۲۴۶ـ راه های عملی ترک غیبت و گناهان دیگر کدامند؟!
سؤال: برای ترک غیبت چه راه های عملی وجود دارد؟
پاسخ: در بخش قبلی مباحث مربوط به ترک غیبت ، آن گناه عظیم و زیان بار و راه های عملی آن، بحث منتهی شد به ذکر کلامی از امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ از «خطبه متقین» در آن کلام شریف امام ـ علیه السلام ـ متذکر رفتاری شده بود که نتیجه آن تضعیف«نفس اماره» بود و خلاصه آن بحث عبارت است از اینکه : وقتی نفس اماره انسان در مقابل او سرکشی می کند و به خواسته های خود روی می آورد و تمایلی به انجام آنچه که مورد کراهت او است نشان نمی دهد، یعنی خواسته های خود را بر انسان تحمیل می کند، انسان عاقل و اهل تقوی با نفس سرکش خود مقابله می کند و آن را تضعیف می کند و تلاش می کند آن نفس سرکش را مطیع خود سازد و رام کند و راه رسیدن به این خواسته و این مطلوب آن است که خواسته های نفس اماره را به او عطا نکند و او را از این جهت تحت فشار ها قرار دهد و قدرتی را که بطور غیر طبیعی پیدا کرده بود از او بگیرد.
در ادامه این بحث متذکر می شویم که نفس امّاره در اصل مورد نیاز انسان ، برای ادامه زندگی است! و قدرت طبیعی آن از طرف پروردگار عالمیان به او عطا شده است! اما لازم است این قوه روحی تحت سلطه و فرمان عقل و فرمان های تشریعی خداوند قرار بگیرد و در غیر این صورت امکان دارد از حالت اعتدال و موقعیت طبیعی خود خارج شود و شروع به سرکشی کند و به عقل انسان تسلط پیدا کند و در نتیجه صاحبش را از فضای عبودیت برای خداوند خارج کند و به بیراهه ها بکشاند.
لذا در معارف دین توحیدی سفارشات فراوانی جهت مبارزه با آن و رام کردن آن شده و اینکه لازم است آن را تحت اراده و قدرت عقل قرار داد و از آن بهره مند شد و اینکه انسان لازم است بطور مستمر آن را تحت نظارت عقل خود قرار دهد و مواظب باشد که مبادا آن از جایگاه حقیقی خود و فضای حکومت عقل در وجود انسان خارج شود. و در نتیجه قدرت زیادی پیدا کند و شروع به سرکشی و شرارت کند.
نفس اماره در صورتیکه تحت مراقبت انسان و در جایگاه حقیقی خود قرار بگیرد و عقل انسان و فرمان های تشریعی خداوند بر آن حاکم شود، از لشکریان عقل خواهد بود و منشأ فواید عظیمی برای انسان، اما در غیر این صورت از دشمنان انسان و لشکریان شیطان خواهد بود و قدرت آن در مسیر تخریب زندگی صاحبش و دیگران بکار خواهد رفت. لذا مراقبت از آن و تحت فرمان عقل قرار دادن آن از ضروریات زندگی انسان است. در این صورت پرورش آن و بکار گرفتن قدرت آن در مسیر زندگی حقیقی یکی از اهداف اصلی انسان باید باشد.
۴ـ پرودگار عالمیان در وجود انسان اعضاء و قوای روحی و جسمی و تمایلاتی قرار داده است. آن چه را او در وجود انسان قرار داده دارای حکمت ها و مصالحی است و مورد نیاز انسان، جهت رسیدن به مقصد مطلوب زندگی استفاده کند. استفاده از قوای وجودی انسان و نوع و میزان آن لازم است مبتنی بر علمی باشد! علمی که بتواند حقیقت وجود انسان و مقصد او و خواص و کارائی قوای بدنی و روحی او را بطور کامل مورد شناسائی قرار دهد. انسان جهت شناسائی وجود خود و قوای جسمی و روحی خود احتیاج به علم خالص دارد که آمیخته با جهل نیست و تمام عالم آفرینش و موجودات آن در فضای آن علم قرار دارد و آن علم بی پایان خداوند است.
قابل توجه است که عموم انسان شناسان دانشمند و روح شناسان متبحر به ناتوانی علوم عادی بشری جهت شناسائی«روح انسان» معترف هستند! و امروزه مشاهده می شود که امراض روحی روز به روز در حال گسترش و ازدیاد است و دانشمندان محقق و پژوهشگر برای شناسائی عوامل و علل امراض روحی و راه های معالجه آنها به تلاشی مستمر اشتغال دارند. از طرف دیگر توجه به این نکته امروزه ضرورت بیشتری پیدا کرده است که چرا با وجود پیشرفت های زیادی در علوم مختلف و تحولاتی که در زندگی انسانها پیدا شده، اما روز به روز مشکلات زندگی انسانها بیشتر می شود. یعنی فرآورده های علوم عمدتاً یا حداقل بعضاً در مسیر تخریب زندگی انسانها و از بین برده حقوق آنها به کار می رود، مثل اینکه گفته شود تحولات زندگی انسانها و به کار افتادن علوم پیشرفته، آن شمشیر و تیر و کمان و نیزه قبلی را که در جنگ ها و غارت ها و شرارت ها جهت کشتن و زخم زدن به انسان ها به کار می رفت به وسایل و ابزار های جنگی پیشرفته جدید مثل هواپیمای جنگی و موشک های قاره پیما و امثال آن ها تبدیل کند و در نتیجه میزان کشتار انسانها و ارقام تلفات جنگی و میزان تخریب محیط زندگی انسانها را تغییر داده است. یعنی اگر مثلاً هزار سال پیش در یک جنگ ده نفر و یا صد نفر کشته می شد ، امروزه امکان ایجاد جنگ هائی با میلیون ها نفر تلفات انسانی فراهم شده است و یا با انفجار یک بمب قابل کنترل از راه دور صدها نفر انسان در عرض چند دقیقه کشته می شوند.
در جهت دیگر لازم است یک مطلب بسیار مهمی که اساس زندگی انسان و ارکان بنای آن را تشکیل می دهد مورد توجه قرار بگیرد و آن اینکه پروردگار عالمیان علاوه بر خلقت موجودات و در رأس آنها انسان ، قوانین مربوط به هدایت او را هم در فضای زندگی او یعنی فضای عالم ایجاد کرده است. و طبعاً لازم است انسان مطابق آموزشها و راهنمائی های پروردگارش زندگی کند. تا به مقاصد مطلوب حقیقی خود برسد. و در بین آموزش های خداوند هرچیز و هر عملی که اختلالی در زندگی انسان ها ایجاد می کند و آثار و نتایج نا مطلوبی دارد، شئی و عمل ممنوع یعنی حرام اعلام شده است و غیبت کردن از انسانها هم یکی از آن محرمات است، چه ما انسان ها حکمت آن ممنوعیت را در حد جزئیات بدانیم و یا به حکمت آن در حد کلیات و اصل موضوع علم پیدا کنیم و چه از حکمت آن بطور کلی بی اطلاع باشیم! و همین که خداوند یک عمل را ممنوع کرده و آن عمل در اخلاق و احکام دینی گناه محسوب می شود، کافی است که ما انسانها از آن اجتناب کنیم. البته ما ناچار در این توضیح برگشتیم به جهت علمی موضوع و آن عبارت بود از توجه به آثار و نتایج گناهان و از جمله گناه عظیم غیبت. اما در جهت اقدام عملی برای ترک گناهان و گناه غیبت توجه به این جهات علمی ضروری است و در حقیقت نوعی اقدام عملی محسوب می شود و در جهت ارتباط با بحث در مورد راههای عملی ترک غیبت و بطور کلی گناهان قرار دارد.
در دید عالمانه و کار شناسانه لازم است قوای وجودی انسان در مسیر زندگی حقیقی به کار بسته شود و در غیر این صورت همان قوای وجودی که سرمایه های انسانی است احتمال دارد در مسیر تخریب نظام زندگی به کار رود. ما این موضوع را تحت شماره و عنوان جدیدی مورد بحث قرار می دهیم:
قوای وجودی انسان و عوامل و ابزارهای گناهان
بعد از ذکر و توضیح نکته ای در ردیف نکات مورد بحث، به توضیح یک راه عملی خواهیم پرداخت که بارها به کار بسته شده و نتایج مطلوبی به همراه داشته و می شود آن را در مورد سایر گناهان هم مورد عمل قرار داد. اما بحث مربوط به عنوان فوق الذکر:
۵- قبلاً متذکر این نکته شدیم که قوای وجودی انسان و تمایلات روحی او به منظور حرکت در مسیر زندگی و رسیدن به مقاصد حقیقی حیات در وجود او قرار گرفته است! و این امیال و قوای روحی در اصل ابزارها و لوازم زندگی انسان می باشند و بدون وجود آنها و یا بدون بکار بستن آنها زندگی مطلوب انسانی امکان پذیر نخواهد بود.
اما وقتی زندگی انسان نظم حقیقی خود را از دست داد و او از حوزه عقل و قوانین و معارف دینی خارج شد، همان امکانات و سرمایه ها عامل تخریب زندگی و آسایش او خواهد شد. برای روشن شدن این موضوع و این که مطالب مورد بحث در اذهان نفوذ کند ومورد فراموشی قرار نگیرد،مثالی می آوریم:
اگر یک خانواده جهت فصل سرما مقداری مواد سوختی فراهم کند مثل نفت و امثال آن. لازم است آن ماده سوختی به صورت عالمانه و عاقلانه نگهداری شود در آن صورت سرمای زمستان مشقتی ایجاد نخواهد کرد و آن ماده سوختی که هزینه قابل توجهی هم جهت تهیه آن صرف شده فضای لذت بخشی را برای زندگی اعضای آن خانواده به وجود خواهد آورد!
اما در صورت بی توجهی به نحوه نگهداری آن امکان دارد آن مقدار نفت و ماده سوختی ذخیره شده، آتش بگیرد و فضای زندگی آن خانواده را هم نابود کند،و حتی امکان دارد بعضی از افراد خانواده یا تمام آنها هم در این حادثه دچار آتش سوزی شوند و جان خود را از دست بدهند!به همین صورت ماده سوختی مورد نیاز یک اتومبیل مثل بنزین،اگر با دقت و مراقبت و به کار بردن روشهای درست مورد استفاده قرار بگیرد عامل حرکت اتومبیل و آسایش سر نشینان و رسیدن به مقصد خواهد شد، اما در غیر این صورت مثل ذخیره آن در خارج از باک اتومبیل و یا سالم نبودن اتومبیل و بعضی از اجزاء آن ،ممکن است سبب آتش گرفتن اتومبیل وسوختن آن و اسیب دیدن سرنشینان آن شود.
در این قبیل رفتارها و حوادث، لوازم زندگی و ابزارهای مورد نیاز به ابزارها و وسایل و عوامل حوادث زیان بار حتی عامل مرگ انسانها تبدیل خواهد شد.حتی غیر از اشیاءمورد مثال، لوازم و عوامل بسیار ضروری زندگی هم می تواند عامل تباهیها و خسارتها و حوادث مرگبار شود مثل آب که وسیله حیات است و بدون آن زندگی انسان امکان پذیر نیست، اگر توجه لازم به حفاظت و جریان و ذخیره سازی آن معطوف نشود امکان دارد عامل از بین رفتن امکانات زندگی، حتی مرگ عده ای شود. مثل اینکه:مقداری آب در خانه ها و فضای زندگی جاری شود و عامل تخریب ساختمانها و از بین رفتن لوازم زندگی شود!
اما می شود این اشیاء مورد مثال و اشیاء دیگر را با به کار بستن روشهای صحیح به عوامل آسایش تبدیل کرد و در جهت رفاه و رفع نیازهای زندگی مورد بهره برداری قرار داد،و از آنها فواید مختلفی برد.
در مورد قوای وجودی انسان و امیال و روحیات او هم همین وضعیت و صورت مورد مثال، برقرار است! توضیح آن اینکه : اگر از قوای وجودی انسان استفاده عالمانه و جهت داری نشود،همین قوا و امیال که سرمایه های زندگی انسان و نعمت های خداوند برای اوست ، امکان دارد عامل تخریب فضای زندگی انسانی شوند.
دراین صورت و با توجه به، این مباحث لازم است انسان متناسب با هدایت خداوند ، از قوای وجودی و امکانات حیات بهره برداری کند، اما در غیر این صورت همان سرمایه ها در جهت عکس به کار بسته خواهد شد.
فراغت و بیکاری و عدم اشتغال به کارهای لذت بخش و بر طرف کننده نیازها ، انسان را غالباً به سوی لذت های کاذب و توهمی سوق می دهد و از جمله آن رفتارهای زیان بار و خطرناک روی آوردن به گناهان و از جمله غیبت است.شخص غیبت کننده اگر در مسیر صحیح زندگی قرار می گرفت از لحظات و ساعات عمر خود لذت های عمیقی می برد.
مثل لذت از تلاوت کتاب خدا و توجه به معانی رفیع آن و دیدار با بستگان و عیادت افراد مریض و گردش ها و تماشای طبیعت و دیدن آثار ربوبیت خداوند و تأمین نیازهای طبیعی زندگی.
انسان می تواند از مصاحبت با بستگان و دوستان و مجالست با آنها و بحث و گفتگوی علمی و هنری در آن مجالس لذت هائی ببرد که صدها و هزاران برابر لذت گناهان از جمله غیبت است. با توجه به اینکه : آنها لذت حقیقی است و لذت از گناه لذت آلوده و توهمی است.
این بحث ادامه دارد….
۱۳۹۶/۱۱/۱۹