درس هائی از نهج البلاغه – ۶

شرح و تفسیر خطبه متقین (همّام)*

بخش پنجم*

در بخش قبلی در شرح و توضیح قطعه ای از کلام شریف  امیرالمؤمنین علی (علیه السللام) که فرمود « و وضعهم من الدنیا مواضعهم » عرض شد که موضع انسان در دنیا موضع یک مسافر فعال در جاده است، و او هم، باید این جاده را بطرف مقصد حیات طی کند، و هم اینکه اندوخته ای برای آن مقصد و بقیه جاده حیات تهیه کند! قابل توجه است که در آن مقاله در مورد موضع انسان در دنیا گفته شد «مسافر فعال»، این موضوع – یعنی تعبیر مسافر فعال –  بطورکلی موضع انسان ها در دنیا  احتیاج به توضیح و تفصیلی دارد و آن اینکه در اصل موقعیت انسانها در دنیا دو جهت دارد. یکی اینکه زندگی انسان در دنیا به منزله مقدمه ای برای زندگی اخروی و جاده آن زندگی است.

دیگری آنکه این زندگی فعلی موقعیت یک مزرعه را برای زندگی بعدی او دارد و اگر در بعضی از احادیث دنیا جاده زندگی و محل عبور توصیف شده است به این منظور است که اینجا محل استقرار و اقامت نیست و باید از آن عبور کرد و به مقصد حیات رسید. منظور این است که این زندگی از یک نظر، به جاده تشبیه شده است؛ اما در اصل دنیا محل پرورش یافتن و آماده شدن برای ورود به فضای زندگی اخروی است. و انسانها لازم است آنچه را که در زندگی بعدی به آن احتیاج خواهند داشت، از همین دنیا فراهم و ذخیره کنند! همچنانکه از وجود مبارک پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است که فرمود:

«الدنیا مزرعة الآخرة»(۱) یعنی دنیا محل زراعت و ذخیره کردن لوازم زندگی اخروی است. و از وجود مبارک امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هم نقل شده است که فرمود:

«ايُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْيَا دَارُ مَجَازٍ وَ الاخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ. فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ وَ لَا تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ عِنْدَ مَنْ يَعْلَمُ أَسْرَارَكُمْ وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ فَفِيهَا اخْتُبِرْتُمْ وَ لِغَيْرِهَا خُلِقْتُمْ»(۲) یعنی: ای انسانها، جز این نیست که دنیا گذرگاهی است! و آخرت محل استقرار ] و اقامت [ پس از این گذرگاه توشه بگیرید برای اقامتگاه ] و محل زندگی [ خودتان و پاره نکنید پرده های خود را نزد آنکه اسرار شما را می داند و قلوب خود را از دنیا خارج کنید، قبل از اینکه بدنهای شما از آنجا خارج شود. شما در اینجا مورد آزمایش ] پرورش [ قرار گرفته اید و برای جای دیگری آفریده شده اید.

در این کلام شریف امام (علیه السلام) هر دو جهت زندگی دنیا را در نظر گرفته و به آن اشاره فرموده است. یکی اینکه انسان برای زندگی در فضای دیگری آفریده شده و دنیا گذرگاه آن زندگی است! و اینکه انسان در این زندگی برای آن مقصد پرورش می یابد و آمادگی پیدا می کند!(۳) دیگر اینکه لوازم زندگی اخروی هم باید در همین گذرگاه تأمین و ذخیره شود.

در کلام دیگری آن حضرت می فرماید:

«تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ- وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَى الدُّنْيَا- وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ»(۴) یعنی آماده شوید ] و لوازم زندگی اخروی را فرآهم کنید[ خدا شما را رحمت کند، که ندای حرکت داده شده، و اتکاء به دنیا را کم کنید و برگردید ] به سوی آخرت [ با توشه مناسب و شایسته.

از این کلام و موارد مشابه آن هر دو جهت مذکور مورد بحث درباره زندگی دنیا به خوبی آشکار می شود. ما قبلاً در پاسخ بعضی سوالات در مورد زندگی دنیا دو مقاله در بخش «پرسش و پاسخ» در همین سایت قرار دادیم. توصیه می کنیم جهت تکمیل این بحث آن دو مقاله با شماره و عنوان های ذیل مورد مطالعه قرار بگیرد:

۱۱۵ – آیا زندگی دنیا حقیر و بی ارزش است؟!

۱۴۹- چرا در قرآن زندگی دنیا بی ارزش شمرده شده است؟!

در این بخش قطعه ای از مقاله شماره ۱۱۵ را عیناً ذکر می کنیم:

« خداوند انسان را برای زندگی در عالمی بعد از دنیا آفریده است، اما جاده آن زندگی در همین دنیا قرار دارد و انسان باید از این جاده عبور کند و به آن مقصد متعالی با ارزش ها و کمالات و لذت های بی پایان برسد. و یا به عبارت دیگر دنیا جاده زندگی حقیقی اخروی است، و باید از زندگی دنیا امکانات و لوازم زندگی اخروی را بدست آورد. آنچه در زندگی اخروی مورد نیاز انسان ها خواهد بود، باید از زندگی دنیوی تأمین شود. حال با این وصف آیا عاقلانه است که انسان امکانات زندگی و عمر خود را صرف سرگرمی و بازی و وقت گذرانی کند، استراحت از نوع سرگرمی و بازی در دنیا موجب محرومیت های بی پایان جبران ناپذیری برای انسان خواهد شد. مگر آن نوع استراحتی که بعد از خستگی از کار و فعالیّت زیاد، ضرورت پیدا می کند و به منظور ادامه کار و فعالیّت و تجدید قوای وجودی، لازم است.

با این توصیفات در مورد زندگی دنیوی و فضای دنیا، دو نوع دیدگاه وجود خواهد داشت، دیدگاه نوع اول آن است که انسان دنیا را جاده زندگی حقیقی اخروی تلقّی کند و در فرصتی که در آن به سر می برد خود را برای زندگی حقیقی آماده کند و لوازم آن زندگی را در این فرصت فراهم و ذخیره کند و تمتّعات و بهره برداری های او از زندگی دنیوی در حدّ فرود آمدن و استراحت و غذا خوردن یک مسافر در کنار جاده و در منزلگاه های جاده باشد، یعنی استراحت و بهره برداری خفیف و در حدّ ضرورت و بعد، حرکت و ادامه مسیر! در این صورت زندگی دنیا، فرصتی ارزشمند و پرفایده خواهد بود. امیرالمؤمنین علی (ع) در این زمینه می فرماید:

« إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا. مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّة»(۵) یعنی دنیا خانه صدق است برای کسی که با آن به صدق رفتار کند و خانه عافیت است برای کسی که آن را شناسایی کند و خانه غنا و ثروت است برای کسی که از آن اندوخته کند و خانه پند آموزی است برای کسی که از آن پند گیرد. آن جا مسجد دوستداران خداست و محل نماز ملائکه پروردگار و محل نزول وحی خداوند و تجارت گاه اولیاء الله، آن ها در آن جا رحمت خدا را کسب کردند و بهشت را سود خود قرار دادند.

در این دیدگاه زندگی دنیا و لوازم آن و دقیقه های عمر انسان در آن متاعی گران قیمت و ارزشمند و لذت بخش خواهد بود. و انسان سختی ها و مشقّت ها و درد و رنج های دنیا را هم تحمّل خواهد کرد و امیدواری او به زندگی و نشاط در آن روز به روز افزایش پیدا خواهد کرد.

مناظرات و محاورات ـ 15 (مناظرات آسمانی)
بخوانید

دیدگاه دوم دنیا را مثل مقصد زندگی تلقّی می کند و انسان دارای آن دیدگاه سراغ تمتّعات و لذت های موقتی و کاذب آن می رود در نتیجه او در گرداب های زندگی دنیا گرفتار می شود و در باتلاق های آن فرو می رود. او برای ادامه تمتّعات و لذت های کاذب آن مرتکب ظلم ها و حق کشی ها می شود. حتی گاهی فضای زندگی خود و انسان های دیگر را به کشتارگاه خود و همنوعان خود، تبدیل می کند. انسان دارای این دیدگاه مثل شخصی است که در یک مسافرت وارد رستورانی و مسافر خانه ای شده که چند ساعت یا چند روز در آن جا اقامت خواهد داشت، و برای آن اقامت کوتاه همه اموال خود را صرف تزئین اتاق مسافر خانه می کند و همه امکانات سفر خود را در همین جهت هزینه می کند.

در این دیدگاه زندگی دنیا رنج آور و پر مشقّت و با درد و رنج و تنهایی و احساس پوچی و ترس ها و وحشت ها و دلهره ها همراه خواهد بود.

خداوند عالم در آیات متعددی در قرآن مجید این چهره از دنیا را معرفی کرده و در تقبیح آن و نشان دادن ارزش های کاذب آن می فرماید:

«وَمَا هَذِهِ ﭐلْحَيَاةُ ﭐلدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ ﭐلدَّارَ ﭐلْئَاخِرَةَ لَهِيَ ﭐلْحَيَوَانُ لَوْ کَانُواْ يَعْلَمُونَ» (العنکبوت / ۶۴) یعنی: این زندگی دنیا چیزی جزء سرگرمی و بازیچه نیست و زندگی حقیقی همان زندگی آخرت است ای کاش می دانستند.

و باز می فرماید:

«کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ ﭐلْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ يَوْمَ ﭐلْقِيَامَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ ﭐلنَّارِ وَأُدْخِلَ ﭐلْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَما ﭐلْحَيَاةُ ﭐلدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ ﭐلْغُرُورِ » (آل عمران / ۱۸۵) یعنی: هر انسانی چشنده مرگ است و جزء این نیست که شما تمامی پاداش های خود را روز قیامت دریافت می کنید پس هر کس از آتش دور نگه داشته و وارد بهشت شود قطعاً رستگار شده و نیست زندگی دنیا جزء مایه فریب.

و می فرماید:

«مَتَاعُ ﭐلدُّنْيَا قَلِيلٌ وَﭐلْئَاخِرَةُ خَيْرٌ لِّمَنِ ﭐتَّقَىٰ» (النساء / ۷۷) یعنی: متاع دنیا اندک است و آخرت بهتر است برای کسی که تقوا پیشه کند.

و در مقام نقل کلام مؤمن آل فرعون، خطاب به قومش می فرماید:

«يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ ﭐلْحَيَاةُ ﭐلدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ ﭐلْئَاخِرَةَ هِيَ دَارُ ﭐلْقَرَارِ» (غافر / ۳۹) یعنی: ای قوم من این زندگی دنیا متاعی بیش نیست و این که آخرت فقط محلّ استقرار است.

اما جای تأسف عظیمی است که انسان امروز – بالخصوص – جاده زندگی را با مقصد آن در ذهنش مخلوط کرده است و نتایج این رفتار او ازدیاد گرفتاری ها و درد و رنج ها و محرومیت ها از زندگی مطلوبی شده است که خداوند برای او آفریده است. بی توجهی به مقصد حیات و آن زندگی متعالی دائمی و چسبیدن به جاده حیات و زمینگیر شدن و فرو رفتن در باتلاق های آن اختصاصی به زمان ما ندارد و دائماً عده ای از انسانها در فضای دود آلود و خفقان آور این نوع زندگی گرفتار بوده اند، اما امروزه به علل متعددی این نوع گرفتاری در سطح وسیعتری گسترش یافته و فضای زندگی جهانیان را احاطه کرده است .

انسان امروز در مسیری حرکت می کند که در عمل برای ادامه حیات خود و رسیدن به اشیاء  بی ارزش تمامی امکانات زندگی خود و عده ای از همنوعان خود را به آتش می کشد و فضای زندگی انسانها را به یک زندان مخوفی تبدیل کرده است که خود و دیگران محبوس در آن زندان هستند.

عامل مهم و اصلی این نوع زندگی پر از مصیبت و مشقت و محرومیت کم رنگ شدن آموزش های پیامبران خدا و در نتیجه گم شدن جاده های حقیقی زندگی است. اگر انسانها مسیر زندگی فعلی را تغییر دهند و به راه های روشن و حقیقی زندگی یعنی صراط مستقیم خدائی وارد شوند و این مسیر نورانی و با شکوه را با راهنمائی رهبران آسمانی طی کنند، علاوه بر رسیدن به خواسته های حقیقی و لذت ها و آسایش بی پایان در زندگی اخروی، در همین دنیا هم در فضای زندگی دلنشین و مطلوبی قرار خواهند گرفت.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) در آغاز این خطبه مبارک، به دنیا و موقعیت و موضع انسانها در آن اشاره ای فرموده تا مقصد آفرینش آنها که متقین با تمام قوای وجودی و امکانات زندگی به سوی آن حرکت می کنند، مورد توجه بیشتری برای عموم انسانها قرار بگیرد. آن بزرگوار در توصیف متقین به طور مکرر توجهات انسانها را به آن مقصد با شکوه و عظمت بی پایان معطوف کرده است.

قابل تذکر است که توجه عمومی انسانها غیر از گروه متقین مورد توصیف به مقصد حیات، بسیار اندک و ناچیز است و آن بزرگوار به طور مکرر این موضوع و این نوع اهمال از طرف انسانها را مورد توجه خود قرار می داد و با رفتار و گفتار خود آنها را از بی توجهی و بی اعتنائی به مقصد حیات و جاده آن بر حذر می داشت.

امام (علیه السلام) در یکی از خطبه های خود در توصیف زندگی دنیا و ایجاد اشتیاق به زندگی اخروی در بهشت می فرماید:

«لَا وَ إِنِّي لَمْ أَرَ كَالْجَنَّةِ نَامَ طَالِبُهَا وَ لَا كَالنَّارِ نَامَ هَارِبُهَا»(۶) یعنی هشیار باشید، من ندیده ام حقیقتی مثل بهشت را که جویای آن بخواب رفته باشد و نه مثل آتش ] جهنم [ که گریزان از آن هم خوابیده باشد.

توضیح اینکه این مقدار توجه به بهشت که در زندگی عموم مؤمنان وجود دارد، مثل توجه یک انسان در خواب است. یعنی آنقدر این توجه کم و ناچیز است که به حساب نمی آید، چون اگر انسان به حقیقت بهشت توجه کند جا دارد که تمامی امکانات زندگی و عمر خود و همه قوای وجودی خود را صرف رسیدن به آن کند، همچنین اگر به جلالت حقیقی آتش جهنم توجه کند، حاضر خواهد شد که اگر همه عالم مال او باشد، همه را هزینه کند برای نجات از آن.

ما بخواست خداوند در شرح و تفسیر بعضی از عبارات این خطبه شریف در بخش های بعدی مجدداً وارد این بحث خواهیم شد.

الیاس کلانتری

۹۵/۱۲/۲۶

پاورقی ها:

۱- این حدیث مشهور در منابع متعدد حدیثی شیعه و اهل سنت نقل شده است.

۲- نهج البلاغه، خطبه ۲۰۳

۳- اختبار در این کلام شریف و موارد مشابه آن به معنی پرورش و آماده شدن است و به آن امتحان و ابتلاء هم گفته می شود و امتحان هم در مورد خداوند به معنای متداول بین انسان ها نیست، بلکه به همان معنی پرورش می باشد.

۴- نهج البلاغه، خطبه ۲۰۴

۵- همان، حکمت ۱۳۱

۶- همان، خطبه ۲۸، «اما بعد فان الدنیا ادبرت … »

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن