کلام ایام – ۲۳۸، ماه ذو الحجة و شکوه و برکات آن
ماه ذوالحجة یکی از ماه های حرام سال و دارای جلالت و شکوه عظیمی است. این ماه شریف در نزد خداوند حرمت خاصی دارد و عبادات و اعمال حسنه در آن، نزد خداوند محبوبیت عظیمی دارد.
پروردگار عالمیان عبادت عظیم و باشکوه«حج» یعنی زیارت خانه خود را در این ماه مقرر فرموده است. زیارت خانه خدا یکی از عبادات مشترک در بین شریعت های آسمانی است و از زمان حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ و بلکه قبل از آن بر انسانها بصورت فریضه تعیین شده است. شکوه و جلال این عبادت صرفاً با کلام و توصیف به پایان نمی رسد ومراتبی از آن برای کسانی که موفق به آن شده اند، قابل درک است.
دهه اول این ماه مشتمل بر عبادات گوناگون و ذکر الله کثیر است و آخرین روز این ایام یعنی روز دهم این ماه عید بزرگی برای پیروان دین توحیدی محسوب می شود.
یکی از روزهای این دهه روزعرفه است که دارای جلالت عظیمی است. که دومین عمل عبادت با شکوه حج در آن روز انجام می گیرد. زائران خانه خدا ـ بعد از احرام ـ در آن روز در صحرای عرفات حضور پیدا می کنند و وقوف در عرفات که از ارکان حج است از ظهر روز نهم ماه یعنی روز عرفه در همان منطقه شروع می شود. و صدها هزار و امروزه میلیونها انسان زائر از تمام نقاط عالم در آن صحرای مقدس اجتماع می کنند. و به نماز و تلاوت قرآن و دعا و استنغفار مشغول می شوند و در پایان آن روز و بعد از مغرب بطرف مشعر الحرام حرکت می کنند.
شب عرفه
شب نهم ماه ذیحجه یعنی همان شب عرفه از شبهای بسیار مبارک است، دعا و استغفار و توبه از گناهان و بطور کلی «ذکر الله» در آن شب آثار و برکات عظیمی دارد و سفارش زیادی برای عبادات و اعمال خاص در آن شب شده است. اگر کسی از موقعیت خاص شب عرفه غفلت کند و عبادات سفارش شده را بجای نیاورد، مشمول خسران و زیانی خواهد بود که از محاسبات عادی خارج است و متقابلاً اگر کسی متوجه عظمت آن شب مبارک شود و ساعاتی در آن به ذکر الله با انواع آن مثل تلاوت قرآن مجید و نمازهای مستحبی سفارش شده، و دعا و استغفار بپردازد و موفق شود، به اعمال خیر بالخصوص کمک به نیازمندان و تکریم فقراء و احسان به آنها و صله ارحام، سود و بهره ای خواهد برد که آن هم از محاسبات عادی خارج است. گفته شده احیاء شب عرفه یعنی شب را با عبادت به صبح رساندن پاداش عبادت یکصد و هفتاد سال محسوب خواهد شد.علاقمندان به عبادت در این شب مبارک می توانند به کتابهای دعا و اعمال ماه ذوالحجة مراجعه کنند.
یکی از اعمال این شب نورانی زیارت حرم حضرت سید الشهداء امام حسین ـ علیه السلام ـ است. و کسانیکه این فرصت و توفیق برای آنها به وجود نیامده می توانند از راه دور و وطن خود آن حضرت را زیارت کنند
روز نهم این ماه جلیل در فرهنگ دینی به «روز عرفه» مشهور شده و آن روزِ بسیار عظیمی است. از سخنان و رفتارهای رهبران آسمانی بر می آید که جریان عظیمی از رحمت و برکات خداوند در این روز بر بندگان نازل می شود. احادیث فراوانی درباره عظمت خاص روز عرفه، و پاداش اعمال خیر در آن، و دعا و نیایش و توبه از گناهان و نزول مراتب رفیعی از رحمت خداوند به انسانها در آن روز، نقل شده است.
در روز عرفه اعمال و عبادات خاص برای زوّار خانه خدا تعیین شده است مثل «وقوف در عرفات» که از ارکان عبادت عظیم حج است و اختصاص دارد به کسانی که جهت انجام مناسک حج در عرفات حضور پیدا کرده اند. اما اعمال دیگر روز عرفه عمومیتی دارد و تمام کسانیکه جویای رحمت و عنایات پروردگارشان هستند، می توانند از موقعیت خاص این روز بهره مند شوند. برای روز عرفه دعاهای زیادی معین شده و توصیه های زیادی جهت دعا و اشتغال به ذکر الله در این روز به عمل آمده، که در کتابهای دعا مذکور است. دعا در روز عرفه و خواندن نماز های تعیین شده در آن روز از چنان اهمیت و ضرورتی برخوردار است که سفارش شده اگر روزه گرفتن در این روز عامل ضعف و عدم آمادگی کامل برای دعاها و اعمال خاص آن شود، بهتر است انسان روزه مستحبی خود را در این روز افطار کند، تا با آمادگی کامل به اعمال خاص آن روز بپردازد.
زیارت امام حسین ـ علیه السلام ـ در روز عرفه
زیارت حضرت سید الشهدا ـ علیه السلام ـ در روز عرفه و حضور در حرم شریف آن حضرت به نحوی اختصاصی مورد سفارش قرار گرفته است بطوریکه از روایات مربوط به فضائل روز عرفه بر می آید، خداوند ـ عزّوجّل ـ در روز عرفه برترین مراتب رحمت و عنایات خود را به زائران حضرت سید الشهداء ـ علیه السلام ـ اختصاص می دهد
بطورکلی طبق آنچه از وجود مبارک رهبران آسمانی نقل شده میزان آثار زیارت آن حضرت در روز عرفه خارج از معیارهای محاسبات عادی است. و نقل شده است که اگر کسی در شبهای قدر بالخصوص شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان مشمول غفران خداوند قرار نگیرد، تا ماه رمضان سال بعد از آن مرتبه از رحمت خداوند که مخصوص شب قدر است بهره مند نخواهد شد مگر اینکه در روز عرفه در کربلا حضور یابد و موفق به زیارت امام حسین ـ علیه السلام ـ شود.
دعای عرفه امام حسین (علیه السلام)
از جمله اعمال روز عرفه خواندن دعائی است که در چنین روزی از وجود قدسی حضرت سید الشهداء ـ علیه السلام ـ صادر شده است. نقل کرده اند که آن حضرت در عصر روز عرفه با گروهی از همراهان از اهل بیت و شیعیان خود در صحرای عرفات این دعا را خوانده است. دعای شریف با این عبارت شروع می شود:
«اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لَیسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ وَلا کصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ …»(۱) این دعا گنجینه ای از علوم و معارف دین توحیدی و عرفان حقیقی و خداشناسی است بطوریکه نظیری برای آن یافت نمی شود. برای این دعای جلیل شرح ها و تفسیرهای متعددی نوشته شده از جمله کتاب نفیس«نیایش حسین ـ علیه السلام ـ در صحرای عرفات» (۲) از دانشمند معاصر مرحوم محمد تقی جعفری، اما محتوای عظیم علمی و عرفانی این دعا مقتضی تألیف کتابهای متعدد و شروح بیشتری است که از دیدگاههای مختلف و متنوع این گنجینه عظیم را مورد شناسائی و معرفی قرار دهد.
در این بخش از مقاله حاضر به توضیحی درباره عبارت اولیه این دعای شریف اکتفاء می کنیم و امیدواریم بعداً در فرصتی مناسب مقالاتی را در شرح و توضیح ـ حداقل ـ قطعاتی از آن در بخش «تفسیری از دعاهای معصومین (علیهم السلام ) بنویسیم.
«اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لَیسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ وَلا کصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ » یعنی : حمد مخصوص الله است که برای قضا و حکم او دفع کننده ای نیست و هیچ عاملی نمی تواند مانع عطای او شود.و ساخته هیچ سازنده ای مثل ساخته او نیست! در توضیح عبارت فوق متذکر چند نکته بطور فشرده می شویم و فعلاً به ذکر همان چند نکته اکتفاء می کنیم:
۱ـ دعای شریف با اختصاص حمد به « الله » جلّ جلاله شروع شده و در آن رعایت یک ادب جمیل توحیدی بخوبی آشکار است، یعنی حمد مخصوص الله است چون هر فعل جمیلی از هر موجودی صادر شود، در اصل از ناحیه اراده و مشیت و علم و قدرت او است! و قدرت انجام افعال را او به موجودات عطا می کند و او انسانها را متمایل به افعال جمیل آفریده است.
۲ـ یکی از شرایط استجابت دعا، تجلیل و تسبیح خداوند و ثنا گفتن به او است، و این کار روح انسان را مستعد دریافت رحمت بیشتر از پرودگارش می کند و در آن صورت دعای او مستجاب می شود.امام ـ علیه السلام ـ با ذکر افعال و اوصافی از پروردگار عالمیان ـ جلّ جلاله ـ عملاً شرایط استجابت دعا را هم در نظر گرفته، و بطور ضمنی به آن اشاره کرده است.
۳ـ امام ـ علیه السلام ـ بطور ضمنی متذکر این نکته شده است که اراده «الله» بر تمام عوالم وجود و همه پدیده ها و مخلوقات حکومت می کند و اراده و مشیت او در همه جا و در همه موجودات عالم بطور کامل نفوذ دارد! لذا انسان لازم است هر تغییری را که می خواهد مطابق قوانین و مشیت او در زندگی خود بوجود آورد و از او بخواهد و از قدرت او بهره برداری کند.
۴ـ انسان لازم است نیازهای زندگی خود و دیگران را از پروردگارش درخواست کند، و در نظر بگیرد که اگر پروردگارش عطائی را برای او تقدیرکرد، هیچ عاملی مانع رسیدن آن عطا به او نخواهد شد! و اگر خداوند ـ جلّ جلاله ـ اراده خیری نسبت به بنده اش داشت، واسطه انتقال آن خیر را هم برای بنده ایجاد خواهد کرد و آن واسطه را در مسیر زندگی او قرار خواهد داد.
۵ـ فعل و عمل هیچ فاعل و سازنده ای هم مثل فعل او نخواهد بود. در این عبارت از دعای شریف،امام ـ علیه السلام ـ به اختصاصی و بدون شبیه و نظیر بودن افعال پروردگار عالمیان اشاره ای فرموده یعنی افعال او ،بطورکلی اختصاص به ذات قدوس او دارد ـ جلّ جلاله ـ و از نوع افعال مخلوقات و شبیه به آنها نیست! امام ـ علیه السلام ـ در عبارت سوم از ابتداء این دعای شریف به یک نکته بسیار مهمی در خداشناسی و عقاید مربوط به آن اشاره فرموده و آن اینکه افعال مخلوقات از نوع افعال خداوند و شبیه و نظیر آن ها نیست. یعنی نه تنها صفات پروردگار عالمیان تفاوت های اساسی عظیمی با صفات مخلوقات دارد، بلکه افعال او هم از این نوع است!! و بطور کلی بین صفات و افعال ذات قدوس «رب العالمین» با صفات و افعال مخلوقات تفاوت های عظیمی از جهت معانی آنها وجود دارد. و بطور کلی تشبیه صفات مخلوقات به صفات خداوند و همچنین افعال مخلوقات به افعال خداوند، در حقیقت تشبیه خداوند به مخلوقات است و آن هم که نوعی شرک است امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در مقام توصیف اوضاع فکری و عقیدتی مردم در زمان جاهلیت و قبل از بعثت وجود مبارک پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به مقام رسالت و نبوت می فرماید:
«وَأَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَأَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَطَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَيْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِي اسْمِهِ» (۲) یعنی مردم روی زمین در آن روزگاران مللی پراکنده و اقوامی با تمایلات متفرقَ، در پیچاپیچ طرق در هم و برهم سرگردان و حیرت زده بودند، گروهی از آنان خدا را تشبیه به مخلوقاتش می کردند و گروهی دیگر در اسماء مقدسش الحاد می ورزیدند.
مراد این است که تشبیه به مخلوقات نوعی شرک است و از آن باید فاصله گرفت و این تشبیه هم، در مورد صفات انجام می گیرد و هم در مورد افعال. یعنی اینکه افعال خداوندهم مثل افعال مخلوقات نیست.
بنابراین اگر ما انسانها یک وقت از رفتار و افعال انسانهای دیگر انتقاد می کنیم و اعمال انسانها را به، خوب و بد بودن و عاقلانه و یا غیر آن بودن و حکیمانه و یا لغو بودن نسبت می دهیم و این کار خود را جایز و معقول محسوب می کنیم، در مورد افعال خداوند دیگر چنین کاری جایز و عاقلانه نمی تواند باشد چون افعال او شبیه افعال مخلوقات نیست! مثلاً نمی شود به خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ اعتراض کرد که چرا ماده ای به نام آب آفریده و چرا خاصیت جاری شدن و تبخیر شدن به آن عطاکرده و یا خاصیت نفوذ در خاک و بعضی اشیاء دیگر را در آن قرار داده ! چون اگر خداوند آب نمی آفرید و یا خواص موجود در آن را ایجاد نمی کرد ویا آن خواص را به طور مستمر برقرار نمی داشت و یعنی از آن خواص محافظت نمی کرد، امکان زندگی برای انسان بوجود نمی آمد ! اگر چه همین آب حیات بخش و خواص آن مثل جاری شدن و نفوذ در خاک و اشیاء دیگر و تبخیر شدن آن، گاهی موجب غرق شدن انسانها و یا حیواناتی و یا تخریب خانه های مسکونی عده ای می شود ویا از ناحیه خواص موجود در آب سیلی راه می افتد ومزارع و باغ های انسانها و لوازم زندگی آن ها را تخریب می کند و خسارت های زیادی بر آنها وارد می سازد.
اما عده زیادی از انسانها مبتلا به این نوع جهل هستند و افعال خدا را با معیارهای قرار دادی و و اجتماعی و با ذهن ناتوان و علم آمیخته به جهل خود مورد ارزیابی قرار می دهند.
اعتراض به افعال خداوند ـ العیاذ بالله ـ و چرا ! گفتن نسبت به آنها مثل این است که کسی بگوید: چرا خداوند آب آفرید که لباس های انسان خیس شود! یا چرا آفتاب را آفرید که هوا گرم شود و انسانها در مسافرتهای خود گرما زده شوند؟! یا چرا خداوند برای انسان عضوی بنام قلب آفرید که وقتی او نمک زیادمصرف کند آن قلب بعد از مدتی آسیب ببیند! یا چرا چشم آفرید که گرد و خاک داخل آن شود و انسان را ناراحت کند و امثال آنها!!
البته سؤال از حکمت افعال خداوند جهت دانستن، هیچ اشکالی ندارد بلکه وقتی انسان به حکمت پنهان بعضی از افعال خداوند پی ببرد ایمان و خداشناسی او قوی تر و عالمانه تر می شود. در این بحث لازم است ابتداءً توجه دقیق و عمیق به دو نکته معطوف شود. یکی: اینکه فاعلیت و سازندگی مخلوقات مستقل از اراده و قدرت، پروردگار عالمیان نیست و نوعی ارتباط بین افعال آنها و اراده و قدرت او وجود دارد و بطور کلی افعال مخلوقات هم به معنای خاصی افعال او محسوب می شود. یعنی مخلوقات عالم قدرت فاعلیت و حدود آن را بطور مستمر از او دریافت می کنند، بطوریکه هر وقت ذات قدوس احدیت سبحانه و تعالی اراده کند،مخلوقات فاعلیت و قدرت انجام هر کاری را از دست می دهند.
دیگری: اینکه قدرت عطا شونده از پروردگار عالمیان به مخلوقات و از جمله انسان ها، محدود به اراده او و موقعیت مخلوقات و ظرفیت وجودی آنها است! و جریان طوری نیست که مخلوقی مثل انسان به هر کاری که اراده و علاقه داشت قادر باشد! یعنی در خلقت او در نظام آفرینش قوانینی حاکم است که سلطه آن قوانین بر عالم و موجودات آن و از جمله خود انسان بطور دائم برقرار است! و هیچ موجودی نمی تواند قوانین حاکم بر عالم و موجودات آن را نقض کند و یا به تعطیلی بکشاند! یا تغییری در آنها به وجود آورد.
قوانین مورد نظر همان«سنت الله» ها و مشیت عمومی حاکم بر عالم از طرف خداوند است ! که هرگز تغییر و تبدیلی در آنها پیدا نخواهد شد، بطوریکه خود او ـ سبحانه و تعالی ـ فرمود:
«سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا» (الإسراء/۷۷) یعنی: سنتی که در میان فرستادگان قبلی از رسولان ما برقرار بوده و برای سنت [و قانون] ما تغییری نخواهی یافت.
و باز فرمود:
«فَهَلْ ينْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا» (فاطر/۴۳) یعنی: پس آیا انتظار چیزی را می کشند، غیر از سنت های [خداوند درباره اقوام] قبلی، پس هرگز برای سنت الله تبدیلی نخواهی یافت و هرگز برای سنت الله دگرگونی نخواهی یافت.!
منظور این است که قوانین حاکم بر اقوام قبلی و از جمله نزول عذاب برای کافران مستکبر و خلافکاران، بر این قوم هم ـ در صورت ایمان نیاوردن و ادامه فساد در زمین ـ نازل خواهد شد و غیر از آن نخواهد بود! و انتظار کشیدن برای وضعیتی غیر از آن عملی بیهوده است. چون سنت الله دائمی و غیر قابل تغییر در همه جای عالم برقرار است.
از این توضیحات نتایجی به دست می آید که زندگی انسانها به آنها وابسته است، از جمله اینکه اگر انسان بخواهد در زندگی خود تغییراتی به وجود آورد، لازم است از طریق هماهنگ کردن زندگی خود با سنت الله ها به خواسته خود برسد. و اینکه انسان نیاز اجتناب ناپذیر و بسیار ضروری برای شناختن سنت های خداوند ـ جلّ جلاله ـ دارد.
بعنوان مثال:
اگر یک انسان دچار فقر مالی شده و برای تأمین زندگی خود و افراد تحت سرپرستی خود، احتیاج به مالی و در آمدی دارد و همچنین اگر در آمد او کمتر است و در زندگی خود دچار مضیقه ها و محرومیت هائی شده است، لازم است او از طریق شناسائی سنت الله ها و بهر برداری از آنها به خواسته خود که بر طرف شدن فقر و رسیدن به وسعت رزق است، برسد، بطوریکه امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ فرمود:
«اذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللهَ بِالصَّدَقَةِ» (۲) یعنی وقتی فقیر شدید، از طریق صدقه دادن، با خدا تجارت کنید! مراد این است که از طرف اراده خداوند سنتی و قانونی در عالم برقرار است و آن اینکه شخصی اگر مقداری به نیازمندان کمک کند، بالخصوص وقتی خودش هم نیازهائی دارد و فرد ثروتمندی نیست، در آن صورت خداوند رزق او را افزایش خواهد داد.
این سنت الله و این قانون، هم در مورد افراد انسانی برقرار است و هم در مورد جوامع و ملتها در مجموع. اما با تأسف شدید اکثر انسانها بجهت عدم آشنائی با این سنت خداوند، مال و در آمد خود را فقط به شخص خود و یا افراد خانواده خود اختصاص می دهند و یا آن را جمع می کنند و بطور مستمر برای ازدیاد آن مال تلاش می کنند و گاهی حدود قانونی و شرعی و حقوق انسانها را هم رعایت نمی کنند! در نتیجه طبق سنت های پروردگار مبتلا به محرومیت ها و مشقت هائی در مراحلی از زندگی، بالخصوص زندگی اخروی می شوند.
گاهی هم این تجمع مال و وابستگی به آن و پیدا کردن شیفتگی شدید نسبت به آن منشأ تباهی ها و وقوع جنایت ها هم می شود و در آن صورت آن مال و دارائی و در آمد زیاد نه تنها برای خود او و افراد خانواده اش آسایش و رفاه ایجاد نمی کند، بلکه موجب ابتلاء به مشقت ها و محرومیت ها ومشکلات دیگر هم می شود، و گاهی انسان همه دارائی های خود حتی حق حیات خود را هم از دست می دهد
در مورد مثالی که ذکر شد: و کلام شریف امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ و بطور کلی موضوع مورد بحث توضیحات دیگری هم مورد نیاز است و بطور اجمالی می شود گفت:
الف: رفاه و آسایش و وسعت رزق انسان و همچنین ابتلاء به فقر و محرومیت یک فرد و یا یک جامعه و یک ملت ، با سنت های قطعی و ثابت و تغییر ناپذیر خداوند ارتباط دارد.
ب: انسان باید زندگی و افعال خود را با سنت های خداوند تطبیق دهد و هماهنگ کند تا به خواسته های حقیقی و طبیعی خود برسد و هرگز سنت های خداوند بجهت توهمات و جهل حاکم بر زندگی انسانها تغییر نخواهد کرد.
ج: خداوند دارای قدرت و رحمت نامحدود و همچنین دارائی و کَرَم نامحدود است! و با پذیرفتن خواسته های بندگان و بخشیدن و عطا به مخلوقات دارائی او کم نمی شود، پس اگر بعضی از انسانها دچار محرومیتی در ارتباط با زندگی خود شده اند، باید علت فقر و محرومیت های خود را پیدا کنند و با قدرتی که از پرودگار خود دریافت می کنند آن ریشه ها را نابود سازند!
د: یکی از سنت های خداوند رسیدن به رفاه و آسایش در اثر انفاق مال و صدقه دادن به نیازمندان است در حالی که عده زیادی از انسانها می خواهند به رفاه و ثروت برسند، اما از طریق امساک و بخل و جمع کردن مال !
هـ : یکی از سنت های خداوند ، ازدیاد نعمت ها در اثر شکر است! بطوریکه خود او فرمود:
«وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ » (الإبراهيم/۷) یعنی: و آنگاه که پرودگار تان اعلام کرد که اگر شکر کردید، من حتماً و قطعاً [نعمت ها را] زیاد خواهم کرد، اما اگر کفر ورزیدید همانا عذاب من شدید است.مراد این است که اگر بجای شکر در مقابل نعمت های من، کفر ورزیدید ، مشمول عذاب ناشی از آن خواهید شد و این مشمولیت برای عذاب چیز کوچک و بی اهمیتی نیست و بلکه عذاب من شدید است.
سرانجام اینکه برای روشن ترشدن این بحث تذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه: مخالفت عده ای از انسانها درمقابل دستورات دینی از ناحیه خداوند، تعارضی با آنچه در عبارت اول کلام شریف حضرت سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ آمده ندارد و آن اینکه فرمود:«حمد مخصوص الله است که برای قضاء و حکم او دفع کننده ای نیست» یعنی اینکه اگر الله حکمی کرد هیچ موجودی نمی تواند مانع تحقق حکم و اراده او شود. و اگر کسی بگوید: چگونه است که عده ای از بندگان خدا مرتکب خلافکاری ها و ظلم ها می شوند و دستورات خدا را اجراء نمی کنند در حالی که خداوند از ظلم به انسانها نهی کرده و دستوراتی برای بعضی از اعمال بر بندگان خود صادر کرده، و اما عده ای از انسانها مثل کفار و ظالمان و خلافکاران دستورات او را اجرا نمی کنند و حقوق بندگان خدا را ضایع می کنند.
در پاسخ به این شبهه و اشکال و امثال آن می شود گفت : این اراده خداوند و مشیت او است که انسانها با میل و رغبت خود و در صورت داشتن اختیار فرمانهای شرعی او را انجام دهند و یعنی او خود در خلقت انسان این زمینه را ایجاد کرده است. خداوند نمی خواهد انسانها از روی اجبار و اکراه دستورات شرعی او را انجام دهند. پس تخلف از دستورات شرعی و آموزش های دین آسمانی نقض اراده و مشیّت تکوینی خداوند نیست، بلکه جریانی است در مسیر تحقق مشیت عمومی او و قوانینی که بر عالم حاکم کرده است. آنچه تخلف ناپذیر است، اوامر تکوینی خداوند است که در نظام خلقت برقرار کرده است! اما از دستورات شرعی او امکان تخلف وجود دارد. و او می خواهد انسانها با میل خود و تحت تأثیر آموزش های پیامبران راه زندگی را طی کنند و نه با اجبار و اکراه و این فضیلتی است که خداوند در بین مخلوقات خود، به انسانها عطا کرده است و او را از این طریق، یعنی فرمانبرداری با داشتن اختیار و از ناحیه تعقل و دریافت آموزش های خاص او، تکریم کرده است.
البته خداوند از طریق پیامبران خود به انسانها اطلاع داده است که بعضی از اعمال و رفتارها عامل رشد مطلوب روح او و تکامل مورد نظر و کسب استعداد ورود به زندگی در بهشت خواهد شد! و متقابلاً انجام بعضی از اعمال و رفتارها عامل فساد و تباهی روح و گرفتاری آن در عالم ماده خواهد شد! اما در عین حال انسانها را به لحاظ خلقتی به انجام دستورات شرعی مجبور نکرده است. بعنوان مثال: اگر یک انسان بخواهد مقداری آب و یا غذای مسموم را بخورد که منتهی به مرگ یا بیماری شدید او خواهد شد، بطور معمول و عادی عاملی اورا از آن کار باز نخواهد داشت و دست او از کار نخواهد افتاد و با دهان او بسته نخواهد شد و یا خداوند فرشته ای را و یا پرنده ای را مأمور نخواهد کرد که نزد او برود و ظرف آن آب یا غذای مسموم را از آنجا دورکند ویا در روی زمینی بریزد!
یعنی خداوند فقط انسان را از ان کار و امثال آنها به زبان شرع نهی کرده است، و او لازم است به این دستور شرعی یعنی خود داری از خوردن آب و غذای مسموم ملتزم شود و اگر این دستور را نادیده گرفت و آن خلاف را انجام داد، گناهکار محسوب خواهد شد و اگر از روی علم و عمد این کار خلاف را انجام داد، مشمول مجازات نافرمانی در مقابل دستورات خداوند خواهد شد! اما در شرایط عادی و بطور معمول، خداوند مانع آن عمل خلاف نخواهد شد
۱۳۹۷/۵/۲۹
الیاس کلانتری
پاورقی ها:
۱ـ نهج البلاغه ، خطبه اول
۲ ـ همان ، حکمت ـ ۲۵۸