کلام ایام – ۶۹، برکات ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام سرور جوانان اهل بهشت

 

indexبرکات ولادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)

سرور جوانان اهل بهشت

بخش چهارم

توضیحات مربوط به کلام امام حسن مجتبی (علیه السلام) در بخش سوم این سلسله مقالات (شماره قبلی) مقداری طولانی شد و این نوع تفسیر و توضیح بعنوان ارائه نمونه بود و قبلاً هم خطابه ای از آن بزرگوار را در توصیف امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) با همین روش مورد بحث قرار دادیم، اما در این بخش آخری جهت رعایت اختصار به توضیح فشرده تری در مورد احادیث انتخاب شده اکتفا می کنیم.

۲-«اَلخَيرُ الَّذي لاشَرَّ فيهِ : اَلشُّكرُ مَعَ النِّعمَةِ وَالصَّبرُ عَلَى النّازِلَةِ»(۱) یعنی خیری که هیچ شری در آن نیست شکر بر نعمت است و صبر در مصیبت است.

توضیح اینکه: غالباً کنار خیرات در عالم دنیا شروری هم وجود دارد یعنی اشیاء موجود در فضای زندگی دنیوی انسان از جهتی برای انسان دارای فواید و خیراتی هستند و از جهت دیگر همراه آن خیرات شروری وجود دارد، گاهی لذت انسان از آن خیرات را از بین می برد و یا محدود می کند و یا این شرور منشأ گرفتاری ها و درد و رنج های بیشتری می شود. مثلاً جوانی انسان یک نعمت بسیار گران قیمتی است و این نعمت فواید و خیرات زیادی برای انسان با خود دارد، اما در کنار این نعمت عظیم و پر فایده خداوند، شروری هم وجود دارد، مثل عدم تعقّل، عجله در تصمیم گیری ها، نبود حلم و صبر در مقابل حوادث و امکان دارد این شرور ارزش ها و فواید این نعمت را تحت الشعاع خود قرار دهد، و در نتیجه یک جوان به خاطر همین نعمت جوانی در زندگی خود دچار مصیبت ها شود. مثلاً به جهت عدم حلم و صبر و استقامت در مقابل مشکلات، کانون خانوادگی خود را در هم بریزد و با اندک اختلافی از همسرش جدا شود و یا با دیگران در محیط کار و فضای زندگی خود درگیر شود و امثال آن ها.

همچنین مال دنیا نعمتی از نعمت های خداوند است و انسان ها در مرتبه ای از زندگی خود به آن نیاز شدید دارند و در مراتب دیگری عامل رفاه و آسایش بیشتری می شود. اما در کنار همین نعمت، شروری هم وجود دارد. از جمله اینکه مال دنیا در دل انسان نوعی شیفتگی ایجاد می کند و انسان گاهی برای بدست آوردن و اندوختن و ازدیاد آن، خودش را به خطرات زیادی مبتلا می کند. و در مسیر ضایع کردن حقوق دیگران و سلب آن ها با انسان های دیگر درگیری پیدا می کند، حتی گاهی جان خودش را هم در این راه از دست می دهد.

غالباً نعمات و بهره مندی ها در دنیا با از دست دادن نعمت های دیگر و فرصت ها و محرومیت های دیگری همراه است مثل اینکه بهره مندی از بعضی نعمت ها همراه با از دست دادن بخشی از عمر انسان بالخصوص نعمت جوانی است. به قول سعدی شیرازی:

جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست

گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به همند

اما زندگی اخروی برای اهل بهشت چنین نیست و آسایش آنجا با درد و رنج همراه نیست و همچنین نعمت های آنجا با نقمت ها و بلاها و جوانی آنجا با پیری و سلامت و صحت آنجا با مریضی ها توأم و کنار هم نیستند. در عالم دنیا هم بعضی اشیاء دارای خیرات بدون شرور هستند و آن ها حقایقی هستند که با زندگی اخروی انسان نوعی ارتباط دارند.

امام حسن مجتبی (علیه السلام) در این کلام نورانی خود به دو نوع از آن ها اشاره فرموده است. یکی شکر برای نعمت های خداوند، که خیر خالص است و هیچ شری در آن نیست. و دیگری صبر در مقابل حوادث نامطلوب و مصیبت ها که آن هم خیر محض است و شری همراه آن نیست.

حداقل فایده شکر این است که عامل ازدیاد نعمت ها و استمرار آن ها می شود. و صبر برای مصیبت ها عامل اعطاء اجر از طرف خداوند خواهد بود.

۳-«و قال (علیه السلام): لرجل أبّل من علة: ان الله قد ذکرک فاذکره، و أقالک فاشکره»(۲) یعنی به مردی که از مریضی بهبود یافته بود فرمود خداوند تو را یاد کرد، پس تو هم او را یاد کن و او تو رابخشید، پس تو هم او را شکر کن. چند نکته مهم اخلاقی و علمی و عقیدتی در این کلام وجود دارد که به اهم آن ها اجمالاً اشاره ای می کنیم:

کلام ایام - 40، گردش کنار نهری در بهشت
بخوانید

الف:امام (علیه السلام) بهبودی یک مریض را به عنایت و توجه خداوند مرتبط می داند. یعنی خداوند به مریض شفا می دهد. یعنی شفا دادن به مریض ها کار خداوند است. اگر چه از طریق تأثیری که در داروها قرار داده است. و گاهی هم یک مریض از ناحیه توجه خاص خداوند و از طریق فوق عادی شفا می یابد به هر حال یک مریض لازم است وقتی بهبودی می یابد، آن را از ناحیه عنایت پروردگارش تلقی کند، و شفا را به او نسبت بدهد، چه از طریق قرار دادن خاصیت شفا بخشی در داروها، چه از طریق ایجاد زمینه معالجه او از طریق یک طبیب و تشخیص درست بیماری از ناحیه او و چه از طریق ایجاد امکانات مراجعه به طبیب و چه از طریق توجهات خاص فوق متعارف خداوند.

ب:عامل بعضی از بیماری ها گناهان انسان ها است. چه گناه از طریق خوردن مال حرام و چه از طریق زیاده روی در خوردن غذا و چه از طریق ارتباط های غیر آشکار بین گناهان و مریضی ها.

ج:وقتی انسان مریض می شود، تمام یا بخشی از گناهان او پاک می شود. این مطلب در احادیث زیادی از وجود مبارک معصومین (علیهم السلام) رسیده است. فلذا امام (علیه السلام) در این کلام به این موضوع اشاره لطیفی کرده است. بطوریکه شفا یافتن آن مریض را نوعی بخشش خداوند تلقی فرموده است.

د:شکر این نعمت عظیم که خداوند از بنده اش یاد کند، این است که بنده هم از الطاف و رحمت و توجه او یاد کند. و او را شکر کند، یعنی شکر خداوند هم، نوعی ذکر الله است.

ه:وقتی انسان مورد عنایت خداوند قرار می گیرد و بخشیده می شود، لازم است برای این نعمت هم خدا را شکر کند. و علامت بخشیده شدن از طرف خداوند در مورد یک مریض، شفا یافتن او است.

۴-«و کان الحسن او الحسین (علیهما السلام) اذا اتاه الفقیر قال مرحباً بحامل زادی الی الآخرة»(۳) یعنی امام حسن یا امام حسین (علیهما السلام) هر وقت فقیری نزد او می آمد، به او خوش آمد می گفت و او را حمل کننده توشه اش به عالم آخرت تلقی می کرد و بعد از خوش آمد گفتن و تکریم، به او عطا می کرد. البته اعطاء مال به نیازمندان کار همیشگی و دائمی آن بزرگواران بود، اما آنچه در این روایت قابل توجه است، خوش آمد گوئی به فقیر است و اینکه اعطاء مال به نیازمندان، در حقیقت فرستادن ذخیره ها به عالم آخرت است. این رفتار بزرگوارانه و این کلام شریف هم به امام حسن مجتبی (علیه السلام) نسبت داده شده است و هم به امام حسین (علیه السلام) و احتمال دارد از هر دو بزرگوار این رفتار و این کلام صادر شده است.

۵-از آن حضرت سؤال شد که کَرَم چیست؟! فرمود:

« الِابْتِدَاءُ بِالْعَطِيَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ فِي الْمَحْل» یعنی عطا کردن قبل از اینکه نیازمند درخواست کند و طعام دادن در زمان کمیابی. روش آن بزرگوار در اعطاء مال به نیازمندان بسیار کریمانه و بزرگوارانه بود. اگر متوجه می شد که کسی نیازی دارد، قبل از اینکه آن نیازمند کلامی بگوید به او عطا می کرد. و همین روش را به پیروان خود هم توصیه می کند. و آن را کَرَم تلقی می کند. یعنی در پاسخ به سؤال از معنای کَرَم آن را بیان می کند.

در سیره شریف آن بزرگوار نوشته اند که وقتی شخصی نزد او آمد و بدون اینکه چیزی بگوید، امام (علیه السلام) مالی به او عطا کرد و بعد از رفتن آن شخص یکی از حاضران در مجلس او، عرض کرد که آن شخص چیزی نگفت و شما به او عطا کردید، امام (علیه السلام) فرمود اگر صبر می کردم او حاجتش را به زبان می آورد، در آن صورت بهای آبروی او را به او داده بودم.

الیاس کلانتری

۹۵/۴/۲۲

پاورقی ها:

۱-تحف العقول، شیخ ابو محمد حرّانی، بخش سخنان امام حسن مجتبی (علیه السلام)

۲-همان

۳-همان

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن