کلام ایام – ۴۰۶، سهم و بهره انسانها از رحمت خدای غنیّ کریم

بخش شانزدهم *
کلیات *
-
ولادت حضرت فاطمه زهرا – علیها السلام – زمان نزول یکی از عالیترین مراتب رحمت پروردگار عالمیان است.
-
پیدایش و پایهگذاری حقوق زن در عالم.
-
نقش وجود مبارک رسول اکرم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – در احیاء حقوق زن.
-
وضعیت زندگی زن در بین امت های غیر متمدن قبل از اسلام.
-
وضعیت زندگی زن در بین ملل متمدن قبل از اسلام.
-
هویت زن و مقایسه آن با هویت مرد.
-
وزن اجتماعی زن و میزان تأثیر او در زندگی عالم انسانی.
-
حقوق زن و احکامی که برای او تشریع شده.
-
اساسی که احکام مربوط به زن بر روی آن بنا شده.
-
وضعیت زندگی زن در ایران قدیم.
-
وضعیت زن در بین رومیان.
-
وضعیت زندگی زن در بین عرب قبل از نزول قرآن و بعثت پیامبر خاتم (صلّی الله علیه و آله و سلّم).
عید ولادت سرور زنان بهشت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (علیها السلام)
عید عظیم ولادت حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها – دختر پیامبر خاتم – صلّی الله علیه و آله و سلّم – همسر و معین حجت پروردگار عالمیان امیرالمؤمنین علی و مادر دو سید جوانان اهل بهشت، امام حسن و امام حسین – علیهم السلام – فرا رسید! و وارد فضای نورانی و پربرکت این عید بزرگ شدیم. یعنی سالروز نزول یکی از عالی ترین مراتب رحمت خدای غنیّ کریم به عالم انسان ها. شخصیت قدسی آن حضرت مثل پدر بزرگوارش وجود مبارک پیامبر خاتم حضرت محمد بن عبدالله – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و دیگر معلمان آسمانی سبب تحوّلات عظیمی در فرهنگ جهانی و تحوّلات علمی و اخلاقی در جامعه دینی و سبب بقا و انتشار شکوه و عظمت معارف و حقایق دین توحیدی شده است.
در مقام تبریک این روز پر از رحمت و برکات خدای سبحان و این عید عظیم، مقالات مربوط به سیره و کلام شریف آن وجود قدسی را بعد از فاصله ای که پیش آمد، ادامه میدهیم.
در ایام «فاطمیه اول» به مناسبت سالروز شهادت آن حضرت نوشتن مقالاتی را شروع کردیم تحت عنوان: «دفاع از حریم دین خدا و هزینه آن» مقالات مذکور از شماره ۳۹۷ در بخش «کلام ایام» شروع شد و تا شماره – ۴۰۲ در شش بخش منتشر شد.
و بعد از آن به مناسبت رسیدن ایام «فاطمیه دوم» باز مقالاتی درباره سیره شریف آن حضرت شروع کردیم و آن مقالات بجهت تناسب موضوعات مورد بحث با مقالات مربوط به سیره مبارک رسول خدا – صلّی الله علیه و آله و سلّم – تحت عنوان: «سهم و بهره انسان ها از رحمت خدای غنیّ کریم» تحت همان عنوان و با شمارههای ۴۰۳ تا ۴۰۵ در سه بخش منتشر شد.
اکنون و در این عید جلیل پر برکت این مقاله را به آن سه بخش قبلی یعنی شماره های ۴۰۳ تا ۴۰۵ اضافه می کنیم و بعد از اتمام آن بحث به خواست خدا بحث در سیره شریف وجود قدسی حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا – علیها السلام – را با عنوان «دفاع از حریم دین خدا و هزینه آن» و از بخش هفتم ادامه خواهیم داد.
در مقاله قبلی بحث ما منتهی شد به موضوع استقرار فرهنگ دین آسمانی در جوامع انسانی و احیاء حقوق زن و یا برقراری آن حقوق در جوامع مختلف و تکریم زنان و دختران و رعایت حقوق آنها در رفتارها و کلام وجود مبارک رسول الله – صلّی الله علیه و آله و سلّم – و گفته شد که طبق نظریات جامعه شناسان اهل تحقیق و دانشمندان منصف آشنا به تاریخ حیات اجتماعی انسان ها، پایه گذار حقوق زن در جامعه جهانی وجود مبارک حضرت محمد – صلّی الله علیه و آله و سلّم – خاتم پیامبران و اخلاق و معارف دین خدا بود! و در این زمینه به بعضی منابع علمی استناد کردیم. در ادامه آن بحث و تکمیل آن عرض می کنیم:
وضعیت زن و حقوق او در بین ملل دیگر هم شبیه همان وضعیت در بین ملل غیر متمدن و یا متمدن آن زمان بود. علامه طباطبائی – رضوان الله تعالی علیه – در تفسیر المیزان بعد از اشاره ای به حیات زن در بین ملل غیر متمدن و ملل متمدن آن زمان، به بیان وضعیت زندگی زن در بین ملل مختلف پرداخته و ما خلاصهای از مجموع نوشتار ایشان را درباره وضعیت زندگی زن در بین ملل مختلف در این بخش ذکر میکنیم تا نوع تحوّلی که در زندگی این موجود مظلوم تاریخ به وجود آمده و به زمان ما منتهی شد، روشن شود.
علامه طباطبائی بعد از تفسیر آیات ۲۲۸ – ۲۴۲ سوره بقره وارد یک بحث علمی و تاریخی درباره زندگی زن در بین ملل مختلف قبل از اسلام شده تا نتایجی که ذیلاً ذکر کرده از آن بحث حاصل شود:
۱- هویّت زن و مقایسه بین آن و بین هویّت مرد.
۲- وزن اجتماعی زن تا معلوم شود میزان تأثیر او در زندگی عالم انسانی.
۳- حقوق زن و احکامی که برای او تشریع شده.
۴- اساسی که احکام مربوط به زن بر روی آن بنا شده.
ما خلاصه ای از نظریات علامه طباطبائی – رضوان الله تعالی علیه – را در این نوشتار می آوریم تا تحوّلات به وجود آمده درباره حقوق زن در دین خدا بطور اساسی و گسترده روشن شود. و قابل تذکر است که ما چند جمله از نظریات مرحوم علامه طباطبائی را در بخش قبلی ذکر کردیم، اما جهت اینکه خلاصه نظریات ایشان در این نوشتار ناقص نماند، آن چند جمله را در مجموع این خلاصه مجدّداً ذکر می کنیم:
زندگی زن در بین امت های غیر متمدن
زندگی زن در بین امت ها و قبائل وحشی مثل امت هائی که در آفریقا و استرالیا و جزائر مسکونی در اقیانوسیه و امریکای قدیم و غیر آنها زندگی می کردند، نسبت به زندگی مردان، مثل زندگی حیوانات اهلی از چهارپایان و غیر آنها نسبت به زندگی انسان بود.
همچنانکه انسان بجهت وجود قریحه استخدام (به خدمت گرفتن) در او برای خود حقی می دانست که حیواناتی را تحت مالکیت خود در آورد از چهارپایان و سائر حیوانات اهلی و در آنها هر طور خواست تصرّف کند و در حوائج خود از مو و پشم و گوشت و استخوان و خون و پوست و شیر آنها بهرهمند شود. و آن حیوانات از حقوق زندگی چیزی نداشتند مگر آنچه مالک آنها در اختیار آنها قرار دهد. و انسان آن حیوانات را ملک خود میدانست و تابع وجود خودش و زندگی آنها تابع زندگی صاحبانش بود.
و مثل آن بود زندگی زنان نزد مردان در بین آن امت ها، یعنی زندگی آنها تابعی برای زندگی مردان بود و در نظر آنها زن صِرفاً برای مرد آفریده شده بود. و هیچ استقلالی در زندگی نداشت. آنها قبل از ازدواج تحت ولایت پدر و بعد از ازدواج تحت ولایت شوهر قرار داشتند آن هم ولایت مطلق بطوریکه هیچ اختیاری در زندگی خود نداشتند.
زن ها مجبور بودند از مردان در آنچه آنها امر می کردند اطاعت کنند، پدر یا شوهر و حتی مرد حق داشت زنش را بکشد مانند حیوانات و یا او را رها کند تا بمیرد یا زنده بماند و زن مؤظف بود به انجام کارهای منزل و فرزندان و تمام آنچه در زندگی مرد مورد نیاز بود.
بر عهده زن بود تمام کارهای سنگین و سخت حتی در بین بعضی از قبائل کار بجائی رسیده بود که وقتی یک زن بچه ای به دنیا می آورد یعنی وضع حمل می کرد مؤظف بود بلافاصله برخیزد و به کارهای منزل بپردازد و شوهرش در رختخواب او بخوابد و چند روز خود را به مریضی بزند و زن به پرستاری از او بپردازد.
زندگی زن در بین امت های متمدن قبل از اسلام
نظر ما از امت های متمدن، امت هائی هستند که تحت رسوم ملی محفوظ به عادات موروثی زندگی می کردند، بدون اینکه زندگی آنها به کتابی یا قانونی مستند باشد مانند اهالی چین و هند و مصر قدیم و ایران. آنچه بین این امت ها مشترک بود عدم استقلال زن و آزادی او چه در اراده ها و چه اعمال بود. بلکه زن بطور کلی تحت قیمومیت قرار داشت و از طرف خود چیزی را منجّز نمی کرد و حق مداخله در امور اجتماعی را نداشت. اما مؤظف بود در همه کارهای زندگی از کاسبی و غیر آن با مردان مشارکت کند و وظیفه داشت کارهای منزل و فرزندان را تنها به عهده بگیرد و وظیفه داشت در همه امور از مرد در آنچه او امر می کند و اراده میکند، اطاعت کند.
زن در بین این امت ها نسبت به امت های غیر متمدن مقداری آسایش و رفاه داشت و او دیگر کشته نمی شد و بطور کامل از مالکیت محروم نبود، بلکه فی الجمله مالکیتی از ارث و ازدواج و غیر آنها داشت اگرچه نمی توانست بطور استقلالی در مال خود تصرّف کند. و مرد می توانست بطور نامحدود و هر تعدادی که می خواست زن بگیرد و باز مرد حق داشت بعد از فوت همسرش ازدواج کند ولی غالباً زن چنین حقی نداشت و برای او بعد از فوت همسرش معاشرت با مردم خارج از خانه غالباً ممنوع بود.
و برای هر یک از این امت ها برحسب اقتضاء مناطق و اوضاع، آداب و رسوم اختصاصی بود. بطوریکه اختلاف طبقاتی در ایران برای زنان طبقات بالا حقوقی داشت نسبت به طبقات پائین تر مثل مداخله در امور مملکت و حکومت تا رسیدن به سلطنت و امثال آنها و در چین چون ازدواج نوعی فروختن خود محسوب میشد، پس زن از ارث ممنوع و محروم بود و حق نداشت با مردان حتی فرزندان خود در کنار یک سفره غذا بخورد و همچنانکه در هند زن ها وابسته و تابع همسر خود بودند و بعد از فوت همسر حق ازدواج نداشتند و بلکه گاهی کنار جسد شوهر سوزانده می شدند یا با ذلّت زندگی میکردند.
میشود وضعیت زن را در بین آن امت ها خلاصه کرد در اینکه زندگی آنها متوسط بین حیوان و انسان بود و در این جهت امت های دیگری بودند.
امت های مذکور اخیر امت هائی بودند عمده آداب و رسوم آنها بر اساس اقتضاء مناطق و عادات موروثی و غیر آنها بود. بدون اینکه متّکی بر کتاب و قانون آشکاری باشد، در این میان امت هائی هم بودند که تحت سیطره قانون یا کتابی بودند مثل: کلده، روم و یونان.
اما در بین کلده و آشور شریعت «حامورائی» حکم به تبعیّت زن از همسرش می کرد و استقلال او در اراده و عمل ساقط بود. تا جائی که اگر یک زن از شوهرش در امری از امور تبعیت نمیکرد او حق داشت زن را از خانه اش بیرون کند و یا زن دیگری بگیرد و بعد از آن با زن قبلی رفتاری کند مثل رفتاری که با برده ها می کنند. یعنی زن برده کامل مرد می شد و اگر از زن در امور منزل خطائی سر میزد از نوع اسراف یا تبذیر، مرد حق داشت امر او را جهت محاکمه نزد قاضی ببرد و بعد از اثبات جرم او را در آب غرق کند.
اما روم از قدیمیترین امتها در وضع قوانین مدنی بود. بطوریکه وضع قانون اولین بار حدود چهار صد سال قبل از میلاد در آنجا انجام گرفت. سپس آن را بتدریج تکمیل کردند.
آنها به خانه نوعی استقلال در اجرای او امر مربوط به آن قائل بودند و در یک خانه سرپرست آن که همسر زن و پدر فرزندانش بود نوعی حقّ ربوبیّت داشت و اهل خانه او را می پرستیدند، همچنانکه او پدران گذشته را می پرستید او اختیار تام و مشیّت نافذ داشت در تمام آنچه که اراده میکرد و به اهل خانه از همسر و فرزندان امر می کرد. حتی اگر قتل آنها را مصلحت می دانست.
و کسی در این جهت حق نداشت با او معارضه کند و زنان خانه که عبارت بودند از زن و دختر و خواهر وضع بدتری داشتند نسبت به مردان حتی فرزندان که تابع محض سرپرست خانه بودند. آنها یعنی زن ها اصلاً از اعضاء خانواده محسوب نمی شدند و شکایتهای آنها مورد توجه قرار نمیگرفت و معامله ای از آنها نافذ نبود و دخالت آنها در امور اجتماعی صحیح تلقّی نمی شد.
آنها از اعضاء اصلی خانه نبودند و اهل خانه فقط مردان بودند و زنها تابع آنها بودند. قرابت و قوم و خویشی رسمی مؤثر در ارث و امثال آن اختصاص به مردان داشت، اما بین زنها رابطه قوم و خویشی نبود مانند مادر یا دختر و خواهر با خواهر و نه بین آنها و مردان مانند زن و شوهر یا مادر با پسر یا خواهر با برادر یا دختر با پدر و قانون ارث بین کسانیکه قرابت و قوم خویشی رسمی نداشتند یعنی بین زنان، و زنان و مردان برقرار نبود. و خلاصه اینکه زن در نزد آنها یک وجود طفیلی تابع اجتماع و خانه محسوب میشد و زمام زندگی و اراده او بدست رب (سرپرست) خانه بود یا پدر اگر در خانه او بود یا همسر اگر ازدواج کرده بود، یا غیر آن دو رب خانه با زن طبق دلخواه خود رفتار میکرد اگر میخواست او را میکشت یا کتک میزد و اموال زن اگر از ازدواج بدست آمده بود یا از کسب و کار با اذن سرپرستش، در اختیار سرپرست خانه بود و حق ارث هم که نداشت و از آن محروم بود و ازدواج او در دست پدرش یا یکی از بزرگان قومش بود و طلاقش بدست شوهرش.
اما در یونان وضع زن در تشکّل خانواده و ربوبیت و سرپرست آن شبیه وضع روم بود. یعنی اجتماع مدنی و اجتماع خانوادگی در بین آنها از ناحیه مردان به وجود میآمد و زنان تابع آنها بودند و زن استقلالی در اراده و عمل نداشت مگر تحت ولایت و سرپرستی مردان.
حال زن نزد عرب و محیط زندگی آنها
محیط نزول قرآن
و عرب ساکن شبه جزیره بودند و آنجا منطقه ای گرم و خشک بود و عمده امتهای آنجا قبائل بیابانگرد دور از تمدن بودند. آنها با شبیخون و غارت زندگی میکردند. آن منطقه از طرفی متّصل به ایران بود و از طرف دیگر به روم و از جهت دیگر به بلاد حبشه و سودان. عمده رسوم آنها وحشیگری بود و در بین رسوم آنها گاهی آثاری از رسوم رومیان و ایرانیان و عادات هند و مصر قدیم یافت میشد.
عرب برای زن استقلالی در زندگی و حرمتی و شرافتی قائل نبود. مگر حرمت خانه و شرافت آن و زنها ارث نمی بردند و تعدّد زوجات بدون هیچ محدودیتی بین آنها برقرار بود مثل یهود و همچنین در طلاق. آنها دختران را زنده به گور می کردند. آنها تولد دختر را حادثه شومی می دانستند و آن را عاری برای خود تلقی میکردند و از تولد پسر مسرور می شدند.
اما گاهی در بعضی خانوادهها برای زن در امر ازدواج استقلالی در انتخاب همسر در نظر میگرفتند مثل آنچه بین زنان اشراف در ایران برقرار بود.
الیاس کلانتری