مناظرات و محاورات- ۸ (مناظرات آسمانی)

مناظره و گفتگوی خدای سبحان با آدم و انسانها و ملائکه و ابلیس

بخش اول

کلیات

  •  دستور خدای سبحان به آدم ـ علیه السلام ـ جهت سکونت او و همسرش در بهشت

  • عتاب خدای سبحان به آدم ـ علیه السلام ـ و همسرش

  •  اخراج آدم ـ علیه السلام ـ و همسرش از بهشت

  •  توبه آدم ـ علیه السلام ـ و توبه خدای سبحان بر او

  •  دشمن بسیار خطرناک انسان و غفلت انسان از دشمنی او و نزدیک شدن به او

  •  علت تنگی معیشت انسان

  • هدایت آدم ـ علیه السلام ـ و همسرش و فرزندان آنها از طرف خدا

  •  هشدارهای خدا برای فرزندان آدم ـ علیه السلام ـ در ضمن نقل داستان زندگی او.

  •  آیا بهشت آدم ـ علیه السلام ـ همان بهشت آخرت بود؟!

  •  اوصاف بهشت آدم (علیه السلام)

  •  راههای نفوذ شیطان در افکار و اعمال و دارائی های انسانها

  •  در چه صورتی شیطان بر انسان مسلط می شود؟!

  •  خدای حکیم به چه منظوری آدم ـ علیه السلام ـ و همسرش را در بهشت ساکن کرد؟!

  • مشکلات زندگی اولیه در زمین

  •  چرا آدم ـ علیه السلام ـ و همسرش با خوردن از شجره ممنوعه از ستمکاران شدند؟

  •  ظلم به خود یکی از انواع ظلم است.

  •  خدای سبحان دوست ندارد بندگانش دچار سختی های و مشقت ها بشوند.

  •  چرا ظلم به خود گناه محسوب می شود و مجازات دارد؟!

  • آثار و نتایج قطعی و اجتناب ناپذیر رفتارهای انسانها

  •  اولین فعل خدای سبحان بعد از خلقت آدم (علیه السلام)

الله عزّوجلّ: (خطاب به آدم- علیه السلام- و همسرش)

«و ای آدم تو و همسرت در این باغ ] بهشتی[ ساکن بشوید و از هر چیزی و از هر جا که خواستید بخورید، اما به این درخت نزدیک نشوید که ]در غیر این صورت[ از ستمکاران خواهید شد». (الأعراف / ۱۹)

 الله عزّوجلّ: «و گفتیم ای آدم ساکن شو تو و همسرت در این باغ ]بهشتی[ و از هرجا و هر چیزی که خواستید بطور فراوان بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که ]در غیر این صورت[ از ستمکاران خواهید بود». (البقره / ۳۵)

 

الله عزّوجلّ: «ای آدم این ]شیطان[ بطور قطع دشمنی است برای تو و همسرت، پس شما را از بهشت برون نکند که ]در آن صورت[ به شقاوت ]مشقّت و بیچارگی[ می‌افتی، تو در آنجا ]باغ بهشتی[ نه به گرسنگی مبتلا می شوی و نه برهنه می مانی، و هم اینکه تو در آنجا نه دچار عطش می شوی و نه گرما زده می‌شوی ]یعنی در آسایش و رفاه کامل و بدون هیچ سختی و مشقّتی زندگی میکنی[» (طه / ۱۱۷ – ۱۱۹)

ابلیس: «ای آدم آیا تو را راهنمائی کنم به درخت جاودانگی و مُلکی که زایل نمی شود ]و همیشگی است«[

ابلیس: ای آدم[ پروردگارتان شما دو نفر را از ]خوردن میوه[ این درخت نهی نکرد جز ]برای[ آنکه مبادا ]شما دو نفر[ تبدیل به دو مَلَک شوید یا از جاودانان شوید ]و بطور دائمی در بهشت اسقرار داشته باشید[ و او بطور مکرّر برای آن دو قسم خورد که خیرخواه آنها است.» (الأعراف / ۲۱)

الله عزّوجلّ: ]بعد از اینکه آدم و همسرش فریب شیطان را خوردند و نسبت به نهی خدای سبحان غافل شدند، و از شجره ممنوعه خوردند خطاب به آن دو فرمود: «]بصورت ندا[ مگر من شما دو نفر را از این درخت نهی نکردم و مگر به شما نگفتم که شیطان برای شما دشمن آشکاری است»؟! آدم و همسرش گفتند:

« پروردگارا ما بر خویشتن ظلم کردیم و اگر ما را مورد غفران قرار ندهی و به ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود». (الأعراف / ۲۳)

الله عزّوجلّ: «فرود آئید که بعضی از شما دشمنی بر بعضی دیگر خواهید بود و برای شما در زمین قرارگاهی ]و محل سکونتی[ خواهد بود تا زمان معینی.» (الأعراف / ۲۴)

 الله عزّوجلّ فرمود:« ]شما[ در آنجا حیات می یابید و در آنجا می میرید و از آنجا خارج می شوید ]برای قیامت[» (الأعراف / ۲۵)

 الله عزّوجلّ: «و گفتیم فرود آئید ]از بهشت[ که بعضی از شما دشمنی برای بعضی خواهید بود و برای شما در زمین محل استقرار و متاعی تا زمان معینی خواهد بود». (البقره / ۳۶)

الله عزّوجلّ گفت: «فرود آئید شما دو تا از آنجا جمیعاً ]شما و فرزندانتان و شیطان[ و بعضی از شما با بعضی دشمن خواهید بود، پس هر وقت هدایتی از طرف من بسوی شما آمد، پس هر کس از هدایت من پیروی کند، گمراه نمی شود و به شقاوت نمی‌افتد، و هرکس از ذکر (یاد) من اعراض کند، همانا برای او خواهد بود معیشتی تنگ و او را در روز قیامت نابینا محشور خواهیم کرد. او خواهد گفت: پروردگارا برای چه مرا نابینا محشور کردی، با آنکه من بینا بودم.»

الله خواهد گفت: «این چنین است که آیات ما به تو رسید، پس آنها را فراموش کردی (به آنها بی اعتناء شدی) و اینگونه امروز فراموش می‌شوی ]و اعتنائی به تو نمی شود[ »(طه / ۱۲۳ – ۱۲۶)

 الله عزّوجلّ: «فرود آئید همگی از آنجا ]بهشت[ پس اگر بسوی شما آمد هدایتی از من، پس کسانیکه از هدایت من پیروی کنند، نه ترسی برای آنها خواهد بود و نه آنان اندوهگین خواهند شد». (البقره / ۳۸)

الله عزّوجلّ: «]بعد از سرکشی و تمرّد ابلیس[ از اینجا خارج شو که تو ]مطرود[ رانده شده هستی، و اینکه برای تو خواهد بود لعنت تا روز قیامت. »(الحجر / ۳۴ – ۳۵)

ابلیس: «پروردگارا بجهت اینکه مرا گمراه ساختی من حتماً زینت می دهم برای آن ها در زمین و تمام آن ها را اغواء ]گمراه[ می کنم، بجز بندگان تو را از آن ها که مخلَصین هستند».

الله عزّوجلّ: «این راه راست ]و روشن[ است بسوی من. تو نسبت به بندگان من تسلّطی نداری، مگر آن عده که پیروی کنند از تو از گمراهان، و همانا جهنم وعده گاه همه آن ها است. و آن ]جهنم[ دارای هفت در می باشد که هر یک از درها از آن ها بخشی مقسوم ]تقسیم شده و تعیین شده[  قرار دارد. همانا اهل تقوا در باغ های بهشتی و چشمه سارها قرار خواهند داشت ]و به آنها خطاب می شود[ وارد شوید در آن در حال آرامش و ایمنی». (الحجر / ۳۹ – ۴۶)

الله عزّوجلّ: «خارج شو از آن که تو رانده شده هستی! و بر تو خواهد بود لعنت من تا روز قیامت.»

ابلیس: «پروردگارا پس به من مهلت بده تا روزی که ]انسانها[ محشور می شوند ]روز قیامت«[

 الله عزّوجلّ: «تو از مهلت داده شدگان هستی، تا آن روز تعیین شده.»

ابلیس: «قسم به عزت تو که همه آنها را گمراه خواهم ساخت ]اغواء خواهم کرد[ مگر بندگان تو را از آنها که اهل اخلاص هستند.»

 الله عزّوجلّ: «پس به حق سوگند می خورم و حق را می گویم که جهنم را از تو و همه پیروان تو پر می کنم.» (ص / ۷۷ – ۸۵)

 الله عزّوجلّ خطاب به فرزندان آدم: «ای فرزندان آدم ما برای شما لباسی فرستادیم تا زشتی های شما را بپوشاند و لباس تقوا آن بهتر است و آن است از نشانه‌های ]ربوبیّت[ الله، باشد که متذکر شوند.»

 «ای فرزندان آدم مبادا شیطان شما را به فتنه بیاندازد (بفریبد) همچنانکه پدر و مادر شما ]آدم و همسرش[ را از بهشت بیرون کرد، در حالیکه لباس های ]بهشتی[ آنها را از بدنشان بیرون می کرد تا زشتی های آنها را به آنها آشکار کند. او شما را می بیند و سپاهیانش، از جایی که شما آنها را نمی‌بینید، ما قرار دادیم شیاطین را اولیائی برای کسانیکه ایمان نمی آورند. »(الأعراف / ۲۷)

الله عزّوجلّ: «ای فرزندان آدم زینت خود را بر گیرید در هر نمازی و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که او ]خدای سبحان[ اسرافکاران را دوست نمی دارد. (الأعراف / ۳۱) ای فرزندان آدم وقتی رسولانی از میان خودتان ]از طرف خدا[ بسوی شما آمدند تا آیات مرا بر شما بخوانند پس هر کس تقوا بورزد و به صلاح گراید، پس خوفی برای آنها نخواهد بود و آنها اندوهگین نخواهند شد. و کسانیکه آیات ما را تکذیب کردند و نسبت به آنها استکبار ورزیدند، آن ها ملازمان آتش خواهند بود و در آنجا جاودانه خواهند ماند.» (الأعراف / ۳۵ – ۳۶)

الله عزّوجلّ (خطاب به ملائکه بعد از تعلیم اسماء به آدم):

 «اگر صادق هستید اسماء این ها را به من خبر بدهید.»

 ملائکه: «]پروردگارا[ تو منزّهی ما علمی نداریم جز آنچه تو به ما یاد داده ای، تو خودت علیم و حکیم هستی.»

 الله عزّوجلّ: «ای آدم اسماء ]موجودات و مخلوقات[ را به آنها ]ملائکه[ خبر بده.»

 پس وقتی آدم اسماء موجودات را به ملائکه خبرداد خدای سبحان به آنها فرمود:

«آیا من به شما نگفتم که من می دانم غیب آسمان ها و زمین را و می دانم آنچه را آشکار می کنید و آنچه را پنهان می داشتید»؟!

 الله عزّوجلّ: – خطاب به ابلیس- «ای ابلیس تو را چه شد که از سجده کنندگان نبودی»؟! (الحجر / ۳۲)(۱)

«ای ابلیس چه چیز مانع تو شد از اینکه سجده کنی برای کسی که او را با دو دست ]قدرت و عنایت[ خود آفریدم»؟!

 ابلیس: «من از او بهترم، مرا از آتشی آفریدی و او را از ]خاکی و[ گِلی.»

الله عزّوجلّ فرمود:

 «پس از آنجا خارج شو که تو رانده شده هستی و اینکه لعنت من برای تو خواهد بود تا روز جزا»

ابلیس: «پروردگارا پس به من مهلت بده تا روزی که مبعوث می شوند»

 الله عزّوجلّ فرمود:

«تو از مهلت داده شدگان هستی تا روز معین معلوم»

ابلیس: «قسم به عزت تو که حتماً و قطعاً تمام آنها را اغواء خواهم کرد، بجز بندگان تو را از آنها که از مخلصین ]اهل اخلاص[ هستند. (ص  ۷۵ – ۸۳)

 الله عزّوجلّ: «این راهی است مستقیم بسوی من، همانا تو نسبت به بندگان من تسلّطی نخواهی داشت، مگر آن عدّه ای که از تو پیروی کنند از گمراهان ]و خارج شدگان از جاده عبودیّت[ و همانا جهنم وعده گاه آنها است». (الحجر / ۴۱ – ۴۳)

ابلیس: ( خطاب به خدای سبحان )

« قَالَ أَرَأَيتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَي لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيتَهُ إِلَّا قَلِيلًا ـ  قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا ـ  وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيهِمْ بِخَيلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يعِدُهُمُ الشَّيطَانُ إِلَّا غُرُورًا ـ إِنَّ عِبَادِي لَيسَ لَكَ عَلَيهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا» یعنی: به من خبر بده از این کسی که او را بر من برتری دادی [تکریم کردی] اگر مرا به تأخیر بیاندازی [به من مهلت بدهی] تا روز قیامت، قطعاً فرزندانش را به بند می کشم (اغواء می کنم) جز عده قلیلی از آنها را.

الله عزّوجلّ فرمود:

«برو پس هرکس از آنان از تو پیروی کند، همانا جهنم جزای شما خواهد بود، جزائی تمام ـ و از آنها هرکسی را توانستی با صوت خود از جای بکن [و تحریک کن] و با سواره ها و پیاده های خود بر آنها حمله کن و با آنها در اموال و اولاد مشارکت کن و به آنها وعده بده و وعده نمی دهد بر آنها شیطان جز فریب، اما بندگان من تو نسبت به آنها تسلطی نداری و کفایت می کند وکیل بودن پروردگارت» (الإسراء/۶۲ـ۶۵)

توضیحات و تذکرات

یکم: اولین مطلبی که در این بخش از مناظرات مورد بحث، لازم است مورد توجه قرار بگیرد آن است که خدای سبحان به چه منظوری آدم- علیه السلام- و همسرش را در بهشت ساکن کرد؟! در حالیکه آن دو را برای زندگی در زمین آفریده بود. بطوریکه به ملائکه فرمود:

 «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» (البقرة/۳۰) یعنی: «من در زمین خلیفه ای قرار می‌دهم»

در پاسخ این سؤال می‌شود گفت که آدم و همسرش دو تا انسان بودند که در ابتداء خلقت این نوع آفریده شده بودند، طبعاً در آن صورت زندگی در زمین و شرایط موجود در آن سخت مشقّت آور بود، آن ها در زندگی زمینی امکانات مورد نیاز برای زندگی خود را مثل غذا و لباس و مسکن در اختیار نداشتند و علمی و تجربه ای برای آن نوع زندگی برای آنها وجود نداشت. اگرچه امکان دریافت علم مورد نیاز برای شروع زندگی زمینی و ادامه آن از طریق وحی پروردگار عالمیان وجود داشت، اما مجموعاً زندگی زمینی برای آنها به راحتی امکان پذیر نبود. لذا خدای کریم و رحیم آن دو را در مکان خاصی ساکن کرد که به آنجا هم جنّت ]بهشت[ گفته شده. در آن مکان و آن فضا شرایط و امکانات زندگی توأم با آسایش و رفاه وجود داشت و مشقّتی برای آنها در کار نبود یعنی آنجا بهشت آخرت نبود، اما بعضی از اوصاف و شرایط زندگی بهشتی در آنجا فراهم بود! و به نظر می‌رسد که خدای سبحان می خواست آن دو بعد از مدتی سکونت در آن باغ بهشتی و یک دوره آموزش و یاد گرفتن نوعی زندگی زمینی و با آمادگی کسب شده در مدت معین، به زندگی زمینی منتقل شوند. اما با انجام دادن کاری که خدای سبحان آنها را از آن نهی کرده بود یعنی خوردن از «شجره ممنوعه» از بهشت اخراج گردیدند و مبتلا به مشقّت ها و سختی های زیادی شدند.

مناظرات و محاورات ـ 18 ( مناظرات آسمانی )
بخوانید

بطوریکه خدای سبحان فرمود:

« فَقُلْنَا يا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ـ  إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى ـ وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى» (طه/۱۱۷ـ۱۱۹) یعنی: پس گفتیم: ای آدم این [ابلیس] بطور قطع دشمنی است برای تو و همسرت، پس شما را از بهشت بیرون نکند که در آن صورت به شقاوت ( مشقت و بیچارگی) می افتی… (۲)

دوم:  اینکه فرمود:

«در غیر این صورت از ستمکاران خواهید شد» مراد از آن ظلم به خود است، که یکی از انواع ظلم است. این نوع ظلم هم ـ علاوه بر ظلم به دیگران ـ در آیات قرآن مورد نهی قرار گرفته است بطوریکه خدای سبحان در مورد ظلم به خود و نهی از آن فرمود:

« وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا»(النساء/۶۴) یعنی: و اگر آنها وقتی به خود ظلم کردند نزد تو می آمدند [ای رسول ما] پس استغفار می کردند بسوی الله! و رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هم برای آنها استغفار می کرد، قطعاً خدا را توبه کننده و مهربان می یافتند. (۳)

در این آیه کریمه اعمالی از بندگان، ظلم آنها به خودشان تلقی شده و همچنین از آن بر می آید که خدای سبحان دوست ندارد بندگانش به خودشان ظلم کنند و اینکه اگر ظلمی به خود کردند آن را با استغفار و توبه جبران کنند و آثار آن گناه یعنی ظلم به خود را از بین ببرند و بطور ضمنی ـ و درجای دیگر به طور صریح ـ هم به رسولش دستور می دهد که برای آنها استغفار کند، یعنی قدرت روحی و ایمانی مقام عظیم رسالت الهی هم در جهت پاک شدن گناهان و آثار گناهان به کار بسته شود. مجموعاً به بندگان خدا توصیه شده است که در صورت ارتکاب گناه ـ از جمله  از نوع ظلم به خودـ از رحمت پروردگار عالمیان و دعا و استغفار پیامبر او استمداد کنند، تا آثار گناه یا بخشی از آن از بین برود.

پس خدای سبحان دوست ندارد بندگانش دچار سختی ها و مشقت ها و ضرر و زیان بشوند و راه بهره مندی از رحمت خود را به آنها یاد می دهد. یکی: از طریق معرفی اشیاء و اعمالی که به انسانها و آسایش و منافع آنها لطمه می زند، دیگر: از طریق توصیه به استغفار و توبه از اعمالی که آثار نامطلوب و زیانباری دارد چه زیان برای خود صاحبان آن اعمال و چه برای دیگران. همچنین: از طریق دیگری که عبارت است از بهره مندی از مقام رفیع رسالت و قدرت روحی و ایمانی پیامبر گرامی خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و طرق دیگری که در ادامه این مباحث مورد تذکر قرار خواهد گرفت (ان شاء الله تعالی)

نکته دیگر اینکه وقتی خدای سبحان راضی نمی شود که بندگان به خودشان ظلم کنند و آسایش و منافع آنها دچار آسیب شود، پس او قطعاً و هرگز نسبت به ظلم به دیگران هم بی اعتناء و بی توجه نخواهد بود و آن نوع اعمال (ظلم به دیگران) را هم عمل خلاف و گناه تلقی می کند و از آنها هم، بندگان خود را نهی می کند.

آیات زیاد دیگری در قرآن مجید درباره موضوع «ظلم به خود» و نهی از آن آمده است از جمله:

« وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ» (الکهف/۳۵) یعنی: وارد باغ خودش شد درحالیکه او نسبت به خود ستمکار بود.

« فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يظْلِمُونَ»(الروم/۹) یعنی: پس خدا در مقام ظلم به آنها نبود [ و به آنها ظلم نمی کرد]، اما آنها به خودشان ظلم می کردند.

« إِنَّ اللَّهَ لَا يظْلِمُ النَّاسَ شَيئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يظْلِمُونَ»(يونس/۴۴) یعنی: خدا هرگز به انسانها ظلم نمی کند اما انسانها به خودشان ظلم می کنند.

۳ـ از مجموع آیات مربوط به نهی خدای سبحان از «شجره ممنوعه» و غفلت آدم ـ علیه السلام ـ و همسرش از نهی پروردگارشان و خوردن از شجره ممنوعه و در نتیجه اخراج آن دو از بهشت و هبوط به زمین و توبه آدم ـ علیه السلام ـ و پذیرش توبه او از طرف خدای سبحان بر می آید که اعمال انسانها آثار و نتایج قطعی و اجتناب ناپذیر و دائمی و گاهی نتایج قابل جبران و موقتی دارند. و لازم است انسانها و بندگان خدا قبل از انجام یک عمل به آثار و نتایج آن بیاندیشند و بطور کلی مراقب آثار و نتایج اعمال خود باشند.

در جریان اسکان آدم ـ علیه السلام ـ و همسرش و توصیه خدای سبحان به استفاده از نعمت های فراوان موجود در آن باغ بهشتی و نهی از نزدیک شدن به یک شجره معین یعنی «شجره ممنوعه» و خوردن آن دو از همان شجره و در نتیجه اخراج از بهشت و هبوط به زمین و توبه آدم ـ علیه السلام ـ و قبولی توبه او از طرف پروردگارش و دستور پروردگار عالمیان به سکونت آنها در زمین نکات علمی و اخلاقی و تفسیری زیادی وجود دارد و ما به خواست خدا به بعضی از آنها اشاره ای خواهیم کرد، اما آنچه به این قسمت از بحث مربوط می شود اصل موضوع «آثار قطعی و اجتناب ناپذیر بودن اعمال» است! یعنی اینکه بعضی از آثار و نتایج اعمال انسانها خواه و ناخواه و در هر صورتی تحقق پیدا خواهد کرد. پس لازم است انسان قبل از اقدام به عملی، آثار و نتایج آن را شناسائی کند و از قبل متوجه آنها باشد.

آثار و نتایج قطعی و اجتناب ناپذیر رفتارها

درباره آثار اعمال انسانها و آموزش انسانها در این زمینه در داستان حضرت آدم ـ علیه السلام ـ نکات علمی دقیقی وجود دارد و ما با در نظر گرفتن روش اختصاری در نوشتن مقالات و تناسب موضوع مورد بحث، به ذکر چند مورد از آنها اکتفا می کنیم:

۱- لازم به تذکر است که آوردن داستان حضرت آدم ـ علیه السلام ـ و ذکر حوادث وقوع یافته در آن زمان در قرآن مجید، نوعی آموزش برای انسانها و پیروان دین آسمانی است! آموزش با داستان و ذکر نمونه های آشکار و وقوع یافته در تاریخ زندگی انسانها. و این موضوع در سرتاسر قرآن مجید و داستانهای پیامبران خدا و اقوام آنها عمومیت دارد و قطعاً ذکر این حوادث برای سرگرمی و بعضی فواید جنبی آنها نیست! بلکه آموزشهای موجود در معارف مربوط به این داستانها از مسائل ضروری زندگی انسانها است! و انسانها بدون توجه به این آموزشها دچار غفلت و زیانهای زیادی خواهند شد و در مقابل از ناحیه توجه به این آموزشها و مجموع معارف دین آسمانی، انسانها از آسایش و امنیتی دائمی برخوردار شده و فواید عظیمی نصیب آنها خواهد شد.

۲- خدای سبحان در اولین فعل خود بعد از خلقت آدم ـ علیه السلام ـ به هدایت او در مسیر زندگیش پرداخت و به او دستور داد که با همسرش وارد بهشت شوند و در آنجا سکونت یابند و بعد از آن به آنها فرمود که از هر میوه ای و از هر جا تمایل داشتند بخورند و اعلام فرمود که در آنجا فراوانی و آسایش و گوارائی وجود دارد، و کمبودی و زیان و ضرری نیست. اما از خوردن ثمر یک درخت آنها را نهی کرد و فرمود که به آن درخت نزدیک نشوند. و همچنین اعلام فرمود که شیطان دشمن او و دشمن همسرش می باشد، و هشدار داد که مبادا آن دشمن آشکار، او و همسرش را از بهشت بیرون کند! یعنی کاری کند که آن دو در اثر غفلت و فریب خوردن از شیطان، شایستگی سکونت در بهشت را از دست بدهند و از آنجا اخراج شوند.

۳- آدم ـ علیه السلام ـ و همسرش با وجود نعمت های فراوان در بهشت و آزاد بودنشان برای استفاده از آنها از نهی پروردگار عالمیان صرف نظر یا غفلت کرده و از آن شجره ممنوعه هم خوردند و در نتیجه دچار خسران عظیم و پشیمانی شدید شدند. وقوع این جریان یا ذکر آن در کتاب آسمانی متضمن هشداری است برای انسانها که غفلت و بی توجهی آنها در راه زندگی گرفتاریها و مشقت های و زیانهای عظیمی برای آنها به وجود خواهد آورد.

چهارم: خدای سبحان فرمود:

« وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِي وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا» (طه/۱۱۵) یعنی: ما بطور قطع با آدم عهدی بستیم (سفارشی به او کردیم) پس او آن را فراموش [یا ترک] کرد و برای او عزمی استوار نیافتیم.

مراد از این عهد همان سفارش خدای سبحان به آدم ـ علیه السلام ـ بود در خودداری از نزدیک شدن به شجره ممنوعه! آدم ـ علیه السلام ـ با اخراج از بهشت تمام آن آسایش و رفاه و امنیت و نعمت های فراوان را از دست داد و دجار مشقت ها و سختی های زندگی در زمین شد.

مراد، آن مشقت ها و سختی هائی است که برای شروع زندگی انسان در زمین وجود داشت.یعنی زندگی انسان اولیه بدون هیچ نوع امکانات زندگی عادی روزمره از قبیل لباس و غذا و مسکن و حفاظت خود از خطرات و امثال آنها. درحالیکه خوردن از آن شجره ممنوعه هیچ لذت و فایده و نتیجه مطلوبی برای او و همسرش نداشت. پس امکان دارد انسان در فضای زندگی خود رفتاری انجام دهدکه نه تنها سودی و لذتی برای اونخواهد داشت بلکه متضمن زیان ها و مشقت های و آثار نامطلوبی هم خواهد بود. پس عقل انسان حکم می کند که او جاده زندگی و پرتگاهها و بیراهه های کنار آن را بطور دقیق شناسائی کند و هدایت خدا و رهبری پیامبرانش را چراغ راه خود قرار دهد.

الیاس کلانتری

۱۳۹۸/۷/۱۴

پاورقی ها:

۱- جهت اتصال موضوع به یکدیگر ناچار بخشی از کلام خدای سبحان خطاب به ابلیس و بالعکس و مجموعاً بخشی از داستان را مجدداً ذکر کردیم کما اینکه ذات قدوس الله هم- جلّ جلاله- در موارد متعدّدی یک مطلب را بطور مکرّر ذکر فرموده است.

۲ـ ترجمه این آیات قبلاً در همین بخش ذکر شد.

۳ـ مراد از توبه خدا این است که او با رحمتش بسوی بنده برگردد و رحمتش را بر او نازل کند، یا جریان رحمتی را که خدا در اثر گناه بنده، از او قطع کرده بود، مجدداً برقرار کند.

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن