برتر از ارتباط  عادی بین پدر و فرزند است .

بعد از وقوع حادثه رحلت رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ هم و حوادثی که در جامعه دینی پیش آمد و آن حضرت در بستر بیماری افتاد، و قتی جناب «ام سلمه» به عیادت او آمد و حال او را پرسید ، آن حضرت فرمود:

 «اَصبَحتُ بین کمْدِ و کرْبِ، فَقْدِ النّبی و ظُلمِ الوَصیّ…» آن بزرگوار اظهار کرد که مبتلا به غم و اندوه زیادی شده به جهت فقدان پیامبرخدا و به ظلمی که به وصی و جانشین او شده. یعنی: به مجروح شدن و بیماری خود در حوادث بعد از رحلت رسول خدا و فقدان شخص پدر خود اشاره ای نکرد بلکه به دو مصیبت عظیم اشاره ای کرد که یکی از آن دو عبارت بود از رحلت پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و دیگری غصب مقام خلافت وصی و جانشین او یعنی امیر المؤمنین علی (علیه السلام )

و از این نوع بود علاقه شدید امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ نسبت به رسول الله و همچنین نسبت به دو فرزندش حسن و حسین  ـ علیهما السلام ـ که در «آیه مباهله» فرزندان رسول خدا  ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ محسوب شده اند.

حاصل بحث اینکه عواطف انسانی در وجود امام معصوم بسیار شدید است و طبعاً حزن امام سید الساجدین علیه السلام از ناحیه شهادت وجود مبارک حضرت سید الشهداء امام حسین ـ علیه السلام ـ  و شخصیت های خاندان رسالت و سایر شهداء و اسارت دختران پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و اهل حرم حسینی ـ علیه السلام ـ برای آن وجود مبارک بسیار شدید و فوق تحمل بود ، لذا رفتار حضرت زینب ـ علیها السلام ـ که بین او و بدن شریف قطعه قطعه شده امام ـ علیه السلام ـ حائل و مانع شد و کلام او به نقل از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ جهت تحمل سنگینی آن مصیبت ها لازم بود.

۱۳۹۶/۱۱/۱۵

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن