کلام ایام – ۲۳۷، شهادت امام باقر (علیه السلام)
وجود مبارک امام باقر ـ علیه السلام ـ در سال ۵۷ هجری در مدینه به دنیا آمد و در سن ۳۹ سالگی زمان شهادت پدر بزرگوارش امام سید الساجدین ـ علیه السلام ـ عهده دار مقام امامت شد و روز هفتم ماه ذیحجه سال ۱۱۴ هجری (طبق نقلی) با دسیسه هشام بن عبد الملک حاکم اموی مسموم شد و به شهادت رسید.
اواخر دوره امامت آن حضرت اندک فرصتی برای پایه گذاری یک نهضت عظیم علمی برای امام ـ علیه السلام ـ حاصل شد و در همین زمان و در دوره حکومت کوتاه عمربن عبدالعزیز ممنوعیت نوشتن احادیث پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ هم بر طرف شده بود. امام باقر ـ علیه السلام ـ با تحمل سختی ها و فشارهای حکومت امویان موفق شد فضای مساعدی برای نشر علوم وجود مبارک پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و امامان قبلی به وجود آورد.
آن بزرگوار چراغ ها و مشعل هائی پر نوری در مسیر جستجو گران علوم دینی آسمانی برافروخت و در زمان امامت فرزندش امام صادق ـ علیه السلام ـ فضای نورانی ایجاد شده گسترش بیشتری پیدا کرد، بطوریکه از آن زمان به بعد امکان ممانعت از نشر علوم و معارف دین توحیدی به وجود نیامد.
قبلاً در چنین ایامی بمناسبت حادثه شهادت آن حضرت مقاله ای منتشر شد(۱) و بحث آن مقاله منتهی شد به ذکر و توضیح بعضی از احادیث نقل شده از آن وجود مبارک امام- علیه السلام- و در این مقاله آن بحث را ادامه می دهیم:
۴-از بُرَید عجلی نقل شده است:
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّمٰا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هٰادٍ» فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ يَهْدِيهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ نَبِيُّ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ اَلْهُدَاةُ مِنْ بَعْدِهِ عَلِيٌّ ثُمَّ اَلْأَوْصِيَاءُ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِد»(۲) یعنی: برید عجلی گوید: امام ابوجعفر- علیه السلام- درباره کلام خدا- عزّوجلّ- «جز این نیست که تو هشدار دهنده ای و برای هر قومی هدایت کننده ای است» فرمود: رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- منذر (هشدار دهنده) است و برای هر زمانی از ما، هدایت کننده ای وجود دارد که مردم را هدایت می کند به آنچه پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- آورده است، پس هدایت کننده بعد از او علی و سپس اوصیاء آن حضرت یکی بعد از دیگری بودند (سلام الله علیهم).
کلام امام باقر- علیه السلام- در حقیقت تفسیری است فشرده بر آیه کریمه فوق الذکر، که خداوند خطاب به رسول گرامی خود فرمود: جز این نیست که تو هشدار دهنده هستی… یعنی وظیفه تو در مقام رسالت و نبوت آگاه ساختن مردم از وحی نازل شده از طرف خداوند و هشدار دادن به آن ها برای زندگی اخروی و راه رسیدن به آن است و تو مؤظف نیستی که حتماً و تمام انسان ها را به فضای ایمان وارد کنی و چنین تکلیفی بر عهده تو گذاشته نشده، این مطالب از آیاتی از کلام الله در زمینه موضوع مورد بحث ظاهر می شود بطوریکه خداوند فرمود:
«فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّر– لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِر» (الغاشية/ ۲۱-۲۲) یعنی: پس تو تذکر ده جز این نیست که تذکر دهنده هستی- تو بر آنان تسلّطی نداری! توضیح اینکه: وجود مبارک پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در امر هدایت انسان ها به راه توحید و ورود در فضای قدسی توحید رب العالمین و نجات آن ها از چاه های شرک بیش از حدّ توان خود و بصورتی طاقت فرسا فعالیت می کرد، بطوریکه چند بار پروردگار عالمیان از ناحیه لطف و رحمت خود، او را از آن همه تحمل سختی و مشقّت نهی فرمود و به آن بزرگوار یادآور شد که او در این حد وظیفه ندارد و اینکه ایمان آوردن عده ای از کفّار امکان پذیر نیست یعنی آن هائی که در باتلاق های متعفّن کفر عنادی سقوط کرده اند و به تعفّن آن باتلاق ها اعتیاد پیدا کرده اند. خداوند می فرماید:
«فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا» (الکهف/۶) یعنی: تو شاید جان خودت را از دست بدهی، از اندوه اینکه ]عده ای از[ آن ها به این کلام ]یعنی قرآن[ ایمان نیاوردند.
باز خداوند در این زمینه می فرماید:
«مَا أَنْزَلْنَا عَلَيكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى– إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يخْشَى» (طه/ ۲ -۳) یعنی: ما قرآن را بر تو نفرستادیم تا خودت را به مشقّت و رنج بیاندازی، جز اینکه آن آموزشی است برای کسی که خشیّت دارد.
همچنین می فرماید:
«وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يكُونُوا مُؤْمِنِينَ» (يونس/۹۹) یعنی: اگر پروردگار تو می خواست قطعاً همه آن هائی که روی زمین هستند، ایمان می آوردند. آیا تو می خواهی مردم را وادار کنی به اینکه ایمان بیاورند.
از این آیات و بعضی آیات دیگر بر می آید که وجود شریف رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- برای ایمان آوردن افراد و نجات آن ها از چاه های شرک، بیش از حدّ طاقت خود تلاش می کرد و برای ایمان نیاوردن عده ای زیاد غصه می خورد و اندوهگین بود! خدای مهربان- سبحانه و تعالی- رسول کریم خود را بارها از باب ملاطفت و محبت از این کار نهی فرمود، و متذکر شد اینکه مشیّت پروردگارش این است که مردم با اختیار و انتخاب خود و در صورت داشتن تمایل ایمان بیاورند، و طبعاً کسانیکه روح آن ها کاملاً آلوده شده و حیات انسانی را از دست داده اند، یا به بیان دیگر روح انسانی آن ها مرده است، هرگز ایمان نخواهند آورد و تأسف و اندوه رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- هم تأثیری در حالات روحی آن ها نخواهد داشت و اینکه مشیّت خداوند بر این قرار گرفته است. یعنی ایمان نیاوردن عده ای که روح انسانی آن ها مرده و زمینه هدایت و ایمان آن ها از بین رفته است. مطابق قوانین حاکم بر عالم، و از مشیّت خداوند است. البته وجود مبارک رسول کریم در جهت علمی طبعاً این موضوع را می دانست، الّا اینکه رأفت و عاطفه شدید او نسبت به انسان ها و توجه به عظمت عذاب های اخروی و سنگینی فوق تصوّر حادثه سقوط کفّار در جهنم، روح شریف او را بشدت فشار می داد و او از این جریان بطور مستمر رنج می برد.
قابل توضیح است که «تذکر» در آیات مورد بحث به معنی آموزش و ایجاد نوعی علم در ذهن خود و دیگران است! گاهی هم این کلمه به معنی یادآوری و بخاطر آوردن چیزی است که انسان قبلاً آن را می دانسته ولی فراموش کرده یا نسبت به آن بی اعتناء شده است.
اینکه خداوند به پیامبرش می فرماید:
«فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ» مراد از آن آموزش آیات قرآن با تلاوت و قراءت می باشد. و این کار یکی از وظایف پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- می باشد. بعضی ها تصور کرده اند که وظایف پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- منحصر به تذکر و هشدار به مردم است و او نقش دیگری در جامعه ندارد و نهایتاً با تلاوت آیات قرآن به مردم و یاد دادن الفاظ آیات وظیفه او به پایان می رسد، لذا گفته اند: کتاب خدا برای ما کفایت می کند! در صورتیکه خداوند در کلام خود می فرماید:
«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يتْلُو عَلَيهِمْ آياتِهِ وَيزَكِّيهِمْ وَيعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ– وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»(الجمعة/ ۲- ۳)یعنی: او است آنکه در میان درس ناخوانده ها رسولی از بین آن ها برانگیخت تا آیات او را بر آن ها تلاوت کند (پی در پی بخواند) و آن ها را پرورش دهد و به آن ها کتاب و حکمت بیاموزد و آنان پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند، و دیگرانی که هنوز به آن ها نپیوسته اند و او است قدرتمند حکیم! در آیه اول خداوند برای پیامبرش چهار نوع کار و فعالیت در دعوت دینی معین و معرفی فرموده است و آن ها عبارتند از:
۱-تلاوت آیات قرآن یعنی بطور استمراری و مکرّر خواندن آن ها بر مردم.
۲-تزکیه انسان ها و یاد دادن اخلاق دینی به آن ها.
۳-تعلیم کتاب یعنی نوعی از معانی آیات قرآن به آن ها.
۴-تعلیم حکمت یعنی نوع دیگری از معانی آیات قرآن.
طبعاً این آیه آن نظریه را نفی می کند، یعنی اگر کسی عقیده پیدا کند به اینکه نقش پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در دعوت دینی فقط یاد دادن آیات قرآن به مردم است و در صورت تحقّق این امر وظیفه و نقش او به پایان می رسد، آشکارا با این آیه مقابله کرده است و آیه کریمه نظریه او را رد می کند.
ادامه دارد…
پاورقی ها:
۱-وبسایت حکمت طریف، بخش کلام ایام شماره- ۸۶، مقاله: «حادثه شهادت امام باقر (علیه السلام)»
۲-اصول کافی، شیخ کلینی، چاپ کتاب فروشی علمیّه اسلامیّه، ج ۱، ص ۲۷۲