کلام ایام ـ ۴۲۹، امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ و درخشش نور قدسی

بسم الله الرحمن الرحیم*

کلیات*

  • به چه روزهائی «ایام البیض» (روزهای نورانی)گفته می شود.

  • ایام البیض ماههای رجب و شعبان و ماه رمضان.

  • ولادت امام حسن – علیه السلام – جلوه ای از اجتماع دریاهای نور.

  • صلح و جنگ در جهات حفاظت از دین خدا.

  • فضائل ایام البیض در سه ماه نورانی.

  • اعتراض شیعیان و طرفداران امام حسن مجتبی – علیه السلام- به صلح آن حضرت با معاویه .

  • پاسخ امام حسن – علیه السلام- به اعتراضات و انتقادات.

  • ذکر نمونه هائی از سخنان امام حسن مجتبی (علیه السلام)

  • شرح و توضیح کلام امام حسن – علیه السلام- در پاسخ انتقادات آنها.

نصف ایام و لیالی ماه خدا، ماه رمضان مبارک سپری شد! و رسیدیم به شب پانزدهم آن که قله ای است رفیع و باشکوه از فضائل ماه خدا! و امشب آخرین شب از «ایام البیض» (روزهای نورانی) این ماه است.مراد از ایام البیض، روزهای سه شب سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه های قمری است که تابش نور ماه در این شبها بیشتر و کاملتر است و در اصل مراد از این عنوان روزهای این شبهای نورانی است و مجموعاً به این ایام و شبهای آن «ایام البیض» گفته می شود.
برای این سه شب و روز یعنی مجموعاً این ایام، فضائل زیادی در فرهنگ دینی ذکر شده است و روزه گرفتن در این روزها از ماههای قمری، سفارش شده است. بالخصوص در چنین روزهایی از ماه رجب و ماه شعبان! البته « ایام البیض» ماه مبارک رمضان طبعاً اهل ایمان به نحو وجوبی روزه دار هستند.
خیلی جالب توجه است که در هر مورد از ایام البیض این سه ماه نورانی ولادت یکی از ذوات مقدسه شخصیت های قدسی و اولیاء خاص پروردگار عالمیان واقع شده است. بطوریکه روز سیزدهم ماه رجب ولادت باشکوه مولود کعبه امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در داخل خانه خدا و کعبه مقدسه واقع شده و در سحر شب پانزدهم ماه شعبان ولادت وجود مبارک حضرت «بقیة الله» امام عصر به عالم انسانی عطا شده و ولادت وجود قدسی گوشواره ی عرش خدا، امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ هم در روز پانزدهم ماه مبارک رمضان وقوع یافته است و با وقوع این سه حادثه مبارک، درخشش جلال و شکوه این سه ماه نورانی در فضای وسیع تری تحقق یافته است.
در ماه رمضان سالهای قبل مقالاتی درباره ی شخصیت قدسی وجود مبارک امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ چه با عناوین مستقل و چه توأم با فضائل ماه رمضان در وبسایت «حکمت طریف» منتشر شد. از جمله مقالاتی با شماره ها و عناوین ذیل:
• کلام ایام ـ ۱۶، برکات صلح امام حسن مجتبی علیه السلام و شماره های ـ ۱۲ و ۱۷
• کلام ایام ـ ۵۹، برکات ولادت امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ و با شماره های ـ ۶۰ و ۶۸ و ۶۹ و مجموعاً در چهار بخش.
• کلام ایام ـ ۱۴۰، ولادت امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ جلوه ای از اجتماع دریاهای نور
• کلام ایام ـ ۲۰۹، صلح و جنگ در جهت حفاظت از دین خدا. و با شماره های ۲۱۰ و ۲۱۴ و ۲۱۵( مجموعاً در چهار بخش)
در بعضی از این مقالات مواردی از سخنان امام علیه السلام با شرح و توضیحی ذکر شد و در این نوشتاراصل سخنان حضرت را که در مقالات قبلی ذکر شده همراه با ترجمه می آوریم و این بحث را در مقالات دیگر و در مناسبت های بعدی ادامه خواهیم داد. یعنی همان روشی که درباره دیگر معلمان آسمانی قبلاً به کار بردیم و بطور معمول ادامه می دهیم.
در این بخش قطعه ای از یک مقاله منتشر شده قبلی را به مناسبت سالروز ولادت آن وجود قدسی نقل می کنیم و بعد از آن بحث درباره ی مواردی از سخنان نقل شده از آن وجود مبارک را همراه با شرح و توضیح تحت عنوان:
«آموزشهای دین توحیدی در سیره و کلام امام حسن مجتبی علیه السلام» ادامه خواهیم داد. ( ان شاء الله تعالی )

برکات ولادت امام حسن مجتبی (علیه السلام ) سرور جوانان اهل بهشت

عظمت شخصیت و جلالت قدر آن بزرگوار و برادرش حضرت امام حسین (علیهما السلام) فوق حدّ ارزیابی با معیارهای متعارف عادی بین انسان ها است. بطوریکه وجود مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) آن دو بزرگوار را گوشواره های عرش خداوند خوانده است، یعنی جلالت شخصیت و ارزش های ظهور یافته از علوم و رفتارها و بزرگواری های آن دو حجت پروردگار عالم موجب زینت عرش خداوند خواهد شد.
امام حسن (علیه السلام) شخصیت بسیار ممتازی داشت و بزرگواری ها و کرامت ها و فضائل اخلاقی زیادی از آن بزرگوار بین مردم جریان یافته و حلم و بردباری و وقار و سخاوت و سایر فضائل اخلاقی و رفتاری او مورد تحسین همگان قرار داشته و بین مردم در زمان حیاتش شهرتی عظیم یافته بود. بعد از شهادتش هم کمالات اخلاقی و فضائل شخصیتی او همیشه زبانزد دوست و دشمن بوده است یعنی علاوه بر دوستداران و شیعیان آن بزرگوار، حتی دشمنان او هم بطور مکرر از فضائل اخلاقی او سخن گفته اند.
آن بزرگوار در بر آوردن حوائج نیازمندان همت عظیمی داشت و با بزرگواری و رفتار کریمانه خود، نیازهای مردم را برطرف می کرد. او فقراء و نیازمندان را تکریم می کرد، به طوری که هیچ کس در نزد او تحقیر نمی شد.
در سیره شریف آن بزرگوار نقل شده است که دو بار تمام دارائی خود را بین خود و نیازمندان تقسیم کرد، یعنی تمامی دارائی خود را دو قسمت کرد و یک قسمت آن را بطور کامل به نیازمندان بخشید.
نقل کرده اند که یکی از غلامان آن حضرت روزی مرتکب کار خلافی شد بطوریکه امام از او خشمگین شد، او تا آثار خشم را در چهره امام مشاهده کرد گفت: یا مولای « وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ » امام به او فرمود: تو را عفو کردم، غلام گفت: یا مولای: « وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ » امام فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم، و به تو دو برابر میزان قبلی عطا می کنم.
توضیح اینکه غلام با دیدن آثار خشم در چهره مبارک امام (علیه السلام) متوسل به آیه ای از قرآن مجید شد و قطعه ای از آن را به زبان آورد، امام با شنیدن کلام خدا، بلافاصله اعلام کرد که او را مورد عفو قرار می دهد. غلام قسمت دیگری از آیه را خواند و امام فرمود: من تو را در راه خدا آزاد کردم. آیه مورد نظر را ذکر می کنیم:
«الَّذِينَ ينْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» (آل عمران/۱۳۴) یعنی کسانیکه انفاق می کنند در حال رفاه و آسایش و در سختی ها و مشقّت ها و خشم خود را فرو می برند و از انسان ها در می گذرند. و خداوند محسنان را دوست دارد. این آیه مشتمل بر توصیفی از شخصیت و رفتارهای متّقین حقیقی می باشد که در آیه قبل از آن و آن ها اشاره ای شده است. غلام امام حسن (علیه السلام) قطعه ای از آیه را در دو مرتبه یا سه مرتبه خواند، و آن حضرت در مقابل هر یک از اجزاء آیه، یک عمل بزرگی انجام می دهد. آن قسمت از آیه مورد نظر که غلام آن را بر زبان جاری کرد مشتمل بر سه نکته اخلاقی است. یعنی خداوند فرمود:
«وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ» یعنی کسانیکه خشم خود را فرو می خورند.
«وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ» یعنی کسانیکه انسان ها را می بخشند و از آن ها در می گذرند.
«وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» یعنی خداوند محسنان را دوست دارد.
امام (علیه السلام) سه رفتار شکوهمند و بسیار کریمانه در مورد آن غلام انجام داد.
یکی: اینکه خشم خود را فرو برد، و او را بخشید.
دوم: اینکه او را در راه خدا آزاد کرد.
سوم: اینکه ماکلام ایام ـ ۴۲۹، امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ و درخشش نور قدسی دیگری را با شرح و توضیح ادامه خواهیم داد. (ان شاء الله)
آموزشهای دین توحیدی در سیره و کلام امام حسن مجتبی (علیه السلام)
۱ـ «ما تَشاوَرَ قَومٌ إِلاّ هُدوا إِلى رُشدِهِم» (۲) یعنی هیچ قومی با یکدیگر مشورت نکردند، جز اینکه به راه رشد خود هدایت شدند. این کلام کوتاه متضمن سه نکته مهم علمی و اخلاقی است.
۲ـ «اَلخَيرُ الَّذي لاشَرَّ فيهِ : اَلشُّكرُ مَعَ النِّعمَةِ وَالصَّبرُ عَلَى النّازِلَةِ» (۳) یعنی خیری که هیچ شری در آن نیست شکر بر نعمت است و صبر در مصیبت است.
۳ـ «و قال (علیه السلام): لرجل أبّل من علة: ان الله قد ذکرک فاذکره، و أقالک فاشکره» (۴) یعنی به مردی که از مریضی بهبود یافته بود فرمود خداوند تو را یاد کرد، پس تو هم او را یاد کن و او تو رابخشید، پس تو هم او را شکر کن.
۴ـ «و کان الحسن او الحسین (علیهما السلام) اذا اتاه الفقیر قال مرحباً بحامل زادی الی الآخرة» (۵)یعنی امام حسن یا امام حسین (علیهما السلام) هر وقت فقیری نزد او می آمد، به او خوش آمد می گفت و او را حمل کننده توشه اش به عالم آخرت تلقی می کرد و بعد از خوش آمد گفتن و تکریم، به او عطا می کرد.
۵-از آن حضرت سؤال شد که کَرَم چیست؟! فرمود:
« الِابْتِدَاءُ بِالْعَطِيَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ فِي الْمَحْل» یعنی عطا کردن قبل از اینکه نیازمند درخواست کند و طعام دادن در زمان کمیابی. (۶)

کلام ایام-430، آموزشهای دین توحیدی در سیره و کلام امام حسن مجتبی(علیه السلام)
بخوانید

آموزشهای دین توحیدی در سیره و کلام امام حسن (علیه السلام)

بخش اول*

وقتی امام حسن مجتبی – علیه السلام- جهت جلوگیری از جنگ داخلی در جامعه دینی ، از حکومت منصرف شد و معاویه حکومت جامعه را تصرف کرد شیعیان و طرفداران خاندان رسالت عموماً متأثر شدند و عده ای از آنها به رفتار امام –علیه السلام- اعتراض کردند.

ابو سعید عقیصا می گوید : من به آن حضرت اعتراض کردم و گفتم با اینکه خلافت حق شما بود و معاویه شخصی است گمراه و ستمگر ، چرا با او مصالحه کردی و حکومت به دست او افتاد ؟ امام – علیه السلام- در جواب من فرمود:

«یَا اَبا سَعِیدٍ أَ لَسْتُ حُجَّهَ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ عَلَی خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَیْهِمْ بَعْدَ أَبِی علیه السلام قُلْتُ بَلَی قَالَ أَ لَسْتُ الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لِی وَ لِأَخِی- الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا قُلْتُ بَلَی قَالَ فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذَا قَعَدْتُ یَا بَا سَعِیدٍ عِلَّهُ مُصَالَحَتِی لِمُعَاوِیَهَ عِلَّهُ مُصَالَحَهِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِبَنِی ضَمْرَهَ وَ بَنِی أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَکَّهَ حِینَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَیْبِیَهِ أُولَئِکَ کُفَّارٌ بِالتَّنْزِیلِ وَ مُعَاوِیَهُ وَ أَصْحَابُهُ کُفَّارٌ بِالتَّأْوِیلِ »(۷) یعنی : ای ابو سعید آیا من  حجت خدا –تعالی ذکره- بر خلق خدا و امام بر آنها نیستم ؟ گفتم :بلی! او فرمود : آیا من همان کسی نیستم که رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم- درباره من و برادرم حسین فرمود : حسن و حسین دوتا امام هستند چه قیام کنند و چه[از حکومت] فاصله بگیرند و کنار بروند؟ گفتم : بلی!

فرمود : پس در این صورت من امام هستم چه قیام کنم و چه بنشینم. ای ابا سعید علت مصالحه من همان علت مصالحه رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – بود با بنی ضمرة و بنی اشجع و اهل مکه ، وقتی که از «حدیبیه »برگشت. درحالیکه آنها کافر به تنزیل قرآن بودند و معاویه و اصحاب او کافر به تأویل آن هستند.

کلام شریف امام ـ علیه السلام ـ متضمن نکات علمی و عقیدتی متعددی است و به تعدادی از آنها اشاره ای می کنیم با شرح و توضیحات مختصر:

یکم: امام ـ علیه السلام ـ در ابتداء کلام شریف خود به مقام الهی خود اشاره ای فرمود یعنی مقام «حجت خدا» بودن. پیامبران و جانشینان حقیقی پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله ـ یعنی امامان معصوم- علیهم السلام- حجت های خدا بر مخلوقات او هستند! و در محل خود بطور قطعی ثابت شده است که هرگز زمین بدون حجتی از طرف خدا نخواهد ماند. حال چه حجت خدا عهده دار حکومت و اداره جامعه دینی باشد و چه زمینه حکومت برای او فراهم نشود و او به آموزشهای اخلاقی و علمی مردم اکتفاء کند و یا حتی در زندان حکومت ها محبوس شود و از فعالیت علمی محدود هم محروم شود.

دوم: آن حضرت در ادامه کلام خود و بعد از ذکر موضوع «حجّیّت» پروردگارعالمیان، متذکر مقام امامت خود شده و اشاره ای فرمود، به اینکه او دارای مقام امامت بعد از پدر گرامی خود امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ می باشد.

امام ـ علیه السلام ـ به ذکر موضوع «امامت» اکتفاء نفرمود و قبل از آن متذکر موضوع «حجّیِت» خود شد یعنی خود را «حجةالله» خواند و بعد از آن متذکر مقام امامت خود شد! و قطعاً تأثیر موضوع«حجّیّت» از طرف «الله» ـ عزّوجل ـ و ذکر موضوع «امامت» بعد از آن بیشتر از آن خواهد بود که به ذکر موضوع امامت اکتفاء می فرمود.

یعنی شنوندگان کلام امام ـ علیه السلام ـ و کسانیکه بعداً غیر مستقیم این کلام به آنها می رسد اول متذکر لزوم یک رهبر آسمانی در هر زمانی برای انسانها می شوند که یا در مقام نبوت و یا رسالت و نبوت و یا امامت قرار دارد! و اینکه انسانها هیچ وقت بدون یک رهبر آسمانی و بلا تکلیف به حال خود رها نمی شود.

سوم: امام حسن – علیه السلام- در کلام خود اشاره ای هم به مقام امامت پدر بزرگوارش کرد و این رفتار حتماً حکمتی داشته و درباره آن می شود حداقل دو احتمال در نظر گرفت:

یکی اینکه: امامت امیرالمؤمنین علی – علیه السلام- در بین مردم کوفه و بلکه در عموم جوامع دینی مقبولیتی و شهرتی داشت که قابل انکار یا بی اعتنائی نبود. لذا وصیت آن حضرت و تصریحات او برای جانشینی و امامت فرزندش بعد از خود ، مطلوبیت و مقبولیت بیشتری می توانست پیدا کند .

دیگر اینکه: امامان اهل البیت – علیهم السلام- در هر فرصت مناسبی موضوع امامت امیرالمؤمنین علی – علیه السلام-  را متذکر می شدند و مردم را متوجه آن حقیقت عظیم می نمودند  . چون اصل امامت از ارکان اصلی دین توحیدی است و هرگز نباید مورد غفلت ها و بی توجهی ها قرار بگیرد. و اینکه با اعلام موضوع امامت و استمرار رهبری آسمانی و جانشینی بلافصل امام اول برای رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم- دین خدا کامل شده است.

چهارم : امام – علیه السلام- بعد از تذکر موضوع «حجّیّت» خود از طرف الله و موضوع امامت ، تأکید دیگری برموضوع امامت از طریق کلام رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم- دارد و متذکر کلام مشهوری از آن حضرت می شود. کلام رسول الله– صلی الله علیه و آله و سلم- علاوه بر ذکر موضوع «امامت» حسن و حسین –علیهما السلام- اشاره ای هم به اختیارات صاحبان مقام امامت و وظایف مردم درباره آنها دارد. یعنی این امام است که از ناحیه داشتن علم مخصوص (علم لدنی)و بصیرت خاص مقام امامت راه های زندگی انسانها را به آنها نشان می دهد و آنها را به مقاصد حقیقی خود راهنمائی می کند.

این بحث در شماره های بعدی ادامه خواهد یافت (ان شاءالله تعالی)

الیاس کلانتری

۱۴۰۰/۰۲/۰۷

پاورقی ها:

۱ـوبسایت حکمت طریف، بخش کلام ایام، شماره ـ ۵۹
۲ـ تحف العقول، شیخ ابومحمد حرّانی، بخش سخنان امام حسن مجتبی (علیه السلام )
۳ـ همان
۴ـ همان
۵ـ همان
۶ـ همان

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن