۸۴- حکمت به کار بستن اخلاق شهروندی چیست؟!

سؤال: چرا اخلاق شهروندی لازم است و ضرورت رعایت این گونه اخلاقیات در چیست؟!

پاسخ: انسان موجودی اجتماعی است و ضرورتاً باید با دیگران زندگی کند. زندگی انسان به طور فردی و شبیه به آن چه که حیوانات دارند، گاهی غیر ممکن و گاهی با سختی ها و مشقّت های طاقت فرسائی همراه خواهد بود.


به عنوان مثال اگر کسی بخواهد در یک جا به صورت فردی زندگی کند و یا نهایتاً با اعضای خانواده خود، و کسانی دیگر در آن مکان حضور نداشته باشند، او ناچار خواهد بود برای شخص یا فقط خانواده خود امکاناتی فراهم کند که در وسع قدرت او نخواهد بود،مثلاً او لازم است برای شخص یا خانواده خود یک بیمارستان ایجاد کند که هر وقت مریض شد، به آن بیمارستان مراجعه کند. در این صورت باید عدّه ای پزشک متخصّص در رشته های مختلف طبّی در آن بیمارستان حضور پیدا کنند تا در صورت ابتلاء این شخص و یا اعضای خانواده او به بعضی بیماری ها، آن ها را معالجه کنند. و بعلاوه در این بیمارستان باید تجهیزات مختلفی برای تشخیص بیماری ها فراهم شود یعنی بیمارستانی با هزینه های عظیم و تعدادی پزشک و پرستار و کارکنان دیگر و تجهیزات پزشکی و داروخانه ای با انواع داروها، فقط برای یک شخص و یا یک خانواده اختصاص پیدا کند. طبیعی است که هم تأسیس و ایجاد آن همه امکانات مستلزم هزینه های سنگینی خواهد بود و هم برقراری و استمرار فعایت آن و چنین چیزی در حدّ غیر ممکن و یا بسیار سنگین است. اگر در حال عادی انسان وقت ابتلاء به بیماری به بیمارستانی مراجعه می کند و با صرف هزینه ای متعارف و عادی بیماری او معالجه می شود این به جهت آن است که هزاران نفر از انسان ها به آن بیمارستان مراجعه می کنند و هزینه های عظیم تأسیس و اداره آن بیمارستان بین هزاران انسان تقسیم می شود.

همین طور یک انسان باید برای تأمین وسایل زندگی در صورتی که بخواهد به تنهایی و به صورت غیر اجتماعی زندگی کند، امکانات فراوانی را باید تهیّه کند مثلاً برای شخص خود یک خیاط استخدام کند که لباس برای او بدوزد و قبل از آن باید یک کارخانه ریسندگی و بافندگی جهت تهیّه پارچه مورد نظر تأسیس کند و به همین صورت او باید برای تهیّه انواع غذاها، وسایل زندگی و خانه ای برای سکونت و کارخانه جاتی برای تولید تجهیزات زندگی و امثال آن ها باید شخصاً فراهم کند. و همچنین برای تأمین امنیّت خود و محافظت از زندگی باید یک سازمان پلیسی و تعدادی پلیس با سلاح ها و تجهیزات دیگر به وجود آورد و هزینه آن سازمان را شخصاً بپردازد!

نیازی به توضیح بیشتر موضوع وجود ندارد و تصوّر این موضوع یعنی زندگی فردی و غیر اجتماعی وسعت و عظمت سنگینی ها و مشکلات آن را آشکار می کند.

طبعاً با هر مقدار آسایش و راحتی که از ناحیه زندگی در کنار دیگران برای انسان حاصل شود تکالیفی هم بر عهده او قرار خواهد گرفت به عنوان مثال اگر دزدی وارد خانه ای شود و یک کودک خردسال از خواب بیدار شود و فریادی بزند آن دزد و یا همراهان او غالباً از عمل دزدی منصرف شده و فرار می کنند، طبعاً آن یک نفر و یا چند نفر دزد، از آن کودک و فریاد او نمی ترسند، آن ها چه سلاحی همراه داشته باشند، چه بدون آن نگران آن کودک نیستند، بلکه نگرانی و ترس آن ها از همسایگان است که با شنیدن فریاد آن کودک به کمک او بشتابند و آن ها را دستگیر کنند و مورد ضرب و شتم قرار داده و یا تحویل پلیس دهند.

حال که وجود همسایه ها در یک محل و شهروندان در یک شهر و یک کشور موجب سهولت دسترسی به امکانات زندگی و آسایش انسان می شوند، طبعاً افراد آن جامعه هم، حقی نسبت به یکدیگر پیدا می کنند. دیگر در این صورت انسان نباید مطابق میل شخصی و تمایلات فردی خود زندگی کند، و باید روش زندگی او طوری باشد که حقوق همسایه ها و شهروندان در آن مورد نظر باشد، او باید قوانین موجود در جامعه را که متضمّن حقوقی برای افراد آن جامعه است به رسمیّت بشناسند و آن ها را در زندگی خود به کار ببندند. این انسان نباید مزاحمتی برای دیگران ایجاد کند به عنوان مثال او باید قوانین راهنمایی و رانندگی را به کار ببندد . این انسان نمی تواند بگوید من دلم نمی خواهد در سر چهار راه پشت چراغ قرمز توقّف کنم و دلم می خواهد زودتر به مقصد خود برسم! چون در این صورت حقوقی از دیگران ضایع خواهد شد.

اگر عدّه ای از انسان ها با صرف هزینه هایی بیمارستانی و یا مدرسه ای ساخته اند و ما از آن ها استفاده ای می کنیم پس طبعاً نسبت به آن افراد و یا مجموع افراد جامعه تکلیفی هم باید به عهده بگیریم. یعنی برای برقراری نظامات قانونی آن جامعه و فرهنگ حاکم بر آن مقداری مال و وقت و فکر خود را هزینه کنیم و این موضوع ضرورت پایبندی به اخلاق شهروندی را ایجاد می کند.

وقتی فرزند ما در مدرسه ای تحصیل می کند که از هزینه های عمومی جامعه ساخته شده است و از علم معلمانی بهره مند می شود که فرهنگ آن جامعه و امکانات آن، معلمان را پرورش داده است. طبعاً باید تکالیفی هم در این زمینه به عهده بگیریم و این تکالیف و التزام به آن ها، ضرورت اخلاق شهروندی را ایجاد می کند. به عنوان مثال اگر گروهی تبهکار مسلّح در یک جامعه دست به شرارت بزنند و آسایش انسان ها را مختل کنند و به حقوق انسان ها تعدّی کنند، طبعاً یک فرد و یا یک خانواده به تنهائی نمی توانند مانع شرارت آن ها بشوند، و لازم است برای جلوگیری از شرارت و تبهکاری آن ها، عدّه ای انسان قدرتمند و مجهّز به اسلحه ها و امکانات ارتباطی با یکدیگر و شناخته شده و مستقر در یک مکان شناخته شده، با آن ها مقابله کنند، یعنی افراد یک سازمان پلیسی. حال اگر عدّه ای با این اوصاف موظّف به ایجاد امنیّت در جامعه شده اند و به خطر انداختن جان خود، از حقوق افراد آن جامعه دفاع می کنند، باید وسائل زندگی شخصی و تجهیزات شغلی آن ها را، اعضاء آن جامعه تأمین کنند و در شرایط خاصی به آن ها کمک کنند.

250 - چگونه می شود لذت های حقیقی را با لذت های کاذب و توهمی جابه جا کرد؟
بخوانید

با این توضیحات ضرورت اخلاق شهروندی روشن می شود و التزام به این نوع اخلاق عوامل یک زندگی مطلوب را ایجاد می کند.

اصل موضوع ضرورت اخلاق شهروندی طبعاً مورد قبول عقلاء می باشد. اما عدّه ای از انسان ها در جوامع مختلف به اصل موضوع، یا حدود و چگونگی آن بی اعتنا هستند، و با این بی اعتنائی و عدم پای بندی به جهاتی از این موضوع ضروری، موجبات سلب آسایش خود و دیگران را فراهم می کنند.

رعایت بعضی از قوانین یک جامعه و بعضی از اصول اخلاق شهروندی مشکلات زیادی را برای افراد آن جامعه ایجاد نمی کند. مثل رعایت حقوق دیگران در رفت و آمد ها. مثلاً عمل به قوانین راهنمائی و رانندگی و جلوگیری از ایجاد سر و صدا، بالخصوص در ساعات معیّنی از شبانه روز، و یا رعایت نوبت افراد جامعه در مراجعه به سازمان ها و ادارات و مراکز تجاری و به طور کلی اماکن عمومی.

اما التزام به بعضی از اصول اخلاق شهروندی با مشکلاتی همراه است. مثل التزام به دفاع از مملکت و یا شهر و منطقه ای که یک انسان در آن جا زندگی می کند! چون در این جهت انسان ها با حادثه ای سنگین و خطرناک به نام جنگ مواجه خواهند شد. اما آیا با عدم التزام به این نوع از اصول اخلاق شهروندی، یعنی دفاع از مملکت و منطقه زندگی خود، مشکل از بین می رود. یعنی اگر یک منطقه مورد هجوم دشمنان مسلّح و مجهّز به وسائل جنگی واقع شد، انسان می تواند آسایش و آرامش و زندگی عادی خود را به شرکت در میدان جنگ ترجیح دهد و بگوید من از جنگ خوشم نمی آید و یک آدم صلح طلب هستم و خشونت را دوست ندارم!! آیا در این صورت دشمن از حمله و کشتار افراد آن مملکت و اشغال آن دست می کشد؟! و یا دشمن جری تر و جسور تر می شود؟! و بدون برخورد با موانع سنگینی به قتل و کشتار خود ادامه می دهد؟!

التزام به دفاع از وطن می تواند عامل باز دارنده ای از حمله دشمن و اقدامات خصمانه آن ها شود و یا تلفات و خسارات و مدّت جنگ را کمتر کند. یعنی اگر افراد یک ملت به وظیفه دفاع از وطن و زندگی هم وطنان خود، به طور کامل عمل نکرد، این بی اعتنائی عامل کشتار و فساد بیشتر خواهد شد، و سرانجام امکان دارد خود آن افراد و دیگران در این حوادث کشته شوند و در نتیجه به آن آسایش توهّمی خود هم نرسند.

امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) در یکی از خطبه های خود می فرماید: «ما غُزِیَ قوم قطّ فی عقر دارهم إلّا ذلّوا»۱ یعنی به خدا قسم هیچ قومی در خانه خود مورد حمله و هجوم قرار نگرفت مگر این که ذلیل شد. یعنی این که افراد یک جامعه برای جلوگیری از جنگ یا مقابله با دشمن باید از خانه های خود خارج شده و به مرزهای کشور بروند و آماده برای دفاع از زندگی خود شوند. امام علیه السلام در این خطبه که به خطبه جهاد مشهور است، مؤمنین را به مقابله و دفاع در برابر شرارت های معاویه و سپاهش تشویق می کند. امام (ع) اطّلاع یافته است که سربازان معاویه به شهر انبار۲ هجوم آورده و نماینده آن حضرت را کشته و مرز داران را از مواضع خود بیرون رانده اند و یکی از سربازان معاویه به یک زن مسلمان و یک زن یهودی که در پناه حکومت اسلامی زندگی می کند، هجوم آورده و وسایل آن ها را به غارت برده است. و کسی از آن دو تا زن دفاع نکرده و آن ها جزء استغاثه و فریاد و استرحام کاری نمی توانستند بکنند.

امام علی (ع) بعد از شنیدن این خبر دستور داده مردم در مسجد جمع شوند و با حالتی خشمگین و بر افروخته که آثار خشم الهی در چهره مبارک و کلام شریفش آشکار است می فرماید: «اگر مرد مسلمی از شنیدن این حادثه از تأسف و غصّه بمیرد نباید ملامت شود بلکه از نظر من سزاوار است».۳

سرانجام این که اخلاق شهروندی ابعاد وسیع و جهات گوناگونی دارد و دقایق و لطایفی برای وضع و ایجاد آن باید در نظر گرفته شود. از جهت دیگر هم باید زمینه ی مساعد و اشتیاق لازم در انسان ها نسبت به پایبندی به آن ها به وجود بیاید و لازمه حصول این مقاصد شناسائی کامل روح انسانی و قوای مختلف آن می باشد. فلذا نیاز به آموزش های کامل دین توحیدی در این زمینه اجتناب ناپذیر است.

الیاس کلانتری

۱۳۹۴/۴/۶

پاورقی ها:

۱-نهج البلاغه، خطبه ۲۷

۲-انبار شهری مرزی بین عراق و شام بود که در کرانه ی شرقی رود فرات قرار داشت.

۳-نهج البلاغه، خطبه ۲۷

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن