کلام ایام – ۳۴۹، معارف دین توحیدی در کلام امیرالمؤمنین علی (ع) – بخش ۲
بخش دوم
-
عدم توفیق در اکتساب دوستان نشانه ناتوانی و عجز شدید انسان است.
-
عاجزتر از کسانی که دوستانی برای خود کسب نمی کنند چه کسانی هستند؟!
-
انسان ها در تأمین نیازهای عادی و جسمانی خود احتیاج به کمک متقابل و همیاری با دیگران دارند.
-
در جهت روابط اخلاقی و اجتماعی و معنوی بین انسانها نیازهای متقابلی وجود دارد.
-
افراد انسانی علاوه بر نیازهای عادی روزمره به داشتن روابط محبت آمیز با دیگران در زمان گرفتاری ها دارند.
-
دوستان انسان گاهی بخشی از مشقّت های ناشی از حوادث سنگین زندگی را به دوش خود میگیرند.
-
ارزش و ضرورت و فواید داشتن دوستان.
-
راه های اکتساب و بدست آوردن دوستان.
-
راههای نگهداری دوستان و از دست ندادن آنها.
-
برای داشتن روابط مطلوب و توأم با احترام متقابل و منافع مشترک در بین افراد یک جامعه، احتیاج به شناسائی روحیات انسانها وجود دارد!
-
وقوع بی عدالتی ها و ظلم ها و جنگ ها ریشه ای در موضوع عدم شناسائی کامل صفات و روحیات انسانها دارد.
-
انسان ها هم در شرایط عادی زندگی و هم در وقت مواجه شدن با خطرات و مشکلات و حوادث نامطلوب به کمک و همراهی و محبت دوستان خود احتیاج دارند.
-
تواضع انسان در مقابل مردم سبب جذب محبت آنها و نزدیک شدن آن ها به او خواهد شد.
-
تکبّر انسان سبب فرار دیگران از او خواهد شد.
-
کم حرفی و سکوت در مجالس و اجتماعات سبب محبوبیت بیشتر انسان می شود.
-
محبوبیت حقیقی ناشی از رفتارهای خوب غیر از شهرت اجتماعی حاصل شده از تبلیغات است.
-
علت جذب انسانها بسوی دین خدا اخلاق عظیم و رفتارهای لطیف و جاذب و محبت آمیز رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- با مردم بود.
۳- «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الاِخْوَانِ، وَأَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ»(۱)
عاجزترین انسانها کسی است که از بدست آوردن دوستان ناتوان باشد و عاجزتر از او کسی است که دوستی را هم که پیدا کرده ضایع کند [از دست بدهد].
در این کلام شریف امام (ع) به موضوعی در اخلاق اجتماعی اشاره فرموده و بطور ضمنی متذکر نیازی از انسانها در زندگی آن ها شده است! و آن ضرورت روابط اجتماعی دوستانه بین انسانها است.
انسان ها همچنانکه در تأمین نیازهای عادی و جسمانی خود احتیاج به کمک متقابل به یکدیگر و همیاری با دیگران دارند، در جهت روابط اخلاقی و اجتماعی و معنوی، هم نیازهای متقابلی بین آنها وجود دارد. همچنانکه در مقاله قبلی گفته شد عموم انسان ها جهت آرامش و آسایش و تأمین نیازهای خود در فضای زندگی از داشتن روابط محبت آمیز با بستگان و نزدیکان و افراد دیگری علاوه بر آنها، ناگزیر هستند! و بلکه علاوه بر ناگزیر بودن، در اصل علاقه و اشتیاق قلبی هم نسبت به این نوع روابط دارند و از آن لذت میبرند.
افراد انسانی علاوه بر نیاز عادی روزمره به داشتن روابط محبت آمیز و دوستانه با دیگران بالخصوص بستگان و نزدیکان، گاهی نیاز شدید فوق عادی هم به محبت دیگران و یاری آنها پیدا میکنند مثل زمان گرفتاری های شدید و بیماری ها و رحلت بستگان و افراد خانواده و زمان تنهائی و ناامنی و بطور کلی حوادث سخت مصیبتبار. پس هم بلحاظ نیاز اجتناب ناپذیر به محبت و کمک دیگران در زندگی عادی و هم نیاز شدید در زمان گرفتاریها و حوادث سنگین و هم بلحاظ تأمین لذت متعالی روحی لازم است افراد انسانی دوستانی برای خود پیدا کنند.
دوستان کسب شده گاهی بخشی از مشقّت های ناشی از حوادث سنگین زندگی یک انسان را به دوش خود میگیرند و بار مصیبت ها و مشقّت های او را سبک تر می کنند. بطور کلی زندگی اجتماعی بدون داشتن روابط محبت آمیز انسانها با یکدیگر آرامش و آسایش و لذت مورد نیاز انسان را در خود نخواهد داشت.
امام (ع) در این کلام خود درباره ضرورت روابط دوستانه بین انسانها و فواید داشتن دوستان مطلبی نفرموده یا بجهت آشکار بودن و مقبول و مسلّم بودن آن و اینکه عموم انسان ها اصل این ضرورت را قبول دارند و فواید آن را احساس میکنند و یا اینکه این مطالب را در سخنان دیگر خود متذکر شده و یا هر علت دیگری، بلکه به بیان موضوع ناتوانی انسان ها در اکتساب (بدست آوردن) دوستان و همچنین از دست دادن دوستانی که داشته اند اکتفاء کرده است.
در این زمینه دو مطلب اصلی وجود دارد یکی: ارزش و اهمیت و ضرورت و فواید داشتن دوستان. دیگری: راه و روش رسیدن به این مطلوب! یعنی پیدا کردن دوستان و بدست آوردن محبت آنها و همچنین سعی و تلاش برای نگهداشتن و از دست ندادن آنها. و اگر بخواهیم مطلب آخری را جداگانه و بطور مستقل در نظر بگیریم با سه موضوع سر و کار خواهیم داشت و آن سه عبارتند از:
۱- ارزش و ضرورت و فواید داشتن دوستان.
۲- راههای اکتساب و بدست آوردن دوستان.
۳- راههای نگهداری دوستان و از دست ندادن آنها.
کلام امام (ع) و تذکر اخلاقی او متوجه مطلب دوم و سوم در این تقسیم بندی است. یعنی راههای بدست آوردن دوستان و خودداری از ضایع کردن آنها. ما هم در مقام پیروی از آن حضرت بحث اصلی را روی همین مطلب متمرکز می کنیم که مورد نظر مبارک آن حضرت می باشد، و درباره اصل ضرورت بدست آوردن دوستان به همان اشاره کوتاه اکتفاء می کنیم.
انسان برای بدست آوردن اشیاء و خواستههای خود لازم است به راههای مناسبی متوسل شود. مثلاً برای بدست آوردن طلا و جواهرات قیمتی سراغ معادن آنها برود و برای بدست آوردن مواد غذائی زراعت کند و با خواصّ حاکم بر رویش نباتات آشنا شود و از علوم و تجربیات دیگران بهرهمند شود و همچنین برای تهیه لباس و ساختن مسکن و معالجه بیماریها و امثال آنها.
پس انسان برای بدست آوردن لوازم زندگی عادی و جسمانی خود از قبیل غذا و لباس و مسکن و جلوگیری از ابتلاء به بیماریها و یا معالجه آنها بعد از ابتلاء، احتیاج به شناسائی خواص بعضی از گیاهان و جانداران و حتی بعضی از جمادات مثل سنگ و خاک و گچ و آهک و امثال آنها دارد.
از طرف دیگر انسانها نیاز شدید اجتناب ناپذیری به زندگی اجتماعی و داشتن روابط اجتماعی و خانوادگی با دیگران دارند. روابط بین انسانها در زندگی اجتماعی اساس آن زندگی را تشکیل میدهد و بدون آن زندگی مورد نیاز انسان ها امکان پذیر نخواهد بود.
طبعاً وقتی انسان ها لازم است با همدیگر زندگی کنند چه بلحاظ ضرورتها و نیازها و چه علاقه و اشتیاق قلبی نسبت به آن و چه بلحاظ بهره مندی از امکانات بیشتر زندگی و چه همه آنها، پس لازم است به حدود آن روابط و چگونگی قراردادها و قوانین و آداب و رسوم اجتماعی و رفتارهای اخلاقی هم توجه کنند! چون در زندگی اجتماعی منافع انسانها و حقوق آنها و رفتارهای آنها با یکدیگر اصطکاک پیدا خواهد کرد.
برای داشتن روابط مطلوب و عادلانه و توأم با احترام متقابل و منافع مشترک و رفتارهای مناسب بین افراد جامعه احتیاج به شناسائی انسان ها و صفات و روحیات آنها وجود دارد.
انسان ها برای اموری مثل ازدواج و ادامه صمیمیت و روابط محبت آمیز بین زن و شوهر و مراقبت از کودکان و پرورش جسمی و روحی آنها و روابط احترام آمیز با همسایگان و رعایت حقوق متقابل بین آنها و برقراری روابط محبت آمیز بین والدین و فرزندان و معلمان و شاگردان و همسایگان با یکدیگر و حاکمان و افراد یک جامعه و یک کشور و ملل مختلف با یکدیگر، احتیاج به شناسائی حقیقت وجود انسان ها و قوای وجودی و روحیات آنها دارند.
لذا لازم است یک انسان حقیقت وجود خود و روحیات خود و همچنین دیگران را بشناسد، تا یک زندگی توأم با رفاه و آسایش و آرامش و امنیت پیدا کند، و إلّا وضع زندگی انسان ها همینطور خواهد بود که در طول تاریخ ادامه یافته و امروزه در جوامع مختلف مشاهده میشود.
وقوع بیعدالتیها و ظلم ها و جنگ ها و آشوب ها ارتباط ریشه ای در موضوع شناسائی صفات و روحیات انسان ها دارد. انسان ناشناخته رفتارهای خلاف انتظار و قابل پیش بینی هم انجام خواهد داد. پس هم برای استفاده از روابط اجتماعی پرفایده بین انسان ها و همراهی و همکاری آن ها و برقراری عدالت و اخلاق حسنه و کرامت های انسانی در جوامع، و هم برای مصون ماندن از ظلم ها و بی عدالتی ها و جنگ ها، احتیاج شدیدی به شناسائی صفات و روحیات و رفتارهای انسان ها وجود دارد.
انسان ها احتیاج دارند در وقت مواجه شدن با خطرات و مشکلات و حوادث نامطلوب از کمک و همکاری و مساعدت و مجموعاً خیرخواهی و محبت دوستان خود بهرهمند شوند، پس لازم است علمی و تجربه ای و اخلاق و صفاتی را در خود به وجود آورند و رفتارهای مطلوب و جاذبی پیدا کنند تا موفق به اکتساب دوستانی شوند. همچنین لازم است انسانها با شناسائی روحیات خود و صفات و رفتارهای عمومی انسان ها و فاصله گرفتن از اخلاق و خودداری از رفتارهای نفرتانگیز و ناخوشایند سبب فاصله گرفتن و فرار دیگران از خود نشوند. و لازمه اینها شناسائی صفات عمومی انسانی و صفات و رفتار افرادی است که با آنها ارتباط دارند. بعنوان مثال تکبّر انسان سبب فرار دیگران و نفرت آنها از او خواهد شد. و بر عکس تواضع انسان در مقابل مردم سبب جذب محبت آنها و نزدیک شدن به او خواهد شد.
همچنین شوخی زیاد و عیب جوئی از دیگران حتی به قصد شوخی موجب قطع شدن یا کم شدن محبت آنها و فاصله گرفتن آنها از شخص عیب جو می شود. سرزنش و انتقاد درباره دیگران هم یکی دیگر از عوامل قطع محبت ها و یا کم شدن آنها می شود حتی اگر با دلسوزی و خیرخواهی همراه باشد.
پرحرفی و عدم توجه به دیگران در مجالس و اجتماعات و از بین بردن فرصت صحبت آنها هم یکی از عوامل فرار مردم و قطع محبت ها و دوستی ها می شود.
در مقابل احترام به دیگران و تکریم آنها و دلسوزی و خیرخواهی درباره آنها و کمک به آنها در گرفتاری ها و حوادث سنگین زندگی، عامل برقراری محبت و دوستی بین انسانها و جذب آنها خواهد شد.
این موارد نمونه هائی از اخلاق و رفتار جاذب و یا نفرت انگیز بود که بعضی عامل ایجاد دوستیها و محبتها و بعضی دیگر عامل ایجاد نفرت و قطع رابطه های مطلوب می شود. اما این موضوع یعنی موفق شدن در عرصه ایجاد دوستی ها و یا ناتوانی در این عرصه و از دست دادن دوستان قبلی، فضای وسیعی را در زندگی انسان به خود اختصاص می دهد. و موضوع ابعاد مختلف علمی و اخلاقی و اجتماعی دارد.
برای موفقیت در این راه لازم است انسان از احکام اخلاقی و ارشادی دینی و علم بی پایان خدای سبحان و فرمان های او در کتاب آسمانی و همچنین از علوم پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و دیگر رهبران آسمانی، بطور مستمر بهره مند شود. خدای سبحان در کتاب خود خطاب به پیامبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلّم- می فرماید:
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» (آل عمران/۱۵۹)
از ناحیه رحمتی از الله نسبت به آن ها [مردم] ملایم (بسیار خوشرفتار و نرمخو) شدی و اگر سختگیر (خشن و سخت دل) بودی آن ها از دور تو پراکنده می شدند، پس آن ها را عفو کن و برای آن ها طلب غفران کن و با آن ها در «امر» مشورت کن، و وقتی در کاری تصمیم گرفتی پس به الله توکل کن، همانا الله توکل کنندگان را دوست می دارد.
این آیه کریمه مطلب بسیار مهمی در موضوع جذب انسانها و پیدایش روابط محبت آمیز بین آنها دارد و آن عبارت است از اینکه اخلاق و رفتار ملایم و جاذب می تواند قلوب انسان ها را به صاحب آن اخلاق و رفتار متمایل کند. اگرچه آیه کریمه درباره اخلاق و رفتار های بسیار جاذب وجود مبارک رسول خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و موضوع جذب انسانها بسوی دین خدا نازل شده، اما جهتی از آن عمومیت دارد. خدای سبحان علاوه به اصل موضوع به علت آن هم اشاره فرموده است یعنی عامل جذب مردم بسوی دین توحیدی اخلاق و رفتار ملایم و جاذب آن حضرت بود و میشود مرتبه ای نازل از آن اخلاق عظیم هم در انسان های عادی عامل جذب آنها بسوی صاحبان اخلاق و رفتار ملایم شود.
مثال ها و نمونه های فوق در زمینه موضوع مورد بحث به رفتارهای انسان در ارتباط ظاهری و متداول مربوط میشود و خلاصه مطالب این است که انسان برای اکتساب دوستان و جذب آنها و همچنین ادامه روابط دوستانه با دیگران و از دست ندادن آنها لازم است رفتارهای خاصّی انجام دهد و یا تغییراتی و اصلاحاتی در اخلاق و رفتار خود بوجود آورد و مجموعاً طوری رفتار کند که با روحیات طبیعی انسان ها سازگاری دارد، مثل تواضع و خودداری از رفتارهای متکبّرانه و خودداری از عیب جوئی و انتقاد از دیگران اگرچه به قصد شوخی باشد، و کمک کردن به دیگران بالخصوص زمان گرفتاریها و اظهار محبت به دیگران و اعلام اینکه آنها را دوست دارد! یعنی عدم اکتفاء به محبت قلبی، بلکه آشکار کردن آن محبت قلبی در کلام و رفتارها!
اما موضوع صورت و جهت دیگری هم دارد و آن صورت و جهت به شخصیت و موقعیت روحی انسان ارتباط دارد، اگرچه باز ارتباطی هم با رفتارهای انسان پیدا میکند. خدای سبحان در کتاب آسمانی می فرماید:
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» (مريم/۹۶)
کسانیکه ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بزودی [خدای] رحمان برای آنها محبتی [در دلها] قرار می دهد.
مطابق این آیه کریمه ایمان و اعمال صالح عامل به وجود آمدن محبتی برای انسانها در قلوب دیگران خواهد شد. یعنی یکی از سنتهای خدای سبحان این است که در مقابل ایمان و اعمال صالح بندگانش محبتی در قلوب دیگران برای آنها قرار دهد و انسانها نسبت به آنها تمایلات محبت آمیز پیدا کنند.
در آیه کریمه تصریحی وجود ندارد که آیا این محبت به وجود آمده نسبت به اهل ایمان و اعمال صالح آیا در قلوب خود انسانها خواهد بود یا انسان های دیگر و یا موجودات دیگری مثل ملائکه! و همچنین تصریحی وجود ندارد که آیا این محبت در قلوب برای اهل ایمان و اعمال صالح در عالم دنیا تحقّق خواهد یافت و یا در عالم آخرت و فضای زندگی اخروی و در بهشت.
علامه طباطبائی در تفسیر آیه کریمه بعد از اشاره ای به جهات مختلف معانی آیه و اصل دیدگاههای مختلف بعضی از مفسّران، میفرماید: به هر حال عمومیّت لفظ آیه برقرار است و قیدی در آن وجود ندارد که آن را محدود به جهتی کند.(۲)
میشود گفت این محبت برای اهل ایمان و اعمال صالح هم، در قلوب انسانها برای آنها به وجود خواهد آمد و هم در نفوس ملائکه و هم میشود گفت که خدای سبحان در قلوب اهل ایمان و اعمال صالح محبتی ایجاد خواهد کرد، فرضاً محبت به الله و رسول او و معارف دین توحیدی و انسانهای صالح.
در هر صورت در آیه کریمه ایجاد محبت در دل ها و محبوبیت برای اهل ایمان و عمل صالح به فعل خدای سبحان نسبت داده شده که در اثر ایمان و رفتارهای انسان ها به وجود خواهد آمد و پاداشی است از طرف خدای کریم حکیم نسبت به اخلاص و اعمال و رفتارهای بندگان، برای آنها.
حاصل تمام مباحث این است که: انسان ها احتیاج به داشتن دوستان و روابط محبت آمیز و دوستانه با انسانهای دیگر دارند و لازم است طوری رفتار کنند که محبت انسان ها را بسوی خود جذب کنند و نباید با رفتارهای نفرت انگیز و اخلاق خشن و نامطلوب موجب فرار انسانها از خود و قطع روابط دوستانه با دیگران شوند.
و از طرف دیگر هم متوجه این حقیقت و برقراری آن در عالم شوند که خدای سبحان در اثر ایمان و عمل صالح و ازدیاد آنها، محبتی در دل ها برای آنها قرار می دهد.
لازمه رسیدن به این اهداف آشنائی با روحیات انسان ها و ایمان و اعمال صالح می باشد و اهل ایمان و همه انسانها میتوانند با آشنائی بیشتر با معارف دین توحیدی و سخنان و رفتارهای معلمان آسمانی به این مطلوب پرفایده یعنی اکتساب دوستان و برقراری روابط محبت آمیز با افراد خانواده و بستگان و دیگران برسند و از فواید عظیم آن بهرهمند شوند.
منظور این است که لازمه علم به اعمال و رفتارهای مطلوب که محبت انسان ها را جذب کند و بین یک انسان و دیگران روابط محبت آمیز برقرار کند، شناسائی روحیات انسان ها و تمایلات و مطلوب های طبیعی و اخلاقی آنها است و بطور کلی «علم انسان شناسی» و این علم هم بصورت کامل و خالص در معارف دینی اعمّ از آیات کتاب آسمانی و رفتارها و سخنان پیامبر خدا- صلّی الله علیه و آله و سلّم- و معلمان آسمانی یعنی ائمه معصومین- علیهمالسلام- قرار دارد و لازم است ما انسانها برای شناسائی وجود خود و دیگر انسانها، با آموزش های فوق الذکر آشنا شویم. چون علوم عادی انسانی برای شناسائی حقیقت وجود انسان و روحی که در او دمیده شده، کفایت نمیکند و انسانها در این زمینه علم اندکی دارند و برای شناسائی برترین و بافضیلت ترین مخلوق خدای سبحان یعنی «انسان» نیاز شدیدی به علم نازل شده از طریق وحی به پیامبران دارند.
در پایان این مقاله تذکر- حداقل- دو نکته بسیار ضروری است و آن دو عبارتند از:
یکم: محبوبیت حقیقی و به دست آمده از مجرای صحیح بین انسانها یک موضوع است و شهرت اجتماعی به وجود آمده از ناحیه تبلیغات و رفتارهای شهرت طلبانه موضوعی دیگر! و مراد از محبوبیت در این بحث و برقراری روابط دوستانه در کلام شریف امیرالمؤمنین علی (ع) محبوبیت حقیقی است که حاصل رفتارهای مطلوب و مفید می باشد نه شهرت اجتماعی حاصل شده در اثر تبلیغات و شهرتی که گاهی عامل سقوط انسان ها از پرتگاههای کنار جاده زندگی می شود.
شهرت طلبی صِرف و محبوبیت ناشی از تبلیغات در یک جامعه مجموعاً یک رفتار و فعالیت منفی و بی ارزش و گاهی بسیار خطرناک می باشد که غالباً در عالم سیاست انجام می یابد و جریان پیدا میکند، بطوریکه در بعضی جوامع افراد تبهکار و بسیار ظالم و فاسد هم شهرت اجتماعی زیادی پیدا میکنند و مقامات اجتماعی مهمی را هم کسب میکنند مثل اغلب حاکمان جبّار و پادشاهان و امرا و رؤسا.
اما محبوبیت حقیقی و از ناحیه انجام اعمال صالح و داشتن اخلاق حسنه و کمک به انسانها و خوشرفتاری با آنها حساب دیگری دارد و پدیده ای است مطلوب و مفید برای خود یک انسان و دیگران.
دوم: محبوبیت حقیقی در بین مردم وقتی تحقّق مییابد که انسان اخلاق حسنه ای پیدا کند و رفتارهای ارزشمند و مفید به حال مردم از او ظاهر شود و جریان پیدا کند! و طبعاً انسان ها در جوامع خود به ظهور و جریان این نوع از رفتارها نیازمند هستند. مثل کمک مالی به نیازمندان و دلسوزی و خیرخواهی برای انسانها و تکریم آنها و احترام به آنها و در رأس همه این رفتارهای مطلوب ایمان به الله و عبادت او و تکریم والدین و احسان به آن ها قرار دارد و در کتاب آسمانی نسبت به آن سفارشات مکرّری شده است.
این نوع محبوبیت پدیده ای است بسیار مطلوب و مورد نیاز و ظهور و جریان آن در جوامع انسانی سبب نزول و پدید آمدن برکات آسمانی و زمینی برای انسان ها خواهد شد.
بطور کلی این نوع محبوبیت از ناحیه کسب ارزشهای اخلاقی و صفات مطلوب و ممدوح و صفای باطن انسانها حاصل میشود و این چیزی است که انسانها شدیداً به آن احتیاج دارند و به یک معنی اصلاً برای آن آفریده شده اند و در عالم دنیا قرار گرفته اند. یعنی برای رسیدن به این مرتبه اخلاقی و علمی و انتقال از عالم دنیا به مقصد آفرینش و ورود به بهشت از ناحیه همین نوع آموزش ها و کسب کمالات روحی و اصلاح اخلاق و انجام رفتارهای از این نوع امکان پذیر است.
انسان در اثر این نوع رفتارها به موجود ارزشمند و مطلوب و گرانقدری تبدیل میشود و از ناحیه اخلاق و شخصیت و رفتارهای او فوایدی نصیب خود او و دیگران می گردد، و طبعاً در این صورت محبتی در دل ها برای او به وجود می آید و او حقیقتاً به موجودی دوست داشتنی و گرانقدر و مطلوب تبدیل می شود.
الیاس کلانتری
۱۳۹۹/۰۳/۲۶
پاورقی ها:
۱- نهج البلاغه، بخش حکمت ها، حکمت – ۱۲
۲- المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبائی، سوره مریم، آیه ۹۶