کلام ایام – ۱۷۳، امتحانات ملکوتی در نهضت عاشورا

Imam-Hossein-Shrine-2بخش هشتم

کلیات

*در زمان امامت، حضرت امام حسین ـ علیه السلام ـ وضعیت جامعه دینی بصورتی در آمده بود که شخص حاکم یا یکی از نردیکان وطرفدارانش می توانست مسیر زندگی تمام امت را با میل شخص خود تغییر دهد.

* پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  در حالیکه از طریق وحی به علم نامحدود خداوند متصل بود، مؤظف شد، در بعضی از امور با مردم مشورت کند.

* پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ قبل از شروع جنگ اُحُد با مردم مشورت کرد و رأی اکثریت را بر تمایل قلبی خود ترجیح داد.

* اداره جامعه دینی از طریق مشورت با مردم و توجه به آراء انسانها منشأ فواید عظیمی! خواهد شد و مانعی در مقابل استبداد حکومت ها.

* اگر از ناحیه مشورت و توجه به آراء مردم زیانی هم حاصل شد، اما به جهت فواید عظیم مشورت نباید این رفتار عاقلانه و حکیمانه و بسیار ضروری کنار گذاشته شود.

* دین خدا و معارف آن دارای نوعی جاذبه است که به  علم و قدرت و همه صفات کمالیه پروردگار عالمیان متصل است.

*جاذیه حقیقی دین خدا مطابق فطرت انسان و خواص اصلی روح او است.

*جاذبه های حقیقی دین خدا در آغاز بعثت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و زمان حیان او بین مردم منتشر شد.

*در روز رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ حادثه ای در مرکز حکومت دینی یعنی شهر مدینه به وقوع پیوست که آثار و نتایج زیانبار آن از حد محاسبه خارج است.

*خسارت عظیم ناشی از تغییر حکومت در روز رحلت پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و جهات جریان آن .

*تفاوت آثار و نتایج حکومت حقیقی دینی با حکومت های بشری متناسب با تفاوت شخصیت و علم پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ با انسانهای عادی است.

*اگر امام معصوم ـ علیه السلام ـ بعد از رحلت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ عهده دار مقام حکومت دینی می شد، همان جاذبه های حقیقی دین خدا استمرار می یافت!

*دستگاههای خلافت جهت اقناع مردم و هر علت دیگری رفتارها و کارهای خود را با رنگ تقلبی دینی به مردم ارائه می کردند.

*******

بحث ما در موضوع مقاله قبلی بلحاظ رعایت اختصار ناتمام ماند و در این قسمت آن را ادامه می دهیم.

۲- شرایط فکری و سیاسی و عقیدتی جامعه دینی در وضعیت بحرانی بسیار خطرناکی قرار داشت. بطوریکه فقط یک فرد از افراد جامعه یا شخص حاکم، با عنوان تقلّبی «خلیفه»، یا یکی از نزدیکان و طرفداران و یا نماینده های او می توانست مسیر زندگی تمام امت را با میل شخصی خود تغییر دهد. و هر کاری را مطابق میل خود انجام دهد. در زمان حکومت معاویه که بیست سال تحت عنوان خلیفه بر تمام جامعه دینی حکومت داشت، و مدت بیست سال هم بعنوان امیر منطقه شامات، هر کاری که او می خواست بعنوان یک کار مجاز و بلکه شرعی بدون هیچ مانعی انجام می گرفت. او هر کسی را که تمایل پیدا می کرد می کشت یا زندانی می کرد و جالب اینکه به کارهای خود رنگ دینی می زد و مردم عمدتاً – جز عده قلیلی متدیّن حقیقی و آگاه – اراده و دستورات او را بعنوان وظیفه دینی انجام می دادند. و عجیب تر اینکه در آن زمان حاکم و طرفدارانش مدعی عمل به سنت های پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – بودند و خود را «اهل سنت» می خواندند. عموم مردم در آن زمان و زمان های بعدی شاهد رفتارهائی از دستگاه خلافت بودند که، بطور کامل مخالف اخلاق و رفتارهای پیامبر حدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و درست در جهت عکس سیره شریف آن بزرگوار قرار داشت.

 

 خداوند در آیه ای از قرآن خطاب به پیامبر گرامی خود می فرماید:

«وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ» (آل عمران/۱۵۹) خداوند در این آیه به پیامبرش دستور می دهد که در امر معینی با مردم مشورت کند. یعنی پیامبر خدا که از طریق وحی به علم نامحدود خداوند متصل است و تحت مراقبت ها و راهنمائی های خاص خداوند قرار دارد و فرشته وحی در هر فرصتی و بطور مستمر پیام های خداوند را به او ابلاغ می کند، مؤظف می شود در امور جامعه و یا بخش معینی از آن با مردم مشورت کند. یعنی به شخصیتی که در عالی ترین مراتب علم و عقل و تدبیر قرار دارد و برترین دانشمند تمام تاریخ محسوب می شود و به علم خداوند متصل است، دستور داده شده که با مردم مشورت کند، و نظر آن ها را جویا شود.

عجیب تر اینکه این آیه کریمه در مجموع آیاتی نازل شده است که پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – در ضمن حادثه ای با مردم مشورت کرده بود و رأی اکثریت مردم را به تمایل شخصی خود ترجیح داده بود. یعنی حادثه جنگ احد!

توضیح اینکه وجود مبارک پیامبر اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – قبل از شروع جنگ اُحُد وقتی اطلاع پیدا کرد که کفّار مکه با سپاهی مجهّز به قصد جنگ از مکه حرکت کرده و بطرف مدینه می آیند، در اجتماعی از مردم با آن ها مشورت کرد و در مورد ماندن در شهر و استفاده از موقعیت شهر و بناهای آن و یا خروج و رفتن مقابل سپاه دشمن از آن ها نظر خواهی کرد. رأی اکثریت افراد سپاه که عمدتاً جوانان شجاع و سلحشور و کم تجربه بودند، خروج از شهر و رفتن مقابل دشمن بود، اما این رأی و نظر بر خلاف تمایل و رأی شخص پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – بود، اما در عین حال آن حضرت رأی اکثریت افراد سپاه را پذیرفت و دستور داد سپاه آماده به دفاع از شهر خارج شوند و مقابل سپاه دشمن بروند! یعنی رأی اکثریت مردم را به رأی شخصی خود ترجیح داد. این رفتار پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – نشان می دهد که مشاوره آن حضرت با مردم مشاوره حقیقی بود و نه تشریفاتی سیاسی.

قابل تذکر است که در جنگ احد عده ای از مسلمین بجهت نوعی اهمال و بی توجهی به دستور خاصی از پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – موجب کشته شدن عده ای از افراد سپاه خود و شکست نظامی در جنگ شدند، بطوریکه که در اثر غفلت و اهمال آن ها سپاه شکست خورده و در حال فرار کفار برگشته و به مسلمین حمله کردند و تعداد قابل توجهی از آن ها را کشتند. آیاتی از قرآن در انتقاد از رفتار آن ها و آموزش های جدید برای آن ها نازل شد، اما در عین حال باز خداوند متذکر موضوع مشورت پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – با مردم شده است.

توضیح بیشتر اینکه مشورت انسان ها با یکدیگر و اداره جوامع از طریق مشورت و توجه به آراء انسان ها منشأ فواید عظیمی است، و مانعی است در مقابل حکومت های استبدادی و خلافکاری های حکام، لذا اگر در جریان یک حادثه و یک تصمیم مهم حکومتی و حتی در زندگی شخصی افراد جامعه از ناحیه مشورت و توجه به آراء مردم، زیانی هم حاصل شد، اما بجهت فواید عظیم مشورت، نباید این رفتار عاقلانه و حکیمانه و بسیار ضروری کنار گذاشته شود و به آن بی اعتنائی شود.

اما اوضاع جامعه دینی در زمان شروع امامت، حضرت امام حسین – علیه السلام – بصورتی در آمده است که آن فرهنگ باشکوهی که پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – پایه گذار و معمار آن بوده، تبدیل شده بود به فرهنگی که رنگ تقلّبی دینی روی آن زده بودند و اما کریه ترین صورت های استبداد در آن جریان داشت. تا حدی که یک حاکم فاسق و پلید و یا نماینده او با اراده شخص خود و یا تحت تأثیر اغواء و تحریکات یک یا چند فرد فاسق و پلید، تصمیم به جنگ با حجت خدا و پاکان همراه او بگیرد و دستور بدهد یک سپاه عظیم حدود سی هزار نفری برای بازداشت یا کشتن یک گروه حدود یکصد نفر بسیج شوند، و آب را هم به روی کودکان همراه آن ها ببندد.

کلام ایام - 349، معارف دین توحیدی در کلام امیرالمؤمنین علی (ع) - بخش 2
بخوانید

۳ـ دین خدا  و معارف آن در اصل یک جاذبه فوق عادی اختصاصی دارد این جاذبه به علم و قدرت و همه صفات کمالیه پروردگار عالمیان متصل است. جاذبه حقیقی دین خدا مطابق فطرت انسان و خواص اصلی روح او است طبعاً این جاذبه اختصاصی و انحصاری در صورت اصلی دین خدا یعنی کلام خدا و رفتارها و سخنان پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و صورت تحقق یافته دستورات و معارف و علوم آن تجّلی می یابد.

 جاذبه حقیقی دین خدا در آغاز بعثت پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و زمان حیات او بین مردم بالخصوص در دوره بعد از هجرت و زمانی که حکومت دینی در منطقه جزیرة العرب با مرکزیت شهر مدینه بر قرار شد، جریان یافت و قلوب انسانهای زیادی را بسوی خود جذب کرد، و موجب تحول عظیمی در فرهنگ و زندگی مردم در مناطق تحت نفوذ بطور مستقیم، و در مناطق دیگری از زمین بطور غیر مستقیم شد. بطوریکه در عرض مدت کوتاهی جاذبه های آن در بخش عظیمی از جهان آن روز مورد توجه انسانها اعم از ایمان آورندگان به آن و دیگران شد.

اما در زمان  رحلت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ حادثه ای در مرکز حکومت دینی یعنی شهر مدینه به وقوع پیوست که آثار و نتایج زیانبار آن در مجموع از حد محاسبه خارج است و آن اینکه مقام حکومت دینی یعنی خلافت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ که از طرف خداوند بعهده امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ گذاشته شده بود، غصب شد و حکومت از دست مقام عصمت و امامت خارج شد و بدست انسانهای عادی افتاد.

 خسارت عظیم به وجود آمده در اثر آن حادثه در دو جهت جریان یافت  یکی: محرومیت مردم در جامعه دینی و در جوامع دیگر از برکات دین خدا و جاذبه های خاص آن. طبیعی است که رفتار انسانهای عادی در مقام حکومت و اداره جامعه و برخورد با مردم و بطور کلی در تمام امور، با رفتارهای و خُلق عظیم پیامبر خدا ـ صلی الله علیه آله و سلم ـ تفاوتهای عظیم و عمیقی خواهد داشت، به اندازه تفاوت بین مقام رسالت و نبوت و شخصیت آسمانی پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و بین انسانهای عادی . قابل ذکر است که این موضوع یعنی تفاوت بین پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و انسانهای عادی در صورتی محل بحث است که یک انسان متدین و دانشمند و عادل و دارای فضائل اخلاقی متعارف و متداول بین انسانها باشد! اما اگر وضعیت غیر از این بود، که مشکلات و خسارت ها عظیم تر و بیشتر خواهد بود.

اما جانشین حقیقی پیامبر خدا ـ یعنی امام معصوم ـ علیه السلام ـ دارای فضائل و کمالات و بطور کلی شخصیت خود آن حضرت می باشد،و در مقام عصمت قرار دارد. اگر امام معصوم ـ علیه السلام ـ بعد از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ عهده دار مقام حکومت دینی می شد، همان جاذبه های حقیقی دین خدا استمرار می یافت که البته با تأسف شدید، از ناحیه اهمال مردم در این موضوع جانشینان حقیقی پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و در رأس آنها وجود مبارک امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ از این حق خاص تعیین شده از طرف خداوند محروم شدند. و مردم هم از برکات حکومت آنها محروم شدند. البته جامعه اسلامی بعد از بیست و پنج سال بیراهه رفتن در این جهت  متوجه خسارتهای عظیم آن بیراهه رفتن شدو با احساس پشیمانی و با اصرار و سماجت بطرف امام علی  ـ علیه السلام ـ روی آوردند و خواستند که حکومت جامعه را بدست بگیرد و آن حضرت با وجود عدم تمایل، ناچار آن در خواست عمومی مردم را پذیرفت و متصدی امر حکومت شد، لکن در عین حال که در دوره حکومت کوتاه چهار سال و چند ماه آن بزرگوار جلوه های دیگری  از جاذبه معارف دینی و حکومت آن بین مردم منتشر شد اما نتایج آن انحراف اولیه جامعه دینی زمینه انحرافات  دیگری را ایجاد کرده بود و لذا بعد از شهادت آن حضرت و یک دوره حکومت کوتاه شش ماهه امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ باز حکومت جامعه  از مسیر اصلی خود منحرف شد و به حکومت بشری تبدیل شد.

دوم : اینکه حکومت های غاصب جهت اقناع مردم و استفاده از حمایت آنها و جلوگیری از اعتراضات و نارضایتی ها و هر علت دیگری، رفتارهای و کارها ی خود را با رنگ تقلبی دینی به مردم ارائه می کردند! در نتیجه علاوه بر آنکه جاذبه های حقیقی دین خدا جریان نیافت، بلکه بر عکس ظلم ها و بی عدالتی ها  جهل ها و دروغ ها ، رنگ دینی پیدا کرد، یعنی رنگ تقلبی دینی و در این صورت نه تنها جاذبه ای در رفتارهای حکومت بظاهر دینی در کار نبود، بلکه رفتارهای حکام عامل ایجاد نفرت هم می شد!! و در بین عامه مردم و افراد بی اطلاع و غیر محقق آن رفتارها به حساب دین خدا گذاشته می شد، و آنها اکثریت افراد جامعه را تشکیل می دادند. و آن حالت فرار از دین که در اثر رفتارهای حکومتی در مردم به وجود آمده بود،مانع نزدیک شدن افراد ملل دیگر به دین خدا می شد همچنانکه در داخل جامعه دینی عامل بی اعتنائی ها و گاهی مخالفتها نسبت به آن می شد.

آن وضعیت در جامعه دینی در دوران امامت حضرت امام حسن مجتبی و حضرت امام حسین ـ علیهما السلام ـ به بحرانی ترین مراحل خود رسید و حکومت بنی امیه اساس کار خود را بر مبارزه با دین خدا قرار داد و مخالفان دین توحیدی هم مناسب ترین فرصت ها را برای ضربه زدن به آن و اقدام جهت هدم آن بدست آوردند. وقتی حکومت به دست یزید بن معاویه افتاد، مبارزه با دین خدا کاملاً علنی شد، او فردی فاسق و پلید بود، و بدون هیچ ملاحظه حتی سیاسی اقدام به تخریب اساس جامعه دینی و مظاهر آن کرد. تا جائی که به نماینده حکومت در شهر مدینه دستور داد که از حضرت حسین ـ علیه السلام ـ برای او بیعت بگیرد و اگر از بیعت خود داری کرد او را به قتل برساند. بیعت امام ـ علیه السلام ـ آرزوی دیرینه معاویه بود،اما او با تمام قدرتش و تمام مکاریهای و تدبیرهای خود موفق به آن خواسته نشد. اما یزید به محض، فوت پدرش معاویه و بدست آوردن حکومت  به آن کار اقدام کرد. یزید از امام حسین ـ علیه السلام ـ می خواست که حکومت او را به عنوان حکومت دینی تأیید کند و تسلیم او شود و آن حضرت هرگز در مقابل این خواسته حکومت تسلیم نمی شد.

 جریانات جامعه دینی منتهی شد به مقابله امام حسین ـ علیه السلام ـ در حد دفاع از خود و پیروان اندک خود، با قدرت حکومتی یزید و همه پلیدی ها و فسادها ناشی از آن حکومت. در آن شرایط اجتماعی و اخلاقی و تاریخی امکان تشکیل حکومت دینی فراهم نبود، و طبعاً امام ـ علیه السلام ـ نمی توانست با آن عده قلیل از همراهان اگر چه اهل اخلاص و شجاع و پای بند حقیقی به دین خدا بودند، با قدرت حکومتی که عموم افراد جامعه جز قلیلی از آنها را در حد بردگی در اختیار خود داشت، مقابله نظامی کند به نحوی که آن قدرت را از جهت نظامی در هم بشکند. این موضوع قطعی بود و خود وجود مبارک امام ـ علیه السلام ـ بارها متذکر این موضوع برای همراهان خو و دیگران شده بود. اما برای آن بزرگوار ورود در جاده ای که به یک مقصد بسیار متعالی منتهی می شد، امکان پذیر بود و آن مقصد شکوهمند مقامی بود که می توانست چهره زیبا و جاذب دین خدا را به جهانیان  نشان دهد و جاذبه های مطلوب آن را به جریان بیاندازد و پرده ها را از چهره کریه نفاق و کفر که عبارت بود از باطن حکومت ضد دینی کنار بزند، تا انسانها هر دو چهره را ببینند و راه مورد نظر خود را انتخاب کنند.

الیاس کلانتری

۱۳۹۶/۸/۲۳

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن