کلام ایام – ۳۵۸، ماه پرشکوه ذی الحجة و روزهای عظیم آن

بخش دوم

کلیات

  • دعائی از امام صادق – علیه السلام – که در روزهای دهه اول ماه ذی الحجه خوانده می شود.

  •  برتری و فضیلت بعضی از روزهای معین نسبت به سایر روزها.

  •  نعمت حیات و ادامه آن و شکر درباره آن.

  •  در دهه اول ماه ذی الحجه رحمت و برکات خدای سبحان مثل رگبار باران در فضای زندگی انسان ها نازل می‌شود.

  •  امام صادق – علیه السلام – در ابتدای این دعای شریف متذکر فضیلت این ماه و شرافت آن نسبت به ایام عادی سال شده است.

  •  همه دارائی های انسان و در همه شرایط، نعمت محسوب نمی شود.

  •  گاهی بعضی از دارائی های انسان‌ها عامل ابتلاء و گرفتاری و در واقع نقمتی برای او و دیگران می‌شود.

  •  درخواست نعمت و برکات خدای کریم لازم است برای جمع انجام بگیرد اگر چه گاهی هم جنبه فردی پیدا می‌کند.

  •  در چه صورتی دارائی‌های انسان از جمله اصل حیات و ایام عمر او، صورت نعمت برای او خواهد داشت؟

  •  حالات روحی انسان در مقام دعا، در استجابت آن نقش اساسی خواهد داشت!

  • نقش صلوات بر پیامبر اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – در استجابت دعاها.

  •  دعای بنده در بین دو دعای مستجاب.

  •  معنی هدایت و انواع آن.

  • نقش ایمان و اعمال صالح بنده در جریان هدایت او.

  • اگر افرادی از یک جامعه به وظایف اخلاقی و اجتماعی خود عمل نکردند و برای دیگران مشکلاتی ایجاد کردند در آن صورت چه کار باید کرد؟

  • ملاک تعیین مقررات و قوانین و آئین نامه ها چه چیزی باید باشد؟

  •  اگر عده ای به دستورات خدا عمل نکردند چه تضمینی وجود دارد که به مقررات و آئین‌ نامه‌های اجتماعی عمل کنند.

دعاهای ماه ذی الحجة

در بخش قبلی از این مقالات متعهد شدیم که این ایام به ذکر و شرح و تفسیر بعضی از دعاهای معین و سفارش شده برای ماه ذی‌الحجه یا قطعاتی منتخب از آنها بپردازیم.

 دعائی از وجود مبارک امام صادق – علیه السلام – نقل شده است که از روز اول این ماه تا عصر روز عرفه بعد از نماز صبح و همچنین قبل از مغرب خوانده می شود. آن دعا با عبارت ذیل شروع می شود:

«اللَّهُمَّ هَذِهِ الْأَيَّامُ الَّتِي فَضَّلْتَهَا» این دعای شریف را با شرح فشرده ای ذکر می کنیم:

۱- «اللَّهُمَّ هَذِهِ الْأَيَّامُ الَّتِي فَضَّلْتَهَا عَلَى الْأَيَّامِ وَ شَرَّفْتَهَا قَدْ بَلَّغْتَنِيهَا بِمَنِّكَ وَ رَحْمَتِكَ‏» یعنی: خدایا این روزهائی است که بر سایر روزها برتری دادی و شرافت بخشیدی و از ناحیه لطف و رحمتت مرا به آن ها رساندی. در این عبارت از دعای شریف امام – علیه السلام – به فضیلت ها و شرف این ایام خاص از ماه ذی الحجه اشاره ای فرموده و بطور ضمنی متذکر شده است که ادامه حیات تا ورود به این ایام پرفضیلت و شریف نعمتی است از طرف خدای سبحان و مَنّ و رحمت او.

 در مقالات مربوط به ماه مبارک رمضان و قبل از آن در دو ماه عظیم و پربرکت و نورانی رجب و شعبان متذکر شدیم که در تمام ساعات شبانه روز و روزها و ماه های سال بطور عادی رحمتی از طرف پروردگار عالمیان به فضای زندگی انسان ها جریان می یابد. اما در بعضی از ساعات روز و شب و بعضی از ایام هفته و ماه و سال یا در شرایط خاصی، مرتبه ای برتر و متعالی از رحمت و برکات خدای سبحان و در سطحی وسیع تر بر انسانها نازل می شود.

مثل وقت ظهر از روزها و ساعت آخر شب و وقت آمدن باران و در اوقات خواندن نماز ها و شب و روز جمعه و در اعیاد معینی از سال مثل عید فطر و عید اضحی (قربان) و عید غدیر.

همچنین در بعضی از ماه های سال رحمت و برکات فوق‌ عادی و بصورتی اختصاصی بر انسان‌ها نازل می‌شود که در تمام طول آن ماه‌ها استمرار می یابد مثل تمام ایام ماه رجب و ماه شعبان و بالخصوص ایام ماه مبارک رمضان.

 و همچنین در زمان انجام بعضی از اعمال از طرف انسان‌ها رحمت خاصی شامل حال آنها می‌شود چه بصورت فردی و برای شخص اهل عمل، و چه برای قومی و گروهی و اهل منطقه ای از زمین. و در آن شرایط دعاهای بنده ها سریعتر به مرحله استجابت می رسد. مثل وقتی که انسان نماز می‌خواند یعنی در حال نماز و بعد از آن و نماز دسته جمعی مثل نماز طلب باران و مثل زمانی که انسان به نیازمندان انفاق می‌کند و صدقه می‌پردازد و یا مجموعاً اهل یک قریه و یک قوم زکات می‌پردازند و مثل وقتی که اهل یک منطقه و کشور در مقابل حمله دشمنان در میدان جنگ حاضر می شوند و از فضای زندگی خود و دیگران و از حیثیت و شرف و آزادی خود و دیگران دفاع می کنند و قطرات خون آن ها در آن جهاد مقدس بر زمین می ریزد و امثال آنها.

 دهه اول ماه ذی الحجه هم از جمله ایامی است که رحمت و برکات خدای سبحان مثل رگبار باران به فضای زندگی انسان ها جریان می یابد و این زمان از جمله ایامی است که دعای بنده ها در آن مستجاب می شود و در اثر دعای بنده ها مراتب عظیمی از رحمت خدای سبحان بسوی آنها جاری می شود. بالخصوص روز عرفه و شب و روز عید اضحی (قربان).

 در ابتدای این دعای شریف امام صادق – علیه السلام – متذکر فضیلت این ایام و شرافت آنها نسبت به ایام عادی سال شده و پیروان دین توحیدی و اهل ایمان و بلکه همه انسان‌ها را به دعا و درخواست از پروردگار عالمیان سفارش می‌کند.

 دیگر اینکه امام – علیه السلام – متذکر نعمتی از طرف پروردگار عالمیان می‌شود و آن عبارت است از فرصت عمر و ادامه حیات تا ورود به این ایام پرفضیلت و این نعمت به صورت فردی باید مورد توجه قرار بگیرد و شامل کسانی می‌شود که حیات آنها ادامه یافته و آنها وارد ماه ذی‌الحجه و دهه اول آن شده اند. چون در عبارت این دعای شریف آمده «قَدْ بَلَّغْتَنِيهَا» یعنی: مرا به آن روزها رساندی. پس این نعمت هم مثال سایر نعمت ها، شکری را می‌طلبد و لازم است بنده جهت رسیدن به این ایام پرفضیلت و اینکه در فرصت حاصل شده مشمول رحمت و نعمت و برکات خاصّی قرار می‌گیرد، پروردگارش را شکر کند و این نعمت حیات و ادامه عمر از ناحیه «منّ و رحمت» خدای سبحان – عزّوجلّ – و عنایات او است.

در بعضی از مقالات قبلی بالخصوص مقالات بخش «آموزش های آسمانی» و تفسیر سوره حمد(۱) متذکر شدیم که همه دارائی های انسان و در همه زمان‌ها و شرایط زندگی، نعمت محسوب نمی‌شود و حتی گاهی دارائی‌های انسان‌ها به نقمت و بلا هم تبدیل می‌شود. درباره عمر انسان هم این موضوع صدق می‌کند، یعنی عمر انسان در صورتیکه از آن برای حیات حقیقی خود و دیگران بهره برداری شود و انسان در آن فرصت ها مطابق هدایت پروردگارش رفتار کند و بسوی مقصد حقیقی حیات و آفرینش خود حرکت کند، در آن صورت این دارائی یعنی حیات و ادامه عمر، نعمت محسوب خواهد شد و نعمت عظیمی برای او خواهد بود! اما اگر انسان از جاده هموار و امن و علامت گذاری شده زندگی حقیقی و عبودیت برای پروردگارش خارج شود، دیگر آن ادامه عمر و آن حیات برای او نعمت نخواهد بود، بلکه به بلا تبدیل خواهد شد.

 پس اگر بنده ای از نعمت استمرار حیات و ورود به این ماه پر فضیلت، ماه عبادت و دعا و ذکرالله کثیر و ماه برگزاری عبادت عظیم و پرشکوه حج در سطح مناسب و وسیعی بهره‌برداری کند مشمول رحمت گسترده و برکات عظیم پروردگار عالمیان خواهد شد.

۲- «فَاَنْزِلْ عَلَیْنا مِنْ بَرَکاتِکَ، وَاَوْسِعْ عَلَیْنا فیها مِنْ نَعْمآئِکَ» یعنی: پس از برکات خودت بر ما نازل بگردان و از نعمت های خودت بر ما وسعت ببخش. امام – علیه السلام – در این عبارت کوتاه از دعای شریف که هم ارتباط با فضیلت ایام دارد و هم نتیجه عبارت اول و بقیه و ادامه آن است، بطور ضمنی متذکر چند نکته شده است و آن‌ها عبارتند از:

 یکم: درخواست برکت و نعمت لازم است برای جمع و گروه باشد، مثل اعضاء خانواده و بستگان و افراد جامعه، لذا کلمه «عَلَیْنا»  یعنی: «بر ما» را در هر دو مورد ذکر کرده است. یعنی برکات و نعمت های خدای سبحان اگرچه گاهی به فرد معینی هم نازل می‌شود، اما عمدتاً جهت و جنبه عمومی دارد مثل آمدن باران و فراوانی ثمرات و میوه‌ها و امنیتی که جامعه را فرا می‌گیرد. و رفاه و آسایش از ناحیه فراوانی و ارزانی قیمت های اجناس و امثال آنها.

 دوم: لازم است فضیلت این ایام و بعضی ایام خاصّ سال مورد توجه قرار بگیرد و اینکه در ایام خاص رحمت و برکات بیشتری بر انسان‌ها و اهل ایمان نازل می شود. چون طبعاً ذکر این موضوع یعنی فضیلت خاصّ این ایام جهت اطلاع دادن به خدای علیم حکیم نیست، اینکه طبعاً بی‌معنی است، بلکه مراد توجه دادن بنده ها به این فضیلت و خصوصیت می‌باشد!

 سوم: بارها در مقالات مربوط به دعا و شرایط استجابت آن متذکر شده ایم که حالات روحی انسان در مقام دعا در استجابت آن نقش دارد و بلکه نقش اساسی و اینکه دعا به منظور اطلاع دادن حاجات بنده به خدای علیم – عزّوجلّ – نمی باشد، چون او به همه چیز آگاه و دانا است و علم او نسبت به حالات بنده و نیازهای او از خود بنده بیشتر است و او نیازهای آینده بندگانش را می‌داند و حالات و وضعیت زندگی آنها را در حال و آینده که از خود بنده ها پنهان است و طبعاً اینها از مسلمات است و احتیاج به بحث و اثبات ندارد. بلکه دعا و ذکر حاجات و درخواست‌ها جهت اثرگذاری در روح بنده و حالات او و آماده شدن او جهت دریافت رحمت خدا یا رحمت بیشتر می باشد و در واقع اصل دعا و ذکر حوائج بنده، در خود او تأثیر ایجاد می‌کند و او را در مسیر جریان رحمت پروردگارش قرار می‌دهد.

۳- «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَهْدِيَنَا فِيهَا لِسَبِيلِ الْهُدَى وَ الْعَفَافِ وَ الْغِنَى وَ الْعَمَلِ فِيهَا بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى»‏ یعنی: خدایا از تو درخواست می کنم که محمد و آل محمد را مشمول صلوات خود قرار دهی و اینکه ما را در این ایام هدایت کنی به راه حقیقی هدایت و عفاف و بی نیازی [از خلق] و عمل به آنچه که تو دوست داری و از آن راضی می شوی. این قسمت از دعا با درخواست صلوات از خدای منّان بر پیامبر اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و آل او یعنی «عترت طاهره» همراه و شروع شده و علاوه بر آن پنج بار دیگر درخواست صلوات در این دعای کوتاه تکرار شده است و دعای شریف با همین ذکر مبارک یعنی صلوات بر پیامبر خدا و عترت طاهره به پایان رسیده است. این موضوع بسیار قابل توجه و شگفت‌انگیز است. در بعضی از دعاهای ماه رمضان و یا قبل از آن یعنی ماه های رجب و شعبان درباره موقعیت صلوات بر پیامبر اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و عترت طاهره – علیهم السلام – در دعا و تأثیر آن در استجابت دعا به بحثی پرداختیم و گفتیم که آن، یعنی صلوات یکی از شرایط اصلی استجابت دعا است و بدون آن دعا مستجاب نمی شود. و توضیح داده شده که یاد پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و به زبان آوردن نام مبارک او و عترت طاهره – علیهم السلام -روح انسان را طاهر و مستعد دریافت رحمت پروردگار می کند و استناد و استشهاد کردیم به دعاهای «صحیفه سجادیه» و بعضی دعاهای دیگر. خود این دعای شریف مورد بحث هم شاهد گویائی است بر این نکته علمی و اخلاقی و اهمیت و جلالت آن.

کلام ایام - 359، معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام باقر (علیه السلام)
بخوانید

 صلوات بر پیامبر اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و اهل بیت طیّب و طاهر او خود دعائی است جلیل و موجب استجابت دعاهای دیگر. در دعاهای فراوانی ذکر شده است که دعا و درخواست خودتان را از پروردگار عالمیان بعد از صلوات و همچنین قبل از آن قرار بدهید.

 یعنی: در مقام دعا و درخواست حاجتی از پروردگار عالمیان ابتداء درخواست صلوات بر پیامبر خدا کنید و بعد حاجت خود را بخواهید و بعد از آن باز هم بر آن حضرت صلوات بفرستید و این از شرایط استجابت دعاها می باشد و از ائمه معصومین – علیهم السلام – نقل شده است که: خدای سبحان کریمتر از آن است که طرفین دعا را قبول کند و وسط آن را قبول نکند، یا از دو دعای کنار هم یکی از آنها را قبول کند و دیگری را رد کند! و منظور این است که صلوات بر پیامبر خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – دعائی است مستجاب و به برکت این دعای مستجاب دعای دیگر بنده که به آن متصل شده هم مورد استجابت قرار می‌گیرد. پس قبل از دعا برای دریافت حاجت های خود لازم است دعای مستجاب صلوات بر پیامبر خدا و عترت طاهره – صلوات الله و سلامه علیهم – مورد توجه بنده قرار بگیرد و حتی بهتر است بعد از صلوات و درخواست حاجت مورد نظر، مجدداً بر پیامبر خدا و عترت طاهره – علیهم السلام – صلوات فرستاده شود.

 همچنانکه در این دعای شریف مشاهده می‌کنیم.

 باز لازم به تذکر است که اگر انسان در جهات متعددی احتیاج به دعا و درخواست دارد، یعنی حوائج متعددی دارد که لازم است از طریق دعا و درخواست از خدا به آنها برسد، بهتر است درباره تک تک آن خواسته‌ها و یا هر چند مورد از آنها، دعای صلوات را تکرار کند. همچنانکه در این دعای شریف مورد بحث مشاهده می‌شود. بطوریکه مجموعاً شش بار در آن – که دعائی است کوتاه و یا متوسط بین دعاها –این ذکر شریف یعنی «صلوات» تکرار شده است.

«وَ أَنْ تَهْدِیَنَا فِیهَا لِسَبِیلِ الْهُدَی» یعنی و اینکه: خدایا ما را در این ایام راهنمائی کنی [و برسانی] به راه حقیقی هدایت!

 در این بخش از دعای شریف بنده از پروردگارش چهار حاجت می خواهد و آن چهار تا عبارتند از:

 هدایت یا رساندن به راه حقیقی هدایت.

هدایت به راه عفاف.

هدایت به راه غنا و بی نیازی از خلق.

 هدایت به عمل به آنچه که مورد حبّ و رضایت خدای سبحان است.

 علت ترجمه نکردن کلمه «هدایت» در این قسمت از بحث آن است که هدایت معانی و انواع متعدّدی دارد و ترجمه صحیح این کلمه همیشه کلمه فارسی «راهنمائی» نیست. از یک نظر هدایت دو نوع است و به دو معنی به کار می‌رود و یکی از آن دو به معنی «راهنمائی» است! و دیگری به معنی «رساندن به مطلوب و مقصد». اصطلاحاً گفته می‌شود که هدایت گاهی به معنی «ارائه طریق» می باشد و گاهی به معنی: «ایصال به مطلوب» توضیح اینکه یک وقت شخصی از یک شخص دیگری نشانی (آدرس) جائی مثل یک مدرسه و یا داروخانه، یا مغازه ای را می پرسد و آن شخص دوم او را راهنمائی می کند، مثلاً خیابان و فلان میدان یا تقاطع و کدام طرف برود و جای مورد نظر خود را پیدا کند.

 اما یک وقت آن شخص دوم می‌گوید من هم به همان جا می روم و همراه من بیا تا به مکان مورد نظرت برسی. به صورت اولی راهنمائی و ارائه طریق گفته می‌شود و به صورت دوم رساندن به مقصد.

هدایت خدای سبحان درباره موجودات غیر از انسان، از نوع رساندن به مقصد است. اما درباره انسان هر دو نوع از هدایت برقرار است. یعنی در جهاتی از زندگی انسان هدایت از نوع نشان دادن راه تحقّق می‌یابد و راه بسوی مقصد را لازم است خود انسان مطابق راهنمائی های بعمل آمده طی کند. و در جهاتی هم هدایت از نوع دوم درباره او برقرار است یعنی رساندن به مقصد و مطلوب.

هدایت خدای علیم حکیم درباره انسان عمدتاً از نوع اول در این تقسیم‌بندی است و آن از دو طریق باطنی و ظاهری تحقّق می‌یابد. هدایت باطنی از طریق عقل و هدایت ظاهری از طریق فرستادن پیام‌های مستقیم به پیامبران و آموزش آنها به انسان ها توسط پیامبران انجام می‌گیرد.

 البته پیامبران خدا به انسان‌ها راه مقصد را نشان می‌دهند و اگر آنها آن راهنمائی را پذیرفتند و در جاده حقیقی حیات به راه افتادند، رهبران آسمانی یعنی همان پیامبران و امامان معصوم یعنی جانشینان حقیقی پیامبر خاتم – سلام الله علیهم اجمعین – با آنها همراهی می‌کنند و در رسیدن به مقصد به آنها کمک می‌کنند. در جهاتی از زندگی هم، هدایت الهیه از نوع دوم یعنی: رساندن به مطلوب و مقصد و همچنین در جهاتی مرکب از دو طریق انجام می‌گیرد.

 لازم است این موضوع مورد توجه قرار بگیرد که این درخواست هدایت شامل کدام نوع از آن دو نوع مذکور و یا نوع سوم یعنی مرکب از آن دو می شود؟ اما در این مقاله فرصت ورود در این بحث فلسفی و کلامی (عقیدتی) آن هم بصورت تفصیلی وجود ندارد و می‌شود گفت: لازم است انسان مجموعاً از پروردگارش اصل هدایت مورد نیاز خود را بخواهد و علم آن را به خدای سبحان واگذار کند و او به نیازهای بندگان علیم و خبیر است، اما در عین حال بنده از عمل به وظایف خود در این زمینه نباید غفلت کند و عمل به وظایف هم در دعای بنده دخالت دارد و اصلاً بخشی از دعا است. و لازم است آیه کریمه ذیل درباره وظایف انسان و الطاف پروردگارش نسبت به او مورد توجه قرار بگیرد. که فرمود:

«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ» (يونس/۹)  یعنی: کسانیکه ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پروردگارشان آنها را بوسیله ایمانشان هدایت می کند به باغهای بهشتی که در زیر پای آنها نهرهائی جاری است در باغهای پر نعمت. پس ایمان بنده و اعمال صالح او در تحقّق هدایت الهیه درباره او نقشی دارد.

 مراد از «عفاف» پاک طبعی و عزت و شرف می باشد و مراد از «غنی» هم بی نیازی از غیر خدا و رفاه و آسایش است که انسان وابسته و نیازمند به کمک دیگران و تحت منّت آنها نباشد. البته ضرورت روابط اجتماعی و تعامل و همکاری بین انسان‌ها امر دیگری است و آن نوع روابط بین انسان‌ها در زندگی اجتماعی مورد نیاز دائمی می باشد.

 در انتهای این بخش از دعای شریف بنده از پروردگارش درخواست می‌کند که او را هدایت کند به رفتارهائی که محبوب خدا و مورد رضایت او است.

انسانها هم در زندگی فردی و هم زندگی اجتماعی از انجام اعمال و رفتارهائی ناگزیر هستند. مثل غذا خوردن و آب نوشیدن و خوابیدن و استراحت کردن و تهیه لباس و مسکن و محافظت خود از خطرات و ابتلاء به بیماری‌ها و یا معالجه خود بعد از ابتلاء به بیماری ها و رفتارهائی مثل همکاری با دیگران جهت اصلاح امور جامعه خود و برطرف کردن مشکلات عمومی مثل ساختن جاده‌ها و مدرسه ها و درمانگاه ها و بیمارستان ها و دفاع از حقوق عمومی اجتماعی.

 انسانها در زندگی اجتماعی با یکدیگر روابطی برقرار می‌کنند و حقوقی نسبت به یکدیگر پیدا می کنند و لازم است وظایفی را هم به عهده بگیرند. مثلاً برای ایجاد امنیت در یک جامعه احتیاج به برقراری سازمانی و تأسیساتی و استخدام افرادی وجود دارد مثل یک سازمان پلیسی که تأسیس و اداره آن هزینه‌هائی دارد و لازم است افراد یک جامعه آن هزینه ها را بپردازند! و همچنین در یک جامعه یک یا چند مدرسه مورد نیاز است که افراد در آن آموزش ببینند و مرکز طبابتی که بیماران در آنجا معالجه شوند و امثال آنها.

 اما اگر افرادی از یک جامعه به وظایف اخلاقی و اجتماعی خود عمل نکردند و یا حتی مزاحم دیگران شدند و برای آنها مشکلاتی ایجاد کردند، در آن صورت چه کار باید کرد؟ طبعاً لازم است آئین‌نامه‌ها و مقرّرات و قوانین و اصول اخلاقی معین و شناخته شده ای در یک جامعه برقرار شود و انسان ها به وظایف و حقوق خود آشنا و پای بند شوند حال ملاک این وظایف و حقوق و آئین نامه ها و قوانین چه چیزی باید باشد؟ مثلاً اراده و تصمیم و دستور و فرمان حکام و زمامداران و رؤسا و افراد قدرتمند با تجربیات انسان ها و یا علم عده ای از افراد؟

 طبعاً دیدگاه‌ها در این زمینه بسیار متعدد و مختلف و گاهی متضاد با دیگران و این اختلاف‌ها در حدّی است که گاهی انسان ها را به جان هم می اندازد و آنها با هم دشمنی می‌کنند و گاهی حتی همدیگر را می کشند.

 باید دید ملاک تعیین مقررات و قوانین و آئین نامه ها چه چیزی باید باشد که هم متضمّن عدالت و حقوق انسان‌ها و رفاه و آسایش مردم باشد و هم مقبولیت بین عموم انسانها پیدا کند و عموم انسانها و یا اکثریت تأثیرگذار آنها آن ملاک ها را بپذیرند و از آنها دفاع کنند و برای برقراری و ادامه جریان آنها علاقه مند و فعال باشند.

 در دین خدا و آموزش‌های آن، ملاک رفتارها و مقررات و اخلاق مردم از طرف علم خدا و صفات و افعال آن ذات قدوس معین می شود و انسان های آموزش دیده و رشد یافته با میل و رغبت به آنها عمل می کنند. اما کسانی هم تحت تأثیر تبلیغات افراد جاهل و شرور و مخالفان و دشمنان دین خدا از این نوع علم و آموزش محروم می مانند و به آن دستورات اخلاقی آسمانی بی اعتناء می شوند و یا بطور کامل عمل نمی‌کنند و یا حتی گاهی با آنها مخالفت می‌کنند.

عده زیادی هم از این نکته علمی غفلت دارند که اگر عده‌ای از مردم به دستورات خدا عمل نکردند، که از رحمت و علم و حکمت بی‌پایان پروردگارشان نشأت گرفته چگونه به دستورات انسانهائی مثل خود و یا حتی جاهل تر از خود با وجود همه نواقص و نارسائی‌هائی که در آنها وجود دارد، عمل خواهند کرد؟

آیا انسان اگر به آنچه محبوب پروردگارش و مورد رضایت او است عمل کند به نفع او خواهد بود، یا آنچه محبوب و مورد نیاز حکام و پادشاهان و رؤسای قبائل و اقوام توأم با انواع جهل ها و اغراض سیاسی و امثال آنها؟

 در بخش بعدی به بحث در این زمینه و بیان مطالب علمی و عقیدتی و اخلاقی مستدل خواهیم پرداخت. (إن شاء الله تعالی)

الیاس کلانتری

۱۳۹۹/۰۵/۰۶

 پاورقی:

۱- وبسایت حکمت طریف، بخش آموزش های آسمانی، شماره – ۱۲ و ۱۳

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن