۳۰۸-آیا اصحاب امام حسین- علیه السلام- می توانستند با حفر چاه به آب دسترسی پیدا کنند!

کلیات*

  • جریان بستن راه آب به روی کاروان امام حسین – علیه السلام- از حوادث قطعی است و نیازی به اثبات ندارد.

  • خبر بستن آب به روی کاروان امام – علیه السلام- به نحو متواتر نقل شده و خبری یقینی است.

  • جنگ روز عاشورا بین سپاه حکومت  و امام حسین – علیه السلام- و یارانش  چندین هزار شاهد داشت لذا نمی شود حوادث آشکار آن روز را مخفی کرد.

  • دستور ابن زیاد امیر کوفه به امیر سپاه حکومتی برای بستن راه آب در منابع تاریخی زیادی به صراحت ذکر شده است .

  • مواجهه امام – علیه السلام- و همراهانش با سپاه حرّ.

  • امام- علیه السلام وقت مواجهه با سپاه دشمن آثار تشنگی را در افراد آن سپاه مشاهده کرد.

  • امام – علیه السلام- به همراهانش دستور داد افراد سپاه دشمن و حتی اسب های آنها را سیراب کنند.

  • امام – علیه السلام- از اقدام به شروع جنگ با سپاه حرّ خودداری کرد .

  • افراد سپاه ابن سعد در فاصله کمی از خیمه گاه امام – علیه السلام- استقرار داشتند.

  • افرادی از سپاه ابن سعد از فاصله ای نزدیک خیمه گاه امام – علیه السلام- را تحت نظارت داشتند.

  • بطور قطع امکان حفر چاه و رسیدن به آب برای رسیدن به آب برای یاران امام حسین – علیه السلام- وجود نداشت.

سؤال:چرا اصحاب امام حسین (علیه السلام) برای بدست آوردن آب اقدام به حفر چاه نکردند؟

پاسخ: این سؤال و شبهه مدتی است از طرف عده ای عنوان می شود و ظاهراً از بعضی شبکه ها در فضای مجازی منتشر شده است و سازنده شبهه و پخش کننده آن قصد تکذیب خبر بستن آب به روی کاروان امام حسین ـ علیه السلام ـ را داشته است! اما بعلت اینکه شبهه در ذهن عده ای از مردم قرار گرفته ما پاسخ مناسبی برای آن عرض می کنیم:

جریان بستن آب به روی کاروان امام حسین ـ علیه السلام ـ از حوادث قطعی در نهضت مقدس عاشورا است و مطلبی نیست که قابل انکار و کتمان باشد. چون این خبر به نحو تواتر در منابع تاریخی نقل شده است و ذکر خبر به نحو تواتر نزد صاحبان عقل و اهل تعقل یقین آور است.

حادثه عاشورا و حوادث مربوط به آن در حضور چندین هزار نفر انجام گرفته و شاهدان زیادی از دو طرف داشته یعنی هم از طرف همراهان امام حسین ـ علیه السلام ـ و هم از طرف سپاه دشمن. علاوه بر آن دستور ابن زیاد حاکم کوفه به امیر سپاه یعنی ابن سعد ـ لعنة الله علیهما ـ مبنی بر بستن آب به روی امام حسین و همراهانش و حائل شدن بین آن حضرت و آب فرات در منابع تاریخی اهل سنت بطور صریح و مکرر ثبت شده است.

اما پاسخ شبهه:در منابع تاریخی ذکر شده است وقتی دستور ابن زیاد به امیر سپاه حکومتی یعنی ابن سعد رسید او آن دستور را فوراً اجرا کرد و گروهی از سپاه خود را مأمور بستن راه آب و حفاظت از آن کرد و گروهی از سپاه راه رسیدن همراهان امام به نهر آب را سّد کردند و مانع دسترسی به آب نهر شدند.

جریان بستن راه آب به روی کاروان امام حسین ـ علیه السلام ـ روز هفتم ماه محرم واقع شد و تقریباً دو روز یا دو روز و بخشی از یک روز قبل از روز عاشورا. طبعاً در نوع زندگی انسانها در آن زمان مقداری آب هم در مسافرت ها ذخیره و حمل می شد و خیلی طبیعی است که کاروان همراه امام – علیه السلام- مقداری آب ذخیره داشته باشند. و بطوریکه در منابع تاریخی و سیره شریف آن حضرت نقل شده است که روز دوم محرم وقت حرکت از منزلی در بین راه امام – علیه السلام- به همراهان خود دستور داد مقدار زیادی آب حمل کنند.

و زمانی که همراهان آن حضرت با سپاه حکومتی به فرماندهی حرّ ریاحی مواجه شدند، امام – علیه السلام- آثار تشنگی را در آن سپاه احساس کرد و به همراهان خود دستور داد که افراد سپاه دشمن را سیراب کنند. یعنی سپاهی را که جهت بازداشت او و همراهانش آمده اند و راه را بر روی او بسته اند! و بسیار شگفت آور است که امام – علیهه السلام- دستور داد اسب های سپاه دشمن را هم آب بدهند. اما آن رفتار کریمانه فوق تصور عادی از یک امام معصوم و حجت خدا – علیه السلام- طبیعی و عادی است و مورد انتظار! و از انسانهای دیگری خلاف انتظار است . یعنی آب دادن به یک سپاه هزار نفری و اسب های آنها ، در حال سفر و در جاده ، آن هم سپاهی که آمده و راه را بر او بسته و مانع حرکت و ادامه سیر او بطرف مقصدش شده است و این در حالی بود که او از جهت نظامی قدرت جنگ با آن سپاه هزار نفری و دفع آنها را داشت و حتی بعضی از اصحاب آن حضرت به او پیشنهاد جنگ و دفع سپاه دشمن را دادند. اما امام – علیه السلام- نپذیرفت و فرمود من نمی خواهم شروع کننده جنگ باشم . قابل تذکر است که در آن موقع حدود هزار نفر یعنی تقریباً به اندازه سپاه دشمن همراه امام – علیه السلام- بودند و آن حضرت از جهت نظامی قدرت دفع آن سپاه را از طریق جنگ داشت.

160 – آیا از نظر آیات قرآن عقیده به جبر تأیید می شود؟!
بخوانید

این نکته را به آن جهت متذکر شدیم که کسی تصور نکند امام ناچار و برای جلوگیری از جنگ و برقراری رابطه مسالمت آمیز به آن کار، یعنی آب دادن به سپاه دشمن اقدام کرده ، اگر چه فرضاً چنین قصدی هم در کار بوده باشد، باز هم رفتاری است ممدوح یعنی جلوگیری از جنگ و درگیری بین دو گروه از مسلمین.

در هر صورت وقتی آب به روی همراهان امام – علیه السلام- بسته شد و محل استقرار کاروان آن حضرت کنار نهر آب بود ، نهری که شعبه ای از رود عظیم فرات است و به همان نهر هم، «فرات» گفته می شود و اسم خاص آن « نهر علقمه» است .

خیمه گاه امام – علیه السلام- فاصله کمی با نهر علقمه داشت و آن نهر اکنون هم جریان دارد و فاصله آن با محل خیمه گاه امام –علیه السلام- و میدان جنگ عاشورا تغییری نکرده است.

سپاه دشمن از زمان رسیدن به سرزمین کربلا محل استقرار خیمه گاه امام – علیه السلام- را محاصره کردند و ارتباط آن حضرت با مردم و افرادی که احتمال داشت به کمک او بیایند و به سپاه او بپیوندند، قطع شد. چند روز بعد هم راه آب را برای همراهان امام – علیه السلام- بستند. سپاه دشمن فاصله اندکی با خیمه گاه امام – علیه السلام- داشتند و افراد کاروان امام – علیه السلام- را تحت نظر گرفته بودند، در حدی که امکان رفتن افرادی از اصحاب آن حضرت و آوردن یک یا چند مشک آب وجود نداشت.

پس وقتی خیمه گاه امام – علیه السلام- تحت محاصره سپاه دشمن قرار داشت و آنها با فاصله کمی از محل استقرار امام – علیه السلام- و همراهان او استقرار داشتند و حتی رفتن اصحاب آن حضرت بطرف نهر آب و نوشیدن آب و یا آورد آن به خیمه گاه امکان پذیر نبود، چگونه آنها می توانستند چاهی حفر کنند.

علاوه بر اینکه سپاه حکومتی در فاصله کمی از خیمه گاه امام – علیه السلام- استقرار داشتند، افرادی از آنها هم در نزدیک خیمه ها رفت و آمد داشتند و آن مقدار به خیمه ها نزدیک می شدند که صدای آنها و سخنانشان شنیده می شد و رفتارهای امام – علیه السلام- و اصحاب او را تحت نظر داشتند.

آیا آنها اجازه می دادند که اصحاب امام – علیه السلام- چاهی حفر کنند و از آن آب دربیاورند ؟ اگر بنا بود سپاه شیطان به اصحاب امام – علیه السلام- اجازه دهند که آنها چاهی حفر کنند ، دیگر لازم نبود صد ها نفر از آنها به صورت مسلح نهر آب را احاطه کنند و مانع رفتن همراهان امام – علیه السلام- به طرف نهر آب شوند .

سپاه حکومتی و امیر سپاه و امیر کوفه از طرف حکومت یزید و خود شخص یزید –لعنهم الله – تمایل داشتند امام در مقابل حکومت تسلیم شود و محاصره آن حضرت و همراهانش و بستن راه آب و اقدام به جنگ هم برای رسیدن به آن منظور بود . پس طبعاً آنها اجازه حفر چاه و رسیدن به آب را نمی دادند و الا نهر آب که در فاصله اندکی از محل استقرار هر دو سپاه جریان داشت و اصلاً نیازی به حفر چاه هم نبود .

در منابع تاریخی و سیره شریف امام – علیه السلام- نقل شده است که شب عاشورا  و همچنین روز قبل از آن -مجموعاً در ساعتی از شب یکبار و یا چند بار عده ای از سپاه امام- علیه السلام-  به موکلین  فرات حمله کردند و با پراکندن آنها موفق شدند چند مشک آب بردارند و به خیمه گاه حمل کنند . یعنی چند مشک آب را با جنگ به دست آوردند و در روز عاشورا هم پرچم دار سپاه امام – علیه السلام- یعنی شخص حضرت ابوالفضل العباس – علیه السلام- به طرف شریعه فرات رفت و با حمله ای برق آسا به نگهبانان نهر ، آنها را پراکنده ساخت و وارد شریعه شد و مشک را از آب پر کرد و به طرف خیمه ها حرکت کرد . اما افراد سپاه شیطان راه را بر او بستند و در آن جنگ نا برابر هر دو دست آن حضرت قطع شد اما با وجود آن باز او مشک آب را با دندان حمل می کرد . و در اثر اصابت یک تیر به مشک ، آب به زمین ریخت و او نتوانست آب را به خیمه ها برساند .

حال با این وصف آیا افراد سپاه شیطان اجازه می دادند که اصحاب امام – علیه السلام- چاهی حفر کنند و آب به دست آورند.

سپاه دشمن منتظر هر فرصتی بودند برای حمله به خیمه های همراهان امام – علیه السلام- و شروع جنگ همچنان که عصر روز تاسوعا یعنی یک روز قبل از عاشورا جهت شروع جنگ  به طرف خیمه ها حرکت کردند پس طبعاً اقدام به حفر یک چاه درحالی که افرادی از سپاه دشمن تمام خیمه گاه را در نظر داشتند بهانه ای برای شروع جنگ به دست افراد سپاه دشمن می داد .

امیدواریم این مقدار توضیح در پاسخ این سؤال کافی باشد و این شبهه را که شهرتی هم یافته برطرف کند و باز هم اگر سؤالی در این زمینه باشد و یا این توضیحات قانع کننده نباشد با کمال میل به سؤالات دیگری در این زمینه پاسخ خواهیم داد .

 

الیاس کلانتری

۱۴۰۰/۰۳/۰۳

برچسب ها
دکمه بازگشت به بالا
بستن