کلام ایام _ ۳۶۲ ، برکات ولادت امام هادی ( علیه السلام )
معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام هادی ( علیه السلام )
کلیات
تاریخ و مکان ولادت امام هادی (علیه السلام ).
امامت امام هادی ـ علیه السلام ـ در سنین پائین عمر و نوجوانی.
اختناق شدید حکومتی علیه امام هادی ـ علیه السلام ـ در زمان امامت او.
فعالیتهای فرهنگی امام هادی ـ علیه السلام ـ با وجود اختناق شدید حکومتی.
آموزشهای دینی امام به مردم توسط شاگردان و نمایندگان خود.
فعالیتهای فرهنگی امام هادی ـ علیه السلام ـ مانع خاموش شدن مشعلهای آموزشهای دینی شد.
بقعه هائی که خدا دوست دارد در آنها از او درخواست شود.
دنیا خانه امتحان و گرفتاری است و آخرت خانه اقامت.
کلامی از امام هادی ـ علیه السلام ـ در توصیف گرفتاری های دنیا و پاداشهای آخرت.
وصف جمیلی از دنیا در کنار ذمّ و نکوهش و تحقیر آن.
رفتارهای عالمانه و عاقلانه در مسافرت ها.
رفتارهای کودکانه و جاهلانه در مسافرت ها.
زندگی دنیا زمان زراعت و زندگی اخروی زمان و مکان برداشت محصول است.
رفتارهای طالبان دنیا و طالبان آخرت.
دو نوع رفتار در زمان زراعت.
بهره مندی مسافر از امکانات زندگی در جاده.
توصیف امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ از ارزش ها و زیبائی های دنیا.
توصیفاتی از حقارت و بی ارزش بودن دنیا.
روز نیمه ماه ذی الحجة فرا رسید . در مثل چنین روزی از سال ۲۱۲ هجری ولادت امام هادی -علیه السلام – واقع شده پدر آن حضرت وجود مبارک امام جواد -علیه السلام – و مادرش بانوی بزرگواری بود به نام « سمانه » . ولادت آن وجود پر برکت درمحلی بنام « صریا » در اطراف مدینه واقع شد .
امام هادی هم مثل پدر بزرگوارش امام جواد – علیهما السلام – در سنین نوجوانی به مقام امامت رسید و در آن زمان ۸ سال از عمر مبارکش گذشته بود . اما امامت آن حضرت در سنین پائین عمر و در دوران نوجوانی مشکلی به وجود نیاورد ، چون این راه روشن راه قبلاً امام جواد – علیه السلام – با فعالیت علمی خود آماده و هموار کرده بود .
دوره امامت آن حضرت ۳۳ سال بود و در تمام آن دوره اختناق شدید حکومتی از ناحیه خلفای بنی عباس برقرار بود و امام – علیه السلام – بخشی از عمر مبارک خود را در مرکز حکومت بصورت اقامت اجباری و تحت نظر و مراقبت سیاسی شدید به سر برد .
امام هادی -علیه السلام – با تحمل فشارهای شدید سیاسی مانع از هم پاشیدن آن شبکه ارتباطی فرهنگی شد که پدر بزرگوارش امام جواد – علیه السلام – برقرار کرده بود و توانست مشعلهای هدایتی را که امامان قبلی و بالخصوص جد بزرگوارش امام رضا – علیه السلام – برافروخته بود ، از خطر خاموشی حفظ کند .
آموزش های دینی و اداره امور مربوط به آن عمدتاً از طریق شاگردان و نمایندگان او در بلاد مختلف جریان می یافت و آن بزرگوار با وجود برقراری اختناق شدید حکومتی در جامعه دینی از ناحیه خلفای بنی عباس به فعالیتهای آموزشی و فرهنگی خود ادامه می داد و آن نوع ارتباطهای علمی و فرهنگی با رعایت نوعی استتار انجام می گرفت .
در مقالات مربوط به ولادت امام هادی – علیه السلام – در سالهای قبل وارد بحث در سیره و کلام آن حضرت شدیم و دومورد از احادیث نقل شده از آن بزرگوار را همراه با شرح و تفسیری ذکر کردیم و در این نوشتار آن دو حدیث را با ترجمه می آوریم و این نوع بحث را تحت عنوان : « معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام هادی علیه السلام » ادامه می دهیم
۱- « اِنّ للهِ بِقاعاً یُحِبُّ أن یُدعی فیها فَیَستَجیبَ لِمَن دَعاهُ وَ الحَیرُ مِنها » یعنی : برای خداوند بقعه هایی است که دوست دارد در آنها از او دعا و درخواست شود ، تا او در خواست دعا کننده را مستجاب کند [ و بپذیرد ] از جمله آن بقعه [و مکان ]ها ، حائر [شریف حسین علیه السلام ] است . (۱)
۲- «اٍنَّ اللهَ جَعَلَ اَلدُّنیا دارَ بَلوی وَالآخِرَةَ دارَ عُقبی وَ جَعَلَ بَلوَی الدُّنیا لِثَوابِ الآخِرَةِ سَبَباً، وَ ثَوابَ الآخِرَةِ مِن بَلوَی الدُّنیا عِوَضاً »(۲) یعنی: همانا الله دنیا را خانه امتحان [ و گرفتاری ] قرار داده و آخرت را خانه اقامت و عاقبت ، و امتحان و گرفتاری دنیا را سببی برای ثواب و پاداش آخرت و ثواب آخرت را عوضی از گرفتاری دنیا قرار داده است . برای این دو حدیث شرح و تفسیری در مقالات قبلی ذکر شده و علاقه مندان می توانند به آن مقالات مذکور در پاورقی مراجعه کنند .(۲)
**********
۳ – امام هادی – علیه السلام – فرمود :
« إنّما الدُّنیا سوقٌ رَبِحَ فیها قَومٌ و خَسِرَ آخَرُونَ »(۳) یعنی : دنیا بازاری است که گروهی در آن سود می برند و گروهی دیگر زیان می کنند .
امام – علیه اسلام – در این کلام شریف وصف جمیلی از دنیا بیان فرموده است . به بیان دیگر ، چهره ای از دنیا را به انسانها نشان داده است که زیبا و ارزشمند است اما دنیا چهره زشتی هم دارد که لازم است از آن فاصله گرفت . دنیا غالباً در کلام خدا یعنی آیات قرآن و در کلام پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله – و دیگر معلمان آسمانی تحقیر شده و انسانها توصیه شده اند که از آن فاصله بگیرند و به آن بی اعتناء شوند .
در کلام امیر المؤمنین موارد زیادی از ذمّ و نکوهش و تحقیر دنیا مشاهده می شود ، اما می بینیم در کلام دیگری آن حضرت وصف زیبائی برای آن ذکر کرده ! و به نوعی آن را مدح کرده است ، بطوریکه می فرماید :
« إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا؛ مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ »(۴) یعنی : دنیا جایگاهی است راستین برای کسی با واقعیت آن درست رویاروی شد ، و خانه عافیت و گوارائی است برای کسی که آن را شناخت[ یا معرفت از آن حاصل نمود ] و خانه بی نیازی است برای کسی که از آن توشه برداشت و جایگاه پند گیری است برای کسی که از آن نصیحت پذیرفت . مسجد دوستداران خدا و محل نماز فرشتگان خدا و جایگاه نزول وحی خدا و تجارتگاه اولیاء الله است .(۵)
در عبارت آخر این کلام شریف مدح جمیلی از دنیا مشاهده می شود .
از برسی آیات قرآن درباره دنیا و زندگی دنیوی و آخرت و زندگی در بهشت و احادیث فراوانی که در ذمّ و نکوهش و تحقیر دنیا نقل شده است و صورت کامل کلام فوق الذکر از امیرالمؤمنین علی -علیه السلام – در توصیف دنیا روشن می شود که مدح و توصیف جمیل از دنیا و متقابلاً نکوهش و تحقیر آن به دیدگاهای انسانها درباره آن و مقام و موقعیت رفتاری آنها ارتباط می یابد .
بطوریکه یک وقت انسان از دنیا بعنوان جاده منتهی به مقصد آفرینش وبهشت بهره برداری می کند و تمتعات او با اندازه تمتع یک مسافر در جاده است و او به هدف رسیدن به مقصد حرکت می کند ! در آن صورت دنیا بسیار جمیل و محل تجارتی است پر سود . اما یک وقت انسان توجهی به مقصد ندارد و فقط به بهره مندی از غذائی که در راه مصرف می کند و استراحت و تماشای مناظر کنار جاده و استراحتگاه اکتفاء می کند و همه مال و دارائی و امکاناتی را که در اختیار دارد ، در همان جاده و استراحتگاه های کنار جاده مصرف می کند و به وقت گذرانی در جاده می پردازد ، در آن صورت طبعاً بهره قابل توجهی از آن سفر نخواهد برد .
جهت روشنتر شدن این موضوع بسیار مهم و نزدیک شدن آن به ذهن چند مثال ذکر می کنیم:
مثال اول: به همان مطلبی ارتباط دارد که ذکر شد و آن موقعیت و رفتارهای عقلانی دریک مسافرت است! افراد دانشمند و عاقل و با تجربه ای را در نظر می گیریم که از محل زندگی قبلی خود صرف نظر کرده و دارائی های خود را که قابل انتقال نیست مثل خانه و محل سکونت و باغی که درختانی هم در آنجا کاشته شده و پرورش یافته و یا اشیائی که انتقال آنها مقرون به صرفه نیست، فروخته و تبدیل به پول کرده و می خواهند جهت سکونت دائمی به کشور دیگری بروند و یا شهر دیگری در داخل کشور خودشان. چنین فردی لازم است چند روز از عمر خود را جهت آماده شدن برای سفر و در جاده صَرف کند و در طول مسافرت هم احتیاج دارد ساعتی در استراحتگاههای کنار جاده جهت استراحت و کارهای ضروری مثل صَرف غذا توقف کند و بعد به راه خود ادامه دهد. البته او تمایل خواهد داشت استراحتگاهی را پیدا کند یا قبلاً مورد شناسائی قرار دهد که فضای آن پاک و تمیز و کارکنان آن مؤدب و منظم هستند و غذاهای سالم وبهداشتی برای مسافران آماده می کنند. چنین شخصی مقدار اندکی از پول و دارائی خود را صرف تهیه غذا و اشیاء مورد نیاز می کند و بخش عمده دارائی خود را جهت تهیه مسکنی در مقصد و لوازم مورد نیاز در منزل ذخیره می کند و بعد از اقامتی کوتاه در استراحتگاهها به حرکت در راه خود ادامه می دهد و تلاش می کند سریعتر و بدون اتلاف وقت، خودش را به مقصد برساند و اشیاء مورد نیاز و ضروریات زندگی را تهیه کند و در مقصد و خانه ای که خریداری یا اجاره کرده، سکونت یابد. برای چنین شخصی آنچه اهمیت دارد، مسکن مناسب و لوازم زندگی است، نه نوع غذائی که در استراحتگاههای کنار جاده مصرف می کند و همچنین پاک و تمیز و بهداشتی بودن استراحتگاه و لوازم موجود در آنجا است نه زیبائی تصنعی آن فضا و جهاتی که افراد مرفه و ثروتمند و خوشگذران طالب آن هستند.
اما افراد دیگری را هم در این نوع سفر می شود در نظر گرفت که تجربیات زیادی در زندگی ندارند و آینده نگر و اهل تعقل نیستند و در اسارت عواطف و احساسات خود قرار دارند! و طالب لذتهای آنی و فوری و موقتی هستند و عمده مال و پولی را که در اختیار دارند صرف لوازم مربوط به جاده و استراحتگاه و نوع غذا و تزئین محل اقامت در کنار جاده و لوازم غیر ضروری می کنند و با فروشنده های لوازم مورد نیاز و کارکنان استراحتگاهها هم اختلاف پیدا می کنند و روزهای زیادی را در جاده و در حال سفر بدون توجه کامل به مقصد سپری می کنند و به تمتعات و تأمین خواسته های خود مشغول می شوند.
مَثَل افراد طالب آخرت مَثَل نوع مسافرت آن انسان عاقل ودانشمند و بصیر و متفکر است که فضای زندگی دنیا را شناخته و آن را جاده حیات حقیقی تلقی می کند و توجه او به دنیا مثل توجه یک مسافر به جادهِ منتهی به مقصد است. و او در این سفر سبکبار است و دارائی های خود را فروخته و به پول و اشیاء نفیسی مثل طلا تبدیل کرده که حمل آن بسیار آسان است و عمده دارائی های خود را صرف تهیه مسکن و اشیاء مورد نیاز در مقصد می کند، مگر اندکی از آن را که در حال سفر و در جاده به آن نیاز دارد.
اما افراد طالب دنیا مثل کودکان بی اطلاع و بی تجربه هستند که هیچگونه آینده نگری و تفکر و تعقل در تصمیمات و رفتارهای آنها راه ندارد و به لذتها و تمتعات فوری و آنی و کودکانه اکتفاء می کنند و دارائی های خود را صرف تهیه اشیاء بی ارزش و یا کم ارزش مثل اسباب بازی ها می کنند و برای مقصد و اقامت دائمی در آنجا چیزی ذخیره نمی کنند.
در مورد افراد نوع اول دنیا و زندگی آن بعنوان جاده ای که منتهی به مقصد مطلوب می شود، بسیار زیبا، ارزشمند و فضای مطلوب و پرفایده ای است. همان جائی که امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ آن را در کلام نورانی خود مسجد دوستان و دوستداران خدا و محل نماز ملائکه خدا و محل نزول وحی خدا و تجارتگاه اولیاء خدا خواند که آنها در آنجا رحمت خدا را دریافت می کنند و بهشت را در آنجا بعنوان سود بدست می آورند.
مثال دوم: کشاورزی را در نظر می گیریم که مال و دارائی محدود و اندکی در اختیار دارد و می تواند فقط بخشی از نیازهای زندگی خود و افراد خانواده اش را با آن مال تأمین کند و اندکی رفاه برای خود و خانواده اش فراهم کند، اما آن رفاه و آسایش چند ماه بیشتر دوام نخواهد داشت و آن مال و دارائی به زودی به پایان خواهد رسید. درمقابل او دو راه وجود دارد یکی مصرف کردن آن مال اندک برای بدست آوردن خواسته های خود و افراد خانواده و تهیه لوازمی که بعضی از آنها ضروری است مثل غذا و لباس و هزینه معالجه بیماری ها. اگر ابتلائی برای خودش و دیگران پیش آمد و هزینه های ضروری تحصیل فرزندان و تأمین لوازم بهداشت مجموعه خانواده و امثال آنها و بعضی دیگر غیر ضروری و حتی بیهوده است مثل مسافرت های غیرضروری برقراری مهمانهای بی فایده و خریدن لباس و کفش و ظروف و لوازم غیرضروری و اضافی برای منزل. این یک راه است برای آن کشاورز و پایان آن هم معلوم است.
راه دوم آن است که او به هزینه های ضروری اکتفاء کند و بخشی از دارائی خود را که از صرفه جوئی و قناعت حاصل شده اختصاص بدهد به خریدن بذر بعضی از گیاهان و هسته درختان میوه و کاشتن آنها در زمینی که برای زراعت آماده کرده و مراقبت از آنچه کاشته شده و آبیاری آن مزرعه و باغ در حد لازم و تحمل مقداری از محرومیت از خواسته ها و تمایلات خود و افراد خانواده برای مدت چند ماه و رسیدن به زمان محصول برداری که در آن صورت ده ها و گاهی صدها برابر مالی که برای خرید بذر هزینه شده، محصول بدست خواهد آورد و در نتیجه می تواند به خواسته های بیشتری برسد و ثروت زیادی بدست آورد و در سالهای بعد از آن محصول بدست آمده مقدار بیشتری بکارد و محصول بیشتری بردارد و نیازهای خود او و افراد خانواده اش بطور مستمر تأمین شود. از نظر عقلا و در حقیقت، راه دوم بسیار مطلوب و عاقلانه و پرسود خواهد بود.
اگر انسانها دنیا را مزرعه ای تلقی کنند و زمان کشت گیاهان را زمان عمر دنیوی و زندگی اخروی را زمان برداشت محصول، در آن صورت دنیا و زندگی آن برای آنها زیبا و دلنشین و دوست داشتنی و پرفایده خواهد بود، با وجود همه ناملایمات و مشکلات آن. در غیر این صورت آنها زیانکار و مبتلا به خسران خواهند شد. همچنانکه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: «الدُنیا مَزرَعَةُ الاخِرة»
و منظور و مراد وجود مبارک امام هادی ـ علیه السلام ـ از کلام شریف خود همین معنی است که فرمود: دنیا بازاری است که گروهی در آن سود می برند و گروهی دیگر زیان می بینند. و این کلام از آن حضرت شبیه کلامی است که از جدّ بزرگوارش امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در این زمینه نقل شده، همان کلامی که به آن استشهاد شد و مورد توضیح قرار گرفت.
مثال سوم: جوان دانشجوئی را در نظر می گیریم که مثلاً در رشته تعلیم و تربیت و بعضی شاخه های علوم انسانی در یک دانشگاه به تحصیل اشتغال دارد و یا در رشته طب در یک دانشکده و دانشگاه مربوط به علوم پزشکی. مقصد آن دانشجو در رشته تعلیم و تربیت یاد گرفتن علومی در شناسائی انسان و جهاتی از روانشناسی آموزشی و تربیتی است و در صورت اتمام دوره تحصیل بعنوان یک معلم و مربی در یک فضای آموزشی به امر مقدس آموزش انسانها اشتغال پیدا خواهد کرد! و آن جوان دیگر با فرا گرفتن علم طب به امر مقدس پزشکی و شناسائی بیماری ها و معالجه بیماران خواهد پرداخت.
البته آنها در دوره اشتغال به تحصیل نیازها و خواسته هائی خواهند داشت مثل استادان متبحر و دانشمند و دلسوز و فضای مناسب آموزشی و کتابخانه ها و آزمایشگاههای مجهز و مقداری رفاه و آسایش. اما مقصد اصلی آنها استقرار در اطاقهای بسیار شیک و زیبا بعنوان کلاس و صندلی های راحتی و تأمین هوای گرم اطاقها در زمستان و هوای خنک در بهار و تابستان و وسیله نقلیه قیمتی و زیبا برای رفت و آمد بین منزل و خوابگاه و فضای دانشگاه نیست. یعنی اینکه کلاس درس دانشگاه نباید مثل یک رستوران تصور شود که همه خواسته ها و تمایلات افراد حاضر در کلاس و در هر زمانی که خواستند فراهم شود.
کلاس درس جای زحمت کشیدن و یاد گرفتن علوم و فنون و حرفه ها است و لذت اصلی و حقیقی یک دانشجو زمانی خواهد بود که در رشته درسی مورد علاقه خود فارغ التحصیل شود و در جامعه اشتغال پیدا کند و از علوم و فنون بدست آمده بهره برداری کند. همچنانکه لذت و سرور و آسایش یک کشاورز در زمان کاشتن نیست، بلکه در زمان برداشت محصول است و استراحت و لذت یک ورزشکار انتخاب شده برای مسابقات در زمان تمرین و آمادگی نیست و بلکه بعد از برگزاری مسابقه و برنده شدن در آن است. و لذت اصلی یک مسافر بعد از طی جاده و رسیدن به مقصد و استقرار و آرامش در آنجا است.
همچنانکه امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ فرمود:
« أَلَا وَ إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمَارَ وَ غَداً السِّبَاقَ وَ السَّبْقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَايَةُ النَّارُ أَ فَلَا تَائِبٌ مِنْ خَطِيئَتِهِ قَبْلَ مَنِيَّتِهِ أَ لَا عَامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ يَوْمِ بُؤْسِهِ » (۷) یعنی: هشیار باشید، امروز زمان تمرین و آمادگی و فردا روز مسابقه است و سبقت [ در این مسابقه عامل ورود] به بهشت خواهد بود، و عقب ماندن و مردودی عامل ورود به جهنم [ و سقوط در آن ] خواهد شد، آیا بازگشت کننده ای از گناه خود قبل از رسیدن زمان رحلتش نیست؟ آیا کسی نیست که برای خودش کاری کند قبل از روز گرفتاری؟
خلاصه و حاصل کلام اینکه:
نکوهش دنیا و تحقیر آن در صورتی صادق است که انسان آنجا را مقصد تلقی کند و دانسته یا ندانسته تمام همت خود و دارائی خود را در آنجا مصرف کند و با دست خالی و بدون آمادگی و بدون اندوخته و ذخیره ای و بدون آماده کردن مسکنی برای خود وارد عالم دیگر شود.
و زیبائی و ارزش و سود و بهره آن برای کسی است که آن را جاده منتهی به مقصد آفرینش و محل زراعت و تجارت تلقی کند و با پیام های دریافت شده از پروردگار عالمیان توسط پیامبران و با راهنمائی های معلمان آسمانی از فضای آن یعنی جاده امنی که توسط پیامبران خدا و صاحبان مقام امامت از طرف خدای سبحان، هموار و علامتگذاری شده عبور کند، در حالیکه لوازم زندگی اخروی خود را از این جاده و این بازار و این مزرعه تهیه و ذخیره کرده است.
الیاس کلانتری
۱۱۳۹۹/۵/۹
پاوورقی ها:
۱ – تحف العقول ، شیخ ابو محمد حراّنی ، بخش سخنان امام هادی علیه السلام (مکتبة الامین الکویت ص ۵۱۹ )
۲ – حدیث شماره – ۱ در مقاله :
کلام ایام _ ۲۴۰ ، ولادت امام هادی ( علیه السلام )
حدیث شماره -۲ ، در مقاله :
کلام ایام _ ۲۹۵ ، عید ولادت امام هادی ( علیه السلام )
۳ – تحف العقول ، شیخ حرّانی ، بخش سخنان امام هادی علیه السلام ( مکتبة الامین ، الکویت ص ۵۲۱ )
۴ – نهج البلاغه ، حکمت ۱۳۱
۵ – نهج البلاغه ترجمه محمد تقی جعفری ص ۱۰۸۵
۶ـ این عبارت آخری در ادامه کلام امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ قرار دارد که بخشی از آن قبلاً ذکر شد.
۷ـ نهج البلاغه، خطبه ۲۸