کلام ایام – ۴۱۶ ، توحید ملائکه

بسم الله الرحمن الرحیم*

بخش اول *

کلیات *

  •   اوصاف ملائکه و ارتباط آنها با زندگی انسانها.

  •  از کثرت ذکر این موجودات در آیات قرآن روشن می‌شود که خلقت و افعال آنها ارتباط گسترده ای با زندگی انسانها دارد.

  •  نظریات تفسیری علامه طباطبائی درباره ملائکه و اوصاف آنها.

  •  ملائکه بطور کامل و همه جانبه مطیع اوامر پروردگار عالمیان هستند.

  • ملائکه هیچ چیزی را اراده نمی‌کنند جز آنچه خدا اراده می‌کند.

  •  ملائکه دارای مراتب متفاوتی هستند.

  •  گروه هائی از ملائکه تحت فرمان و امر گروه‌های دیگری از آنها قرار دارند.

  •  ملائکه هرگز و در هیچ امری مغلوب نمی شوند.

  •  سؤال ملائکه از حکمت خلقت آدم و انسان.

  •  مراد از رکوع و سجده و قیام ملائکه چیست؟

  •  چرا ملائکه از تسبیح پروردگار عالمیان خسته و ملول نمی شوند.

  •  افرادی از انسانها به عالم ملائکه نزدیک هستند.

بحث در شرح و تفسیر کلامی از امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- واستناد به کلام دیگری از آن وجود مبارک ارتباط یافت با موضوع «ملائکه» و اوصاف و افعال آنها و ارتباط آنها با زندگی انسانها و در این نوشتار این موضوع را محور اصلی بحث قرار می دهیم .

در قرآن مجید در آیات فراوانی از موجوداتی بنام «ملائکه» ذکری به میان آمده . این کلمه جمع «مَلَک» است و بصورت جمع (ملائکه) ۷۳ بار و بصورت مفرد (مَلَک) ۱۳ بار و بصورت تثنیه (مَلَکین) دوبار در آیات قرآن ذکر شده است .

از کثرت ذکر این موجودات در آیات قرآن و همچنین تصریحات متعدد در بعضی از آیات ، روشن می شود که خلقت و افعال آنها ارتباط عمیق و گسترده ای با زندگی انسانها دارد.

موضوع ملائکه در قرآن کریم و افعال آنها و ارتباط آنها با زندگی انسانها و بطور کلی عالم انسانی ، موضوع  بسیار گسترده ای است که احتیاج به تألیفات مستقل مفصلی در این زمینه وجود دارد و در این نوشتار وارد چنین بحثی نمی شویم چون محور اصلی بحث مواردی از کلام امام امیرالمؤمنین علی –علیه السلام- و کلام آن حضرت هم، در معارف دینی برگرفته از آیات قرآن کریم و شرح و تفسیری برای آنها می باشد. لذا در این مقاله اکتفاء می کنیم به اشارات کوتاهی درباره معانی تعدادی از آیات به عنوان مقدمه ای و مدخلی برای بحث اصلی مورد نظر و در این بحث کوتاه مقدماتی هم تکیه می کنیم به بحثی از علامه طباطبائی –رضوان الله تعالی علیه- در تفسیر آیه اول از سوره فاطر در تفسیر المیزان(۱) و این بحث در اصل خلاصه ای از نظرات ایشان است که بطور فشرده درباره ملائکه آورده است .

ذکر ملائکه بطور مکرر در قرآن کریم آمده ، اما اسم آنها ذکر نشده جزء جبریل و میکال و از غیر آن دو فقط اوصافی ذکر شده است مثل ملک الموت و کرام الکاتبین و السفرة ، الکرام البررة و الرقیب و العتید و غیر آنها .

و آنچه خدای سبحان در کلام خود از صفات و افعال آنها ذکر کرده است ، اولاً: آنها موجوداتی هستند مکرَّم و واسطه هائی هستند بین خدای تعالی و بین عالم مشهود و هیچ حادثه و واقعه کوچک یا بزرگی نیست جز اینکه ملائکه در آن دخالت و با آن ارتباط دارند و یک یا چند  ملک بر آن موکل هستند و آنها شأنی به طور مستقل در امور ندارند جز به جریان انداختن امر خدا در مجرای آن و قرار دادن آن در محل استقرارش، همچنانکه خدای تعالی فرمود :

« لَا يسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يعْمَلُونَ » [ الأنبياء/۲۷، یعنی : آنها در سخن به او  سبقت نمیگیرند و امر او را عمل می کنند.]

و ثانیاً:آنها  در آنچه خدا امر میکند هرگز نا فرمانی نمی کنند. آنها هیچ چیزی را اراده نمی کنند جز آنچه خدا اراده کرده. امری را که خدا به آنها تحمیل کرده تغییر نمی دهند و آن را تحریف و کم و زیاد نمی کنند، همچنان که خدای تعالی فرمود:

« لَا يعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيفْعَلُونَ مَا يؤْمَرُونَ » [التحریم /۶، یعنی: آنها در آنچه الله امر کرده نافرمانی نمی کنند و انجام می دهند آنچه را او امر می کند. ]

و ثالثاً: ملائکه با وجود کثرتشان،در مراتب مختلفی قرار دارند بعضی از آنها فوق بعضی دیگر هستند و بعضی دیگر در مراتب پایین تری قرار دارند! در نتیجه بعضی از آنها مورد اطاعت دیگران هستند و بعضی دیگر مطیع آنها .

آن عده که به دیگران امر میکنند ، امرشان امر خداست ، آنها که مأمور هستند مأموریتشان با امر خدای سبحان است . پس آنها از نزد خود چیزی ندارند ، همچنانکه خدای تعالی فرمود :

« وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ » [الصافات/۱۶۴، یعنی : هیچ یک از ما ملائکه نیست، جز این که دارای مقام معلومی است .] و فرمود :

« مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ» [التکوير/۲۱، یعنی : در آنجا مطاع و امین است ] و همچنین فرمود :

« قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ» [ سباء / ۲۳ ، یعنی :به آنها می گویند پروردگارتان چه چیزی فرمود ؟ آنها می گویند حق را. ]

و رابعاً: آنها هرگز مغلوب نمی شوند به جهت اینکه آنها جز به امر خدا و اراده او کاری نمی کنند و خدا هم هرگز ناتوان نمی باشد، یعنی هیچ عاملی نمی تواند مانع تحقق اراده خدا شود ، به طوری که فرمود :

« وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيعْجِزَهُ مِنْ شَيءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ » [ فاطر/۴۴ ، یعنی : و هیچ چیز نه در آسمان ها و نه در زمین خدا را عاجز نمی کند.]

پس از این دیدگاه روشن می شود که ملائکه موجوداتی هستند که در وجودشان منزه از ماده جسمانی هستند ، ماده ای که در معرض زوال و فساد و تغییر است و از شأن آن استکمال تدریجی است و به طرف غایت و نتیجه خود در حرکت است .

در آیات زیادی از قرآن کریم ذکری از ملائکه و افعال و صفات آنها شده و اینکه اوصاف و افعال آنها ارتباطی اساسی با زندگی انسان‌ها دارد، بطوریکه خدای سبحان قبل از خلقت آدم – علیه السلام – و بطور کلی موجودی بنام انسان موضوع خلقت این موجود را به ملائکه اطلاع داد و آنها حکمت این اراده پروردگارشان را جویا شدند و از او سؤال کردند و بعد از ظهور استعداد خاصّی از آدم – علیه السلام – برای ملائکه، آنها به حکمت خلقت این موجود پی بردند.

 دیگر اینکه خدای سبحان به ملائکه دستور داد که برای آدم – علیه السلام – سجده کنند و تمام آنها سجده کردند، جز ابلیس که از فرمان خدا تمرّد کرد و استکبار ورزید و به موجود شریری تبدیل شد.

اوصاف ملائکه در کلام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)

 در مقاله شماره – ۴۱۴ در شرح و توضیح کلام امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – که محور اصلی مباحث این مقالات اخیر بوده به کلام دیگری از آن حضرت اشاره ای شد، در «توصیف ملائکه» و در آن زمینه به ذکر اجمالی چند نکته اکتفاء شد. در این بخش بر می گردیم به بحث درباره همین موضوع یعنی معرفی و توصیف ملائکه بجهت ارتباطی که این موضوع با زندگی انسانها و راه‌های آسمان دارد.

 اوصاف و افعال ملائکه را در این نوشتار چه در جهت علم آنها نسبت به ذات قدوس الله و چه اجرای فرمان های او بطور خالص در همه جهات و در جهت برقراری نظام زندگی دنیوی برای انسان و ارشاد آنها بطرف مقصد حیات و اطاعت محض و خالص آنها در مقابل اوامر پروردگار عالمیان، تحت عنوان کلی «توحید ملائکه» مورد بحث و تحلیل فشرده ای قرار می‌دهیم.

 امام – علیه السلام – در ابتدای کلام خود در خطبه مورد بحث(۲) درباره ملائکه به اصل خلقت آنها و کثرت بی شمار آنها و عبادت آنها برای خدای سبحان فرمود:

«ثُمَّ فَتَقَ مَا بَینَ السَّمَوَاتِ الْعُلَا فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلَائِكَتِهِ، مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا یرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لَا ینْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لَا یتَزَایلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لا یسْأَمُونَ لَا یغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُیونِ وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ وَ لَا غَفْلَةُ النِّسْیانِ»(۳) در این عبارات ابتداءً موضوع خلقت ملائکه و کثرت آنها و جریان عبادت دائمی و مستمر آنها برای پروردگار عالمیان مورد توجه قرار گرفته و بطور ضمنی به تفاوت های آنها در افعال و بعضی از صفات با انسانها اشاراتی شده است.

 در این عبارات به موضوع عبادت ملائکه و رکوع و سجده و قیام آنها اشاره ای شده است. حال لازم است این موضوع مورد بررسی علمی در قرآن مجید و احادیث معلمان آسمانی قرار بگیرد که آیا مراد از رکوع و سجده ملائکه همان معانی عرفی آن کلمات است یعنی همان رکوع و سجده ای که انسان ها در نماز بجای می آورند؟ و یا مراد از رکوع و سجده آنها اطاعت خالص کامل و انقیاد و تواضع و خشوع آنها و باصطلاح رکوع و سجده تکوینی آنها است! یعنی معانی اصلی و اولیه گسترده این کلمات. همچنین لازم است موضوع سجده ملائکه برای انسان‌ها مورد بحث قرار بگیرد که آن سجده از چه نوعی بوده، یعنی مراد از آن عملی بوده شبیه به عملی که انسان‌ها در نماز و غیر آن برای پروردگارشان بجای می‌آورند و یا مراد تذلّل و خشوع و فرمانبرداری خالص آنها در مقابل فرمان خدای سبحان در جهت به راه انداختن جریان حیات انسان بوده است! در هر صورت بطور قطع سجده ملائکه، سجده عبادی برای آدم – علیه السلام – نبوده، بلکه سجده برای خدا و جهت تکریم آدم بوده است. و سجده عبادی برای غیر الله هرگز و در هیچ صورتی جایز نیست.

کلام ایام - 208، ماه رمضان و اوصاف آن در کلام رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
بخوانید

 در این نوشتار ما به همین اشاره اکتفاء می کنیم و وارد بحث در نوع عبادت ملائکه و رکوع و سجده آنها نمی‌شویم. و امیدواریم در فرصت‌های مناسب دیگری به بحثی در این زمینه و ذکر تفصیلی این موضوع – یعنی چگونگی عبادت ملائکه – بپردازیم. (ان شاء الله تعالی)

 امام – علیه السلام – در همین بخش از خطبه شریف خود متذکر چند نکته در بیان حالات آنها در عبادت و تفاوت وضعیت آنها با انسان‌ها شده بطوریکه فرمود:

«وَ مُسَبِّحُونَ لا یسْأَمُونَ» یعنی: آنها دائماً در حال تسبیح پروردگار عالمیان هستند و از این تسبیح دائمی دچار ملامت و خستگی نمی شوند. در قرآن مجید هم به این وصف از ملائکه و این نوع رفتار از آنها اشاره ای شده، بطوریکه فرمود:

  «فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لَا يسْأَمُونَ» (فصلت/۳۸) یعنی: اگر آنها (یعنی گروهی از انسان ها) [نسبت به عبادت الله] استکبار ورزیدند، پس آنها که نزد پروردگارت قرار دارند، شب و روز به تسبیح او می پردازند و آنها هرگز خسته و ملول نمی‌شوند.

 در این آیه کریمه ذکری از تسبیح ملائکه شده و به چند نکته بسیار لطیف اشاره ای شده و آنها عبارتند از:

 یکم: ملائکه نزد پروردگار عالمیان هستند. مراد از نزد پروردگار بودن تقرّب آنها نسبت به آن ذات قدوس است – یعنی عواملی که سبب دوری انسانها از پروردگارشان می شود مثل گناهان و جهل ها، در ملائکه وجود ندارد و آنها دائماً در حال تقرّب به او قرار دارند و قدرت ها و کمالات وجودی خود آنها از این تقرّب برقرار می ماند.

 دوم: تسبیح ملائکه نسبت به پروردگارشان دائمی و شبانه روزی است و هرگز قطع نمی‌شود. چون قوانین حاکم بر عالم ماده و بدن انسان ها بر آنها حاکم نیست. وجود ملائکه مخلوط با عوارض پدیده های مادی نیست. در حالیکه در وجود انسان ها عوارض حیات مادی با حیات روحی با هم ترکیب یا مخلوط می باشد و گاهی عوارض حیات مادی بر حیات روحی آنها سلطه پیدا می‌کند و از قدرت های روحی انسان ها کاسته می‌شود و گاهی – اگرچه بصورت موقتی و یا حتی بطور دائمی – قوای روحی انسان تحت سلطه قوا و حالات بدن مادی بطور کامل از کار می افتد و زندگی انسان بصورت زندگی جانداری صِرف در می آید و او در آن صورت حیاتی مثل حیات حیوانات – بمعنی عرفی – خواهد داشت و گرفتار آن نوع زندگی خواهد بود بطوریکه خدای سبحان فرمود:

«لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْينٌ لَا يبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (الأعراف/۱۷۹) یعنی: آنها قلب هائی دارند که با آن [حقایق را] بطور کامل درک نمی کنند و چشم هائی دارند که با آنها نمی بینند و گوش هائی دارند که با آنها نمی‌شنوند، آنها مثل چارپایان [حیوانات] هستند بلکه گمراه تر و آنها همان غفلت زده ها هستند.

 پس در وجود انسان ها هر وقت روح انسانی قوی تر شد و جسم او را تحت سلطه و حکومت خود در آورد، زندگی انسان به زندگی ملائکه نزدیکتر می‌شود و از عالم ماده فاصله می‌گیرد و برعکس اگر روح جانداری او قویتر شد، آن روح یعنی روح جانداری، حیات و روح انسانی او را تحت سلطه خود می‌گیرد و انسان در عالم دنیا و حیات جانداری فرو می‌رود و محبوس می شود! حال یا محبوبیت موقتی و یا دائمی و در این نوع دوم جایگاه انسان جهنم خواهد بود و او قدرت صعود به عالم ملائکه و بهشت را پیدا نخواهد کرد.

ملالت و خستگی از یک عمل عبادی از عوارض حیات مادی و جانداری است و امکان دارد برای بعضی از انسانها آن ملالت خیلی زود عارض شود و همچنین امکان دارد در وجود بعضی از آنها خیلی شدید و طولانی باشد و امکان دارد خفیف و اندک و گذرا باشد.

 عبادت الله از هر نوعی باشد، در اصل مورد تمایل و علاقه قلبی و فطری انسان ها است! مثل کمک کردن به نیازمندان، احترام به انسان‌ها و محبت به همنوعان و تکریم والدین و در رأس همه اعمال ارتباط با خدای سبحان خالق و منشأ همه زیبائی ها و ارزش ها و کمالات.

 اما انسان تا زمانی که در عالم ماده زندگی می‌کند و وابسته به آن است، خواه و ناخواه از عوارض زندگی مادی و جسمانی حالت اثر پذیری دارد و این اثر پذیری در بعضی از انسان ها بسیار شدید است و در بعضی خفیف و اندک. بطوریکه در بعضی از انسان ها جسم و خواسته های جسمانی و عواطف تحت سلطه و مدیریت عقل قرار می‌گیرد و در بعضی دیگر قوّه عقل آنها بطور کامل تحت سلطه احساسات و عواطف قرار می گیرد، اگرچه گاهی بطور موقتی و بصورت گذرا.

 اگر قوای وجودی انسان و خواسته‌های او تحت فرمان عقل و مدیریت او قرار بگیرد، انسان بطور حقیقی از زندگی خود و رسیدن به خواسته‌های خود لذت خواهد برد. و در آن صورت تمایلات حسّی و جسمانی او هم ارزش معنوی پیدا خواهد کرد.

 انسان در آن صورت از نماز و تلاوت کتاب خدا و بطور کلی ارتباط با خدا از نوع عبادت و از بخشیدن انسانها و از کمک به آنها و از روزه گرفتن و حتی گرسنگی و تشنگی ناشی از آن لذت خواهد برد. بلکه هیچ لذت دیگری از نوع رسیدن به خواسته‌های حسّی به اندازه اعمال فوق الذکر لذت احساس نخواهد کرد.

 در ملائکه خستگی از عبادت جایگاهی ندارد و آنها بطور دائم مشغول عبادت و تسبیح پروردگارشان هستند و از آن عمل لذت می برند. و لذائذ مادی انسان ها در نظر آنها و در ادراکاتشان خیلی حقیر و کم ارزش است، و آنها هیچ نیازی به آن اشیاء ندارند. آن لذت های حسّی در نظر ملائکه مثل لذت هائی است که کودکان از اسباب‌بازی‌ها و یا خوردن بعضی شیرینی ها می برند که برای عقلا و انسان‌های در سنین بالای عمر ارزشی و لذتی در آن اشیاء نیست و آنها از اشیاء دیگری لذت می برند مثل مالکیت بر یک خانه و مسکن و باغ ها و وسایل نقلیه مثل اتومبیل های قیمتی و ثروت و شهرت اجتماعی و منصب های حکومتی و اجتماعی و امثال آنها.

 در بین انسان ها هم افرادی وجود دارند که مثل ملائکه دائماً در حال تسبیح پروردگار عالمیان و ارتباط با او قرار دارند و از آن تسبیح و عبادت لذتی احساس می‌کنند که لذت مالکیت بر تمام دنیا و اشیاء قیمتی و نفیس و قصرهای باشکوه آن، قابل مقایسه با آن لذت روحی آنها نمی‌باشد. آن گروه از انسان‌ها تا وقتی در حصار حیات دنیوی قرار دارند، به حداقل غذا و آب و خواب و استراحت، در حدّی که برای زنده ماندن لازم است اکتفاء می کنند. لذت آنها از کمک به نیازمندان و انفاق مال برای فقراء و رفع نیازهای آنها و از نماز و ارتباط با خدا و روزه و امساک های طولانی و زیاد از طعام و بخشیدن کسانی که به خود آنها ظلم کرده‌اند، بسیار عمیقتر و زیادتر از لذت های حسّی انسان های دیگر از متاع زندگی دنیوی است.

 در رأس این گروه از انسان‌ها، پیامبران خدا و امامان معصوم – علیهم السلام – و مجموعاً معلمان آسمانی قرار دارند. البته ارزش‌های وجودی و کمالات و فضائل اخلاقی و شخصیتی این گروه از انسان‌ها، خارج از قدرت محاسبه و ارزیابی و توصیفات عادی انسانی است و لازم است برای شناسائی مقامات و مراتب فضائل آنها به آیات کتاب خدا و سخنان خود آن ذوات مقدسه رجوع کرد.

 اما افرادی از انسان‌ها هم در جوامع دینی و گاهی غیر آنها قرار دارند که تحت آموزش های کامل معلمان آسمان قرار گرفته و صاحب صفات متعالی و فضائل عظیم اخلاقی شده‌اند و این گروه از انسان‌ها هم در مرتبه برتری از پاکی روح و قوه عقل و آموزش‌های دین آسمانی قرار دارند و از آن فضائل و کمالات ملائکه در مرتبه ای متعالی بهره‌مند هستند! این قبیل از انسانها از فضای همین زندگی دنیوی توجهی به ملکوت عالم دارند. عبادات و اعمال این گروه از انسان‌ها هم شباهتی به عبادات و تسبیح ملائکه دارد، اگرچه هنوز در عالم دنیا استقرار دارند.

 آنها از نماز و ذکر الله و تلاوت قرآن و دعا و روزه و انفاق مال به نیازمندان لذت های فراوان و مستمری دارند که دیگران از آن لذت ها محروم هستند. بعنوان مثال: کسانی هستند که به هر بهانه و علت کم اهمیتی از عبادت باشکوه روزه، فاصله می‌گیرند و در مقابل افرادی هم هستند که تمام سال با خاطره های ماه رمضان و روزه ها و دعاها و شب‌های نورانی آن مأنوس هستند و انتظار رسیدن ماه رمضان دیگری را دارند و حتی قبل از آن از رسیدن ماه عظیم رجب و ماه نورانی شعبان، سرور و لذت روحی آنها شروع می‌شود.

الیاس کلانتری

پاورقی ها :

  1.   المیزان فی تفسیرالقرآن ، علامه طباطبائی ، سوره فاطر ، آیه۱
  2. خطبه اول نهج البلاغه
  3.  این قطعه از کلام شریف امام – علیه السلام – در مقاله شماره – ۴۱۴ با ترجمه آن ذکر شد و به بعضی از نکات مربوط به آنها در حدّ ورود به موضوع اشاره ای به عمل آمد.

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن