کلام ایام- ۳۰۹، پیام آوری از آسمان جلال

بخش سوم

معراج رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در بیان روایات

کلیات

* فرشته ای که نصف بدنش از آتش و نصف دیگرش یخ بود.

* دعای مستمر آن فرشته عجیب برای اهل ایمان.

* رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در آسمان فرشته ای را دید که بطور مستمر برای اهل انفاق دعا می کرد.

* ندای دائمی دو مَلَک (فرشته) در آسمان برای اهل انفاق و امساک.

* دعای ملائکه حاکی از برقراری قانون و سنتی الهی می باشد که در عالم جریان دارد.

* دعای ملائکه صِرفاً جنبه لفظی بمعنی متعارف دنیوی ندارد.

* ادراک کامل حقایقی که پیامبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در شب معراج در آسمان ها مشاهده کرد، با فهم عادی بشری امکان پذیر نمی باشد.

* تمثّل رفتار کسانیکه  از انسان ها عیب جوئی می کردند.

* تمثّل رفتار کسانیکه اموال یتیمان را می خوردند.

* تمثّل اعمال ربا خواران.

* پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در آسمان ها گروهی از ملائکه را مشاهده کرد که اوصاف آن ها قابل درک عادی نیست.

* ملاقات رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- با حضرت عیسی و حضرت یحیی- علیهما السلام- در آسمان دوم.

* ملاقات رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- با حضرت یوسف- علیه السلام- در آسمان سوم.

* ملاقات رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- با حضرت ادریس- علیه السلام- در آسمان چهارم.

* ملاقات رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- با حضرت موسی و حضرت هارون- علیهما السلام- در آسمان پنجم و ششم.

* * * * * * * * * *

رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- سپس فرمود: ملکی از ملائکه را دیدم که خداوند امر او را عجیب قرار داده بود، نصف بدنش آتش بود و نصف دیگرش یخ! اما نه آتش یخ را ذوب می کرد، و نه یخ آتش را خاموش می کرد! و او با صدای بلندی ندا می کرد و می گفت: منزّه است آن که نگاهداشت حرارت این آتش را که یخ را آب نمی کند و نگاهداشت برودَت این یخ را که حرارت آتش را خاموش نمی کند، پروردگارا ای آنکه بین آتش و یخ تألیف فرمودی، الفت ایجاد کن بین قلوب بندگان مؤمن خود.

من گفتم: ای جبرئیل این کیست؟ او گفت: این ملکی است که خداوند او را به اکناف آسمان و اطراف زمین موکّل کرده است و او خیر خواه ترین ملائکه است نسبت به اهل زمین، نسبت به بندگان مؤمن، و او برای آن ها دعا می کند به آنچه شنیدی از وقتی که آفریده شده است!

و دو ملک را دیدم که در آسمان ندا می کردند، یکی از آن دو می گفت:

«اللَّهُمَّ أَعْطِ کلّ مُنْفِقٍ خَلَفًا» یعنی پروردگارا به همه انفاق کننده ها عوض بده و جایگزین کن و دیگری می گفت:

 «اللَّهُمَّ أَعْطِ کلَّ مُمْسِكٍ تَلَفًا» یعنی پروردگارا به هر اهل امساک [که از انفاق خودداری می کند] تلف مال نصیب کن. یعنی اموال این قبیل انسان ها را از بین ببر.

توضیحات – ۱: دعای ملائکه صرفاً جنبه لفظی آن هم به معنای متعارف دنیوی ندارد، بلکه حاکی از برقراری قانون و سنتی الهی می باشد که در عالم جریان دارد. مثلاً دعای آن ملک که نصف بدنش از آتش بود و نصف دیگرش از یخ در مورد تألیف قلوب مؤمنان از طرف خداوند، قانونی است که در عالم جاری است و آن ملک از طرف خداوند و در جهت اجرای فرمان و اراده او، عهده دار برقراری آن قانون است.

یا ندای آن دو ملک در مورد انفاق و امساک همین طور. یعنی دعای آن ها که پیامبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- ذکر فرمود، حاکی از جریان دو قانون مقابل هم در نظام خلقت می باشد و آن اینکه انفاق انسان ها، جایگزینی و پاداش پروردگار و ازدیاد مال و ثروت را بدنبال دارد، و در جهت مقابل امساک انسان ها بدنبال خود تلف شدن مال و بی ثمر شدن آن را خواهد آورد و این دو نظام مستمراً در عالم برقرار می باشد. و آن دو ملک عهده دار جریان این دو نظام و آشکار کردن آن ها می باشند.

همچنین در این روایت شریف مواردی از حقایق موجود در عالم و آیاتی که رسول اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- آن ها را مشاهده فرموده به زبان رمزی یا باصطلاح سمبولیک بیان شده است! احتمال دارد ملکی که نصف بدنش از یخ و نصف دیگرش آتش بود، رمزی و صورتی از حرارت آفتاب و تراکم بخار آب بصورت ابرها در آسمان باشد که در عین حال که مقابل تابش آفتاب قرار گرفته، اما بعد از زمانی سردتر شده و دوباره از حالت بخار بصورت مایع در آمده و بصورت باران بر زمین فرو می ریزد. و همچنین وجود توده های متراکم از آب در آسمان که گاهی بصورت برف و تگرگ در می آید، مانع انتقال حرارت خورشید به زمین نمی باشد. البته منظور این نیست که حتماً مراد از آن ملک عجیب همین مطلب است، و بلکه این مطلب امکان دارد ارتباطی به موضوع پیدا کند و یا تمثیلی از آن محسوب شود، در هر صورت گاهی بعضی از حوادث و حقایق معراج بصورت سمبولیک گفته شده است. بعنوان مثال: آن صخره ای که جبرئیل از آن یاد کرد و گفت که هفتاد سال قبل آن را از لبه جهنم به درون آن پرتاب کرده بود، – یا پرتاب شده بود- در بعضی از روایات آمده است که آن صخره عبارت بود از بدن یک کافر که بسوی جهنم پرتاب شده بود.

نکته دیگر اینکه: ادراک کامل تمام حقایق مذکور در مورد معراج رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- با فهم عادی بشری امکان پذیر نمی باشد و احتیاج به ادراک برتر و فوق عادی وجود دارد، که این ادراک مخصوص رسول کرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و ائمّه اهل البیت یعنی در مجموع حضرات معصومین- علیهم السلام- می باشد و روش عاقلانه در این زمینه آن است که انسان اگر از درک نکاتی از این بیانات عاجز بود، سکوت کند و از کنار آن عبور کند و منتظر فرصت دیگری جهت فهم دقیق آن بماند، که مثلاً به حدیثی از معصومین- علیهم السلام- برخورد کند و یا خداوند قدرت فهم بیشتری در آینده به او عطا کند. و در این قبیل موارد باید از ذکر احتمالات بدون دلیل و حدسیات و بیان آن ها برای دیگران خودداری شود.

رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- فرمود: آنگاه به سیر خود ادامه دادم، و به قومی برخوردم که لب هائی به بزرگی لب های شتر داشتند و گوشت از پهلوهای آن ها بریده می شد و در دهانشان انداخته می شد! گفتم: یا جبرئیل این ها چه کسانی هستند؟! گفت: این ها عیب جویان و طعنه زنان به انسان ها هستند.

سپس گذشتم از آن ها و به اقوامی رسیدم که سرهای آن ها را با سنگ ها می کوبیدند! گفتم: این ها کیانند یا جبرئیل؟ او گفت: این ها کسانی هستند که بدون خواندن نماز عشاء می خوابیدند. [در نتیجه نماز عشاء آن ها فوت می شد]

سپس از آن ها گذشتم و به قومی برخوردم که آتش در دهان های آن ها انداخته می شد و از بدن های آن ها خارج می شد، گفتم: این ها چه کسانی هستند ای جبرئیل؟! گفت: این ها کسانی هستند که مال یتیمان را می خورند از روی ظلم و آن ها در حقیقت آتش در درون خود می خورند و به زودی وارد آتش سوزان جهنم خواهند شد. [نساء / ۱۰] سپس عبور کردم و به اقوامی برخوردم که وقتی یکی از آن ها می خواست برخیزد، از بزرگی شکم خود نمی توانست [از زمین برخیزد] گفتم: ای جبرئیل این ها کیانند، او گفت:

هؤلاء «الَّذِينَ يأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يقُومُونَ إِلَّا كَمَا يقُومُ الَّذِي يتَخَبَّطُهُ الشَّيطَانُ مِنَ الْمَسِّ»(۱) یعنی این ها کسانی هستند که ربا می خورند، و بر نمی خیزند مگر مثل کسی که شیطان در اثر مسّ او را دچار اختلال کرده است. و آن ها به سبیل آل فرعون بودند، که صبح و شب به آتش عرضه می شوند، و می گویند پروردگارا چه زمانی قیامت بر پا خواهد شد.

فرمود: سپس عبور کردم و مواجه شدم با زنانی که از سینه های خود آویزان بودند! گفتم: ای جبرئیل این ها چه کسانی هستند؟! او گفت: این ها زنانی هستند که اولاد دیگران را وارث اموال شوهران خود می کنند، سپس رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- فرمود: غضب خداوند شدید شد بر زنی که در نسب قومی کسی را که از آن ها نیست وارد کند، در نتیجه آن شخص بر اسرار آن ها مطّلع شود و اندوخته های آن ها را بخورد.

سپس فرمود: گذر کردیم به گروهی از ملائکه خداوند- عزّوجلّ- که او آن ها را هر طور خواسته بود آفریده بود و چهره های آن ها را هر طور خواسته بود قرار داده بود هیچ عضوی از اعضاء بدن آن ها نبود جز اینکه خدا را تسبیح می کرد و او را از هر جهت با اصوات گوناگون حمد می کرد. صداهای آن ها بلند بود به حمد خداوند و گریه از خشیّت او، در مورد آن ها از جبرئیل سؤال کردم، او گفت: آن ها همانطور که می بینی آفریده شده اند، هر یک از این ملائکه با کسی که کنار او است کلمه ای سخن نگفته و این ها هرگز سر خود را بلند نکرده اند و پائین نیاورده اند از خوف خدا و خشوع نسبت به او! من به آن ها سلام کردم و آن ها با اشاره سر به من جواب دادند و از شدت خشوع به من نگاه نکردند، پس جبرئیل به آن ها گفت: این محمد- صلّی الله علیه و آله و سلّم- پیامبر رحمت است، و خداوند او را بسوی بندگان فرستاده است در مقام رسالت و نبوت و او خاتم پیامبران و رئیس آن ها است، آیا با او سخن نمی گوئید؟! فرمود: وقتی آن ها آن مطلب را از جبرئیل شنیدند، با سلام به من رو کردند و مرا اکرام کردند و برای من و امت من بشارت به خیر دادند.

درس هائی از نهج البلاغه- 21
بخوانید

توضیحات – ۲: از قرائن موجود در این قطعه از روایت شریف بر می آید که اوصاف آن گروه از ملائکه برای عامه انسان ها قابل درک نمی باشد و ادراک اوصاف آن ها احتیاج به فهم و درک و استعداد فوق عادی دارد و یا اینکه عظمت موضوع در حدّی است که وجود مبارک رسول الله- صلّی الله علیه و آله و سلّم- ورود در آن بحث را ضروری و مناسب ندانسته است. لذا فقط به اشاره ای درباره آن گروه از ملائکه و خلقت آن ها و رفتارهای آن ها اکتفا فرموده است.

توضیحات – ۳: ظاهراً علت آن رفتارهای خاص در آن گروه از ملائکه شدت و عمق احساس عظمت و جلال پروردگار عالمیان- سبحانه و تعالی- می باشد یعنی آن ها در مرتبه ای و مقامی از قرب به پروردگار قرار دارند که تجلّی مراتب خاصّی از عظمت و جلال او بطور کامل آن ها را تحت سلطه خود قرار داده است.

توضیحات – ۴: باز از قرائن موجود در بخشی از این روایت شریف بر می آید که در حادثه معراج و حضور وجود مبارک رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- در آسمان ها و ملاقات او با ملائکه تحوّلی در رفتارهای آن ها پیدا شده است و همچنین آن وجود گرامی به مقام و موقعیت رفیع خاصّی از تقرّب به خدای سبحان رسیده بود که اختصاص به او داشت.

فرمود: سپس به آسمان دوم صعود کردیم، در آنجا ناگهان به دو مرد برخوردیم که شبیه هم بودند. گفتم یا جبرئیل این دو چه کسانی هستند؟! او به من گفت: این ها دو پسر خاله یحیی و عیسی- علیهما السلام- هستند، پس به آن دو سلام کردم و آن دو بر من سلام کردند و من و آن دو بر یکدیگر استغفار کردیم و آن دو گفتند: مرحبا به برادر صالح و پیامبر صالح، و در آنجا ملائکه ای دیدم، در حال خشوع و خداوند صورت هایشان را آنطور که خواسته بود، قرار داده بود، همه آن ها بدون استثناء خداوند را با اصوات مختلف تسبیح به حمد می کردند.

توضیحات – ۵: در بخش قبلی در توصیف گروهی از ملائکه در آسمان اول فرمود: خداوند صورت های آن ها را مطابق مشیّت خود قرار داده بود، در این قسمت اخیر هم در مورد آسمان دوم اشاره ای به این موضوع شده و اوصاف آن گروه از ملائکه بطور اجمالی مورد اشاره ای قرار گرفته است، و تفصیلی در این زمینه وجود ندارد، این موضوع بطوریکه قبلاً متذکر آن شدیم احتمالاً بجهت این است که اوصاف همه اصناف از ملائکه و حقایق دیگر عالم فوق دنیا در حال فعلی یعنی تا وقتی انسان در زندگی دنیوی قرار دارد، قابل درک کامل نیست و یا عدم ذکر کامل اوصاف آن ها علت دیگری دارد و الله اعلم.

فرمود: آنگاه به آسمان سوم صعود کردیم، در آنجا با مردی مواجه شدم که برتری زیبائی او نسبت به دیگران مثل برتری درخشش ماه شب بدر به سایر ستاره ها بود.

گفتم: ای جبرئیل این کیست؟! او گفت: این برادرت یوسف است، من بر او سلام کردم و او هم بر من سلام کرد و بر یکدیگر استغفار کردیم و او گفت: مرحبا به پیامبر صالح و برادر صالح و مبعوث شده در زمان صالح.

و در آنجا ملائکه ای بودند در حال خشوع، مثل آنچه در آسمان اول و دوم بودند و جبرئیل به آن ها در مورد من همان سخنان را گفت که در آسمان های قبلی به ملائکه گفته بود، و آن ها هم مثل همان ملائکه رفتار کردند.

توضیحات – ۶: از این روایت بطور صریح بر می آید که گروهی از ملائکه با اوصاف فوق الذکر در تمام آسمان ها حضور دارند و بطور ضمنی بر می آید که به آن ها نوعی مأموریت داده شده است و آن ها با تمامی قوای وجودی خود به انجام آن مأموریت اشتغال دارند. و باز بطور ضمنی از این روایت و بعضی روایات دیگر بر می آید که قوای وجودی انواعی از ملائکه و رفتارهای خاصّ آن ها و مأموریت آن ها در عوالم مختلف ارتباطی با مخلوقات دیگر بالخصوص انسان ها دارد. و امیدواریم در مقالات دیگری وارد بحثی در موقعیت خلقتی و رفتاری ملائکه و ارتباط آن ها با انسان ها شویم.

سپس صعود کردیم به آسمان چهارم و در آنجا مردی بود که در مورد او از جبرئیل سؤال کردم و او گفت: این ادریس است که خداوند او را در مکان رفیعی قرار داده است. من و او بر یکدیگر سلام و استغفار کردیم، و در آنجا هم همان گونه ملائکه بودند که در آسمان های قبلی بودند، آن ها هم مرا و امت مرا بشارت به خیر دادند.

سپس ملکی را دیدم که بر سریری نشسته در حالیکه هفتاد هزار ملک تحت نظر و فرمان او قرار داشتند و هر یک از آن ها هم هفتاد هزار ملک تحت فرمان خود داشتند در اینجا به فکر رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- خطور کرد، که این خود اوست، پس جبرئیل به آن ملک با صدای بلند گفت: برخیز و بایست، پس او بپا خاست و تا قیامت در حال ایستاده خواهد بود.

توضیحات – ۷: علامه طباطبائی بعد از ذکر این حدیث بطور کامل، بعضی از اصطلاحات و عبارات آن را توضیح داده است. در مورد این عبارت: «فوقع فی نفس رسول الله أنه هو» یعنی در دل پیامبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- خطور کرد که این خود اوست… گفته است: یعنی ملکی که تدبیر امر عالم در دست اوست و هر امری به او منتهی می شود.

فرمود: سپس بسوی آسمان پنجم صعود کردیم و در آنجه مردی بود سالخورده و بزرگ چشم و من پیری عظیم تر از او ندیده ام و اطراف او گروهی از امتش بود که کثرت آن ها مرا شگفت زده کرد، از جبرئیل سؤال کردم که این کیست؟ گفت: این محبوب در بین قوم خود، هارون فرزند عمران است، پس من به او سلام کردم و او هم بر من سلام کرد و او و من بر یکدیگر استغفار کردیم. در آنجا هم ملائکه ای بودند مثل ملائکه آسمان های دیگر.

سپس صعود کردیم به آسمان ششم، در آنجا مردی بود بلند قامت گو اینکه از قبیله «شنوة» بود ]در بلندی قامت[ او اگر دو تا پیراهن می پوشید باز موهایش از آن ها بیرون می آمد و شنیدم که می گفت: بنی اسرائیل گمان می کنند که من گرامی ترین فرزندان آدم در نزد پروردگار هستم، در حالی که این مرد از من گرامی تر است در نزد پروردگار، گفتم: ای جبرئیل این کیست؟

او گفت: این برادر تو موسی بن عمران است، من به او سلام کردم و او هم به من سلام کرد و بر یکدیگر استغفار نمودیم. باز در آنجا از ملائکه در حال خشوع دیدم مثل آنچه که در آسمان های قبلی دیده بودم.

توضیحات – ۸: اینکه در کلام رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- ذکر شده است که آن حضرت بعضی از پیامبران را – علیهم السلام- در آسمان های مختلف ملاقات کرده، دلیلی برای  رفعت مقامات و میزان تقرّب آن ها به پروردگار عالمیان نمی باشد بلکه احتمالاً هر یک از آن بزرگواران مذکور در روایت عهده دار مقامی در یکی از آسمان ها می باشند. منظور این است که میزان فضائل و رفعت مقامات آن ها از این روایت شریف آشکار نمی شود و این موضوع احتیاج به بحث خاصّی دارد که در این نوشتار فرصت مناسب برای ورود در آن وجود ندارد.

الیاس کلانتری

۱۳۹۸/۰۹/۰۵

پاورقی:

۱- بقره، آیه ۲۷۵

 

 

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن