کلام ایام ـ۳۰۰، شهادت امام سیدالعابدین و پایان گریه ها و احزان طولانی
*شهادت امام سیدالعابدین- علیه السلام- و پایان حزن و گریه های طولانی
* اوضاع سیاسی زمان امامت حضرت سید الساجدین (علیه السلام)
* روز اول امامت حضرت امام سیدالساجدین (علیه السلام)
* گنجینه عظیمی از علوم و حکمت های پیامبران خدا (علیهم السلام)
* ولادت امام سید الساجدین- علیه السلام- قله رفیعی در فضائل ماه شعبان
* حکومت ضدّ دینی بنیامیّه برای چه اهدافی رنگ دینی به اعمال و رفتارهای خود می زد؟
* توصیفی از دو سپاه در جنگ عاشورا
* در صورت تسلیم امام حسین- علیه السلام- در مقابل حکومت یزید چه وضعیتی در جامعه دینی به وجود می آمد؟
* موضع گروه های مختلف از مردم در مقابل حکومت یزید
* مشکل اصلی امام حسین- علیه السلام- با حکومت یزید
* عکس العمل مردم در جریان خودداری امام حسین- علیه السلام- از بیعت با حکومت
* نقشه حکومت علیه امام حسین- علیه السلام- در زمان برگزاری مراسم حج
* عکس العمل مردم عراق در زمان انتشار خبر خودداری امام حسین- علیه السلام- از بیعت با یزید
* جنایات نماینده حکومت بنی امیّه در شهر کوفه قبل از شروع نهضت حسینی (علیه السلام)
* حادثه شهادت حضرت مسلم بن عقیل (علیه السلام)
* * * * * * * * * *
طبق روایتی روز بیست و پنجم محرم سال ۹۴ هجری و طبق نقل دیگری روز دوازدهم همین ماه در سال ۹۵، شهادت امام چهارم حضرت علی بن الحسین ـ علیهما السلام ـ واقع شده است. رحلت آن بزرگوار و ذکر و یاد او و تشکیل مجالس عزاداری برای او یادآور حادثه عاشورا و سبب تشدید حزن و اندوه شیعیان و دوستداران و پیروان خاندان عصمت و طهارت ـ علیهم السلام ـ می شود. اما این ایام برای شخص آن وجود مبارک قدسی، زمان پایان یافتن حزن ها و گریه های طولانی و مصیبت های عظیم بوده است.
امام سیدالساجدین و سرور اهل عبادت حدود ۳۴ سال از عمر شریفش را با وجود عهده دار بودن مقام امامت و رهبری اهل ایمان و رسیدگی به امور زندگی عموم افراد جامعه دینی و بالخصوص سعی و کوشش طاقت فرسا برای ایجاد آسایش و آرامش برای فقرا و نیازمندان، با شب زنده داری و دعا و نیایش و گریه های طولانی سپری کرد.
امامت آن حضرت همزمان با برقراری شدیدترین اختناق های حکومتی بود لذا آن بزرگوار و بعضی از افراد سرشناس مخالف حکومت بنی امیه و بعضی افراد ناراضی در یک نوع زندگی شبیه زندگی زندانیان سیاسی قرار داشتند. شروع امامت امام سیدالساجدین در روز عظیم و مصیبت بزرگ تاریخ یعنی «روز عاشورا» بود.
آن بزرگوار در حادثه جنگ عاشورا حضور داشت اما ابتلاء به بیماری شدید مانع شرکت او در جنگ شد و اگرچه با آن حالت بیماری شدید و ناتوانی جسمی از پدر بزرگوارش حضرت سیدالشهداء امام حسین ـ علیه السلام ـ اجازه رفتن به میدان و شرکت در جنگ را خواست، اما امام ـ علیه السلام ـ به او اذن جنگ نداد و مسئولیت امامت از طرف خدای سبحان بر عهده او قرار گرفت و امام حسین ـ علیه السلام ـ متذکر موضوع امامت او شد و سرپرستی بانوان حرم و کودکان و مجموعاً افراد خاندان رسالت را به او سپرد.
در همان اولین روز شروع امامت، او شاهد شهادت فرزند رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و سید جوانان بهشت یعنی پدر بزرگوارش وعده ای از شخصیت های خاندان رسالت و گروهی دیگر از اولیاء خاص پروردگار عالمیان از اصحاب بود که در جنگی نابرابر و با شرایط استثنائی انجام گرفت.
شهادت حضرت سیدالشهداء و یارانش و اسارت بانوان و کودکان حرم حسینی ـ علیه السلام ـ حزن و اندوهی برای امام سجاد ـ علیه السلام ـ ایجاد کرد که اگر صورت ظاهری پیدا می کرد و بر کوههای برافراشته نازل می شد، آن کوه ها از هم می پاشید.
آن قهرمان صبر و استقامت با وجود سنگینی آن مصیبت عظیم و مصائب بعدی، مثل کوهی استوار و ریشه دار در مقابل همه آنها مقاومت کرد و کوچکترین ضعفی در رفتارهای او مشاهده نشد، و نسبت به کوچکترین وظایف مقام امامت و کمک به انسانها بی اعتناء نشد و کشتی طوفان زده جامعه دینی را سرانجام به ساحل امنی هدایت کرد.
اگرچه آن شخصیت مظلوم صاحب گریه های طولانی بود و آن گریه ها حاکی از تأثیرات عمیق حادثه عاشورا و به شهادت رسیدن پدر بزرگوارش حجت خدا و یارانش بصورتی بسیار مظلومانه بود، اما آن بزرگوار با عبادت ها و سجده های طولانی و دعا و نیایش حیرت انگیز و پدید آوردن گنجینه های عظیم معرفتی و عرفانی، شهرت جهانی و تاریخی پیدا کرده است.
آن بزرگوار گنجینه عظیمی از علوم و حکمت های پیامبران بالخصوص جدّ بزرگوارش خاتم پیامبران حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و امامان معصوم قبل از خود را ـ علیهم السلام ـ فراهم کرد و آنها را به عالم علم و معرفت و مسافران بسوی عالم قدس عطا کرد. او راه روشن و هموار و امنی را از عالم دنیا بسوی عرش پروردگار عالمیان ایجاد کرد و انسانها را به آن راه هدایت کرد.
ما قبلاً به مناسبت ولادت پربرکت آن حضرت و همچنین برای شهادت او مقالاتی نوشتیم و در آن مقالات مواردی از کلام شریف آن بزرگوار را با شرح و توضیحی ذکر کردیم، توصیه می کنیم آن مقالات مجدداً مورد مطالعه قرار بگیرد. (۱) تا مقدمه ای و مدخلی باشد برای مباحث بعدی.
برای سلسله مقالات مربوط به سیره شریف امام سیدالساجدین ـ علیه السلام ـ «رساله حقوق» نقل شده از آن بزرگوار را در نظر گرفتیم و در ادامه بحث ضرورت و فواید عظیم مباحث مربوط به آن را متذکر خواهیم شد. اما قبل از شروع شرح و توضیح مطالب آن رساله، به بحثی در موقعیت کلام آن حضرت و فضای سیاسی و فرهنگی زمان امامت آن بزرگوار می پردازیم:
گفته شد که امامت وجود مبارک حضرت سیدالساجدین علی بن الحسین ـ علیهما السلام ـ در زمانی بحرانی و در روز وقوع حادثه ای بسیار عظیم یعنی روز عاشورا شروع شد. در آن روز جنگی بین دو گروه از انسانها وقوع یافت. یک گروه سپاه حکومتی بودکه از ناحیه توطئه های سیاسی و فریبکاری و بدون رضایت مردم در جامعه دینی به قدرت رسیده بود و حدود بیست سال با اختناق شدید و نیرنگ و دروغ در سطح جامعه وسیع دینی و بخش عظیمی از جهان حکومت کرده بود. آن حکومت ضد دینی برای فریب عامه مردم رنگ دینی به خود زده بود و جنایات عظیمی را به نام دین انجام می داد، تا جائی که به کشتن و زندانی کردن افرادی مبادرت می کرد که احتمالاً مخالف آن حکومت بودند نه حتی بطور قطع. بطوریکه حاکم آن حکومت در نامه ای به نماینده خود نوشته بود که با حدس و گمان و احتمال مخالفان حکومت را بکشد.
در مقابل آن سپاه حکومتی گروهی قرار داشتند که تعداد آنها حدود یکصد نفر یا کمی کمتر و یا بیشتر بودند و آنها تحت رهبری حجت خدا و جانشین پیامبر خاتم حضرت امام حسین ـ علیه السلام ـ قرار داشتند. این گروه اندک ـ از نظر تعداد افراد ـ حکومت جباران را به رسمیت نمی شناختند و از تسلیم در مقابل خواسته های آن خودداری می کردند.
حکومت بر جامعه دینی در اصل حقّ رهبر این گروه یعنی حجت خدا امام حسین- علیه السلام- بود. البته آن حضرت بعلت اینکه امکان تشکیل حکومت دینی در آن شرایط سیاسی و فرهنگی وجود نداشت ناچار از حکومت فاصله گرفته بود و به فعالیت فرهنگی و اخلاقی و علمی در جامعه اکتفاء می کرد. اما حکومت غاصب جبّار به این قانع نبود و از امام- علیه السلام- میخواست تسلیم حکومت شود و آن را بعنوان حکومت دینی به رسمیّت بشناسد و تأیید کند.
اگر امام حسین- علیه السلام- تسلیم حکومت می شد و تحت فشار شدید سیاسی و اختناق حکومتی، با آن بیعت می کرد خطر کشته شدن خود او و افراد خاندانش و آن عده اندک از پیروان حقیقی دین خدا برطرف میشد و آنها می توانستند در آسایش و آرامشی زندگی کنند، حتی حکومت پلید و جبّار حاضر بود امتیازات سیاسی و اجتماعی زیادی به آن حضرت بدهد. اما پذیرفتن درخواست حکومت و تسلیم در برابر آن و معرفی آن حکومت بعنوان حکومت دینی بمنزله خط بطلان کشیدن به همه ادیان آسمانی و علوم و فضائل اخلاقی و تلاش و کوشش همه پیامبران خدا جهت اصلاح زندگی انسانها بود.
توضیح اینکه همه علوم و فضائل عرضه شده از طرف پیامبران خدا در طول تاریخ حیات انسانها و حاصل اخلاق و رفتارهای کریمانه آنها و فضائل و علوم بکار رفته در کتابهای آسمانی قبلی مجموعاً در آخرین کتاب آسمانی یعنی قرآن مجید و معارف آن و سیره شریف رسول الله- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و جانشینان معصوم او- علیهم السلام- قرار داشت و در جهت دیگر هم حکومتی در جامعه دینی به قدرت رسیده بود که بصورت جبّارانه با انواع ظلم و ستم و بی عدالتی و آدمکشی بر مردم حکومت می کرد! و خاندان حکومت (بنی امیّه) در حالیکه سابقه مخالفت و دشمنی طولانی با دین خدا و پیامبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- را در پرونده های خود داشت بعد از به قدرت رسیدن دین خدا و شکست کامل بتپرستان و برچیده شدن نظام بتپرستی، ادعای پیروی از دین خدا می کرد، اما باطن اعمال و رفتار آن خاندان همان بت پرستی تبهکارانه سابق و التزام به آن بود! اما شخص حاکم و نزدیکان او جهت بهره برداری از قدرت عامه مردم و حمایت و طرفداری آنها ادعای پیروی از دین خدا می کردند و البته این موضوع برای افراد دین دار حقیقی و آگاهان جامعه کاملاً معلوم و آشکار بود و آنها نفرت شدیدی از آن حکومت داشتند، اما افراد جاهل و فریب خورده که اکثریت افراد جامعه را تشکیل میدادند بصورت برده هائی برای حکومت فعالیت می کردند و حامی و طرفدار آن حکومت بودند. و در جهت اطاعت کامل از حکومت دست به هر جنایتی میزدند و برای کشتن هر انسانی حتی کودکان همیشه آماده بودند.
تغییر وضعیت جامعه دینی و اصلاح امور مردم و جلوگیری از ظلم و ستم حکومت و نشان دادن چهره اصلی حکومت و اثبات تقلّبی بودن دین حاکم بر جامعه، طبعاً کار راحتی نبود و اصلاً بطور کلی با توجه به اوضاع سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه در کوتاه مدت و حتی مدت طولانی امکان پذیر نبود. اما مشکل اصلی امام حسین- علیه السلام- این بود که حکومت غاصب می خواست آن حضرت حکومت جبّاران و شیّادان را به رسمیّت بشناسد و با آن بیعت کند.
حکومت بنی امیّه میخواست از محبوبیّت امام حسین- علیه السلام- در بین مردم و مقام و موقعیت علمی و جاذبه های شخصیتی او در تحکیم پایه های خود و جلوگیری از مخالفت و قیام های مخالفان خود و افراد ناراضی بهرهبرداری کند. لذا آن حضرت را تحت فشار سیاسی قرار داده بود و او را بین دو راه مخیّر کرده بود! یا تسلیم به حکومت و تأیید آن، یا کشته شدن خود و افراد خاندانش! این موضوع مشکل اصلی حضرت امام حسین- علیه السلام- بود.
آن بزرگوار تسلیم در برابر فشارهای حکومت را به هیچ وجهی نپذیرفت و مخالفت خود را با آن درخواست بطور آشکار اعلام کرد و با تدابیری که بکار برد مخالفت او با حکومت در سطح جامعه وسیع دینی منتشر شد و سبب خوشنودی و رضایت همه مخالفان حکومت و همه دینداران حقیقی شد.
امام- علیه السلام- در جریان آن مخالفت و عدم تسلیم با گروهی از افراد خاندان و بعضی از پیروانش از مدینه- محل سکونت و زندگی خود- به شهر مکه هجرت کرد و در آن شهر استقرار یافت و در مدت چند ماه سکونت در شهر مقدسه مکه و حرم امن الهی در تماس و ارتباط و مجالست ها با مردم، اعمّ از اهل شهر مکه و زائران خانه خدا که از بلاد مختلف جهت زیارت خانه خدا یعنی کعبه معظّمه به شهر مکه می آمدند، مخالفت خود با حکومت و رفتارهای ظالمانه و جبّارانه با مردم را آشکار ساخت و تصمیم قطعی خود را برای عدم بیعت و عدم تسلیم اعلام فرمود. و در روزهای شروع اعمال عظیم و باشکوه حج و زمان اجتماع زائران خانه خدا که از بلاد مختلف جامعه دینی در مکه حضور داشتند، متوجه شد که عده ای از طرف حکومت به شهر مکه آمده اند و قصدشان زیارت خانه خدا نیست بلکه مأموریت دارند در بین اعمال حج او را محاصره کرده و وادار کنند به بیعت با حکومت و آن حضرت به محض شنیدن این خبر و اطلاع از جریان، بر خلاف انتظار عمومی مردم، همراه عدهای از افراد خاندان و طرفداران و پیروان خود از شهر مکه خارج شد و بطرف عراق و شهر کوفه حرکت کرد.
قابل تذکر است که در زمان اقامت امام- علیه السلام- و همراهانش در شهر مکه، مردم عراق و بالخصوص شهر کوفه با شنیدن خبر خودداری امام- علیه السلام- از بیعت با حکومت و مخالفت با آن از آن اقدام آن حضرت بشدت استقبال کرده و هزاران نامه برای او نوشتند و با فرستادن نمایندگانی او را به شهر خود دعوت کردند و در آن نامه ها وعده کمک و همراهی به او دادند.
باز قابل تذکر است است که اهل شهر کوفه در دوره حکومت بنی امیّه و شخص معاویه شدیدترین ظلم ها و مشقّت ها و اختناق ها را از طرف حکومت تحمل کرده بودند. و عده زیادی از بزرگان شهر و شخصیت های وجیه و محترم و سرشناس که از طرفداران امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- بودند، بدست نماینده حکومت گرفتار و زندانی شده و گروهی از آنها کشته شده بودند. آنها در نامه های خود به امام حسین- علیه السلام- اظهار می کردند که از حکومت یزید پیروی نمی کنند و حاضرند در دفاع و حمایت از امام- علیه السلام- و پیروی او برای اجرای عدالت و برقراری دین خدا استقامت و جانفشانی کنند.
سرانجام حوادث جامعه منتهی شد به حرکت امام- علیه السلام- بطرف کوفه، و در طرف دیگر تغییر اوضاع شهر کوفه و تسلّط حکومت یزید بر مردم آن شهر توسط نماینده جدید خود یعنی ابن زیاد قبل از رسیدن امام- علیه السلام- به آن شهر.
بطوریکه نقل شده بعد از آمدن ابن زیاد به کوفه و تسلّط بر مردم و برقراری اختناق شدید حکومتی در شهر و بازداشت و حبس و کشتن تعدادی از افراد وجیه و سرشناس شهر، طرفداران امام حسین- علیه السلام- و دعوت کنندگان از او از اطراف نماینده و سفیر آن حضرت یعنی جناب مسلم بن عقیل پراکنده شدند و آن بزرگوار در مقابل قوای حکومتی تنها ماند و بعد از جنگی بسیار شجاعانه که به تنهائی با سپاه حکومتی انجام داد، مجروح و بازداشت شد و بدست ابن زیاد کشته شد و به فیض شهادت در راه خدا رسید.
امام- علیه السلام- و کاروان همراه او قبل از رسیدن به شهر کوفه از طرف سپاهی که از کوفه آمده بودند محاصره شد و بعد از آن سپاهیان دیگری از کوفه رسیدند و امام- علیه السلام- و کاروان همراهش در محاصره یک سپاه سی هزار نفری قرار گرفتند.
با وضعیتی که پیش آمده بود دیگر رفتن آن حضرت آزادانه به شهر کوفه و نزد طرفداران و پیروان خود امکان پذیر نبود، بلکه گروه اول از سپاه دشمن به فرماندهی «حرّ ریاحی» مأموریت داشتند که امام- علیه السلام- و همراهانش را بازداشت کنند و بصورت اسیر و زندانی به شهر کوفه ببرند و در اختیار حاکم شهر قرار بدهند. آن حضرت به هیچ وجه آن را نپذیرفت و سرانجام کار او با سپاه دشمن به مقابله و جنگ کشید.
امام- علیه السلام- ابتداءً در زمان برخورد با سپاه حرّ خطابه ای برای همراهان خواند و مطالبی قریب به این مضمون فرمود: اوضاع به این صورت درآمده است که مشاهده می کنید و سرانجام کار من و همراهان من به کشته شدن منتهی خواهد شد، من از شما کاملاً راضی هستم و بیعت خود را از شما برداشتم شما می توانید از من جدا شوید و بروید و خود را از این گرفتاری نجات دهید!
اکثر همراهان امام- علیه السلام- که حدود یک هزار نفر بودند، از کاروان آن حضرت جدا شدند و رفتند. و عده ای در حدود یکصد نفر و یا کمتر از آن همراه او ماندند و اعلام وفاداری کامل کردند و اظهار کردند که هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و بطور کامل رضایت دارند که در کنار او بمانند و همراه او کشته شوند و به فیض شهادت در راه خدا نائل شوند.
در چنین وضعیتی روز نهم ماه محرم رسید، ماهی که در احکام دینی حتی جنگ با کفّار هم در آن ماه و ماههای حرام دیگر ممنوع است. اما حکومت جبّار پلید بنی امیّه و طرفداران جاهل آن کاری با احکام دینی نداشتند و رسیدن به اهداف سیاسی تمام توجهات آنها را به خود مشغول کرده بود. سپاه دشمن عصر آن روز اقدام به جنگ کردند و بطرف خیمه های امام- علیه السلام- حرکت کردند و با مذاکره ای که انجام گرفت آن ها ناچار قبول کردند که برگردند و جنگ به فردا منتقل شود.
سرانجام روز دهم محرم که بعداً به «روز عاشورا» مشهور شد، جنگی بین آن دو گروه در گرفت و همراهان اندک امام- علیه السلام- با شجاعت و شهامتی که در تمام طول تاریخ حیات انسان ها شبیه و نظیری برای آن دیده نشده مقابل آن سپاه عظیم ایستادند و جنگیدند در حالیکه بشدت تشنه بودند- چون سپاه دشمن نهر آب را محاصره کرده بودند و آن را به روی سپاه امام بسته بودند- آن ها با شکوه و جلالی فوق حدّ توصیف با برده های حکومت و سپاه شیطان جنگیدند و در راه خدا و نصرت دین او و پیامبر او به آن جنگ نابرابر ادامه دادند و همه آنها بجز وجود مبارک علی بن الحسین- علیهما السلام- به مقام و مرتبه رفیع شهادت در راه خدا صعود کردند.
امام سید الساجدین- علیه السلام- بطوریکه قبلاً به آن اشاره شد با وجود بیماری شدید و ناتوانی جسمی تمایل به شرکت در میدان جنگ و جهاد در راه خدا داشت و از پدر بزرگوار اجازه رفتن به میدان جنگ خواست، اما امام- علیه السلام- به او اجازه نداد و اعلام فرمود که او از همان ساعت عهده دار مقام امامت از طرف خدای سبحان می شود و لازم است به انجام وظایف عظیم امامت در جامعه دینی و همچنین سرپرستی بانوان و کودکان داغدار از خاندان رسالت و همراهان اقدام کند.
این بحث مقدماتی در اصل به مقالات دیگری درباره حادثه عاشورا و قیام مقدس حسینی- علیه السلام- ارتباط دارد و در آن سلسله مقالات به جهاتی از این مطالب هم بخواست خدا اشاره ای خواهیم داشت. اما علت طرح آن در این مقاله مربوط به شهادت امام سید الساجدین- علیه السلام- این بود که آن حضرت در این سلسله حوادث حضور داشت و آنها را مشاهده کرد و در فضای آن جهاد عظیم و شکوه و جلال آن «ذکرالله» گسترده قرار گرفت و حالات روحی و سخنان و رفتارهای آن بزرگوار از حوادث آن نهضت مقدس اثرات عمیق و گستردهای پذیرفته بود، و آن بزرگوار علاوه بر فضائل خاصّ مقام عصمت و امامت، وارث فضائلی هم از رفتارها و سخنان پدر بزرگوارش حضرت سیدالشهداء امام حسین- علیه السلام- بود و مشمول عنایات و برکات خاصّ نازل شده از بارگاه ربوبیّت ذات قدوس الله- سبحانه و تعالی- در خلال حوادث آن نهضت عظیم بود.
آن بزرگوار گنجینه عظیمی از آثار ذکرالله در مراتب رفیع فوق عادی در طول آن سفر شکوهمند و آن نهضت مقدس را در روح شریف خود ذخیره فرمود و آن جواهرات قدسی را بصورت سخنان و دعاها و خطابه ها به راهیان عالم قدس ارائه کرد و به آنها عطا کرد.
دعاها و خطابه ها و سخنان و رفتارهای آن حضرت با نوعی عطر بهشتی مصاحبت و مجاورت داشته و همان عطر از سخنان و دعاهای او به تناسب ظرفیت انسانها به مشامشان میرسد و یادآور شکوه و جلال و نورانیّت قداست نهضت مقدس حسینی- علیه السلام- می باشد.
حزن و اندوه امام سیدالساجدین از مشاهده حوادث در روز عاشورا و کشته شدن پدر بزرگوارش حجت خدا و سید جوانان بهشتی یعنی حضرت سیدالشهداء امام حسین- علیه السلام- و اولیاء خاصّ خدا از شخصیتهای عظیم از خاندان رسالت و اصحاب و یاران و اسارت دختران رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و بانوان و کودکان حرم حسینی- علیه السلام- با هیچ ترازوئی قابل اندازه گیری نیست. غصّه ها و گریه های طولانی آن بزرگوار درباره آن حادثه از روز عاشورا شروع شد و حدود سی و چهار سال بطور مستمر ادامه یافت و روز شهادت خود آن حضرت به پایان رسید. طبق نقل های تاریخی هیچ روز از عمرمبارک او بدون گریه و حزن و اندوه ناشی از یادآوری آن حادثه سپری نشد. ما به خواست خداوند بعد از این بحث مقدماتی وارد بحث در شرح و توضیح عبارات «رساله حقوق» امام سیدالعابدین حضرت علی بن الحسین- علیهما السلام- خواهیم شد. (ان شاء الله تعالی)
صلوات و سلام بی پایان خدای سبحان بر روح شریف و محزون او و همه شخصیتهای خاندان عصمت و طهارت- علیهم السلام- باد.
الیاس کلانتری
۱۳۹۸/۰۷/۰۶
پاورقی ها:
۱ـ وبسایت حکمت طریف، بخش کلام ایام، شماره و عنوان:
ـ کلام ایام ـ۱۱، شهادت امام زین العابدین (علیه السلام)
ـ کلام ایام ـ ۴۸، ولادت امام سیدالساجدین ـ علیه السلام ـ قلّه رفیع دیگری در سلسله جبال فضائل ماه شعبان