کلام ایام – شماره ۳۴۶، یادگارهای گرانبها از ماه رمضان – بخش ۱
بخش اول
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
کلیات
* جهت عقلی یا عاطفی حزن ناشی از پایان یافتن ماه رمضان و سرور ناشی از رسیدن عید فطر.
* فضائل و کمالات بدست آمده در ماه رمضان در معرض خطراتی قرار دارد.
* جهت عقلی فضائل حاصل شده در ماه رمضان خیلی برتر از جهات عاطفی آن است.
* تجلیل و تکریم خدای سبحان از ماه رمضان و ظرفیت آن امری است فوق عادی و شگفت انگیز و باعظمتی فوق تصور.
* نکات متعددی که حتی بعد از پایان ماه رمضان لازم است مورد توجه قرار بگیرد.
* توصیفی از تجارت خدای سبحان با بندگان خود در ماه رمضان.
* پروردگار عالمیان کالاها و دارائیهای انسانها را با چه قیمتی خریداری میکند؟!
* بهای عادی کالائی که انسان در تجارت با خدا عرضه میکند و بهائی که پروردگارش به او می پردازد.
* جنبه عقلی حزن ناشی از پایان یافتن ماه رمضان.
* ماه رمضان یک جهت فوق عادی دارد که رسیدن به آن در حیطه قدرت ادراکی صاحبان مقام عصمت می باشد!
* تقربّی که در ماه رمضان برای اهل ایمان حاصل شده نباید در اثر غفلت و اهمال از بین برود.
* برای رسیدن به درجات برتر از فضائل انسانی در ماه رمضان امکانات عظیمی به کار رفته و هزینه عظیمی مصرف شده است.
* انسان ها با چه قیمتی حاضر میشوند دارائی های گرانبها مثل خانه مسکونی خود را از دست بدهند؟
* ارزش و قیمت خانه های بهشتی با چه معیاری قابل سنجش و محاسبه است؟!
* * * * * * * * * *
ماه رمضان با تمام شکوه و جلال و نورانیت و برکات فراوانش به پایان رسید! و حزنی در قلوب اهل ماه رمضان و روزه داران از وداع آن باقی ماند. در مقاله کلام ایام- ۳۴۵ تحت عنوان: «عید فطر، عید جوائز خدای سبحان به بندگان» گفته شد که اگر نبود اینکه آخرین روز ماه رمضان منتهی به عید عظیم فطر میشود، حزن ناشی از پایان آن ماه نورانی با جاذبههای عظیم آن بسیار سنگین تر میشد.
اما در هر صورتی این ایام هم، حزن ناشی از پایان ماه رمضان از بین رفته و یا خفیف تر شده و هم سرور ناشی از عید فطر! چون چهارده روز از ماه رمضان فاصله گرفته ایم. بخشی از حزن ناشی از پایان یافتن ماه پربرکت رمضان جهت عقلی دارد و بخش بیشتری از آن جهت عاطفی و احساسی! جهت عاطفی آن به موضوع انس و عادت کردن ارتباط دارد، یعنی در ایام آن ماه نورانی به روزه گرفتن و قرائت قرآن مکرر و زیاد و دعاهای مخصوص و بطور کلی به مرتبه رفیعی از «ذکر الله» و «ذکرالله کثیر» عادت پیدا کرده بودیم و با آن انس گرفته بودیم. این یک جهت موضوع است، جهت دیگر وضعیت خاصّ شب ها و روزها و ساعات ماه رمضان بلحاظ خواصّ ذاتی آن بود. یعنی خواصّی که خدای سبحان در ساعات و اوقات آن ماه قرار داده است و نسیم رحمتی که در تمام ایام آن ماه جلیل از عالم ربوبیّت به فضای زندگی انسانها می وزد و عطری از عنایات و الطاف ذات قدوس الله که فضای روح اهل ایمان را معطّر می کند و نوری که ظلمت ها را در هم میشکند و از بین میبرد.
در هر صورت خواصّی در ساعات و اوقات ماه رمضان وجود دارد که جاذبههای زیادی در قلوب انسانها به وجود میآورد و او را موفق به اعمال و رفتارهای مطلوبی میکند که با خواصّ روحی او تناسب زیادی دارد، و لذاتی حقیقی و پایدار در آن به وجود می آورد. بنابراین وقتی قرار گرفتن در فضای ماه رمضان سبب آن نوع لذت های روحی شود، طبعاً به پایان رسیدن آن و خروج انسان از آن فضای دل انگیز هم حزنی با خود خواهد داشت.
اما جهت عقلی موضوع از جهت عاطفی آن هم، عظیم تر و جلیل تر است، اگرچه این جهت هم به همان خواص مذکور و همان اعمال و رفتارهای اهل ایمان ارتباط دارد و در حقیقت مرتبه ای رفیع تر و متعالی تر از همان نوع اول است! این جهت از موضوع را با اندک تفصیلی به صورت چند نکته فشرده ذکر می کنیم:
یکم: تجلیل و تکریم خاصّ خدای سبحان از ماه رمضان و زمینه ای که در آن قرار داده شده که ظرفیت نزول قرآن در آن به وجود آمده، امری است فوق عادی و شگفت انگیز و با عظمتی فوق تصوّرات و ادراکات عادی انسانی.
دوم: تجلیل و تکریم خاصّ رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- از آن ماه که در عبارات خطبه شریف آن حضرت، به خوبی آشکار است از جمله کلام نورانی آن بزرگوار که فرمود تلاوت یک آیه از قرآن در این ماه معادل تلاوت تمام قرآن مجید در ماههای دیگر ثواب و پاداش خواهد داشت.
سوم: توصیههای مکرّر رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و دیگر رهبران آسمانی یعنی ذوات مقدسه معصومین- علیهم السلام- برای انجام اعمالی در آن، از جمله دعاهای زیادی که سفارشات اکیدی درباره آنها به عمل آمده است.
چهارم: ذکر مکرّر این موضوع که در مجموع اوقات ماه رمضان و بالخصوص سحرها و وقت غروب و افطار، خدای رحیم کریم انسان های زیادی را از آتش جهنم نجات میدهد و آنها مشمول رحمت واسعه پروردگار عالمیان قرار میگیرند. یعنی ماه رمضان ماه نجات از آتش جهنم و پیدا کردن شایستگی ورود به بهشت می باشد.
اما چون بنابر به کاربردن روش اختصار در نوشتن مقالات داریم و اینکه از طرح این بحث آن هم بعد از پایان یافتن ماه رمضان و فاصله گرفتن از آن، منظور خاصّی در کار است، لذا به ذکر این چند نکته کوتاه اکتفاء می کنیم.
پس صِرف توجه اجمالی به این جهات مذکور از موضوع و تعقّلی در این زمینه عظمت خاصّ جریان برای عقل انسان روشن میشود. یعنی با پایان یافتن ماه رمضان تجارتی بسیار پر سود و بهره ها و فواید فراوان فوق عادی متوقف می شود. تجارت پروردگار عالمیان با دارائی و کَرَم بی پایان با بندگان خود. تجارتی که برای کالای اندک و ناچیز بنده ها بها و قیمتی هزاران برابر آن عطا میشود.
مثل اینکه: عدهای از انسانها به یک مجلس مهمانی باشکوهی دعوت شوند و در آن مجلس از آنها پذیرائی کریمانه ای به عمل آید و در جایگاه و ظروف خاصّی قطعاتی از سنگ و اشیاء با ارزش عادی و پیش پا افتاده ای هم قرار داشته باشد و به مهمان ها گفته شود که هر مقدار از این قطعات سنگ و اشیاء دیگر را که متمایل هستید بردارید و در فلان قسمت از ساختمان آنها را تحویل دهید و هم وزن آنها طلا و جواهرات قیمتی دریافت کنید! البته طبعاً چنین وضعیتی بطور متعارف در فضای زندگی انسانها وجود نخواهد داشت و چنین تجارتی بطور عادی در جائی برقرار نخواهد شد، اما حقیقتاً تجارت با خدای غنیّ حمید و صاحب فضل عظیم شبیه همین است. یعنی پاداشی که او به اعمال بنده ها عطا می کند ارزش و عظمت آن بیشتر از تفاوت قطعه سنگ روی زمین افتاده با معادل آن طلا و جواهرات قیمتی است! پس طبیعی است که انسان از نظر عقلی هم، از پایان یافتن ماه رمضان و فاصله گرفتن از آن و تعطیلی آن تجارت عظیم اندوهگین شود.
اما اگر به او گفته شود که در فضای خاصی می تواند به بخشی از آن سود سرشار و فواید فراوان دسترسی پیدا کند، بسیار مسرور خواهد شد و اشتیاق پیدا خواهد کرد که اطلاعاتی درباره آن بدست آورد.
اما موضوع ماه رمضان و تجارت با خدای غنیّ کریم در آن و آثار و نتایج اعمال و رفتارهای انسان در آن، یک جهت بسیار برتر و فوق عقل عادی انسانی هم دارد و آن جهت به موضوع علم مخصوص مقام عصمت و نبوت و امامت ارتباط دارد و قابل شهود صاحبان آن مقامات می باشد! همان جهت و دیدگاهی که خطبه شریف رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- درباره ماه رمضان از آن نشأت گرفته و کلام شریف امام حسن مجتبی- علیه السلام- خطاب به گروهی که روز عید فطر مشغول بازی و سرگرمی بودند، از ناحیه آن صادر شده و دعای امام سید الساجدین- علیه السلام- در وداع ماه رمضان هم برخاسته از همان دیدگاه است.
بطور کلی و حاصل کلام اینکه: تکریم و تجلیل خاصّ ماه رمضان در کلام پروردگار عالمیان و نزول قرآن در آن ماه و قرار دادن شب قدر در آن، از ناحیه الطاف و عنایات او به بندگان خود و تکریم خاصّ آن ماه نورانی و بیان اوصاف عظیم شگفت انگیز آن از طرف وجود مبارک رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و سخنان و رفتارهای ذوات مقدسه رهبران آسمانی- علیهم السلام- درباره آن، نشانه هائی از عظمت و فضائل و کمالاتی دارد که بخشی از آن و مرتبه ای از آن از ناحیه بیان اجمالی خدای سبحان و بیان تفصیلی رهبران و معلمان آسمانی قابل فهم و درک عادی انسانی است و مرتبه ای از آن در مقامی برتر از افق ادراک عادی انسانی قرار دارد و فقط قابل دسترسی آن گروه خاصّ مذکور در آیات ۷۷ تا ۸۰ سوره مبارکه واقعه(۱) یعنی ذوات مقدسه «مطهّرون» می باشد! و ما انسان ها می توانیم از ناحیه «مودّت» و «ولایت» آنها و آشنائی با سیره شریف آنها و عمل به سفارشات و توجه عمیق به آموزشهای آنها، به مراتبی از فواید و برکات نازل شده در آن ماه پربرکت نورانی دسترسی پیدا کنیم، بطوریکه این بهره مندی در بعد از آن ماه هم استمرار یابد.
بهره برداری دائمی از برکات ماه رمضان
بحث فوق و مطالبی که ذکر شد به منزله مقدمهای برای مطلبی است که ذیلاً ذکر میشود. مطلبی بسیار بااهمیت که توجه کامل به آن سبب رسیدن به منافع عظیمی خواهد شد، و عظمت از آن و اهمال درباره آن سبب خسران و زیان عظیمی و این مطلب کلی و شرح و توضیح آن را بطور فشرده بصورت چند نکته ذیلاً عرض می کنیم:
۱- اهل ایمان و روزه داران و بطور کلی اهل رمضان از ناحیه فضائل ذاتی ماه رمضان و برکات نازل شده در آن و از ناحیه اعمال عبادی سفارش شده در آن به درجاتی از تقرّب به خدای سبحان و بطور کلی کمالات روحی رسیده اند، حتی کسانیکه علاقه مند به این ماه نورانی و روزه گرفتن در آن هستند، اما بجهت بیماری یا سفر قادر به آن نبودند.
۲- از دست دادن کمالات حاصل شده در ماه رمضان و پائین آمدن از آن درجه رفیع سبب خسران و زیان عظیم و پشیمانی دائمی خواهد شد.
۳- برای رسیدن به آن درجه از کمالات مورد نظر در ماه رمضان امکانات عظیمی به کار رفته و هزینه زیادی مصرف شده است، پس از دست دادن محصول آن امکانات مصرف شده و آن هزینه ها بسیار زیانبار خواهد بود. مثل اینکه یک انسان با تلاش زیاد در بخش قابل توجهی از عمر خود، برای سکونت خود و افراد خانوادهاش مسکنی تهیه کند و همچنین باغی و مزرعه ای ایجاد کند و یا شغل مطلوبی بدست آورد و در اثر نوعی اهمال و بی توجهی آن خانه تخریب شود و آن باغ یا مزرعه آتش بگیرد و تمام وسایل منزل از بین برود. و آن شغل مطلوب را از دست بدهد، یعنی مجموعاً حاصل زحمات قسمت عمده عمرش از بین برود.
۴- انسانها هم، برای بدست آوردن لوازم زندگی دنیوی که موقتی است و دوره آن بسیار کوتاه، هزینههای زیادی را متحمل می شوند و هم، برای نگهداری آن لوازم و جلوگیری از آسیب دیدن آنها! مثل منزل مسکونی و لوازم منزل و وسیله نقلیه و شغلی که بدست آوردهاند و امثال آنها. شبیه این جریان در جهات معنوی و اخلاقی و عقلی هم در زندگی انسان ها برقرار است. مثل اینکه پدر و مادرها برای رشد بدنی و علمی و فکری و اخلاقی فرزندان خود امکانات زیادی به کار میبرند و هزینههای سنگینی را تحمل میکنند! حتی گاهی و یا غالباً انسانها عمده امکانات زندگی و درآمد و وقت خود را برای پرورش کودکان و تحصیل آنها و تأمین نیازهای فعلی و آینده آنها صرف می کنند و غالباً از این رفتار خود خشنود و راضی هم هستند. در این صورت اگر عاملی سبب بیماری و ترک تحصیل و فساد اخلاقی فرزندان آنها شود، با آن مقابله می کنند. یعنی عموماً والدین کودکان هم برای رشد بدنی و سلامت کودکان خود هزینه ها و زحمات زیادی را تحمل میکنند و هم برای شخصیت اخلاقی و ادب و تحصیل و آسایش و آینده آن ها. لذا اگر عاملی سلامت و آسایش و شخصیت اخلاقی کودکان آنها را به خطر بیاندازد، طبعاً آنها با آن عامل مقابله میکنند و در این راه وقت و مال و قوای وجودی خود را هزینه میکنند. همچنین اگر عواملی دارائیهای خود انسانها را به خطر بیاندازد چه دارائی از نوع اموال و چه از نوع معنوی مثل شخصیت اجتماعی و آبرو و امنیت و آسایش، با آن عوامل مقابله میکنند.
شخصیت اجتماعی و آسایش و امنیت اغلب انسانها و اکثریت قریب به اتفاق آنها، برای خودشان بسیار با اهمیت تلقّی می شود و آنها از چنین حقّی دفاع می کنند.
حال با این اوصاف، انسان درباره دارائی های مربوط به زندگی حقیقی اخروی چه رفتاری لازم است انجام دهد. یعنی اگر عواملی زندگی اخروی او را به خطر بیاندازد و او را بطرف پرتگاه های کنار راه زندگی بکشاند و او را به راهی ببرد که منتهی به جهنم می شود، در این صورت تکلیف چیست؟!
۵- انسانها برای تهیه یک مسکن برای سکونت خود و افراد خانواده چه بهائی را میپردازند؟ و اگر کسانی بخواهند خانه مسکونی آنها را تخریب کنند و یا از دست آنها خارج کنند چگونه با آنها مقابله میکنند و برای سکونت در مسکن خود و زندگی توأم با آسایش و رفاه چه مقدار مال و وقت و دارائی های دیگر را هزینه می کنند؟! حال برای فراهم ساختن و بدست آوردن مساکن دائمی در بهشت و در همسایگی پیامبران و پاکان و بافضیلت ترین انسانها چه مقدار باید تلاش کرد؟!
زندگی در بهشت و ارزش ها و کمالات آن را با کدام ترازو و معیار میشود سنجید؟! خانه های دنیوی که از خشت و گِل و سنگ و آهن و امثال آنها ساخته شده چه قیمت و بهائی در نظام زندگی دنیوی دارد و انسان ها برای بدست آوردن همان خانه ها چه مقدار مال و وقت و قوای وجودی خود را هزینه می کنند؟! حال در مقابل، قصرهای بهشتی چه مقدار ارزش و جاذبه و زیبائی خواهد داشت.
۶- اگر یک انسان به هر علتی گرفتار و زندانی شود، فرضاً جنگی بین کشور او و یک کشور متخاصم برقرار شود و او در حالی که در جنگ شرکت کرده و از کشور خودش دفاع می کند، توسط قوای نظامی دشمن اسیر شود و یا به هر علتی اعمّ از اینکه جرمی انجام داده و یا بی گناه است زندانی شود و محکوم شود که سالهای طولانی در زندان بماند و یا بنا شود بعنوان اسیر به مدت نامعلومی در یک اردوگاه به سر ببرد و معلوم نباشد که سرانجام بعد از حبس طولانی در یک زندان و اردوگاه، آزاد خواهد شد و یا او را خواهند کشت! در چنان وضعیتی خود او یا بستگان او و افراد خانواده اش برای آزادی او حاضر به پرداخت چه مقدار مال بعنوان «فدیه» خواهند بود؟! و یا اگر به آن شخص گرفتار گفته شود اگر در مدت چند ماه مقداری از غذائی را که مصرف می کنی به نیازمندان بدهی و یا فلان مقدار پول به افراد نیازمند بدهی و یا روزی چند ساعت کار کنی و پولی بدست آوری و آن پول را در قبال آزادی خود بپردازی، او در صورتی که قوه عقلی فعال داشته باشد یعنی عقل خود را بکار ببرد در مقابل آن پیشنهادها چه رفتاری خواهد داشت؟! آیا آزاد شدن از اسارت و از حبس ارزش پرداخت مقداری مال را بعنوان فدیه ندارد؟! آیا روزی چند ساعت کار کردن در مقابل آزادی از اسارت و زندان مطلوب انسان نمی باشد؟!
۷- سرانجام آزاد شدن از جهنم و ورود به بهشت و فضای سعادت ابدی و بهره مندی از نعمت های بی پایان و با ارزش های فوق حد تصور آن برای انسان چه مقدار اهمیت خواهد داشت؟!
در ماه رمضان دارائی و رحمت و الطاف و عفو و غفران و کَرَم بی پایان پروردگار عالمیان و خواصّی که در اوقات آن ماه نورانی به وجود آورده و ارزشهای فوق تصور و فوق محاسبه برقرار در قرآن مجید و علم و کمالات شخصیتی برترین شخصیت عالم آفرینش یعنی وجود مبارک پیامبر خاتم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و پرورش یافته های خاص او یعنی صاحبان مقام عصمت و امامت و همچنین رفتارهای خاص خود انسان ها و تحمل تشنگی و گرسنگی و شب زنده داری ها و دعاها و عبادات مخصوص، فضائی را برای انسان به وجود آورده است که در آن فضای مخصوص قلب و روح او بطور مکرر شستشو شده و با عطری از عالم قدس معطّر شده و محتمل است که او یکی از نجات یافتگان از آتش جهنم باشد و شایستگی ورود در بهشت را پیدا کرده باشد.
پس آیا عاقلانه است که انسان آنچه را در این ماه بدست آورده از دست بدهد؟! یا از درجه ای که به آن صعود کرده برگردد و پائین بیاید؟! و آیا عاقلانه است که حتی اهمال اندکی در این زمینه پیدا کند؟! مثل اینکه گفته شود آیا عاقلانه است که انسان خانه مسکونی خود را رها کند تا دیگران آن را تصاحب کنند و یا وقتی از اسارتی و زندانی نجات یافت مجدداً به آن جا برگردد؟!
بحث تکمیلی و نتیجه گیری تفصیلی در این زمینه و پاسخ این گونه سؤالات را به بخش بعدی موکول میکنیم. (ان شاءالله تعالی)
الیاس کلانتری
۱۳۹۹/۰۳/۱۷
پاورقی:
۱- آیات فوق الذکر چند بار در مقالات قبلی مورد استشهاد قرار گرفت و شرح و توضیحی درباره آن ها ذکر شد.