کلام ایام – ۱۸۶، بازگشت ودیعه قدسی

lkhhبخش پنجم

۳-ف «إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ» امام- علیه السلام- در کلام خود خطاب به رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در حالیکه حزن و اندوه شدیدی وجودش را احاطه کرده بود به کلام خدا متوسل شد و «آیه کریمه استرجاع» را به زبان آورد، و این ادب جمیل توحیدی را به کار برد. آیه استرجاع در زمان شنیدن اخبار حزن انگیز مثل فوت انسان ها و وقوع مصیبت های سنگین خوانده می شود! و خواندن آن بعنوان آیه ای از کلام خدا طبعاً آرامشی در روح انسان ایجاد می کند. چون خداوند می فرماید:

«أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد/۲۸) یعنی: آگاه باشید که با یاد خدا قلب ها آرامش می یابد! آیه کریمه مشتمل بر آموزشی است برای انسان ها که برای آرامش روح انسان در حالات و شرایط مختلف پناهگاهی بنام «ذکر الله» وجود دارد و اگر انسان به آن پناهگاه وارد شود، خوف و حزن او برطرف می شود و به آرامش روحی می رسد.

خداوند در مورد مصیبت ها و حوادث حزن انگیز و توصیف رفتار مؤمنین در آن حوادث می فرماید:

«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ –   الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ-  أُولَئِكَ عَلَيهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» (البقرة/۱۵۵-۱۵۷) یعنی: و ما قطعاً شما را به چیزی از خوف و گرسنگی و کاهش در اموال و جان ها امتحان می کنیم و بشارت بده به صابران- همان کسانیکه وقتی مصیبتی به آن ها می رسد می گویند: ما برای خدا هستیم و بسوی او باز می گردیم- برای آن ها خواهد بود صلوات و رحمتی از طرف پروردگارشان و آن ها هدایت یافته ها هستند. آیات فوق الذکر مشتمل بر آموزش هائی از طرف خداوند برای مؤمنان و توصیفی از مؤمنان و پیروان قرآن کریم و بیان نتیجه و پایان کار صابران است. این مطالب را بصورت چند نکته بطور فشرده توضیح می دهیم:

الف: خلقت انسان و ربوبیّت الله در مورد او مستلزم برقراری سنت عمومی امتحان است. یعنی زندگی انسان بطور مستمر با امتحانی همراه است و این امتحان تا لحظه انتقال او به عالم بعدی ادامه دارد. اما قابل تذکر است که امتحان خداوند معنای خاصی دارد و به معنی رایج و متداول بین انسان ها نیست. در حقیقت مراد از امتحان خداوند در مورد انسان، پرورش جسمی و روحی او است جهت آماده شدن برای زندگی اخروی، و بطور کلی در آوردن انسان به اشکال و صورت های مختلف جهت بروز استعداد های او و به ثمر رسیدن قوای وجودی او، امتحان و ابتلاء خداوند نامیده می شود.

امتحان انسان از طرق مختلف و از ناحیه حوادث زندگی مثل مصیبت ها و محدود شدن رزق و بیماری ها و فوت بستگان و همچنین از طریق نعمت ها و اکرام خداوند در مورد او تحقّق می یابد. البته لازم به ذکر است که حوادث زندگی بطور عادی و طبیعی در زندگی انسان واقع می شود، و مراد این نیست که خداوند جهت امتحان انسان آن حوادث را به وجود می آورد، نه! بلکه حوادث زندگی را که به عللی در زندگی انسان واقع شده خداوند وسیله امتحان او قرار می دهد و حتی اعطاء نعمت به انسان و توسعه آن هم از همین نوع حوادث یعنی وسایل امتحان انسان تلقّی می شود. البته حوادثی را هم اراده مستقیم خداوند در زندگی انسان جهت امتحان او به وجود می آورد که آن حوادث از الطاف پروردگار برای انسان است.

قبلاً در این زمینه مقاله ای در بخش پرسش و پاسخ منتشر شد(۱) و توصیه می کنیم آن مقاله هم مورد مطالعه قرار بگیرد. و ضمناً در پاورقی آن مقاله متذکر شدیم که در زمینه امتحان خداوند و معنای حقیقی آن در کتاب «تفسیر ۲» کتاب درسی رشته الهیات و معارف اسلامی بحثی بصورت تفصیلی و با استناد به آیات قرآن مطرح شده است.(۲)

قابل تذکر است که امتحان خداوند شامل پیامبران خدا و امامان معصوم- سلام الله علیهم- و ملائکه هم می شود و امتحانات خداوند در مورد آن ها بسیار عظیم تر و سنگین تر می باشد! و بطور کلی امتحان خداوند یکی از مباحث بسیار مهم قرآنی است و لازم است در این زمینه بحث مفصلی بعمل آید. بطوریکه قبلاً هم چنین وعده ای داده شد، و متأسفانه تا این زمان موفق به انجام آن نشده ایم.

ب: زندگی دنیا توأم با بلاها و گرفتاری ها و مصیبت ها است و وقوع مصیبت ها در آن اجتناب ناپذیر است، چون طبعاً والدین انسان و بستگان و دوستان او یا بطور طبیعی و بجهت ازدیاد عمر و یا بعلت وقوع حوادثی از دنیا می روند و انسان به مصیبت رحلت آن ها مبتلا می شود و حزن و اندوهی از ناحیه فراق آن ها به او روی می آورد! همچنین انسان بطور عادی چه در اثر بالا رفتن سنّ خود و چه در اثر حوادثی، سلامت خود را از دست می دهد و دچار حزن و اندوهی می شود. و همچنین امنیّت زندگی انسان ها در اثر حوادثی مثل جنگ ها و زلزله ها و طوفان ها و امثال آن ها دچار اختلال می شود. گاهی هم انسان دچار فقر و کمبود امکانات زندگی می شود و از این ناحیه تحت فشارهای شدیدی قرار می گیرد.

این وضعیت در زندگی انسان ها اجتناب ناپذیر است و بطور کلی زندگی دنیوی انسان مقصد آفرینش او نیست بلکه جاده ای است که منتهی به مقصد نهائی او می شود. انسان هم در زندگی دنیوی در موقعیت یک مسافر قرار دارد و طبعاً یک مسافر در طول جاده و در حال سفر با مشکلات سفر و عوارض آن همراه خواهد بود! و آسایش مطلوب او در پایان سفر و رسیدن به مقصد نهائی حاصل خواهد شد. لذا لازم است او در مقابل بلاها و گرفتاری ها و مشکلات این نوع زندگی صبر کند و استقامتی به کار ببندد!

اما پروردگار عالمیان در مقام ربوبیّت و اداره زندگی انسان، به این صبر و استقامت پاداش های عظیمی عطا می کند، بطوریکه اگر انسان در عالم دنیا از نوع آن پاداش ها و میزان آن ها اطلاع یابد. از بلاها و سختی ها و وقوع آن ها در زندگی خود مسرور خواهد شد و بلکه طالب آن ها و در انتظار آن ها خواهد بود.

ج: رحمت واسعه خداوند بندگان گرفتار در بلاها را احاطه می کند و او می تواند خود را در معرض و در مسیر جریان امواج آن رحمت و پاداش های خداوند قرار دهد و در آرامشی قرار بگیرد و با قدرت روحی بیشتر مسیر سفر را طی کند و حزن و اندوه ناشی از بلاها و مصیبت ها به شکر پروردگار و دعا و درخواست از او و سرور و آرامش و اطمینان قلبی تبدیل شود! حتی در همین عالم مملوّ از بلاها.

امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- در کلام خود در مورد دنیا می فرماید:

«دَارٌ بِالْبَلاَءِ مَحْفُوفَةٌ، وَبِالْغَدْرِ مَعْرُوفَةٌ، لاَ تَدُومُ أَحْوَالُهَا، وَلاَ يَسْلَمُ نُزَّالُهَا» (۳) یعنی: دنیا خانه ای است پیچیده به بلاها و شناخته شده با فریبکاری، حالات آن دوامی ندارد و مسافران نازل شده در آن در آرامش و سلامت نیستند…

د: اما با وجود این اوصاف در مورد دنیا و نظام زندگی در آن، خداوند وسیله مطمئن و فنا ناپذیری در آن برای تحمل سختی ها و آرامش روحی انسان ایجاد کرده است و آن عبارت است از «ذکر الله» یعنی یاد خدا و اتصال به قدرت بی پایان او از این طریق و قرائت یک یا چند آیه از قرآن مجید هم از متعالی ترین مراتب «ذکر الله» است و طبعاً عامل آرامش روحی انسان در مصیبت ها خواهد بود. بالخصوص «آیه استرجاع» چون این آیه کریمه یادآور این نکته است که انسان برای خداست و مورد توجه و عنایات مستمر او و در حال بازگشت به سوی او و جوار ملکوت او است.

۴ـ «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ،» یعنی: آن امانت برگردانده شد و آن گروگان دریافت شد. ظاهراً در این بخش از کلام مراد امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ این است که حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ امانتی بود که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به امام ـ علیه السلام ـ سپرده بود و او هم آن گوهر قدسی را امانت آن حضرت تلقی می کرد و در مراقبت و محافظت از او و احترام و تکریم او نهایت سعی خود را بکار می برد. این مطلب همان معنائی است که غالب مفسران و مترجمان نهج البلاغه برای این بخش از کلام شریف در نظر گرفته اند! و این معنا مطابق کلامی است که از رسول خدا در جریان ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا ـ علیهما السلام ـ نقل شده است که آن حضرت فرمود:

« يَا أَبَا الْحَسَنِ هَذِهِ‏ وَدِيعَةُ اللَّهِ‏ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَكَ فَاحْفَظِ اللَّهَ وَ احْفَظْنِي فِيهَا وَ إِنَّكَ لِفَاعِلُهُ»یعنی : ای اباالحسن این ودیعه خدا و ودیعه رسول اوست نزد تو پس حق خداوند و حق مرا در مورد آن رعایت کن و تو این کار را خواهی کرد.(۴)  اما علاوه بر این معنای ظاهری و اولیه می شود معنای دیگری هم از این عبارت مورد نظر باشد و آن اینکه : حضرت صدیقه طاهره ودیعه ای بود از عالم قدس  که مدتی در عالم دنیا استقرار یافت و بعد از تحقق اراده پرودگار عالمیان از خلقت دنیوی آن حضرت، او به جایگاه اصلی و مقصد حقیقی خود برگشت . یعنی شخصیت فوق دنیوی آن حضرت عظیم تر و متعالی تر از آن بود که نیازی به عالم دنیا و استقرار در آن پیدا کند. اگر هم گفته شودکه  شخصیت آن بزرگوار محصول رسالت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و آیات قرآن مجید بود، همین مطلب مود نظر تآیید می شود چون رسالت آن حضرت و قدرت و کمالات  ناشی از آن و آیات کلام خدا هم پدیده های قدسی محسوب می شوند.

به بیان دیگر شخصیت حضرت فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ  یعنی موقعیت آن وجود مبارک در عبودیت و اخلاص نسبت به پروردگار عالمیان و علم مخصوص و رفتارهای فوق عادی او عظیم تر از آن است که در حیطه قدرت فرهنگ عادی انسانی قرار بگیرد. و در این زمینه هم می شود گفت شخصیت حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیهاـ  مجموعاً محصول برتر رسالت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و آیات قرآن مجید بود.

ما قبلاً در مقاله ای برای نشریه قرآنی «بینات» مطلبی در مورد شخصیت امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ و ارتباط آن با موضوع رسالت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نوشتیم و توصیه می کنیم جهت تکمیل موضوع مورد بحث در این بخش آن مقاله مورد مطالعه قرار بگیرد(۵)

حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ امانتی بود از عالم قدس در عالم دنیا و در مدت کوتاه اقامت خود در عالم دنیا، فضائل و کمالات و عظمت های اخلاقی و شخصیتی خاصی از آن بزرگوار ظهور کرد که می شود آن ها را تجلیات برتر و متعالی و فوق عادی آیات قرآن و رسالت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ شمرد بالخصوص تربیت دو گوشواره عرش الهی یعنی حسنین ـ علیهما السلام ـ و بهتر است گفته شودکه آن گوهر بهشتی ودیعه ای بود از عالم قدس در عالم دنیا و همچنین او ودیعه ای بود که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به امی المؤمنین ـ علیه السلام ـ سپرده بود و هر دو معنی در مورد آن وجود مبارک صدق می کند. و در اصل تعارضی بین این در معنی برای کلام ـ امام علیه السلام ـ وجود ندارد.

کلام ایام ـ 322، رجب نهری در بهشت
بخوانید

در این زمینه و در مورد شخصیت و وجود قدسی  حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ و همچنین وجود مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امیر المؤمنین علی و امامان معصوم ـ سلام الله  علیهم ـ بحثی تحت عنوان «خلقت نوری و خلقت دنیوی» مورد نیاز می باشد، اما در این مقاله فرصت طرح آن وجود ندارد و « ان شاء الله» در فرصت مناسبی به طرح این موضوع خواهیم پرداخت!

در قسمت دوم عبارت مورد بحث از کلام شریف امام ـ علیه السلام ـ از وجود قدسی حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ با کلمه «رهینة» یاد شده است،یعنی گروگان ! ظاهراً! مراد امام ـ علیه السلام ـ آن است که آن وجود کریمه گروگانی در عالم دنیا و روزگار حیات دنیوی خود بود! بطوریکه این تعبیر در کلام امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در نامه ای به فرزندان گرامی خود امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ به کار رفته است. امام ـ علیه السلام ـ در آن نامه در مورد ساکن عالم دنیا فرموده است:

«غَرَضِ الْأَسْقَامِ، وَ رَهِينَةِ الْأَيَّامِ، وَ رَمِيَّةِ الْمَصَائِبِ» (۶) یعنی: هدف بیماریها و گروگان روزگاران و در تیر رس مصیبت ها.

این عبارت در کلام اصلی مورد بحث یعنی عبارت «وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ» متضمن تآییدی هم به معنای فوق الذکر می باشد. یعنی اینکه حضرت صدیقه طاهره ـ سلام الله علیها ـ ودیعه ای از عالم قدس در عالم دنیا  بود، علاوه بر اینکه ودیعه ای از طرف رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  نزد امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ بوده، و در حادثه شهادت و رحلت، این ودیعه به مکان اصلی خود برگشت و به جایگاهی که شایسته مقام شریفش بود وارد شد.

۵ـ «أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ، إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ»یعنی:ای رسول خدا اما حزن و اندوه من دائمی خواهد بود و شبهای من  به بیداری خواهد گذشت تا زمانی که خداوند جایگاهی را برای من  انتنخاب کند که تو در آنجا اقامت داری! امام ـ علیه السلام ـ در این بخش از کلام خود از حزن و اندوه  بی پایان خود در آن حادثه  به آن بزرگوار شکایت می کند. و آن غصه و اندوه عظیم خود را در کلامی کوتاه و بطور اجمال  اظهار می کند. از قرائن موجود در این کلام و ادامه آن، بر می آید که هر دو حادثه حزن آور و هر دو مصیبت عظیم مورد نظر شریفش بود، یعنی مصیبت رحلت  رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  و مصیبت شهادت و رحلت حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ . در مورد عظمت آن دو مصیبت در بخش های قبلی از این سلسله مقالات توضیحاتی ذکر شد ـ اگر چه به نحو اجمال ـ و دیگر ذکر مجدد آن لزومی ندارد.

اما در کلام شریف امام ـ علیه السلام ـ بعد از اظهار حزن و اندوه راه یک پناهگاه امن با شکوه هم به انسان ها نشان داده شده و آن عبارت است ورود به عالم آخرت که با حادثه رحلت شروع می شود! اگر چه در ظاهر کلام رحلت خود آن بزرگوار و آرزوی رسیدن آن زمان و استقرار در آن موقعیت خاص ذکر شده ، اما موضوع در مورد مؤمنان هم ، در مرحله دیگری عمومیت دارد.

منظور این است که حادثه رحلت امام ـ علیه السلام ـ پایانی خواهد بود برای درد و رنج ها و غصه ها و فشارهای شدید زندگی خاص آن بزرگوار و بالخصوص که او در آن حادثه در جایگاهی وارد خواهد شدکه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در آنجا اقامت دارد و آن مقام یعنی ورود در محل استقرار رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و  اقامت در آنجا اختصاص به امام ـ علیه السلام و دیگر امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ دارد، اما در مرتبه دیگری این موضوع  یعنی نجات یافتن از فشارها و حزن و اندوه ناشی از زندگی دنیوی و رسیدن به آسایش و آرامش در   زندگی اخروی، برای مؤمنین عمومیت دارد و آن ها هم در درجه ای متناسب با موقعیت خود در عبودیت پرودگارشان مشمول الطاف و رحمت خداوند خواهند شد!

۶ـ «وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا، فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ»

یعنی: بزودی دخترت از اجتماع امت تو برای ضایع کردن حقوقش به شما خبر خواهد داد، پس با اصرار از او سؤال کن و از سرگذشت  او خبر بگیر. در بخش های قبلی اشاره کردیم به اینکه طبعاً رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بعد از حادثه رحلت خود از دنیا، از حوادثی که در شهر مدینه و در جهت غصب خلافت و حمله به خانه امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ و آتش زدن خانه از طرف حکومت و مجروح شدن حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ بی خبر نبود و اصلاً خود آن حضرت در زمان حیات دنیوی خود از این حوادث خبر داده بود و امام ـ علیه السلام ـ را توصیه به صبر و تحمل فرموده بود. و اینکه برای رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ حادثه رحلت از دنیا محدودیتی در ادراکات و اطلاع از حوادث عالم دنیا ایجاد نمی کند. بلکه این وضعیت در مرتبه ای برای انسان های دیگر هم تا حدی عمومیت دارد. اما حال بحث از اطلاع و اشراف شخص آن حضرت در مورد وقایع و حوادث بعد از رحلت خود بالخصوص حوادث مربوط به موقعیت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ است . پس این بخش از کلام امام ـ علیه السلام ـ و بخش اول این کلام شریف یعنی اظهار حوادث واقع شده، طبعاً باید دارای حکمت خاصی باشد. می شود گفت امام ـ علیه السلام ـ می خواست اخبار  آن حوادث منتشر شود و به گوش مردم برسد و در صفحات کتاب تاریخ ثبت شود و به دست آینده ها برسد.

در این صورت هدف متعالی حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ  و ثمرات جهاد با منافقان هم تحقق می یافت. و اینکه آن چراغ پر نور در نشان دادن راه دین حقیقی و دین  تقلبی همیشه روشن می ماند. یعنی امام ـ علیه السلام ـ در این اقدام به وظیفه امامت خود در آموزش انسان ها عمل کرده است و این کار عامل تحقق کامل هدف مقدس حضرت فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ هم بوده است.

۷ـ «هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ» یعنی : این حوادث در حالی روی داد که از رحلت تو زمان زیادی نگذشته بود و هنوز یاد تو فراموش نشده بود. در این کلام حزن انگیز باز امام ـ علیه السلام ـ در تعقیب آن هدف اصلی به موضوع مهم دیگری اشاره می کند و آن اینکه چگونه مردم آن سفارشات آشکار متعدد در مورد خلافت امیرالمؤمنین و مقام او و تکریم یادگار آن حضرت یعنی فاطمه ـ علیها السلام ـ را فراموش کردند و نسبت به آن ها بی اعتناء شدند. وقتی رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ رضایت و خشم فاطمه ـ علیها السلام ـ را رضایت و خشم ذات قدوس الله ـ سبحانه و تعالی ـ معرفی می کند آن ظلم و ستم به ساحت مقدس او از طرف عمال حکومت و آن سکوت و بی اعتنائی مردم چه تو جیهی داشت؟! و چگونه مورد انتظار بود؟!

 و این درسی است برای پیروان دین توحیدی در جهت توجه کامل به سفارشان رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و عمل به آن ها و چراغی است پر نور در مسیر زندگی مردم و بالخصوص آیندگان .

۸ـ «وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ.» یعنی: سلام برشما هر دو، سلام وداع کننده ای که وداعش از ناراحتی و ناخشنودی و ملالت خاطر نیست ، پس  اگر برگردم از روی ملالت و خستگی نیست و اگر در این مکان اقامت کنم از ناحیه سؤظن  به  وعده خداوند برای صابران نیست. در بخش آخر این کلام شریف امام ـ علیه السلام ـ مجدداً به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  سلام  کرده و در این سلام امانت آن حضرت و آن ودیعه قدسی یعنی: فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ را هم همراه آن حضرت ذکر کرده و به هر دو بزرگوار سلام کرده است . از قرائن موجود در این بخش از کلام شریف شدت حزن و اندوه آن بزرگوار هم آشکار می شود و خطاب به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  و ودیعه دریافت شده او می گوید که ناچار است از آن مکان فاصله بگیرد ، اما این رفتن از روی خستگی و ملالت نیست بلکه بلحاظ وابستگی روحی، جا دارد که او در همان مکان زمان های بسیار طولانی اقامت کند و از آنجا نرود. اما اگر هم در آنجا  اقامت کند نه از جهت سوء ظن و بی اعتنائی به وعده خداوند برای صابران در مصیبت ها است. یعنی مجموعاً شدت وابستگی روحی به آن دو و شدت هر دو مصیبت اقتضاء می کند که او زمان های طولانی در آن مکان اقامت کند و اگر هم ،چنین  رفتاری انجام دهد از ناحیه بی توجهی به وعده خداوند مبنی بر صبر در مصیبت ها نیست! اما او ناچار است از آنجا برود.

 اما اشاره ای به ضرورت رفتن امام ـ علیه السلام ـ از محل دفن  پیکر مقدس حضرت صدیقه طاهره ـ سلام الله علیها ـ و حضور رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در این کلام نشده است! آیا علت آن ایجاد آرامشی در کودکان و یادگارهای آن سفرکرده گرامی بود. یعنی کودکان مصیبت دیده، حسنین و زینبیین ـ علیهم السلام ـ آنان که هنوز در مصیبت رحلت جد بزرگوارشان  رسول خدا ـ عزا دار بودند و اکنون به مصیبت عظیم  رحلت مادرشان هم مبتلا شده اند!

 و یا اینکه چون بنا بود محل قبر شریف حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ پنهان بماند و با اقامت امام ـ علیه السلام ـ در آن مکان احتمال داشت محل قبر آشکار شود و حکومت غاصب با خواندن نماز سیاسی بر آن حضرت سرپوشی روی حوادث قرار دهد؟! و یا هر دو موضوع مورد نظر مبارک امام ـ علیه السلام ـ  بود و یا علاوه بر آنها اهداف دیگری هم در نظر بود.در هر صورت در این بخش از کلام هم آموزش هائی برای انسان ها بالخصوص در مورد وعده پاداش خداوند برای صابران در مصیبت ها مورد نظر می باشد .

با صلوات و سلام بی پایان به وجود قدسی رسول خدا و امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره ،فاطمه زهرا و همه ذوات مقدسه معصومین ـ سلام الله علیه اجمعین ـ و در خواست اجر و پاداش خداوند به همه پیروان و دوست داران اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام .

الیاس کلانتری

۱۳۹۶/۱۲/۱۵

پاورقی ها:

۱-وب سایت حکمت طریف بخش پرسش و پاسخ، شماره و عنوان:۲۱۵- خداوند به چه منظوری به انسان نعمت می دهد و یا آن را قطع می کند؟!

۲-کتاب «تفسیر ۲» تألیف خود اینجانب الیاس کلانتری، دانشگاه پیام نور

۳-نهج البلاغه، خطبه ۲۲۶

۴-بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۶

۵-وب سایت «حکمت طریف» بخش «تجلّی قرآن در سیره عترت طاهره علیهم السلام» مقاله «تجلّی آیات قرآن در سیره عملی امیرالمؤمنین علیه السلام» به نقل از نشریه بیّنات شماره ۲۸، سال هفتم، ویژه نامه امام علی (ع) و قرآن.

۶-نهج البلاغه، نامه ۳۱، «من الوالد الفان…»

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن