آموزش های آسمانی ـ ۲۷، تفسیر سوره مدثر

۴ـ «وَثِيابَكَ فَطَهِّرْ» ظاهر معنی آیه این است که در آن دستوری برای پاک کردن لباس یا پاک نگاهداشتن آن صادر شده است! لذا عده ای از مفسران گفته اند که مراد پاک بودن لباس در نماز است.

علامه طباطبائی این معنا را از قول بعضی از مفسران نقل کرده و وجهی برای آن قائل شده و گفته است که اگر این معنا مورد نظر باشد مناسب است گفته شود که آیه قبلی یعنی «وَرَبَّكَ فَكَبِّر» اشاره ای به تکبیر نماز دارد و هر دو آیه در مقام تشریع اصل نماز، همراه و همزمان با شروع اصل دعوت دینی می باشند. و اینکه بعضی ها گفته اند : نزول این آیات در زمانی بوده است که اصلاً نماز تشریع نشده بود نمی تواند ردّی بر صحت این معنی باشد! چون اگرچه تشریع نماز های پنجگانه روزانه در شب معراج انجام گرفته و در مجموع، آن نماز ها ده رکعت بوده است و سپس هفت رکعت به آنها اضافه شده، اما اصل نماز از همان اوائل بعثت برقرار بوده است، همچنانکه ذکر آن در همین سوره و دو سوره «علق» و «مزّمّل»  شواهدی برای آن است و روایات بر آن دلالت می کند.

ما شاهد دیگری به نظریه علامه طباطبائی(رحمة الله تعالی علیه) اضافه می کنیم ـ اعم از اینکه این نظریه درباره آیه مورد بحث و معنای آن درست و قطعی باشد یا نه ـ و آن اینکه: درباره بعثت حضرت موسی ـ علیه السلام ـ به مقام نبوت و رسالت و در همان ساعت، و نزول اولین مرحله از وحی پروردگار عالمیان به او، موضوع نماز ذکر شده، یعنی اولین بخش کلام خداوند ـ جلّ جلاله ـ به حضرت موسی مشتمل بر موضوع نماز بوده است. بطوریکه فرمود:

«فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يا مُوسَى ـ ِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ـ وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يوحَى ـ ِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» (طه/ ۱۱ـ ۱۴) یعنی: پس وقتی به آن آتش[که دیده بود] رسید، ندا داده شد که ای موسی همانا من هستم پرودگار تو، پس کفشهای خود را [جهت احترام ] در بیاور، چون در مکان مقدس «طُوی» قرار گرفته ای، و من تو را برگزیدم [و به نبوت انتخاب کردم] پس گوش فرا ده به آنچه وحی می شود، همانا خود من هستم «الله» که معبودی جز من نیست، پس مرا عبادت کن و جهت یاد من نماز را بر پای دار.

پس در جریان بعثت حضرت موسی ـ علیه السلام ـ و نزول اولین مرحله از وحی پروردگار عالمیان هم موضوع «نماز» کنار «توحید» ذکر شده است.

اما آیا معنای آیه کریمه مورد بحث همین است که ذکر شد، یا معنای دیگری از آن مورد نظر است، احتیاج به بحث و توضیحی وجود دارد. و آن اینکه:

علامه طباطبائی این نظریه را قطعی و یقینی تلقی نکرده بلکه در بحث از معنای آیه کریمه شش مورد از نظریات مفسران را ذکر کرده و این نظر فوق الذکر را بعنوان پنجمین قول آورده است

و آنها عباتند از:

  1. گفته شده: کنایه از اصلاح عمل است، و این نظر خالی از وجه نیست [یعنی می تواند موّجه باشد] چون عمل انسان بمنزله لباسی است برای روح او، بلحاظ اینکه حامل اعتقاد او است، پس ظاهر، عنوان باطن است! و بطور کثیر در کلام عرب از اصلاح عمل به پاک بودن لباس ها کنایه می آورند.
  2. گفته شده و کنایه ای است از تزکیه نفس و پاک کردن آن از گناهان و معصیت ها
  3.  گفته شده مراد از آن کوتاه کردن لباس است چون در آن صورت از آلودگی ها فاصله خواهد داشت، اما اگر لباس بلند باشد و بر روی زمین کشیده شود، امکان آلوده شدن آن وجود دارد.
  4.  گفته شده مراد از آن پاک نگاهداشتن همسران از کفر و گناهان است، چون خداوند فرموده: «هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ» [البقره / ۱۸۷] یعنی: همسران شما، لباسی برای شما هستند.
  5. گفته شده مراد از این کلام [ یعنی آیه مورد بحث] معنای ظاهری آن است و مراد از آن پاک کردن لباسها است…
  6. گفته شده مراد از تطهیر لباس ها [در این آیه ] تخلّق [وادار کردن خود و تلاش] برای بدست آوردن اخلاق پسندیده و ملکات فاضله است.

  مرحوم علامه طباطبائی ـ بطوریکه ملاحظه می شود شش قول و نظر از مفسران در معنای آیه مورد بحث ذکر کرده و همه آن نظرات را بصورت نقل قول از دیگران آورده است. و در انتهای بحث گفته است که در معنای «تطهیر ثیاب» اقوال دیگری هم وجود دارد که ما از نقل آنها صرف نظر کردیم، چون امکان ارجاع آنها به بعضی از وجوهی که نقل شد، وجود دارد، و مناسبترین وجوهی که نقل شد، وجه اول و پنجم است.

قابل توجه است که علامه طباطبائی در تفسیر آیه، نظر خیلی صریح و قطعی اعلام نکرده و فقط نظراتی از سایر مفسران را ذکر کرده است و نهایتاً از بین آنها دو نظر را مناسب تر به معنای اراده شده از آیه معرفی کرده است! و این نوع رفتار او نشانه تعمق و ژرف نگری او در آیات قرآن و دقت زیاد در کار عظیم و پر مسِئولیت تفسیر قرآن می باشد. یعنی آن مرحوم با وجود تسلط خود در این رشته علمی، از راه احتیاط خارج نشده و معنای آیه را بطور قطعی و صریح اعلام نکرده است، چون معنای اراده شده از آن در نظر او قطعی و یقینی نبوده و لذا نظریات مفسران دیگر را در آن زمینه نقل کرده و آنها را بعنوان معانی احتمالی تلقی کرده است.

این روش علامه طباطبائی ـ که خود از مفسران بزرگ و دانشمند قرآن مجید و اهل تعمق و تفکر زیاد در این زمینه است در سرتاسر کتاب تفسیری بسیار نفیس او یعنی «المیزان فی تفسیر القرآن» مشاهده می شود(۱) و چقدر ارزنده است که این روش آن مفسر و قرآن شناس بزرگ مورد استفاده بیشتر مفسران قرآن و محققان و اهل پژوهش در موضو عات قرآنی قرار بگیرد.

 بر می گردیم به ادامه بحث تفسیری در آیه کریمه:

« وَثِيابَكَ فَطَهِّرْ»

در تفسیر آیه مورد بحث و ادامه آن لازم به ذکر است که معانی کلمه «طَهِّر» و بطور کلی «تطهیر لباس» لازم است بطور کامل مورد توجه قرار بگیرد! و آن اینکه یکی از معانی «تطهیر ثیاب» کوتاه کردن آن می باشد که از کشیده شدن آن روی زمین جلو گیری شود. یعنی وقتی لباس انسان خیلی بلند باشد تا حدی که به زمین برسد، احتمال آلودگی آن وجود دارد! لذا وقتی انسان آن را کوتاه می کند چه از طریق انتخاب اولیه اندازه و طول آن و چه از طریق جمع کردن دامنه آن، به آن عمل «تطهیر ثیاب»گفته می شود.

در ادبیات عرب«تطهیر لباس» به «تشمیر» آن گفته شده و مراد از تشمیر جمع کردن دامنه لباس است، جهت جلو گیری از آلوده شدن آن یا جهت راه رفتن با سرعت و یا دویدن و یا فعالیت بدنی شدید که بلندی لباس مانعی برای آن کارها می شود این معنا برای تطهیر لباس دراحادیث متعددی ذکر شده است. از جمله :

آموزشهای آسمانی ـ 39، تفسیر سوره مدثر (آیات 32ـ39)
بخوانید

از امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرمود:

«تَشْمِيرُ اَلثِّيَابِ طَهُورٌ لَهَا، قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: «وَ ثِيَابَكَ فَطَهِّرْ» يَعْنِي فَشَمِّرْ» مرحوم علامه طباطبائی همین روایت را در تفسیر آیه مورد بحث در المیزان ذکر کرده است(۲) منظور ما کلمات آخر روایت که امام ـ علیه السلام ـ فرمود: منظور از تطهیر ثیاب، تشمیر آن است. و معنی تشمیر همچنانکه به آن اشاره شد، کوتاه کردن دامنه لباس از طریق جمع کردن آن است.

از امام صادق (علیه السلام ) هم نقل شده است که فرمود:

«والله تعالی یقول:«و ثیابک فطهر» قال وثیابک ارفعها و لاتجرها»(۳) یعنی فرمود: لباست را جمع کن و روی زمین نکش

از امام کاظم ـ علیه  السلام ـ هم نقل شده است که فرمود:

«ان الله تعالی قال لنبیه ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ثیابک  فطهر و کانت ثیابه طاهرة و انما امره بالتشمیر »

یعنی: الله تعالی به پیامبرش فرمود ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ثیابک فطهّر! و لباس او طاهر بود جز این نیست که خداوند اورا به تشمیر (کوتاه کردن ) لباسش امرکرد.

این معنا که برای تطهیر ثیاب ذکر شد، یعنی کوتاه کردن آن از ناحیه جمع کردن دامنه آن، در تفسیر«تبیان» هم بعنوان نقل یک قول آمده است و گفته شده: و قیل معناه شّمر ثیابک» (۵) یعنی گفته شده معنای آن عبارت است از اینکه : لباست را جمع و کوتاه کن

خلاصه اینکه مراد از دستور خداوند به پیامبر اکرم  ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ  در مورد تطهیر لباسها، کوتاه کردن آن است. همچنانکه از کلام صریح امام کاظم ـ علیه السلام ـ روشن می شود. و از این دستور خداوند یک معنای کنائی مورد نظر می باشد و آن اینکه:

در این آیات پروردگار عالمیان ـ جلّ جلاله ـ به پیامبرش دستور می دهد که خود را برای کاری عظیم و دامنه دار و بسیار سنگین آماده کند و آن را شروع کند و آن کار دعوت به دین توحیدی و لوازم آن می باشد.

این مجموعه هفت آیه ای و آیه مورد بحث مشتمل بر دستور العملی است که از خداوند ـ جلّ جلاله ـ به پیامبر گرامی خود صادر شده است و آن مبتنی است بر شروع دعوت به دین توحیدی و چگونگی آن و روشی است که لازم بود در این امر بسیار عظیم و خطیر به کار بسته شود.

این مطلب کنایی مشابهی هم در زبان فارسی دارد و آن اینکه وقتی کسی به یک کار با اهمیت زیاد و بطور جدی اقدام می کند، می گویند:

فلانی کمر همت رابست یا می گویند آستین ها را بالا زد یا می گویند آستین ها را بالا بزن!

پس بنابر این توضیحات در این آیه کریمه ظاهراً مراد معنی ظاهری و لفظی آن نیست یعنی اینکه پیامبر خدا مأمور شود لباسش را پاک کند! چون این معنای اظهار شده از طرف بعضی از مفسران با معیار های قرآنی و روش به کار رفته در آن تناسبی ندارد! بجهت اینکه قطعاً لباس آن وجود مبارک همیشه و در همه زمان ها پاک و طاهر بوده و اگر فرضاً در زمانی لباس بلند آن بزرگوار از ناحیه کشیده شدن روی زمین و خاک کثیف شده باشد و او از این جریان بی اطلاع باشد، لزومی ندارد که این موضوع در قرآن مجید ذکر شود و بصورت آیه ای از کتاب آسمانی قرار بگیرد و انسانها بعنوان آیه ای از قرآن بطور دائم و در همه زمانها آن را تلاوت کنند!

 اما اگر گفته شود که مراد از آن پاک بودن لباس برای عبادتی بنام«نماز» است و آیه کریمه مشتمل بر یکی از احکام عبادی است و متذکر یکی از شرایط صحت نماز می باشد، آن هم مطلب قابل اثباتی نیست بجهت اینکه احکام عبادی در ظاهر آیات قرآن ذکر نشده و پیروان دین آسمانی مؤظف شده اند که آنها را از شخص رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و رفتارهای او یاد بگیرند، و این روش در تمام سوره های قرآن مجید برقرار است. چه سوره ها و آیاتی که در اولین روزهای بعثت پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نازل شده باشند و چه زمان های بعدی و فرصت های مناسب برای تشریع احکام عبادی و عمدتاً بعد از هجرت و زمان استقرار جامعه دینی!

یعنی اگر هم به جهت اهمیت خاص عبادتی بنام «نماز» ذکر آن ضروری بوده و لازم بوده است که در ضمن اولین آیات نازل شده به آن اشاره ای  شود، باز هم قابل قبول نیست که جزئیات احکام مخصوص آن عبادت در آیات قرآن ذکر شود، آن هم فقط دو تا حکم یکی گفتن «تکبیر» در اول آن، دوم پاک بودن لباس نماز گزار! یعنی برای بجا آوردن آن عبادت عظیم و با شکوه و شرایط صحت آن احکام زیادی وجود دارد نه فقط دو تا حکم یعنی «تکبیر پروردگار» در اول آن و پاک بودن لباس از شرایط صحت آن! لذا این نوع بیان احکام و یا اشاره ای به آنها با اسلوب به کار رفته در قرآن مجید سازگار نیست. چطور می شود یکی از شرایط صحت نماز که پاک بودن لباس نمازگزار است، در ظاهر آیه ای از قرآن ذکر شود، اما مثلاً رکوع و سجود که از ارکان آن است، مورد ذکر قرار نگیرد.

آنچه مناسبت تر به نظر می رسد این است که در آیه کریمه کنایه ای به کار رفته و آن عبارت است از دستور به شروع فعالیتی بسیار عظیم و جدی جهت دعوت عالمیان به سوی دین توحیدی از طرف وجود مبارک رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله وسلّم ـ و رفتاری که نوعی جهاد خواهد بود و نیاز به تلاشی سنگین و گسترده خواهد داشت، و همچنانکه یک فعالیت بدنی بسیار جدی و با اهمیت و گسترده با پوشیدن لباس بلند که به زمین می رسد، تناسبی ندارد و انسان در آن صورت باید لباس بلند خود را مقداری جمع کند تا امکان فعالیت شدید و باسرعت زیاد برای او فراهم شود.

این معنی در صورت صحت، اشاره ای به عظمت و اهمیت دعوت دینی و لزوم فعالیت از نوع جهاد علمی و اخلاقی دارد و به احتمال قریب به یقین آنچه در آیه کریمه اراده شده ، همین معنی می باشد.

 الیاس کلانتری

۱۳۹۷/۹/۸

پاورقی ها:

۱ـ نظر تفصیلی اینجانب نویسنده مقاله ـ درباره علامه طباطبائی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ و روش تفسیری او و تفسیر شریف المیزان، در مقدمه کتاب: «راهنما و فهرست تفسیر المیزان»و مقدمه کتاب «مختصر المیزان فی تفسیر القرآن» تألیف نویسنده این مقاله و معرفی این کتاب در بخش مقالات «وبسایت حکمت طریف» نوشته شده است، علاقمندان می توانند به منابع فوق الذکر مراجعه کنند.

۲ـ تفسیر المیزان آیات ۱ ـ ۷ سوره مدثر ، بحث روائی

۳ـ کافی ج ۶، ص۴۵۵، حدیث ۲

۴ـ همان، ص ۴۵۶، حدیث ۷

۵ـ التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی، موسسة الاعلمی للمطبوعات ج۱۰، ص ۱۷۳

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن