کلام ایام ـ ۴۴۶، معارف دین توحیدی در سیره و کلام امام رضا (علیه السلام )
بخش اول*
کلیات*
-
اوصاف مقام امامت در کلام امام رضا(علیه السلام)
-
دعای امام- علیه السلام- مستجاب می شود حتی اگر دعا کند که قطعه کوهی یا قطعه سنگی شکافته و دو قسمت شود.
-
استجابت دعا وعده ای است که خدا به بندگانش داده است!
-
اگر دعای انسان مستجاب نشود، آن رفتار او به نام دعا در حقیقت دعا نبوده است.
-
اگر دعای انسان مستجاب نشود- با در نظر گرفتن انواع استجابت- در حقیقت دعائی انجام نگرفته است تا مستجاب شود.
-
کلامی از امام سید الساجدین- علیه السلام- درباره استجابت قطعی دعا.
-
کلامی از امیرالمؤمنین علی- علیه السلام- درباره به تأخیر افتادن استجابت دعا.
-
عطایای پروردگار عالمیان به بندگان متناسب با قدرت اراده و نیت آنها میباشد.
-
نقش رفتارها و موقعیت دعا کننده، در استجابت دعا.
-
در اثر دعا و اتصال روح انسان به قدرت خدای سبحان، قدرتی در روح پدید میآید که موجب استجابت دعا می شود.
-
بررسی و تحلیل یکی از دعاهای مشهور مستجاب در قرآن.
-
جریان رفتن حضرت یونس از بین قوم خود و گرفتار شدن او در شکم یک ماهی.
-
حضرت یونس مرتکب کار خلافی نشده بود.
-
حضرت یونس در مقایسه با سایر پیامبران صبر کمتری داشت.
-
خروج یونس از منطقه ای که بنا بود بلا نازل شود و سوار شدن به یک کشتی پر و سنگین.
-
اهل کشتی یونس- علیه السلام- او را به دریا انداختند و یک ماهی عظیم(نهنگ) او را بلعید.
-
نقش تسبیح و دعای حضرت یونس در نجات او.
-
یونس یکی از پیامبران خدا و مورد عنایت او و تحت مراقبت خاص او قرار داشت.
-
یونس در شکم ماهی و در میان آن ظلمت ها خدا را تسبیح گفت و همان تسبیح سبب نجات او شد.
-
چون یونس قبلاً هم از تسبیح کنندگان بود، لذا دعا و تسبیح او در آن گرفتاری سبب نجاتش شد.
-
موضوع تسبیح یونس- علیه السلام- که سبب نجات او شد، چه بود؟
با رسیدن سالروز ولادت امام علی بن موسی الرضا ـ علیهما السلام ـ مجدداً مشمول رحمت و برکات خدای سبحان قرار گرفته ایم. ذکر و یاد صاحبان مقام عصمت و امامت مثل پیامبران خدا ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ نوعی و مرتبه ای از «ذکرالله» است و ذکر مکرر آن ذوات مقدسه «ذکر الله کثیر» محسوب می شود.
امیدواریم رسیدن این عید بزرگ منشأ نزول برکاتی و رحمتی برای جهانیان بالخصوص پیروان و دوستداران آن وجود مبارک قدسی و دیگر شخصیت های خاندان عصمت و طهارت ـ علیهم السلام ـ شود.
در سالهای گذشته در چنین ایامی مقالاتی در وبسایت حکمت طریف منتشر شد. در این نوشتار هم طبق روش معمول بعد از اشاره ای به عناوین و شماره های آن مقالات به ذکر و توضیح مواردی از سخنان و رفتارهای آن وجود مبارک می پردازیم.
عناوین و شماره های مقالات منتشر شده در سالروز ولادت امام رضا ( علیه السلام)
• کلام ایام ـ ۴، امام رضا علیه السلام و ایرانیان
و با شماره های ـ۵ ـ ۶ ـ ۷، مجموعاً در ۵ بخش
• کلام ایام ـ ۷۸، ولادت امام رضا ـ علیه السلام ـ
و با شماره های: ۷۹ـ ۸۰ ـ ۸۱ و ۸۲ مجموعاً در ۵ بخش.
• کلام ایام ـ ۱۵۴، ولادت امام رضا ـ علیه السلام ـ و برکات آن برای انسانها
و با شماره ـ ۱۵۵ در ۲ بخش
• کلام ایام ـ ۲۳۰، تبریک ولادت پربرکت امام علی بن موسی الرضا ( علیهما السلام )
• کلام ایام ـ ۳۵۴، معارف دین توحیدی در کلام امام رضا (علیه السلام)
• کلام ایام ـ ۳۵۵، معارف دین توحیدی در کلام امام رضا (علیه السلام ) بخش دوم.
در بعضی از مقالات فوق الذکر بحث در فضائل وجود مبارک امام رضا ـ علیه السلام ـ منتهی شد به ذکر و توضیح مواردی از سخنان آن حضرت! و عنوان مقالات هم به همین عنوان فوق در این مقاله تبدیل شد و بخواست خدا مقالات بعدی را هم در مناسبت های بعدی تحت همین عنوان کلی ادامه خواهیم داد.
ذکر و توضیح سخنانی از امام رضا ـ علیه السلام ـ در مقالات قبلی به اوصاف خاص مقام امامت منتهی شد و قطعاتی از کلام آن حضرت را از دو روایت نقل شده درکتاب شریف: «عیون اخبار الرضا علیه السلام » انتخاب کردیم و با شرح و توضیح فشرده ای ذکر کردیم. این بحث را با ترتیب شماره قطعات انتخاب شده قبلی ادامه می دهیم:
۱۰ـ « و يَكُونُ دُعَاؤُهُ مُسْتَجَاباً حَتَّى لَوْ أَنَّهُ دَعَا عَلَى صَخْرَةٍ لاَنْشَقَّتْ نِصْفَيْنِ»(۱) یعنی: دعای او [امام ] مستجاب می شود بطوریکه اگر دعا کند بر صخره [ سنگ یا کوهی ] ای آن صخره شکافته و دو نصف می شود.
امام رضا ـ علیه السلام ـ در توصیف صاحبان مقام امامت متذکر یکی از اوصاف عظیم و قدرت تأثیر روح شریف امام ـ علیه السلام ـ در اشیاء شده است و آن اینکه دعای آنها مستجاب می شود. تذکر یک نکته علمی و عقیدتی در ابتداء این بحث ضروری است و آن اینکه خدای سبحان بندگانش را به دعا و درخواست از او امر کرده و وعده استجابت به دعاها داده است. بطوریکه فرمود:
« وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِى سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» (غافر/۶۰) یعنی: و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید [ و در این صورت ] تا اجابت کنم، همانا کسانیکه از عبادت من استکبار می ورزند به زودی سرافکنده وارد جهنم خواهند شد.
استجابت دعا وعده ای است که خدای سبحان به بندگانش داده است و قطعاً وعده خدا تخلف نمی پذیرد. اما مشکل اصلی در این زمینه عدم توجه عموم انسانها ـ جز عده قلیلی از آنها ـ به این نکته است که استجابت دعا شرایطی دارد و لازم است آن شرایط تحقق پیدا کند! تا انسان خواسته خود را از پروردگارش دریافت کند و به خواسته خود برسد. توضیح اینکه: گاهی رفتار انسان بعنوان دعا شرایط دعای حقیقی را ندارد و او فکر می کند که دعا کرده، اما عمل او دعای حقیقی نبوده است! یعنی دعائی بمعنی حقیقی انجام نگرفته است که استجابتی به دنبال آن باشد.
پس اگر دعای انسان مستجاب نشود ـ با در نظر گرفتن انواع استجابت و زمان مناسب برای آن ـ در حقیقت دعائی در کار نبوده است تا مستجاب شود.
در دعای مشهور «ابوحمزه» که از وجود مبارک امام سیدالساجدین ـ علیه السلام ـ نقل شده، آمده است:
« اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ، وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ [الصِّدْقُ ] وَ اسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً، وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتِكَ يَا سَيِّدِي أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ » یعنی: خدایا فرمودی [ گوینده این سخن هستی] وقول تو حق است و وعده تو صدق، و درخواست کنید از فضل خدا، همانا نسبت به شما رحیم است و از صفات تو نیست ای سیّد من که امر کنی به سؤال [و درخواست]، اما عطای خود را منع کنی.
مراد این است که خود خدا بندگانش را به دعا و درخواست امر کرده و خدا هم هرگز خُلف وعده نمی کند و منع کردن از عطا و محروم کردن بنده نیازمند، از صفات ذات قدوس او نیست. یعنی دعا حتماً و قطعاً مستجاب می شود.
متأسفانه عده زیادی از انسانها با یکبار یا چند بار گذراندن یک خواسته در دل خود ویا به زبان آوردن آن و دریافت نکردن خواسته خود و نرسیدن به آن از استجابت دعا مأیوس می شوند و دعای خود یا رفتاری را که شبیه به دعا بود قطع می کنند و حتی گاهی گله مند و افسرده هم می شوند و نمی دانند از چه کسی گِله کنند.
امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ صاحب مقام عصمت وامامت که تمامی عالم وجود در قلمرو علم او قرار دارد، در وصایای خود به جانشین و وصی خود امام حسن مجتبی علیه السلام درباره دعا می فرماید:
« فَلَا یُقَنِّطَنَّکَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ فَإِنَّ الْعَطِیَّهَ عَلَى قَدْرِ النِّیَّهِ»(۲) یعنی: تأخیر در اجابت پروردگارت تو را مأیوس و ناامید نکند، زیرا عطیه او به اندازه نیت [دعا کننده ] است.
مراد این است که برای استجابت دعا قدرت بوجود آمده در روح انسان دخالت مستقیم دارد و عطایای پروردگار عالمیان متناسب با قدرتی است که در روح انسان در مقام دعا حاصل شده است.
ما بارها و درمقالات متعددی از جمله مقالات مربوط به دعاهای ماه مبارک رمضان متذکر شده ایم که عدم استجابت دعا به اعمال و رفتار و ایمان و یقین و عدم یقین بنده بر می گردد و مانع استجابت خود بنده است و نه خدای سبحان.
توضیح اینکه: در حالت دعا روح انسان به قدرت بی پایان پروردگار عالمیان اتصال پیدا می کند، اتصالی خاص و گاهی وضعیت روحی انسان بصورتی است که آن اتصال برقرار نمی شود!
پس لازم است انسانها درباره دعا و شرایط استجابت آن و موانع استجابت آموزش ببینند، آموزشی از معانی آیات قرآن و سخنان رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و ائمه معصومین و بطور کلی معلمان آسمانی (علیهم السلام )
در اثر اتصال روح انسان به قدرت پروردگارش قدرتی و ظرفیتی در آن به وجود میآید و استجابت دعای بنده به آن قدرت بوجود آمده ارتباط می یابد. میزان آن قدرت و نوع آن متناسب با اعمال و رفتار و علم دعا کننده و ایمان و یقین او میباشد. بخشی از قدرت روحی بنده در مقام دعا به زمان دعا و رفتار بنده در همان زمان مربوط میشود و بخش دیگر آن به موقعیت عمومی بنده و رفتارهای قبلی او و وضعیت روحی او برمیگردد.
یکی از دعاهای مشهور مذکور در آیات قرآن مجید را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم و آن دعای حضرت یونس- علیه السلام- است که در اثر آن دعا پروردگار عالمیان او را از گرفتاری بزرگی نجات داد.
خدای سبحان می فرماید:
«وَإِنَّ يونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ – إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ -فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ- فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ- فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ – لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ – فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ – وَأَنْبَتْنَا عَلَيهِ شَجَرَةً مِنْ يقْطِينٍ – وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يزِيدُونَ» (الصافات/۱۳۹-۱۴۷) یعنی: همانا یونس از جمله رسولان بود، وقتی او فرار کرد بسوی کشتی پُر شده- پس[ با سرنشینان کشتی] قرعه انداخت و از بازندگان شد-[ او را به دریا انداختند] پس ماهی او را بلعید در حالیکه او خود را نکوهش می کرد- پس اگر او از تسبیح کنندگان نبود- قطعاً در شکم ماهی می ماند تا روزی که محشور می شوند- پس او را انداختیم[ از شکم ماهی] به زمینی خشک در حالی که مریض بود- و رویاندیم برای او درختی از نوع یقطین[ کدو] و او را فرستادیم بسوی یکصد هزار نفر یا در حال افزایش.
آیات متضمن جریان فرار حضرت یونس از نینوا است قبل از نزول بلا برای نابودی قوم او و اینکه او سوار بر کشتی مملو از مسافر شد و یک ماهی عظیم که ظاهراً یک نهنگ بود، کشتی را به خطر انداخت تا اینکه اهل کشتی طبق سیره ای که در بین آنها متداول بود قرعه کشیدند که یکی از اهل کشتی را به دریا بیندازند تا ماهی با خوردن او مشغول شود و کشتی را رها کند! قرعه بنام یونس در آمد و او را به دریا انداختند و ماهی او را بلعید. یونس- علیه السلام- در ظلمات داخل شکم ماهی به تسبیح پروردگارش و استغفار و دعا پرداخت، تا اینکه خدای سبحان دعای او را مستجاب کرد و او را از داخل شکم ماهی نجات داد و آن ماهی تحت اراده خدا یونس را به بیابان خشکی نزدیک ساحل انداخت و خدای سبحان از ناحیه رحمت خود درختی با برگهای بزرگ کنار حضرت یونس(علیه السلام) رویاند تا بر او که مریض بود سایه بیاندازد و حضرت یونس با اراده خدا شفا یافت و مجدداً بعنوان رسول بسوی قوم خود فرستاده شد.
در این قسمت از بحث فقط متذکر چند نکته از داستان آن حضرت درباره دعا و استجابت آن میشویم و بحث درباره اصل داستان و مسائل عقیدتی و تفسیری آن را به فرصت دیگری موکول می کنیم.
یکم: حضرت یونس در آن حادثه مرتکب کار خلافی نشده و وقتی احساس کرد که قوم او اصلاح پذیر نیستند و آموزش های او مؤثر واقع نمیشود، از پروردگار عالمیان برای آنها درخواست عذاب کرد و خود از شهر خارج شد و سوار بر یک کشتی پر از سرنشین شد و در دریا یا رود بزرگی مبتلا به آن گرفتاری عظیم شد.
اما نکته مهم قابل توجه در آن جریان ظاهراً صبر اندک و عجله حضرت یونس برای خروج از منطقه ای بود که بنا بود عذاب آسمانی در آنجا نازل شود. البته لازم به تذکر است که صبر اندک موردنظر در مقایسه با صبر پیامبران است. یعنی حضرت یونس در مقیاس پیامبران خدا برای فرار از منطقه خطر عجله کرده و کم طاقت بوده است و نه در مقیاس با انسان های عادی و اگر استقامت و صبر او مقداری بیشتر بود و در اثر فعالیت زیاد، امکان داشت آموزش های او به مردم مؤثر واقع شود. کما اینکه وقتی قوم او مقدمات نزول عذاب را مشاهده کردند- بعد از خروج یونس علیه السلام از شهر- استغفار و استغاثه کردند و از گناهان خود توبه کردند، تا اینکه عذاب خدا برگشت و آنها مشمول رحمت او قرار گرفتند.
دوم: وقتی ماهی(نهنگ) یونس- علیه السلام- را بلعید او در شکم ماهی و در آن ظلمت ها به تسبیح پروردگار پرداخت و دعا کرد و دعای او مستجاب شد و خدای سبحان اراده فرمود او را نجات دهد و آن ماهی نزدیک ساحل رفت و طبق اراده خدا، یونس را به بیرون انداخت و خدای سبحان اراده فرمود درختی با برگهای بزرگ پدید آمد و یونس در زیر سایه آن درخت به استراحت پرداخت تا مریضی ناشی از قرار گرفتن در شکم ماهی برطرف شد! و خدای سبحان مجدداً به او مأموریت داد و او را بسوی قوم خود فرستاد.
سوم: خدای سبحان فرمود: اگر او از تسبیح کنندگان نبود تا روز قیامت در شکم ماهی می ماند، یعنی نجات یونس از ناحیه تسبیحی بود که انجام داد و اینکه او قبلاً هم از تسبیح کنندگان بود. در هر صورت استغفار و تسبیح و دعای او عامل نجاتش از شکم ماهی شد.
در آن جریان حیرت انگیز توکل یونس ـ علیه السلام ـ به خدا و یقین او به استجابت دعا سبب جریان رحمت خاصه پروردگارش بسوی او و نجات او شد.طبعاً قدرت روحی او آن هم قدرت عظیم فوق عادی در جریان استجابت دعایش نقش اساسی داشت.
چهارم: حضرت یونس یکی از پیامبران خدا بود و مورد عنایت و تحت مراقبت و محافظت خاص او قرار داشت. اما وقتی مأموریت او برای ارشاد قوم خود به پایان رسید و از منطقه رسالت خود خارج شد و فاصله گرفت مرحلهای و مرتبهای از رسالت به پایان رسید پس آن محافظت از طرف خدای سبحان هم حداقل در مرتبهای معین به پایان رسید لذا پروردگار عالمیان ممانعت نکرد از اینکه اهل کشتی او را به دریا بیاندازند و یک ماهی عظیم هم او را ببلعد.
اما عنایات و الطاف خدای سبحان بکلی از او قطع نشد و او اراده کرد که یونس -علیه السلام- در شکم ماهی زنده بماند و کشته نشود و ماهی او را هضم نکند. حال زمان لبث [ مکث و استقرار] یونس در شکم ماهی چه مقدار بوده مثلاً یک ساعت و یا چند ساعت و یا یک روز و یا چند روز، کاری با آن نداریم اما بطور قطع اراده خاص پروردگار عالمیان سبب زنده ماندن او در شکم ماهی شده است.حال یا بجهت موقعیتی که او در طول دوره عمر، یا رسالتش از ناحیه عبادات و افعال خیر و کمک به انسانهای دیگر بدست آورده بود و یا بجهت اینکه خدای سبحان اراده کرده بود تا مجدداً او را بعنوان رسول بسوی قوم خود بفرستد. یعنی بنا بود مأموریت جدیدی به او داده شود! و لازم بود او بجهت آن مأموریت بعدی زنده بماند.
یا اینکه محافظت از او برای اصل زنده ماندن بود، اگر چه بعد از آن گرفتاری عظیم و بلعیده شدن توسط یک نهنگ! و محتمل است که در این نوع محافظت که او بطور طبیعی و عادی گرفتار حادثهای شود و بعداً از آن گرفتاری نجات یابد، الطاف و عنایات پروردگار عالمیان نسبت به او و قوم او بیشتر و قوی تر تجلّی یابد و آشکار شود.
پنجم: در حالیکه یونس از پیامبران خدا بود، و بطور قطع مورد عنایات و توجهات خاص آن ذات قدوس قرار داشت اما اگر تسبیح او نبود، او از آن گرفتاری و حبس در شکم ماهی نجات نمییافت! چون خدای سبحان در همین آیات مورد بحث فرمود:
«فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ – لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ» مراد این است که سبب نجات او همان تسبیح پروردگارش شد.
اما خدای سبحان در کلام خود نفرمود که چون او در آن حال و حبس شدن در شکم ماهی خدا را تسبیح کرد و پروردگارش او را نجات داد، بلکه فرمود: اگر او از تسبیح کنندگان نبود. در این عبارت هم، به فعل یونس- علیه السلام- اشاره ای شده که عبارت بود از تسبیح پروردگار عالمیان، و هم بطور ضمنی متذکر این نکته شده است که یونس –علیه السلام- مستمراً به تسبیح خدا میپرداخت و تسبیح رفتار و فعل همیشگی او بود. لذا آن تسبیح زمان گرفتاری هم اثر کامل خود را آشکار کرد و در نتیجه او از آن گرفتاری عظیم نجات یافت.
ششم: در آیات مورد بحث در سوره صافات فقط به اصل تسبیح حضرت یونس اشاره شده است، اما در آیات سوره انبیاء موضوع تسبیح هم ذکر شده بطوریکه فرمود:
«وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ – فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ» (الأنبياء/۸۷-۸۸) یعنی: و«ذوالنون»[ یونس علیه السلام] را[ یاد کن] آنگاه که با حالت خشم رفت و تصور میکرد که ما بر او سخت نمی گیریم، پس[ زمانی که در شکم ماهی گرفتار شد] ندا کرد[ در میان ظلمت ها] که معبودی جز تو نیست منزهی تو به راستی من از ظالمان بودم، پس دعای او را پذیرفتیم و او را از آن گرفتاری و اندوه نجات دادیم و ما این چنین نجات میدهیم مؤمنان را.
در آیه اول(۸۷) موضوع تسبیح یونس- علیه السلام- ذکر شده و آن عبارت بود از توجه مجدد و عمیقتر به الوهیت پروردگار عالمیان و اعتراف به قصوری و یا تقصیری از طرف خود در انجام وظایف مربوط به رسالت.
در آیه دوم هم استجابت پروردگار درباره دعای یونس- علیه السلام- و نجات او از گرفتاری شدید ذکر شده و همچنین سنت عمومی نجات مؤمنان در گرفتاریها از ناحیه دعای آنها.
الیاس کلانتری
۱۴۰۰/۰۳/۳۱
پاورقی ها :
۱ـ عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، مؤسسه انتشاراتی پیام علمدار، ج۱، ص ۱۸۷
۲ـ نهج البلاغه، نامه ۳۱ « من الوالد الفان المقر للزمان … »